انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مطالعه انسان شناختی جنبش ها و فعالیت زنان در دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی

جمعیت نسوان وطن خواه

 

چکیده
گاه تاریخی به زنان البته با نگاه سیاسی و اجتماعی به آنان متفاوت است اما چنانکه می‌دانیم درهرحال هیچ جای تاریخ از مقوله سیاست خالی نیست. مهم آن است که وقتی از نقش سیاسی ــ اجتماعی زنان سخن می‌گوییم، تنها متوجه زنان مشهور و سرشناس یا زنان بانفوذ درباری نباشیم، بلکه حرکت اجتماعی زنان را در گستره اجتماعی آن در نظر آوریم. زنان ایران در منزلگاههای مهم تاریخی به صحنه آمدند و حضور موثری نشان دادند اما متاسفانه این سابقه هنوز در لابه‌لای تواریخ پنهان است و شاید هم برای همیشه پنهان بماند. بااین‌همه نمونه‌های بارزی را می‌توان از تاریخ معاصر استخراج نمود و نمایان ساخت.
در این نوشتار به مطالعه نهضت های زنان ایرانی در دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، می پردازیم. فعالیت ها، انجمن ها، مطالبات حقوق زنان، نشریات و اقدامات علمی و فرهنگی زنان در این تحقیق جز محورهای اصلی کار هستند.
کلیدواژه: زنان، جنبش اجتماعی، مشروطه،انجمن ها، مجله ها

مقدمه

جامعه ایران در عصر قاجاریه وارد مرحله‌ جدیدی از تحول و تغییر سیاسی گردید که با دوران ماقبل آن تفاوت چشمگیری داشت. شکل‌گیری حرکت مشروطه‌خواهی ایرانیان، بر تحولات سیاسی آینده ایران تاثیرات زیادی برجای گذاشت. حکومت مستبد پادشاهی در طول تاریخ بر زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان اثرات منفی و زیانباری گذاشته بود. اعمال یکجانبه قدرت و پاسخگونبودن حاکمان در قبال اقدامات و کارهای خودسرانه و بی‌قیدوبند، انزجار و سیاست‌گریزی را در میان توده‌های مردم فراهم آورده بود. نگرش و شیوه حکومت پاتریمونیال (پدرسالاری) و بازتاب آن بر حوزه اجتماعی جامعه، زنان را بیشتر از مردان در رنج و مشقت قرار می‌داد. اگر مردان اجازه ورود و مشارکت در حوزه سیاسی را نداشتند، در عوض در حوزه اجتماع راحت و آسانتر می‌توانستند به اقدامات گروهی و جمعی دست بزنند اما زنان نه‌تنها در حوزه سیاسی بلکه در حوزه اجتماعی هم از قدرت منسجم‌شدن و حرکت جمعی در جهت تحقق خواسته‌ها و تقاضاهای زنانه برخوردار نبودند. از نیمه دوم قرن نوزدهم، به‌ویژه در عصر ناصری حرکتهای مخالفت‌گرایانه با تصمیمات سیاسی کارگزاران حکومتی و عمال آنها پدیدار گردید. درواقع این مخالفتها سبب حضور و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در کنار مردان گردید. بنابراین حضور ابتدایی و اولیه زنان را بایستی در موج مشروطه‌خواهی توده‌های ایرانی جهت تحقق آرزوها و خواسته‌های سیاسی و اجتماعی جستجو نمود. آنچه در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، حرکت سیاسی زنان در ایران عصر قاجاریه می‌باشد.
بخش قابل‌توجهی از جمعیت هر کشور را زنان تشکیل می‌دهند. زنان به دلیل داشتن استعداد و توان بالقوه و بالفعل در زمینه‌های متفاوت و متنوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ــ آموزشی، می‌توانند نقشی سازنده و فعال در پیشرفت و توسعه صحیح و منطقی هر کشور ایفا کنند. امروزه مشاهده می‌شود بسیاری از زنان ایرانی به‌دلیل بهره‌گیری و استفاده از منابع و امکانات موجود در جامعه و هموارشدن برخی مشکلات در زمینه‌های آموزشی و علمی، درخشش قابل‌توجهی از خود به‌جای گذاشته‌اند؛ به‌طوری‌که در حوزه دانشگاهی و تحصیلات عالی از جمعیت مردان پیشی گرفته‌اند. بنابراین توان و استعداد درونی زنان در نتیجه کار و تلاش مداوم و مستمر، توزیع امکانات مساوی در جامعه و رفع نگرش سطحی و مردسالارانه، می‌تواند از بالقوه به بالفعل تبدیل گردد. تجربه این مساله را کاملا ثابت و بر همگان آشکار نموده است.(زارعی،۱۳۸۵)
زنان در دوران مشروطه
اولین حرکت سیاسی علنی و آشکار زنان که به شکل راهپیمایی و تظاهرات در برخی شهرهای ایران علیه استبداد دستگاه حاکمه و در مخالفت با استثمار استعمارگران انجام شد، در عصر ناصرالدین‌شاه قاجار شکل گرفت. در مسافرت سوم ناصرالدین‌شاه به اروپا در سال ۱۳۰۸.ق/۱۸۹۰.م امتیاز انحصاری توتون و تنباکو برای مدت پنجاه‌سال به تالبوت انگلیسی واگذار گردید. این اقدام شاه قاجار، موجی از انزجار و مخالفت را در سراسر ایران به‌وجود آورد. زنان در این نهضت در کنار مردان با تحریم توتون و تنباکو از سوی مرجعیت روحانیت شیعه آن زمان، آیت‌الله میرزای شیرازی، همرأی و همگام شدند. در داخل حرمسرای ناصرالدین‌شاه زنان به منع کشیدن قلیان اهتمام ورزیدند.(ناهید،۱۳۶۰) علاوه‌بر زنان حرمسرا که از محدودیت در عمل و اظهارنظر به شکل علنی و آشکار برخوردار بودند، بسیاری از زنان در شهرهای بزرگ و شهرهایی که جنبش در آنجا شکل گرفته بود، علنا به خیابانها ریختند و به تظاهرات پرداختند. مشارکت زنان در نهضت تنباکو علاوه‌برآنکه باعث تشدید قدرت و تاثیرگذاری این حرکت شد، نوعی تجربه اولیه و اساس و پایه‌ای برای اقدامات بعدی زنان در جهت حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی به حساب می‌آید. درواقع «قیام زنان در نهضت تنباکو، آزمون بزرگ و تجربه سیاسی ــ اجتماعی خوشایندی برای توده مردم ایران، به‌ویژه زنان بوده است. این نهضت آغاز بیداری توده‌ای ایرانیان و نخستین سیلی مردم ایران به صورت استعمار انگلیس بود.
در جریان ماجراهایی که به پیروزی نهضت مشروطه انجامید، زنان نیز همدوش مردان و غالباً به پیروی از علما، در فعالیت‌هایی مانند بست نشستن‌ها، تظاهرات و مجالس وعظ که رنگ سیاسی نیز به خود گرفته بود، حضور داشتند؛ اما جریانان‌های منورالفکری نیز در جریان مشروطه فعال بودند. اگرچه علما توده‌های مردم را بسیج می‌کردند، اما منورالفکران چه در پوشش لباس روحانیت- چنان که واعظ بابی‌مسلک تهران انجام داد- و چه با نیروهایی که در این سال‌ها تربیت شده بودند، بر جریان مشروطه تأثیر گذاشتند. تشخیص ردپای این جریانات می‌تواند به تحلیل شرایط پس از مشروطه کمک کند.
نمونه‌هایی از حضور زنان در آن مقطع، مراقبت از علمایی بود که مباحث سیاسی را بر منبرها بیان می‌کردند. جمعی از زنان به رهبری همسر حیدرخان تبریزی، چماق‌های خود را زیر چادر پنهان می‌کردند و در طول سخنرانی مراقب بودند تا عمال حکومت مزاحمت ایجاد نکنند. در جریان هجرت علما به آستانه حضرت عبدالعظیم، زمانی که تفنگچی‌های صدر اعظم برای تهدید علما وارد صحن می‌شوند، زنان به روی پشت‌پام حرم می‌روند و با پرتاب سنگ، تفنگچی‌ها را دور می‌کنند. در ماجرای توقیف فرزندان علما که برای مذاکره با صدراعظم آمده بودند نیز زنان به مظفرالدین شاه که بی‌خبر از همه جاست اطلاع می‌دهند که چه شده است. مظفرالدین شاه در نهایت با خواسته معترضان یعنی تشکیل عدالت‌خانه موافقت می‌کند، اما صدر اعظم و دیگر درباریان تعلل می‌کنند و قصد سرکوب سران و فعالان هجرت صغری را دارند.(قویمی،۱۳۵۲)
مردم خشمگین در جریان دستگیری یکی از این روحانیون، به محل حبس او حمله کرده، او را آزاد ‌کردند. حضور زنان در این واقعه چشمگیر است و میان آنها و قزاق‌ها درگیری جدی رخ می‌دهد. به همین دلیل صدر اعظم فردای آن روز خروج زنان از خانه‌ها را ممنوع اعلام می‌کند.
کشمکش‌ها ادامه دارد تا کار به مهاجرت کبری به قم و تغییر خواسته مردم می‌رسد. این بار فرمان تشکیل مجلس شورا مطرح می‌شود. جمعی از مردان پس از مهاجرت کبری به سفارت انگلیس پناه ‌بردند تا از تعدی‌های صدراعظم در امان باشند. زنان آنها در شهر تظاهراتی برپا ‌کردند و در نهایت پس از کشمکش‌های بسیار، شاه با مشروطه شدن حکومت موافقت ‌کرد.

اواخر پادشاهی مظفرالدین شاه، صدراعظم تصمیم گرفت برای تأمین بودجه کشور از دولت روس و انگلیس وام بگیرد. مجلس و مردم به شدت مخالف بودند و تصمیم گرفتند بانک ملی تأسیس شود و دولت از آن وام بگیرد تا به بیگانه وابسته نشود. در این ماجرا نیز داستان‌های متعددی از فداکاری‌های زنان شهرهای گوناگون نقل می‌شود. زنانی که جواهرات یا حتی وسائل خانه خود را فروخته‌اند تا سهام بانک ملی را بخرند. زنی در پای منبر سید جمال واعظ در تهران برخاست و گفت: «دولت ایران چرا از خارجه قرض کند؟ مگر ما مرده‌ایم؟ من یک زن رخت‌شوی هستم و به سهم خودم یک تومان می‌دهم. دیگر زن‌ها هم حاضرند.(بامداد،۱۳۲۵)
گفتنی است که سید جمال واعظ، از روحانیون فعال در دوران مشروطه بود که مردم به دلیل انتسابش به روحانیت از او پیروی می‌کردند، اما در واقع جزء فرقه بابیه بود و اعتقادی به شریعت محمدی نداشت. چنین نمونه‌ای، نفوذ جریان منورالفکری در بطن حوادث مشروطه و بهره‌برداری آنان از قدرت روحانیت در بسیج توده‌های مردم و جلب اعتماد آنان را نشان می‌دهد.محمدعلی شاه، جانشین مظفرالدین شاه با مشروطه مخالف بود و مجلس را به توپ بست؛ دوران استبداد صغیر با کشتن تعدادی از مشروطه‌خواهان که اطراف مجلس جمع شده بودند، آغاز ‌شد. پس از چند روز، زنان جرئت کردند جسد کشته‌ها را از زمین بردارند و دفن کنند. پس از آن مشروطه خواهان تبریز قیام کردند و نیروهای حکومت شهر را محاصره کردند و قحطی پدید آمد. زنان تبریزی نیز در کنار مردان مجاهدت بسیاری در این دوران از خود نشان دادند. ناظم‌الاسلام کرمانی می‌نویسد: «عورات آذربایجان قطار فشنگ می‌بندند و با حالت محزونی بچه خود را شیر می‌دهند و مانند نره شیران در میدان جنگ می‌کوشند که دست بی‌ناموسی به آنها دراز نشود».(دلریش،۱۳۷۲)

 

انجمن های سیاسی زنان

زنان ایران پس از آنکه در کنار جماعت مردان در فعالیت‌های انقلابی و مشروطه‌خواهی حضور فعال خود را نشان دادند، به تشکیل جمعیت‌های خاص زنان اقدام کردند. اما از آنجا که در آغاز پیدایش این گونه جمعیت‌ها شرایط فرهنگی، اجتماعی مناسبی وجود نداشت، اغلب به شکل سرّی و مخفیانه عمل می‌کردند.
مورگان شوستر در کتاب خود می‌نویسد: «اگر در اروپا و امریکا، زن‌ها تشکیل انجمن می‌دهند، جای تعجب نیست. اما زنان مسلمان روبسته ایران در انجمن‌ها فعالیت سرّی انجام می‌دهند.» (شوستر،۱۳۳۴)
فعالیت این جمعیت‌ها در مراحل نخستین بیشتر در زمینه سیاست‌های دولت در داخل کشور و یا روابط خارجی بود. به عنوان مثال، انجمن مخدرات وطن که به ریاست بانو آغابیگم در تهران و به سال ۱۳۲۸ﻫ . ق تأسیس شد. ۲ هدف خود را دفاع از استقلال کشور، مخالفت با وام از بیگانگان و مصرف کالاهای خارجی و تبلیغ و مصرف کالاهای داخلی اعلام نمود. دیگر جمعیت‌های زنان که در همین دوران با اهداف مشابه فعالیت می‌کردند، انجمن نسوان، شرکت خیریه خواتین ایران، انجمن همت خواتین، اتحادیه نسوان، هیأت خواتین مرکزی بود. مهم‌ترین حرکت جمعی تمامی این جمعیت‌ها در جریان ترتیب دادن یک تظاهرات گسترده علیه اولتیماتوم روسیه به ایران و در مخالفت با سیاست‌های این کشور در ایران صورت گرفت. (آفاری،۱۳۷۸)
در مورد چگونگی سازماندهی و ارکان جمعیت‌های فوق، اطلاعات دقیقی در دست نیست و تنها در برخی منابع اشارات اندکی به آن شده است. «شماری از انجمن‌های نیمه‌سرّی زنان که به وسیله یک کمیته مرکزی هماهنگ می‌گردیدند، در تهران وجود داشتند.»
مهم‌ترین سند در مورد جمعیت‌ها و عملکرد آنان، اساسنامه‌هایی است که در آغاز تأسیس هر جمعیت، تدوین می‌شد. اعضاء و مؤسسان اولیه، نقش تعیین‌کننده‌ای در ماهیت جمعیت‌ها داشتند. اغلب رهبران و مؤسسان جمعیت‌ها زنان منسوب به خانواده‌های فرهنگی، سیاسیون و یا اشراف بودند. مسئله منسوب بودن آنان به مردان سیاسی به خصوص از آن جهت که اغلب، با نام همسر یا پدر خود در جمعیت‌ها فعالیت می‌کردند، بارزتر می‌شود. آغابیگم ــ دختر روحانی معروف هادی نجم‌آبادی، زوجه ملک‌المتکلمین، همسر یپرم‌خان، محترم اسکندری ــ از شاهزادگان قاجار ــ بی‌بی وزیراُف، طوبی آزموده، دره‌المعالی، صفیه یزدی، صدیقه دولت‌آبادی، ماهرخ گوهرشناس، تاج‌السلطنه و افتخارالسلطنه ــ دو تن از دختران ناصرالدین شاه ــ و… ۵ از این افراد هستند. (آفاری،۱۳۷۸)
پس از آنکه فعالیت جمعیت‌ها علنی شد، ۶ برخی از اعضای وابسته آنها در روزنامه‌ها مطلب می‌نوشتند و به این وسیله، افکار و اعتقادات خود را در جامعه منتشر می‌ساختند. برخی دیگر، همچون مریم عمید مزین‌السلطنه درکنار تأسیس انجمن، مدارس دخترانه رانیز اداره می‌کردند. او ابتدا در سال۱۲۹۲ روزنامه شکوفه را منتشر و پس از مدتی، چند مدرسه دخترانه تأسیس کرد. سپس در سال ۱۳۳۲ﻫ .ق انجمن زنان را به وجود آورد واز آن پس، روزنامه شکوفه دراختیار انجمن گذاشته شد. ۷ هدف تشکیل این انجمن در روزنامه شکوفه چنین آمده است:
۱. ترویج مصرف اشیای ساخت ایران؛ ۲. ترقی صنایع هنری دختران و شاگردان مدارس؛ ۳.کسب تربیت علم و هنر
گرچه بیشتر انجمن‌های فعال در تهران مستقر بودند، ولی در برخی از شهرهای ایران مانند اصفهان، آذربایجان و مشهد نیز تأسیس شدند. از آنجا که این جمعیت‌ها فاقد یک نشریه مستقل بودند، پیام‌های خود را به وسیله نامه به روزنامه‌ها و نشریات عمومی منتقل می‌ساختند و به تدریج، خود را به جامعه معرفی می‌کردند. در واقع، رکن اساسی موفقیت یک جمعیت برای معرفی اهداف و اندیشه‌های خود به جامعه، داشتن یک نشریه مستقل بوده است. (آفاری،۱۳۷۸)

از دیگر افرادی که کار خود را به تدریج از عرصه آموزش و مطبوعات آغاز کرد و سپس به تأسیس انجمن دست زد، صدیقه دولت‌آبادی بود. پدر وی ــ حاج میرزا هادی دولت‌آبادی ــ از سران فرقه ضاله بابیه در اصفهان بود. صدیقه دولت‌آبادی، تحصیل را در منزل و به شکل خصوصی به انجام رساند و پس از آن به عرصه فعالیت‌های اجتماعی وارد شد. در سال ۱۲۹۶ مدرسه دخترانه‌ای به نام مکتب‌خانه شرعیات در اصفهان تأسیس کرد. وی در سال ۱۲۹۷ انجمنی به نام شرکت خواتین اصفهان را بنیان نهاد و مرامنامه‌ای در سه ماده تدوین نمود که عبارت بود از:
۱. طرز لباس پوشیدن؛ ۲. لباس دوختن؛ ۳. صرفه‌جویی
پس از آن در سال ۱۲۹۹ روزنامه زبان زنان را منتشر ساخت. در سال ۱۳۰۰ به تهران مهاجرت کرد و شرکت آزمایش بانوان را پایه‌گذاری کرد. این جمعیت تا سال ۱۳۰۳ فعالیت داشت. در مرامنامه این جمعیت، بیشترین تأکید بر عدم وابستگی به فرهنگ بیگانه و تربیت زنان و دختران بود. اما صدیقه دولت‌آبادی در دوره پهلوی که شرایط برای فعالیت‌های ضد دینی و ضد فرهنگی متجددین فراهم شد از مروجین فرهنگ غربی در ایران بود.
این جمعیت‌ها برای کسب مشروعیت اجتماعی و حفظ حیات خود، عمده‌ترین اهدافشان را تربیت زنان و دختران با تکیه بر شعائر اسلامی عنوان می‌کردند. جمعیت نسوان وطن‌خواه که در سال ۱۳۰۲ تأسیس شد، در اساسنامه خود، تربیت دختران، ترویج صنایع وطنی، باسواد کردن زنان، نگاهداری از دختران بی‌پناه، تأسیس مریضخانه برای زنان فقیر، تشکیل هیأت تعاونی به منظور تکمیل صنایع داخلی، مساعدت مادی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در هنگام جنگ و به‌ویژه، حفظ شعائر اسلامی را مورد تأکید قرار داد. (آفاری،۱۳۷۸)

به تدریج، هرچه از دوران اولیه این جمعیت‌ها گذشت، شعارهایی که در حفظ ارزش‌های اسلامی، استقلال مادی و معنوی وطن و غیره داشتند، به فراموشی سپرده و نمونه ایده‌آل آنان، زنان غربی شد. یکی از اولین جمعیت‌های دارای این اهداف و خصایص، «انجمن آزادی زنان» بود. بامداد در این مورد می‌نویسد:
پیش از آنکه آتش جنگ بین‌الملل اول روشن شود، تعدادی از مردان و زنان ایران به واسطه مسافرت به خارج و تماس با اروپاییان، تا اندازه‌ای با تمدن جدید آشنا شده بودند. جمعی به فکر افتادند وسیله‌ای برانگیزند که زنان این سامان را به معاشرت و حضور اجتماعی که مردان در آن شرکت دارند، عادت بدهند و به مسائل اجتماعی وارد کرده، علاقه‌مند سازند. پس از مدتی شور و تبادل افکار چنین نتیجه گرفتند که انجمن آزادی زنان را تشکیل بدهند.

بامداد در ادامه توضیحاتش در مورد این انجمن می‌افزاید که جلسات این انجمن هر دو هفته یک بار برگزار می‌شد. پدران و برادران، دختران و خواهران خود را همراهی می‌کردند و زنان در معیّت شوهران خود به انجمن می‌رفتند و افراد مجرد که کسی را همراه نداشتند، از حق ورود به جلسات محروم بودند و این، اولین اجتماع زنان و مردان بود. در جلسات انجمن، زنان در مورد مسائل مختلف به بحث می‌پرداختند. دو تن از دختران ناصرالدین شاه ــ تاج‌السلطنه و افتخارالسلطنه ــ در این انجمن عضویت داشتند. (ناهید،۱۳۶۰)
در این دوره، انجمن‌های زنان به لحاظ مالی از حمایت دولت بی‌بهره بودند و بودجه شخصی مؤسسان و حق عضویت اعضاء، تنها منبع مالی آنان به شمار می‌رفت. به همین دلیل نیز از استقلال نسبی برخوردار بودند. اغلب این جمعیت‌ها، تربیت دختران و زنان، حمایت از صنایع داخلی و مسائلی از این قبیل را سرلوحه کار خود قرار می‌دادند و نسبت به مسائل سیاسی نیز حساسیت‌های خاص خود را داشتند.(آفاری ،۱۳۷۸)

 

نشریات زنان

– نشریه دانش: توانمندسازی زنان در چارچوب سنت

جنبش مشروطه بستر گفتمانی جدیدی را در ایران فراهم کرد. ظهور نشریات زنان امکان ابراز ایده های جدید و عمومی کردن خواسته های جدید را به بار آورد. دانش نخستین نشریه¬ی شناخته شده زنان بود که در دوره مجلس دوم در سال ۱۲۸۹ شمسی منتشر شد، یعنی زمانی که جریانات سیاسی محافظه کار قدرت را به دست گرفته و بسیاری از روزنامه های تندروی فعال در جنبش مشروطه بسته شده بودند.(ترابی،۱۳۸۸)
دانش که نشریه ای فتگی بود، اهدافش را اخلاقی- علمی و به منظور افزایش دانش خانه داری، بچه داری و شوهرداری زنان تعریف می کرد و آن را به حال دختران و زنان مفید می دانست و حتی به آقایان توصیه می کرد که نشریه را برای خانم ها بخوانند.نشریه دانس بر علم و تجربه تاکید دشات و بر این موقعیت آگاه بود که به ندرت اتفاق می افتد که خانم ها غیر از خانه داری و مراقبت به اوضاع خانه، کار دیگری داشته باشند.(ترابی،۱۳۸۸)
-نشریه شکوفه: تدام توانمندسازی زنان با رویکردی محافظه کراانه
نشریه شکوفه اندکی پس از خاتمه کار نشریه دانش، در سال ۱۲۹۱ شمسی به مدیریت خانم مزین السلطنه، مدیر مدرسه مزینیه و دختر میرزا سید رضی رئیس الاطباء انتشار یافت. رویکرد نشریه شکوفه مسئله زنان همچون نشریه دانش بود. این نشریه در بستر و چارچوب گفتمان سنت، به توانمندسازی زنان اعتقاد دشات و بر این باور بود که باید زن را توانمند کرد.تمرکز اصلی نشریه شکوفه بر تحصیل دختران بود و برای قابل قبول کردن آن از استدلال های در درون گفتمان رایج بهره می گرفت و آن را کاربردی می کرد.بنابراین دومین شنریه زنان علاوه بر وارد کردن دو عنصر عقل و علم در گفتمان سنت، نه تنها مسئله کار زنان را که در روزنامه نخست به صورت تلویحی و دو پهلو ذکر شده بود، با طرح نمونه های ادیئال غربی به وضوح ذکر می کند و برای نخستین بار از مفاهیمی چون حقوق تساوی زنان و تساوی حقوق بشری نام میبرد، بر محورهای کلیدی و با اهمیت هنجارهای موجود ، یعنی ایفای نقش های سنتی زنان، یورش نمی برد و حتی آن ها را تاکید می کند.(ببران،۱۳۸۱)
-زبان زنان: نشریه ای فراهنجاری و رادیکال
نشریه زبان زنان به مدیریت صدیقه دولت آبادی در سال ۱۲۹۸ شمسی در اصفهان هر پانزده روز یک بار منتشر می شد(قاسمی،۱۳۷۴)؛ ولی بعد از یک سال، به دلایل مختلف از جمله مداخله در امور سیاسی و نگارش مقاله ای در خصوص قرارداد ۱۹۱۹م و وقوع کودتای ۱۲۹۹ شمسی و لحن آشکار نشریه در بیان مطالب، توقیف شد.البته یک سال بعد از توقیف مجدداً در تهران انتشار یافت.
زبان زنان، نشریه ای بود که نبست به دو نشریه پیشین گامی بلندتر در طرح گفتمان مدرن برداشت؛ حتی عنوان نشریه زبان زنان نیز نوعی دهن کجی به هنجارهای مرسوم بود که معتقد بود زبان زنان باید کوتاه باشد( دولت آبادی،۱۳۷۷) این نشریه نخستین نشریه ی زنانه ای است که به مسائل سیاسی می پردازد و در بیشتر شماره ها بخشی از مطالب خود را به اخبار سیاسی اختصاص می دهد. نقد شیوه استبداد حکومتی، مسائل جنگ جهانی، عقب ماندگی، جهل، فقر، انتخابات، وطن پرستی، قانون اساسی، آزادی و معارف خواهی و انجمن های ایلتی از محورهای مورد توجه نشریه زبان زنان بود.
نشریه زبان زنان علاوه بر تساوی حقوق، حق رأی زنان در انتخابات را نیز مطرح می کند و اینکه اگر زنان از انتخابات کنار گذاشته نمی شدند، نمی گذاشتند انتخابات سفارشی شود.(دولت آبادی،۱۳۷۷)نشریه زبان زنان رادیکال تر بود و با سرعت بیشتری می کوشید از گفتمان سنت خارج شود؛ حتی واژه ها و نکات هدف گذاری شده رادیکال تر و بدون ملاحظه شرایط اجتماعی و فرهنگی طرح شده است. از این رو، حمله به دفتر شنریه و توقیف آن، نشریه را با وقفه های بسیار طولانی در انتشار آن مواجه کرد.(فرخ زاد،۱۳۷۸)

-نشریه جهان زنان

به مدیریت فخر آفاق پارسا که آموزگار بود و به صاحب امتیازی همسرش فرخ دین پارسا که در حوزه مطبوعاتی فعالیت داشت، در مشهد آغاز به کار کرد و در هر ماه دو شماره از آن منتشر می شد. در این نشریه برای طرح ضرورت آموزش زنان بیشتر استدلال هایی از احادیث و آیات و متون دینی آورده و کوشیده می شد ضرورت تعلیم زنان با رفتار زن و شوهر پیوند یابد تا مردان جذب شوند و همراهی کنند.در این نشریه بر چندین حق پافشاری می شود که عبارتنداز: «حق انتخاب شوهر»،«حق آموزش»، «حق حیات زن نسبت به اجتماع» که آن را به حق مادری زنان بر جامعه تعبیر می کند و تاکیذ می نماید و اگر آنان نباشند، اجتماعی حاصل نمی شود.

-نشریه عالم نسوان

در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران به صاحب امتیازی نوابه صفوی و زیر نظر مجمع فارغ التحصیلان مدرسه عالی آمریکایی منتشر می شد.در نشریه عالم نسوان از واژگانی چون، حیات مدنی، احقاق حقوق زنان، حقوق بشریت، تساوی حقوق افراد بشر،تساوی حقوق نسوان با مردان در نگارش مطالب نشریه استفاده می شود.وجه انتقادی این نشریه مردان وز نان را در بر می گرفت و وجوه مشترک آن با دیگر نشریه های زنان تاکید بر آموزش و کار زنان بود و نیز اهمیتی که برای این تعالیم در شکل گیری شخصیت کودکان قائل بود که ضرورت این تعالیم را موجب می شد(فرخ زاد،۱۳۷۸)

 

بحث و نتیجه

زنان در طول تاریخ از زمان باستان تا کنون همیشه به طروق مختلف مورد ظلم قرار گرفته اند و از همان دوران برخی افراد شجاع در جامعه به دادخواهی و احقاق حقوق زنان برآمدند.
در زمان مشروطه همانطور که مردان پای به میدان گذاشتند و برای حقوق شهروندی خود جنگیدند و در بیداری مردم شرکت کردند، زنان هم پای به پای مردان جدای از کمک به جامعه در جهت آگاهی همنوعان خود تلاش کردند. شاید بتوان گفت یکی از مزایای دولت قاجار و بعد از آن دولت پهلوی ارتباط با ممالک غربی و فرستادن دانشجو در آن زمان به دنیای غرب بود. اگرچه الگوبرداری های اشتباهی هم گاهی صورت می گرفت اما همین که زنان آگاه شدند که در کشورهای دیگر همجنس های آنها از چه حقوقی برخوردارند که در آن دوران در ایران وجود نداشت شروع به فعالیت کردند. به عنوان مثال بی بی خانم استرآبادی اگرچه شاید زنی بود که به ظاهر سواد چندنانی نداشت اما یکی از بنیانگذاران مدرسه دخترانه در ایران بود.او دختران خودش را هم مجبور به ادامه تحیل و آموختن علوم مختلف کرد. و یا زنان دیگری که با فعالیت در سیاست، دایر کردن مدارس مختلف دخترانه، تأسیس مجلات متفاوت، انجمن های زنان و….. سعی در آگاه بخشی و روشنگری در میان زنان و مر دان داشتند.
این تلاش ها همچنان ادامه دارد و ما در زمان حاضر شاهد آن هستیم که زنان و دختران سرزمین ما در عرصه های مختلف علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سعی میکنند پابه پای مردان فعالیت کنند، اگرچه هنوز در جامعه ما رنگ و بوی مردسالاری وجود دارد و در بسیاری از مواقع مانع شکوفایی استعدادها و برنامه های زنان می شود. اما به انحاء مختلف جنس مونث به مقابله با زورگویی ها و ظلم ها و تبعیض ها می پردازد.
بررسی جنبش های اجتماعی زنان و کارهایی از این دست می تواند روشنی بخش راه زنان و دختران نسل جدید باشد. و همچنین نشان دهنده این است که در زمان های گذشته و به قولی در دوره ایی که سنت پر رنگ تر از مدرنیته بوده است و سختگیری ها علیه زنان بیشتر بوده، اما بودند افراد شجاعی که برای تغییر وضع خود و همنوعان خود دست به مبارزه زدندو در راه عدالت خواهی و احقاق حق خود قیام کردند.

منابع

v آفاری،ژانت،(۱۳۷۸)، نگرشی بر زن و جنسیت در دوران مشروطه،نشر: کانون پژوهش تاریخ زنان ایران

v ببران، صدیقه (۱۳۸۱)، نشریات ویژه زنان: سیرتاریخی نشریات زنان در ایران معاصر،انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

v بامداد، بدرالملوک(۱۳۲۵)، هدف پرورش زن. تهران، نشریات شرکت مطبوعات‌ ص۵۲ ؛ منوچهر خدایار محبی. شریک مرد. تهران، تابان، ۱۳۲۵. صص ۹-۱۲ .

v ترابی فارسانی، سهیلا (۱۳۷۸)، اسنادی از مدارس دختران از انقلاب مشروطه تا پهلوی، تهران،سازمان اسناد ملی ایران

v دولت آبادی،صدیقه (۱۳۷۷)،نامه ها،نوشته ها و یادها، به کوشش مهدخت صنعتی و افسانه نجم آبادی،شیکاگو،نگرش و نگارش زن

v دلریش، بشری (۱۳۷۵)، زن در دوران قاجاریه، تهران، سازمان تبلیغات

v زارعی، غفار(۱۳۸۵)، زناان؛ از حرکت ملی به جنبش، نشریه زمانه

v عبدالحسین،ناهید(۱۳۶۸)، زنان ایران در جنبش مشروطه، انتشارات نوید

v قویمی،فخری(۱۳۵۲)، کارنامه زنان مشهور ایران،تهران: وزارت آموزش و پرورش

v قاسمی،فرید (۱۳۷۴). راهنمای مطبوعات ایران عصر قاجار، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.

v شوستر، مورگان(۱۳۳۳)، اختناق ایران، کلکته، مطبع حبل المتین.