دکل بندها، مستند، کارگردان و تهیه کننده: علی احمدی زرین کلایی ،۱۳۸۷
شاید حتی نامش را هم نشنیده باشیم و یا اگر هم شنیده ایم ذره ای به آن نیندیشیده باشیم. از میان «مشاغل»، از میان هیاهوی تصویری و صوتی، در میان امکاناتی که هر روز بر زندگی های شهری امان افزوده می شوند، «دکل بندی»، «دکل بندها» گم شده اند. مردانی با درآمدی اندک و هرلحظه در امکان از دست دادن حیات، با قیمتی ارزان؛ «کسی برق را از فازی به فازی جابه جا می کند، می دزدد در مسیر. و تو می سوزی در فراز دکل… انگار نه انگار…»
نوشتههای مرتبط
قرار دادهای بزرگ و «مهم» دکل بندی ها که جریان برق را در کویرها و جنگل ها و کوه ها و شهرها ایجاد می کنند، بر عهده ی شرکت های بزرگ است، که بی اهمیتی جان دکل بندها، مسولان و سازندگان اصلی این دکل ها از ابتدا تا به انتهای کارو در سخت ترین شرایط، به امری عادی برایشان بدل شده است؛ «اُپِراتوری در جایی پیام را اشتباه می شنود، دیر می شنود، به موقع نمی شنود. انگار کاری دفتری می کند! جریان برقی برقرار می شود. پُردلی برفراز دکل می سوزد… زنی می گرید، فرزندی بی پدر می شود…» و بیمه کردن دکل بندها نیز به دلیل پرمخاطره بودن این شغل و تعداد زیاد کشتگان و مجروحان به صرف شرکت های بیمه کننده نیست، آن ها حتی بیمه هم نیستند.
«دکل بندها» مستندی آگاهی دهنده درباره ی این شغل است، که ساخته شده تا آن را در میان مشاغل دیگر، مشاغلی که “به چشم می آیند” و دیده می شوند، به ما نشان دهد و بگوید که همواره گسترش امکانات، تاسیس و ساخت ساختمان های بزرگ و دشوار، رساندن سیستم های شهری به تمام نقاطی که انسانی در آن ساکن است، و البته سودجویی وثروتمندی بسیاری دیگر در این میان و در این فرصت، در پشت صحنه، جایی که ما نمی بینیم و یا فراموش کرده ایم، جایی که از دید ما پنهان شده است، به دست انسان های نیازمند و قانعی است که با جرات هر خطری را به جان می خرند و یا مجبورند که بخرند تا بتوانند به زندگی اشان ادامه دهند. و این داستان تازه ای نیست.
مردان دکل بند، اکثریت از مردمان شهر گلوگاه مازندران هستند، شهری در میان دریا و کوه، با کمترین زمین زراعی و امکاناتی محدود در مقایسه با دیگر شهرها. شهری که «مردمانش به پُردلی مشهورند. همین خصلت باعث کوچشان به این گذرگاه در سالیان دور برای مقابله با قتل وغارت اقوام شمالی دریا شده است. و همین پُردلی و جسارت کارشان را به یکی از سخت ترین و پرمخاطره ترین کارها کشانده است: دکل بندی.». آن ها حالا حتی برای کشورهایی چون افغانستان و عراق و پاکستان نیز دکل می بندند.
این فیلم کوتاه، ما را با مشاغل و شیوه هایی از درآمد زایی آشنا می کند که می توان گفت بر بسیاری از ما ناشناخته هستند. و شیوه های متفاوت و سختی از زندگی مردم در پی مشاغلی که با تعمیم برق و دیگر امکانات مخابراتی به کل کشور انجام می گیرد را برای ما تصویر می کند که نیازمند ایجاد شرایطی برای شاغلان این کارها است تا نه تنها با اطمینان بیشتری به کارشان ادامه دهند بلکه بتوانند زندگی هایی با مشکلات و آسیب های کمتر داشته باشند. دکل بندی هایِ دکل بندهای شهر کوچک گلوگاه مازندران که تا کنون درحدود صد نفر کشته و دویست نفر مجروح به دنبال داشته است، محتاج دیده شدن توسط دولت و شرکت های مربوطه و مردم است، تا علاوه بر آگاهی از وجود چنین شغل ها با چنین شرایطی دست به یاری رسانی و بهبود وضع دراین زمینه بزنند. و سخن این فیلم را بشنوند: «به عنوان یک شاگرد مدرسه نگاهشان کردم، شما بهتر نگاه کنید.» و روشنایی خانه و خیابان و شهرها و دسترسی به صدا و تصویر را مدیون مردان پرتلاش دکل بند باشند.
پیوند؛
– آمار جان باختگان دکل بند گلوگاهی به ۱۰۲ نفر رسید | شمال نیوز؛
http://www.shomalnews.com/?view&sid=19047
– شغلی که هرساله جان عده ای را به خطر می اندازد؛
http://www.qudsdaily.com/archive/1388/html/11/1388-11-01/page8.html