انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مسجد بالاسر؛ اختلال در مناسبات سنتیِ فضا

حرم حضرت معصومه در شهر قم، مکانی مذهبی با ویژگی‌های منحصر به فرد است. تزئینات و آیینه‌کاری‌های چشم‌نواز، صحن‌ها و رواق‌‌های تاریخی و گنبد و گلدسته‌های زیبا، از جمله مولفه‌هایی هستند که به این مکان تاریخی و مذهبی در عین وجود شباهت‌های فراوان با دیگر اماکن مذهبی کشور، هویت ویژه‌ای می‌بخشند. از دیگر عناصر منحصر به فرد این فضا که در سال‌های اخیر بیش از پیش نمایان شده، می‌توان به قبور مشاهیری که از گذشته تاکنون در این مکان به خاک سپرده شده‌اند، اشاره کرد؛ از امامزادگان و علما گرفته تا پادشاهان و سیاسیون و شعرا، همگی در نقاط مختلف حرم حضرت معصومه مدفونند و علاقه‌مندان با حضور در این حرم، علاوه بر زیارت فاطمه معصومه، به این افراد ادای احترام کرده و برای آنان فاتحه‌ای قرائت می‌کنند.

سنت دفن علما در حرم حضرت معصومه البته داستان متفاوتی دارد و به سال‌های نسبتاً دور بازمی‌گردد. با توجه به تاکیدات روایات شیعی بر اهمیت جایگاه مذهبی و علمی شهر قم، معمولاً علمای طراز اول به ویژه در دو سده اخیر، شهر قم را برای سکونت برگزیده و زمانی که دار فانی را وداع می‌گفتند، در حرم این شهر به خاک سپرده می‌شدند. هرچند علمای دیگری را می‌توان یافت که به شکل پراکنده در دیگر نقاط شهر قم مدفون و یا حتی از این شهر به مکانی دیگر منتقل شده‌اند، اما بسیاری از علمای مشهور، در حرم حضرت معصومه و یا در قبرستان مجاور این حرم که به شیخان معروف است، مدفونند. دفن علما در حرم سازوکارهای اجرایی مختص به خود را دارد و صحن‌ها و رواق‌ها و مساجد هر کدام از جایگاه و اعتبار متفاوتی برای تدفین افراد برخوردارند. بدین ترتیب برخی از اماکن که دارای اهمیت بیشتری بوده، مخصوص دفن علمای با شهرت بیشتر، در نظر گرفته شده‌ است. در این میان، قسمت مهمی از فضای حرم که روبروی ضریح قرار دارد و به «مسجد بالاسر» شناخته می‌شود، به اعتبار والایی در میان قشر مذهبی دست یافته و علمای مشهور و صاحب‌نام فراوانی، در اینجا به خاک سپرده شده‌اند؛ حتی مقبره افرادی که به نحو متعارف در ردیف علمای درجه اول قرار نداشته و بیشتر به واسطه جریانات سیاسی قبل و پس از انقلاب ۵۷، شناخته می‌شوند هم، در فضای مسجد بالاسر قرار دارد. بنابراین، با توجه به وزن افراد مدفون در این فضا، به جرات می‌توان گفت، مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خصوص در سال‌های اخیر میزبان برجسته‌ترین عالمان دینی کشور بوده و بنابراین به لحاظ جایگاه، مهمترین مقبره علمای شیعی محسوب می‌شود. در گذشته، سیر تدفین علما در مسجد بالاسر در یک بستر طبیعی و بر اساس قوانینی نانوشته به انجام می‌رسید که چگونگی اجرای آن مورد اجماع بود و امروز با توجه به بروز مناسبات و تحولات جدید، مسیری متفاوت با سازوکارهای قدیم طی می‌کند که خروجیِ آن می‌تواند محل مناقشه و تردید قرار گیرد.

در سال‌های گذشته، بروز برخی تغییرات، توازن موجود در مسجد بالاسر حرم را بر هم زده و تحولات سیاسی و مذهبی، خلاف عادت‌هایی را پدید آورده که به خلق نوعی از فضای جدید و متفاوت منجر شده است. در همان نگاه اول، قبرهای مرتفعی که در دهه اخیر در ضلع جنوبی مسجد پدید آمده‌اند، توجه را به خود جلب می‌کند. ویژگی مشترک این قبرها، سنگ‌های بزرگ و مجللی است که با زبان فارسی و عربی و با حروف زیبا و درشت بر روی آن‌ها نام عالم مدفون و شرحی از زندگانی و اقدامات و القاب و مناصب وی حکاکی شده است. با کمی دقت بر روی نوشته سنگ‌ها، متوجه القابی خواهید شد که بعضاً بسیار مفصل و مشروحند؛ از القاب ساده‌تر همانند شهید، علامه، آیت‌الله و یا آیت‌الله‌العظمی گرفته تا عباراتی با گستره عملکردی وسیع‌تر، همچون زعیم حوزه‌های علمیه، مرجع جهان تشیع، استادالفقها، زعیم عظیم‌الشان، شیخ‌المجتهدین و مرجع تقلید شیعیان جهان، بر روی قبرها نقش بسته است. گویی یک رقابت ناخواسته میان این قبور برقرار است و هرکدام در تلاشند بخشی از اعتبار جامعه شیعی و مسلمان ایران و جهان را برای خود تصاحب کنند. حتی قبور برخی علما که وصیت بر ننوشتن القاب بر روی سنگ قبر داشتند هم به وضعیت عجیبی دچار شده‌اند. درست است که نام این عالمان، بدون عبارات مصطلح در میان دیگر قبور به ثبت رسیده، اما اسامی آنان چنان درشت و نقش برجسته بر سنگ‌های گران‌قیمت حک شده که حتی نمود بیشتری از دیگر قبور پیدا کرده است. حال آنکه به نظر می‌رسد، مقصود علما از وصیت به عدم ثبت القاب، احتمالاً کمتر به چشم آمدن این سنگ قبرها بوده است. برخی از این علما، در زندگی شخصی خود هم به دنبال کسب این القاب نبوده‌اند و سلوک فردی آنان نیز گویای این مطلب است، اما در میان بازماندگان گویی رویه القاب‌سازی و برجسته کردن قبور به امری مرسوم بدل شده و با حمایت متولیان حرم در حال گسترش است. از طرف دیگر برخی علمای اهل سیاست که در دسته‌بندی مراجع تقلید قرار نداشته و به نوعی در طبقه علمای طراز هم جای نمی‌گیرند، به این فضا راه یافته و در کنار دیگر علما مدفون شده‌اند و القاب سیاسی همچون ریاست بر فلان مجموعه و عضویت در بهمان ارگان دولتی هم به نوشته سنگ قبرها راه یافته که نشان دهنده اتخاذ رویکردهای جدید است.

نکته‌ای که در این میان فراموش شده، توجه به نوع نگاه مردم و سوالاتی است که در بازدید از این قبور پدید می‌آید. اگر همانگونه که اکثر علما همواره بر سر منابر و در مکتوبات خود تاکید کرده‌اند، مناصب و القابِ زندگی این جهانی اهمیت چندانی نداشته و مطلوبِ مد نظر، تلاش در جهت عاقبت به خیری برای زندگی پس از مرگ است، پس این رقابتِ ساخت قبور بزرگ و برجسته و ذکر تفصیلی مقامات دنیوی برای چیست؟ حتی اگر همه این القاب در کمال صحت و به درستی بیان شده باشد و غلو و مبالغه‌ای در میان نباشد، آیا این حد از توجه به شکل ظاهری و نمود عینی قبور و تذکار مناصب، خود نقضِ غرض نیست؟ قبر عالمی که باید، محلی برای ذکر نام و توجه بیشتر به امور معنوی و اخروی باشد، توجهات را به سمت امور مادی و کسب جایگاه‌های دنیوی جلب کرده و از مسیر اصلی منحرف می‌سازد. امروز که به بهانه یکسان‌سازی قبور، قبر بسیاری از مردم عادی در آرامستان‌های سراسر کشور اصلاح شده و متن‌ها و تصاویر غیرمتعارف از روی مدفن‌ها زدوده شده است، چه توجیهی برای این شکل از توجه به قبور علما وجود دارد و تا چه حد می‌توان این رویه را معمول دانست؟ حتی اگر همین رویه را معمول دانسته و از این زاویه به مساله نگاه کنیم که برخی علما از اهمیت ویژه‌ای در منظر و مرعای مردم برخوردار بوده و لذا قبور آنان نیز باید متمایز با دیگران در نظر گرفته شود، باز هم تناقضات عملکردی متولیان حرم، مساله را مبهم‌تر می‌کند. اگر تنها ملاک مورد عمل، طراز عالم از دنیا رفته و اقبال مردمی است، پس چرا نام و نشان مدفن بسیاری از علمای طراز اول، تنها برچسبی است که به شکل کاملاً اختصاری و در محلی غیر از محل دفن، بر روی دیوار نقش بسته و در همان حال برخی دیگر به واسطه ارتباطات با تولیت حرم، حتی در محل عبور و مرور روزانه هزاران زائر، سنگ‌های آنچنانی نصب کرده و تردد آنان را با اختلال مواجه کرده‌اند. رویه دفن علما و مقبره‌سازی، اگر به همین شکل ادامه یابد، به مرور بخش قابل توجهی از فضای مسجد بالاسر، به مقابر اختصاص خواهد یافت و با توجه به نصب سنگ‌های برجسته و دارای ارتفاع از سطح زمین، به تدریج سطوح کمتری برای استفاده عبادی زوار از فضای مسجد باقی خواهد ماند. موضوعی که در سنگ قبرهای گذشته به شکل همسطح با زمین و در اندازه‌ای کوچک و تنها با ذکر نامی از عالم درگذشته انجام می‌گرفت، امروز شکلی غیرمتعارف پیدا کرده است. آیا اگر خود این عالم امروز حاضر و ناظر بود، به این شکل از مقبره‌سازی، اعتراض نمی‌کرد؟ به نظر می‌رسد این رویه نادرست باید با تذکر علمای حاضر اصلاح شود و روندهای نامطلوب گذشته به نحو موثری جبران گردد؛ ادامه روند جاری در سال‌های آتی ممکن است با دمیدن روح مادی‌گرایی بر فضای معنوی مسجد از سوی داعیان امور اخروی، به شکل یک ناهنجاری نمایان شده و ذهنیت بسیاری از متدینین و زوار را دستخوش تغییر کند. تولیت حرم و بازماندگان و بستگان عالمی که قرار است در آینده بر مبنای وصیت شخصی و یا تشخیص متولیان در این مکان به خاک سپرده شود، باید متوجه شرایط ویژه حرم حضرت معصومه بوده و اقتضائات و منافع کلان‌تر این مجموعه را در نظر بگیرند. اعتبار اصلی این فضا به واسطه وجود مزار فاطمه معصومه است و خیل کثیر زوار، به دلیل زیارت مرقد این شخصیت دینی به شهر قم سفر می‌کنند و بازدید از دیگر قبور، شاید در اولویت‌های بعدی زائران هم قرار نداشته باشد. به همین جهت پیشنهاد می‌گردد متولیان با یکسان‌سازی قبور قدیمی و ایجاد یک وحدت رویه در ساخت قبور جدید بر مبنای سنت‌های نیکوی باقیمانده از دیرباز که تنها به ثبت نام به نحو اختصاری در محل دفن و همسطح با زمین اکتفا می‌کرد، شکل مقابر را در خدمت فضای عملکردی حرم درآورده و این مکان معنوی را به وضعیت مطلوبِ سابق بازگردانند.