مجید رُهبانی
کتاب و کتابخانه به روایت مطبوعات؛ ۱۲۸۵-۱۳۰۴. مسعود کوهستانینژاد. تهران: خانه کتاب، ۱۳۹۵. ۷۹۲ص (رحلی)، مصور. ۸۰۰۰۰۰ ریال.
در کشور ما حکومتهای جدید معمولاً تاریخ گذشته را بازنویسی کردهاند و در این بازنویسیها، خود را مبدأ اغلب تحولات و پیشرفتها شناساندهاند. نتیجه آنکه در جستوجوی پیشینه تحولات و پدیدههای اجتماعی و فرهنگی جدید با «سالِ صفر»هایی روبهرو میشویم که پایه و اساس درستی ندارند. نهضت مشروطیت که بزرگترین جنبش اجتماعیِ ترقیخواهانه ایرانیان در بیش از یک سده گذشته است، سرآغاز بسیاری از تحولات عمیق اجتماعی، عزم عمومی برای کسب دانش و آگاهی، خروج از جهالت قرون و ورود به عصر جدید به شمار میرود. هدفهای مشروطیت چندگانه بود: تحکیم استقلال ایران و کوتاه ساختن دست بیگانگان، مردمسالاری و حاکمیت ملّی، تشکیل مجلس شورای ملّی با انتخابات آزاد و عادلانه، نفی استبداد سلطنت و مهار مراکز قدرت غیررسمیِ متحد دربار که بر همه عرصههای حیات ایرانیان مسلط بودند، ایجاد نهادهای جدید اداری و دستگاه قضائی مستقل و مبتنی بر قوانین مصوّب مجلس، رفع فقر بیدادگر و برقراری نسبی عدالت اجتماعی (با شعار «برابری و برادری»)، ترقی کشور از راه باسواد ساختن گروههای هرچه بیشتری از مردم، تأسیس مدارس جدید و ترویج دانش روز و … . این هدفها در میدان عمل با مشکلات بسیاری روبهرو شدند؛ مشکلاتی که همه ریشه در خارج از مرزهای این سرزمین نداشتند. اما دخالتهای بیامان بیگانگان، بهویژه روسیه، سپس نقض بیطرفی ایران در جنگ اول جهانی (۱۹۱۴-۱۹۱۸) و متزلزل شدن ارکان استقلال و کشورداری، بسیاری از آن تلاشهای مشروطهخواهان را ناکام یا ناتمام گذاشت و شماری را تا حاکم شدن دست قدرتمندی به محاق بُرد که اگرچه بسیاری از آرزوهای پیشگامان نهضت را جامه عمل پوشاند، اما دو اصل نخستین و اساسی مشروطیت نوپای ایران، یعنی برقراری حاکمیت ملّی و آزادی را تعطیل ساخت.
با اینهمه، مشروطیّت ایران همچنان الهامبخش آزادیخواهان و وطنپرستان ماند و هرازگاه در صحنه سیاسی کشور، اجرای اصول معوّق آن مطالبه شد و آثار ماندگار فرهنگیاش در هر فرصت کوتاه مجال بروز یافت. نهضت مشروطیّت از آغاز برپاییاش، عرصههایی را گشود که در آنها مردم به خواندن تشویق شدند و فرهنگ مکتوب، با کارکردی ترقیخواهانه، رو به گسترش نهاد.
کتاب و کتابخانه به روایت مطبوعات از پژوهشهای باارزشی است که حکایت ناشناختهای را از گذشته کتاب و کتابخوانی در ایران، همزمان با نهضت مشروطیّت، بازگو میکند. گذشتهای نه چندان دور که در تاریخنگاری رسمی عصر پهلوی، به دلایلی آشکار، کمتر از آن یاد شده است. کتاب حاضر به عرصهای از حیات فرهنگی ایران از صدور فرمان مشروطیت تا آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی (۱۲۸۵-۱۳۰۴ خ) اختصاص دارد. مسعود کوهستانینژاد در مقدمه کتاب، ضمن شرحی کوتاه از دگرگونیهای سیاسی ایران در این دوره، از «حیطه ایرانِ فرهنگی» سخن میگوید که در ورای مرزهای سیاسی کشور قرار داشت. در سالهای یادشده، جوامع ایرانی ساکن شبهقاره هند، عتبات، قفقاز، استانبول، قاهره و اروپا هر یک فعالیت چشمگیری در عرصه مطبوعات و نشر کتاب به زبان فارسی داشتهاند. ایرانیان مهاجر روابط گستردهای با هموطنان خود در داخل کشور داشتند و نشریات و کتابهایی را که منتشر میساختند از راههای گوناگون به دست آنها میرساندند. در کنار آن، از چاپخانهها، کتابفروشیها و مراکز فرهنگی ایرانیان در این سرزمینها باخبریم که در کتاب حاضر اطلاعات بسیاری را از آن مییابیم. نویسنده مهمترین و اثرگذارترین فعالیتهای ایرانیان مهاجر را از آن کسانی دانسته است که در اروپا ساکن بودند و برای نمونه از انتشارات ایرانشهر و مجله کاوه یاد میکند.
در این اثر، کتاب به معنای عام آن (شامل کتابهای درسی و نسخ خطی) مورد توجه است و موضوعات مرتبط با کتاب عبارتاند از: کتابخانهها، قرائتخانهها، ناشران، چاپخانهها، کتابفروشیها، قوانین مرتبط با کتاب، نهادهایی که به طریقی در حوزه کتاب فعالیت داشتند و … . منبع اصلی پژوهش، مطبوعات فارسی آن دوره است که در داخل و خارج از ایران منتشر میشدهاند و اطلاعات دست اول بسیاری را در اختیار میگذارند. «مدارک گردآوری شده از نظر قالب، در شکلهای مختلف: خبر، مقاله، گزارش، رساله، نقد، اعلان، آگهی و در مواردی معدود تصویر قرار دارد» که مؤلف آنها را در سیزده فصل گرد آورده است. عنوانهای فصلها گویای مطالب آنهاست: پیروزی انقلاب مشروطیت؛ کتابخانهها؛ قرائتخانهها؛ کتابخانه-قرائتخانهها؛ کتاب درسی؛ نسخه خطی؛ کتابفروشی؛ ناشران؛ چاپخانهها؛ قوانین؛ مقالات؛ نهادها؛ و فعالیتهای متفرقه. این نوشته تنها به اخبار و اعلان کتاب در این اثر نگاهی دارد.
در میان اخبار و آگهیهای کتاب، نخستین اعلانی که میبینیم از آن نشریه چهرهنما (چاپ قاهره) است که در آن از انتشار کتاب مسالک المحسنین نوشته عبدالرحیم طالبوف، نویسنده زاده تبریز و ساکن تفلیس، بهای کتاب و نحوه سفارش دادن آن خبر میدهد. مسالکالمحسنین در قالب رمان نوشته شده و از نخستین متنهایی است که از سوی آزادیخواهان ایران استقبال شد و بر آنها تأثیر گذاشت؛ و برعکس خشم مستبدان را برانگیخت که به تحریم کتاب و تکفیر نویسنده آن انجامید. نشر متون ترقیخواهانه و مشروطهطلبانه را در میان مدارک کتاب میتوان دنبال کرد. اعلانهایی که خبر از انتشار چنین کتابهایی دادهاند: سیاحتنامه ابراهیمبیکِ میرزا فتحعلی آخوندزاده، رساله یک کلمه مستشارالدوله، طبایعالاستبدادِ عبدالرحمن کواکبی، ایضاحات در خصوص آزادیِ طالبوف، کلیات ملکمخان، کتابی در ردّ لوایح شیخ فضلالله نوری، تاریخ انقلاب ایرانِ ادوارد براون، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز محمدباقر تبریزی، کتاب حقوق و وظایف ملّت، قانون اساسی و متمم آن، قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی و… .
اعلان «اداره تعلیمات عمومی» جالب است در دعوت از مؤلفان کتابهای درسی برای تألیف کتاب «علمالاشیأ» مدارس ابتدایی (روزنامه مجلس، ۱۳۲۹ق). در اعلانی در روزنامه مجلس (۲۹ شوال ۱۳۲۹) «تهرانی صحافباشی» هم کتاب «مثنوی»ای را که منتشر ساخته و در «کتابخانه علمیه تهران» به فروش گذاشته تبلیغ کرده و هم نامزدی خود برای وکالت مجلس را! اعلانهای فروش و پیشفروش کتابهای چاپ کلکته در روزنامه حبلالمتین نیز دیدنی است. در همین زمینه از اعلان سرگذشت نادرشاه نوشته مورتیمر دوراند با ترجمه محمدعلی داعیالاسلام در حیدرآباد دکن باید یاد کرد که بهای آن به روپیه (هر روپیه برابر چهار قران) ذکر شده است. پیداست که دستیابی به کتابهای چاپ خارج از ایران چندان دشوار نبوده است. برخی از تجارتخانههایی که با کشورهای هند و مصر و عثمانی و … مراوده داشتند در آوردن کتاب و نشریه نیز مشارکت میکردهاند. ضمن اینکه برخی از ناشران ایرانی خارج از کشور نمایندگان فروشی هم در ایران داشتهاند. کلیات سعدی تصحیح شوریده شیرازی را که در «مطبعه مظفری» بمبئی چاپ شده بود چند نماینده فروش در بوشهر و شیراز عرضه میکردند (چهرهنما، ۱۳۳۵ق). نماینده مشابهی نیز در تهران نشریه کاوه (برلن) و سلسله انتشارات آن را عرضه میکرد. مشابه آن در داخل کشور، کتابفروشی تربیت (شعبه تهران) است که کتابها و نشریات چاپ تبریز را در تهران عرضه میکرده است: انجمن تبریز، جریده آزاد، عدالت و امید.
اعلانها تنها محدود به فروش کتاب نیست. در یک اعلان باخبر میشویم «دکتر سعیدخان» که از همدان به تهران بازگشته نشانی جدیدش کجاست و در ضمن وی جویای جلد اول ترجمه قاموس (از حرف الف تا ظا) و نیز «اسطرلابهای قدیم، خاصه یونانی و کوفی» است (مجلس، ۲۱ ذیقعده ۱۳۲۹). اعلانهایی هم خبر از شروع ترجمه کتابی میدهند و دیگران را از کار مشابه برحذر میدارند.
در کتاب و کتابخانه به روایت مطبوعات خبرهای مربوط به کتاب هم بسیار است. همچون خبرهای انتشار شماری از متنهای کلاسیک ادب فارسی مانند مرزباننامه و تاریخ جهانگشا و چهار مقاله (هر سه به تصحیح محمد قزوینی) که در انگلستان به سرمایه موقوفات گیب و به اهتمام ادوارد براون چاپ شدند. همچنین انتشار مجموعه اسناد مرتبط با ایران در دیگر کشورها (بریتانیا، روسیه، فرانسه و آلمان) مورد توجه مطبوعات وقت بود.
برای نمونه، دو خبر/اعلان کتاب در زیر آورده میشود:
«نامه نادری: ترجمه و تألیف سرکار علیه آفاقالدوله همشیره جناب آقامیرزا اسمعیل خان آجودانباشی توپخانه. این کتاب را در گرگانرود طالش از کتاب تیاتر نریماناف که ترکی است به فارسی ترجمه کردهاند و نسخه آن را به دارالخلافه نزد جناب نصیرالاطبا ارسال داشتهاند که به طبع برساند. جناب ایشان هم بر حسب اجازه ارفعالسلطنه امیرتومان پس از حصول اجازه از اداره جلیله وزارت علوم و انطباعات، با خط و قطعی خوش طبع آن را انجام رسانده و در کتابخانه شرافت و سایر کتابخانهها به فروش میرسد. قیمت جلدی چهار هزار است.
کتاب جنگالادویه تألیف خود جناب نصیرالاطبا که از هر جهت کامل و جامع و محل احتیاج اغلب مردم است، در همان کتابخانهها موجود است و به فروش میرسد (مجلس، ۱۱ رجب ۱۳۲۵ق).» (ص۵۳)
«اعلان: کتاب سیاحتنامه ابراهیمبیک که تاکنون طبع و نشر آن در ایران قدغن بود، تازه به طبع رسیده و در کتابخانه شمسالعماره متعلق به آقا شیخ حسن به فروش میرسد. قیمت ۶ قران است.» (ص۶۲)
پیداست که در اینگونه خبر/اعلانها منظور از «کتابخانه» کتابفروشی است. از جمله اطلاعات باارزشی که از مدارک ارائه شده به دست میآید، مکانهای فروش کتاب در تهران است. علاوه بر کتابفروشیهای مستقر در بازار تهران و تیمچه حاجبالدوله و نیز کتابفروشیهای خیابان ناصریه (ناصرخسرو)، به نشانی تجارتخانههایی در بازار تهران بر میخوریم که کتابهایی را عرضه میکردهاند. دفاتر نشریات، چاپخانهها، صحافیها و حتی چند داروخانه نیز کتاب میفروختهاند.
بررسی برخی از کتابهای خارجی یا گزارش از ترجمه و تدوین کتابها نیز جای خود را دارند. برای مثال، گزارش مفصلی از ترجمه هفت مجلّد از کتاب آبی (مجموعه مراسلات و گزارشهای نمایندگان و مأموران بریتانیا در ایران) زیر نظر سردار اسعد بختیاری دیدنی است (روزنامه آفتاب، ۲۴ ربیعالاول ۱۳۳۱). همچنین یادداشتهای کوتاه و بلند بسیاری دیده میشود که به اجمال مطالب کتابی را شرح داده، موارد اهمیت و فواید مطالعه آن را برای خوانندگان برشمردهاند. فهرست اخبار و اعلانهای کتاب در نخستین سالهای مشروطیّت ایران تا پیش از سلطنت رضاشاه پهلوی نشانگر تلاش جامعه روشنفکری ایران در نشر آثار باارزش، متنهای روشنگرانه سیاسی، ادبیات اروپا، تاریخ ایران و جهان، منابع علمی تاریخ اسلام و اسلامشناسی، کتابهای درسی و علوم جدید، اطلاعات عمومی پزشکی و بهداشتی… و دهها و بلکه صدها کتاب و رساله است.
با گذشت زمان، بهتدریج یادداشتهای کتابگزارانه از تعریف و تمجید صِرف از اثر و نویسنده و توصیه به مطالعه کتاب، به بررسی محتوا و حتی نقد کتابها تحوّل مییابند. در سالهای ۱۳۰۰ به بعد بررسی کتابهای جدّیتری را از غلامرضا رشید یاسمی، عباس اقبال، محمد قزوینی، حسن مقدم، حسین کاظمزاده ایرانشهر، علیاصغر حکمت و دیگران میبینیم که نمونههای اولین مقالات کتابگزارانه با اسلوب جدید در ایراناند. همچنین باید از ترجمه کتابگزاریهایی به نقل از مطبوعات خارجی یاد کرد که در برخی نشریات فارسی منتشر شدهاند.
سرآغاز نشر معارف جدید که به سالها پیش از انقلاب مشروطه ایران باز میگردد، در هنگامه انقلاب و دوره بیست ساله پس از آن، رشد و تحوّل چشمگیر داشته است. استقرار دستگاه دیکتاتوری در نخستین سالهای سده چهاردهم خورشیدی، اگرچه به آموزش عمومی و نشر کتابهای علمی شتاب بخشید، اما نشر بسیاری از آثار در حوزه سیاست و اجتماع و تاریخ و حتی ادبیات روز جهان را برای سالها متوقف ساخت. کتاب حاضر شاهدی بر این امر است.
اما از همه اینها که بگذریم، مدارک ارائه شده مستندات قابل توجهی را برای پژوهشهای تاریخی و فرهنگی در دوره مورد بررسی کتاب فراهم ساخته است. برای مثال، میتوان واکنش ایرانیان به جنگ روسیه و ژاپن (۱۹۰۴-۱۹۰۵) در آستانه انقلاب مشروطیّت را در کتابهای انتشار یافته در آن زمان جستوجو کرد و میزان توجه و همچنین همدلی ایرانیان با ژاپنیها را دریافت. توجه ایرانیان به این جنگ و استقبالی که از پیروزی یک کشور آسیایی بر امپراتوری استعمارگر روسیه نشان دادند و توصیه مکرر به سرمشق گرفتن از ژاپنیها در همان زمان در نشریات فارسی نقش بست. شکست روسیه در زمانی روی داد که ایران در آستانه انقلاب مشروطیّت بود. بر ژاپن از سالها قبل نظام مشروطه حکومت داشت و روسیه به خاطر تعدیاتش منفور ایرانیان بود. در این زمینه، معرفی مفصل «کتاب سهجلدی جنگ روسیه و ژاپن نوشته ژنرال کروپاتکین» در هفتهنامه حبلالمتین (چاپ کلکته) جالب است. ژنرال روس در این کتاب مفصل وقایع جنگ و دلایل شکست سنگین کشورش را شرح داده است. اما حاشیه حبلالمتین بر آن دیدنی است که از نوع نگاه ایرانیان به ماجرا خبر میدهد: «میبایست جنرال کودوپاتکین [کروپاتکین] … اسباب وخیمت خود را در این چند کلمه مینگاشت: تأثیر و تعبیر خواب در حق ایران و افغان و هندوستان، تلخی میوه سوءنیّت در آن سامان. آن نور چشم ما بهجز از کشته ندروید» (ص۴۴). تعقیب اخبار شکست روسیه در ایران با نشر کتابهای دیگری مانند تاریخ جنگ روس و ژاپن ترجمه محمدباقر اسلامبولی، جنگ اقصای شرق ترجمه باقرخان، و جالبتر از همه، میکادونامه استمرار یافت که خبر انتشار نسخه مصور آن در تهران را در حبلالمتین ِتهران میبینیم. میکادونامه رزمنامهای منظوم، سروده حسینعلی تاجر شیرازی است که تصویر روشنی از دیدگاه مشروطهخواهان ایرانی در آغاز نهضت به دست میدهد.
به عنوان نمونهای دیگر از اهمیت مدارک کتاب، میتوان به اعلانی با امضای ابراهیم منشیزاده اشاره کرد که در آن خواستار همکاری برای تألیف کتاب «تاریخ عهد تجدد ایران» شده است. اعلان در روزنامه مجلس (۸ صفر ۱۳۲۹ق) منتشر شده است. منشیزاده از افسران معترض و مستعفی قزاقخانه بود که به صفوف مشروطهخواهان پیوست، در تعلیم مجاهدین مشارکت داشت و در فتح تهران همراه با اردوی گیلان به پایتخت آمد. مدتی ریاست نظمیه فارس را عهدهدار بود که از آن استعفا کرد. در غائله محمدعلی میرزا به داوطلبان مقابله با او پیوست و به جنگ ترکمانان و ارشدالدوله ـ که تا ورامین پیش آمده بود ـ رفت. این اعلان احتمالاً بعد از سرکوبی ارشدالدوله و بازگشت منشیزاده به تهران و پیش از تصدی اداره تحدید تریاک یزد و کرمان منتشر شده است. منشیزاده که در سالهای بعد عهدهدار چند سمت کماهمیّت در ادارات دارایی شهرستانها (فشافویه و فیروزکوه) بود، در کابینه وثوقالدوله از خدمات دولتی برکنار شد و در ۱۳۲۴ق به همراه سرتیپِ سابقِ قزاق، اسداللهخان ابوالفتحزاده و محمدنظرخان مشکاتالممالک «کمیته مجازاتِ» معروف را تشکیل داد که رهبری آن را خود بر عهده داشت. در این اعلانِ جالب که بیانگر عوالم آن روز منشیزاده است چنین آمده:
«چون این بنده ابراهیم منشیزاده به عونالله تعالی مشغول تألیف تاریخ عهد تجدد ایرانم و حتیالامکان ساعیم که تاریخ مزبور خالی از اغراق و مطابق واقع و حقیقت بوده باشد که آیندگان را فایده از آن حاصل شود، لهذا از عموم آقایان در صورتی که مایل باشند محترماً متمنی هستم که هر کس در هر لباس، هرگونه خدمات تاریخی از اول سنه ۱۳۲۲ الی آخر سنه ۱۳۲۸ به وطن عزیز خود نموده و سرگذشت و ناملایمات و صدماتی که در این راه متحمل شدهاند و همچنین هرگونه اطلاعات از خدمات اشخاصی که در ظرف این مدت در راه وطن مقدس به عمل آورده که متأسفانه آنها مقتول یا مرحوم یا منزوی شدهاند، به شرایط مزبوره و آدرس ذیل برای مزید اطلاع این بنده تا سلخ ربیعالثانی هذه السنه مرقوم و ارسال فرمایند که از صمیم قلب متشکر و ممنون خواهم بود …» (ص۹۹)
همچنین از اعلان دیگری در روزنامه مجلس (۹ رجب ۱۳۲۹ق) میتوان یاد کرد که اگرچه متن آن مقداری مغشوش است، ولی تصویر روشنی از اوضاع زمانه به دست میدهد. مجلس نمایشی از سوی فرقه اجتماعیون (دمکرات) به دستیاری هنرمندان ارمنی برپا میشود که عواید آن قرار بود صرف تأسیس «یک باب مدرسه صناعیه اناثیه بینالمللی ایرانیان» شود. در این مجلس، نمایش «راه خونی» نوشته گریگور یقیکیان به صحنه میرود. ترجمه فارسی نمایش هم پیشتر بین حاضران توزیع میشود. اما اجرای نمایش به خاطر «بدحال» شدن یکی از بازیگران ناتمام میماند. گردانندگان برنامه با عذرخواهی از حاضران و اجرای یک تصنیف ارمنی، نمایش را به پایان میبرند. همچنین در خبر آمده است که در سرتاسر عمارت محل برگزاری نمایش نوای دلپذیر موسیقی به گوش میرسیده است. نویسنده خبر، تئاتر را «یکی از صنایع بسیار عالی عصر حاضر» خوانده است و برگزارکنندگان مجلس را توصیه به «تکمیل فنّ خود» میکند. اما انتقاد میکند که «آکترها چرا نباید به فارسی تکلّم کنند؟» و سپس میافزاید: «به علاوه نصیحت میکنم که ملاحظه عادات و اخلاق و مذهب رسمی مملکت را نموده، از مقتضیات زمان و مکان غافل نباشند […] بعضی رؤسای احزاب را هم نصیحت میکنیم که در آنجا که وارد میشوند ملتفت حالات خود باشند.» (ص۱۰۲)
*
مسعود کوهستانینژاد پیشتر پژوهشی را درباره قرائتخانههای ایران در دوره مشروطیت به انجام رسانده بود . خوشبختانه اطلاعات بازبینی و تکمیلشده آن اثر به کتاب حاضر نیز افزوده شده و کتاب و کتابخانه به روایت مطبوعات را به اثری جامع و کامل در این زمینه تبدیل کرده است.