منوچهر نسبی طبری در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۲۰ در شهرستان بابل مازندران متولد شد . (براساس ورقه اول شناسنامه ) پدر وی اسدالله ( متولد بابل) و مادرش حشمت حکیمه ( متولد تهران) بود . در آگهی ترحیم منوچهر طبری ، نام مذهبی ” منشه ” هم ذکر شده است . مَنَشِه، از نظر تبار شناسی، بزرگترین فرزند منوچهر نسبی طبری در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۲۰ در شهرستان بابل مازندران متولد شد . (براساس ورقه اول شناسنامه ) پدر وی اسدالله ( متولد بابل) و مادرش حشمت حکیمه ( متولد تهران) بود . در آگهی ترحیم منوچهر طبری ، نام مذهبی ” منشه ” هم ذکر شده است . مَنَشِه، از نظر تبار شناسی، بزرگترین فرزندحضرت یوسف ومعنایش فراموشی است.
سایت کلیمیان ایران ، اطلاعاتی را از زندگی آن مرحوم درج کرده که بنظر می رسد مستقیماً از پرونده( یا فایل) مربوط به خود او ذکر شده باشد :
نوشتههای مرتبط
در خانواده ای مذهبی ومؤمن به دنیا آمد. او از پنج سالگی به مدرسه سپرده شد و پس از اتمام تحصیل از مدرسه اتحاد تهران در هفده سالگی سفر ماجرا جویانه خود را آغاز کرد . او از راه زمینی به آلمان رفت و پس از سفر به شهر های مختلف آلمان با کشتی به فرانسه و در پایان به ایالت نیوجرسی در آمریکا رسید . پس از اقامت شش ساله خود در آمریکا و گذراندن دوره آرایشگری و کارگردانی تئاتر عروسکی به کشور باز گشت.
در همان سایت، به نوشته الهام مؤدب وافرامیان و در معرفی منوچهر طبری که عکس هایی از او ( دیماه ۸۹) در”اولین نمایشگاه عکاسی فرهنگ یهود” درتهران بنمایش گذاشته شد، آمده است که:” منوچهر طبری کارشناس رشته فیلمسازی از دانشگاه عکاسی جرمن نیویورک بود “. و همایون امامی از تحصیل در مدرسه یا دانشکده عکاسی جرمیاس و مدرسه عکاسی ژولابس نیویورک می گوید ” . اسماعیل امامی فیلمبردار قدیمی تلویزیون می گوید:” منوچهر، دوره فیلمبرداری و عکاسی دیده بود”. به همین دلیل وقتی در سال ۱۳۴۶ به استخدام تلویزیون تازه تأسیس در آمد به واحد فیلمبرداران رفت. قدیمی ترین اطلاعی که خود منوچهر طبری از کارهایش در اختیار مسعود مهرابی برای درج در فرهنگ فیلم های سینمای مستند ایران گذاشته این است که او در سال ۱۳۴۶ در سمتِ دستیار محمود نصیری فیلمبردار تلویزیون ،در فیلم مستند پالایشگاه تهران از دکتر هوشنگ کاوسی حضور داشت . منوچهر طبری به زودی به عنوان فیلمبردار شناخته شد . اسماعیل امامی به یاد می آورد که “هنوز دو ماه از استخدامش در تلویزیون نگذشته بود که پدرش مرحوم شد ” .
از همان آغاز علاقه ای به کارگردانی داشت و در فهرست کارهایش از سال ۱۳۵۱ کارگردانی – فیلمبرداری هست .
منوچهر طبری به من گفت :
“برای فیلمبرداری از مسابقات وزنه برداری به سنندج رفته بودم که در آنجا مرحوم شاملو را دیدم که نتوانسته بود از دراویش فیلم بگیرد . در اینجا شاملو به من سفارش کرد که هر طور شده از دراویش قادری فیلم بگیریم . به سراغ آنها رفتم و به خاطر گریه ای که کردم ، شیخ اجازه فیلمبرداری داد ”
و سرانجام” لحظاتی چند با دراویش قادری” را به صورت سیاه و سفید و به مدت ده دقیقه در سال ۱۳۵۳ ( با دستیاری احمد صدقی وزیری )ساخت که در برنامه فرهنگ ایرانزمین با حضور دکتر بهرام فره وشی از جنبه فرهنگِ “ور” یا داوری ایزدی ( که آئینی برای اثبات حقانیت بود و ۹ من روی گداخته بر تن موبد بزرگ زرتشتی دوره ساسانی آذرپاد مهراسپندان ریختند و تفسید ) به طور وسیع شناسانده شد . منوچهر طبری در ورقه سوابق کارگردانی خود برای انجمن مستند سازان در توضیح این فیلم نوشته است: ” اولین حضور سینما در محافل دراویش قادری ” .
من در سال ۱۳۵۴ لحظاتی چند با دراویش قادریه را در کتاب ریشه یابی یأس در سینمای ایران در طبقه بندی مستند خبری و تحقیقاتی قرار دادم که با ارزش ترین فیلم های مستند شمرده می شدند. ودراویش قادریه را نمونه تقریباً کاملی ای ازیک مستند خبری دانسته بودم که لحظات شگفت و هول انگیزی را ثبت کرده است . بعد ها مستند های خبری با نام مستند گزارشی شناخته شدند. همین فیلم سال ۱۳۵۶ در سمینار مردمشناسی و نمایش فیلم های فرهنگ عامه در اصفهان نیز بنمایش در آمد . دکتر حمید نفیسی در مقاله مروری بر رسانه های معاصر(۱۹۸۱-۲۰۰۵) منتشره در جامپ کات ص ۲ ) در زمره مستند های مردمنگاری، از این فیلم به عنوان” یک فیلم کوتاه شوکه آور” نام برده است . و اشاره می کند ” آخرین مشارکت جو ی مراسم که به سوی دوربین می آید گویی می خواهد لنز را ببلعد که تصویر سیاه می شود.” (عکسی از منوچهر طبری رو به دراویش در کتاب تاریخ سینمای ایران مسعود مهرابی -ص۳۱۳ – چاپ شده است . در باره فیلمبرداری شاملو و ماجرای مجلس شیخ نصرالدین پیشوای دراویش والمنکر المنکر گفتن درویشان نیز رجوع شود به روایت عزت الله زنگنه شاعر وداستان نویس کرمانشاهی در مجله تماشا ۱۲ فروردین ۱۳۵۰) .
طبری در همان ورقه به فیلمبرداری آثاری از هژیر داریوش ، خسرو سینایی ، زکریا هاشمی و احمد شاملو نیز اشاره کرده است ضمن این که در فیلمبرداری صحنه هایی از سفر شاسی مرتضی شاملی( ۱۳۵۹) و سیر آب در ایران ( نظام کیایی ) و سنگ آتش آهن ( محمد رضا فرهومند) نیز همکاری داشت . مصطفی حضرتی دستیارش در فیلم قفل در ایران عباس حجت پناه تعریف می کند که:” به همراه آنها و پرویزتناولی از کلون پشت در سنگی بقعه استر ومردخای همدان فیلم گرفتند” . وی افزود :
منوچهر در ویتنام و لبنان هم بود . تا آنجا که می دانم با جواد علامیر دولو ( تهیه کننده گروه رپرتاژ خارجی ) به ویتنام رفته بود . بعد از انقلاب هم مدتی به آمریکا رفت .
منوچهر، به دلیل این که فیلم هایش را به عنوان فیلمبردار ، تهیه کننده، کارگردان، نویسنده وتدوینگر می ساخت در همان ورقه، دو بارخودرا ” مؤلف “نامیده است . همچنین ضمن اشاره به تهیه فیلمی از مراحل ساخت تئاتر عروسکی نشان می دهد که تجربه تحصیل در تئاتر عروسکی را در ایران نیز به اجرا در آورد .
در اواخر دهه چهل واوایل پنجاه برادران امیدوار، احمد شاملو ، منوچهر طبری و محمد جواد گنجی زاده از رفتار و فرهنگ دراویش در آفریقای جنوبی ، کردستان و تهران فیلم ساخته بودند و دوباره نوبت منوچهر طبری بود تا خود را از اگزو تیسم حاکم بر این نوع فیلم ها رها سازد . در مطرب عشق به سوی مردمنگاری و بافتی سازی ی فرهنگ رفت وفیلم را مبتنی بر پارادایم مردمنگاری یعنی ” کل گرایی ” ساخت. به من گفت :
“بعد از دراویش قادری به دکتر فره وشی که از فیلم خیلی خوشش آمده بود گفتم این یک آنونس است و من می خواهم فیلمی مفصل از دراویش بسازم که قطبی از من سناریو خواست . خسرو سینایی مدیر تولید بود ، قطبی را راضی کرد و فیلم سال ۱۳۵۵ شروع شد و حدودپنج شش ماه قبل از انقلاب ساواک راش های فیلم را جمع کرد و برد و کار نیمه تمام ماند. تا این که بعد از پیروزی انقلاب دوباره به نگاتیو ها دست پیدا کردم و کار با تدوین داود یوسفیان تمام شد.”
مطرب عشق در گروه ایرانزمین تلویزیون و به راهنمایی استاد پرویز شفا از پنج گروه از دراویش کردستان و خانقاه ها و شیوه زیست و کرامات شیوخ و شرح حال وزندگی مردمان ، به شیوه مردمنگاری نجات فراهم آمد. این فیلم به عنوان پروژه پایان تحصیلی در سال ۱۳۵۸ به دانشکده هنرهای دراماتیک ارائه شد . و در آن از احمد شاملو ، پرویز شفا ، حسن شهپری، خسرو سینایی وشیخ حسینی سوله ئی سپاسگزاری شده است . وی در تیرماه ۱۳۵۸ از هنرهای دراماتیک با معدل بسیار خوب ( سه و پنجاه وچهار صدم ) فارغ التحصیل شد .او جزو گروه فیلمبرداران روز ورود رهبر انقلاب در دوازدهم بهمن ۵۷ بود . در جریان جنگ تحمیلی نیز از سکو های نفتی نصر و سیری فیلم گرفت .
منوچهر طبری به عنوان کارگردان با فیلمبردارهای چندی از جمله وانوش وارطانیان، فرهاد خرقانی ، فرهاد صبا ، عباس باقریان، توفیق ابراهیمی ، علیرضا تقی خانی و اسماعیل امامی نیز کار کرد . البته در همین فیلم ها( از جمله مروری کوتاه بر دانه های روغنی در ایران) نیز غالبأ صحنه هایی توسط خود او گرفته شده است .
در شناسنامه کارهایش ، از چند فیلم مهم دیگر در زندگی ی حرفه ای خویش ، نام برده که عبارتند از: سفرنامه نطنز ( خاطرات یک بازدید عینی – خیالی از شهر نطنز تاریخی و چگونگی ساختن قفل های قدیمی و گشودن آنها و به قول کیوان کیانی خود” منوچهر هم در صحنه هایی ظاهر می شد. جستجویی با دوربین در بافتِ شهر کهن ، بازار و گفتگو با پیرمردی خوش سخن هم بود” ) ، کشاورزان بلخاری )کشاورزان بلخار اصفهان ، پشت جبهه ها تا بار فروشان میدان و وضع نا بسامان این کشاورزان ) ، مروری بر دانه های روغنی ( بررسی دانه های روغنی ایران و عصاری های قدیمی از هخامنشی تا کنون به گفته اسماعیل امامی” این عصاری ها را در کاشان ونجف آباد اصفهان فیلمبرداری کردیم ) ، مجموعه ی صنعت سنگین برای وزارت صنایع ( بررسی امکانات و مشکلات صنایع با مروری بر صنایع آلمان وفرانسه ) به صورت ویدیویی تهیه شد و قطعه ای برای شبانان دشت کودکی ( زندگی تابستانی بچه های دشت مغان) که این آخری را در مجموعه کودکان سرزمین ایران ساخت . نام اولیه این فیلم ” غاز چرانان دشت مغان بود ” که آن را روی میز موویلا در دفتر مرحوم سرهنگی دیدیم و گپ زدیم .
جدا از این ها در سایت کلیمیان ایران به سه فیلم مردم پاکستان ، عید شاووعوت و عید سوکوت نیز اشاره شده است . عید شاووعوت جشن به مناسبت اعطای تورات است . ضمناً در ماهنامه افق بینا ( نشریه انجمن کلیمیان ایران – آبان ۱۳۸۶) نوشته ای تحت عنوان عید سوکوت از منوچهر طبری (ص۲۶) درج شده است. سوکوت در زبان عبری به معنای سایبان ها است و منظور از سایبان در اینجا ابری است که در بیابان بر سر عبرانیان کشیده شد. با توجه به این که طبری فیلم پسح ( عید آزادی ) را نیز در سال ۱۳۶۶ برای صدا وسیما ی جمهوری اسلامی ایران ساخت، بنابراین وی در باره سه عید قوم خود فیلم ساخته است . این اواخر، منوچهر طبری یک دوربین ویدیو داشت که به طور شخصی هم فیلم می گرفت . احتمالاً ” خاخام یوسف همدانی کهن و پیر مرد یهودی تبار میمند و ملا مشه” که در همان سایت، اشاره شده از آن جمله اند . یوسف همدانی کهن از مراجع دینی یهودیان ایران است . ملا مشه هلوی نیز حدود پانصد سال پیش در دوران صفویه به اتفاق جمعی ، وارد کاشان شد و آرام گاهش در همان شهر است.
سینمای مردمنگاری و فیلم پرتره در ایران ، مستند ساز سخت کوشی را از کف داد که با آثارش به درستی آشنا نیست . منوچهر طبری مستند سازی از فرهنگ دیگری را به مستند سازی از فرهنگ خود تبدیل کرده بود . من براساس مصاحبه هایی با منوچهر طبری فقط به تولید ات او در صدا وسیما واقف بودم که حدود دوسال پیش در مقاله “آئین ها ،باورها و میراث های ایرانیان ( نظم بخشی به خاطره بصری از فرهنگ و اقوام ایرانی (۶) در سایت انسان شناسی و فرهنگ به چاپ رسید. او درباره دو فیلم « مروری کوتاه بر دانه های روغنی » و ” پسح ” که برای صدا وسیما ساخته بود به من گفت :
یهودیا ن ایران هنگامی که حدود دویست سال پیش در تهران ساکن شدند ، برای کسب حمایت بیشتر ،حوالی ارک و مراکز حکومتی ساکن بودند . از جمله در خیابان سیروس ، اطراف تکیه عود لاجان، تکیه رضا قلی خان و سه راه دنگی(dongi) زندگی می کردند . اولین و قدیمی ترین قبرستان یهودیان تهران در محل فعلی میدان حسن آباد ، همانجایی که الان آتش نشانی است واقع بود . و چند سنگ قبر هنوز هست . یهودیان بویژه در تغذیه و مسکن ، آداب و رسوم خاصی داشته اند. برای مثال برای پخت و پز ، فقط روغن کنجد استفاده می کردند . در سه راه دنگی ، یک مسجد و یک نانوایی سنگکی و یک عصاری وجود داشت که یهودیان روغن کنجد خود را از آن عصاری ، تهیه می کردند. گرچه عصاری متعلق به مسلمانها بود ولی مشتری اصلی اش یهودیان بودند .منوچهر طبری در باره فیلم پسح یا عید آزادی نیز گفت : پسح (pessah فصح) بزرگترین عید یهودیان است که به مدت هشت روز برگزار می شود و مربوط است به رخداد های خروج از مصر . ( پسح بیشتر ممنوعیت معنا می دهد . زیرا یهودیان بر اساس تعالیم کتب پیشین از خوردن نان در این مدت منع شده اند و فطیر می خورند که نانی (ازخمیرِ) ور نیامده است . چون یهودیان هنگامی که حضرت موسی به آنها دستور خروج از مصر را داد بی آن که فرصت نان پختن داشته باشند ، فطیر ها را بر داشته ، براه افتادند .) فیلم پسح به شب اول ودوم می پردازد که در یک خانه روی می دهد . خانواده گرد سفره نشسته اند و رخداد خروج از مصر رنج های ملت یهود را روایت می کنند . این وصف عبارتست از رنج های ملت در طول چهارصد و دهسال پیش از حضرت موسی و وصف مبارزه موسی با فرعون و وقوع هفت حادثه : خون شدن رود نیل ، آمدن قورباغه ، آمدن شپش ،آمدن تگرگ ،آمدن ملخ ، آمدن تاریکی ، از بین رفتن نخست زاد مصریان . پس از این ، فرعون به خروج یهودیان رضایت می دهد و پس از هفته ای پشیمان می شود و ملت یهود را تا دریای سرخ تعقیب می کند و با یارانش در دریای شکافته شده غرق می شود . در این مراسم خداوند ستایش می شود ( و برکت دادن یعنی ستایش کردن خداوند) بعد زمین و درخت و هر آنچه در سفره است برکت داده می شود . یعنی از خداوند و منشا تولید تشکر می شود .”
شاید”مؤلف” بودن این پژوهشگر فرهنگ را بتوان نه در تک نفره بودن برخی کار ها ، بلکه در نشانه هایی که احتمالاً در آثار متعددش تکرار می شود پی گرفت .
منوچهر طبری شوخ طبع و مهربان بود . با همان یک فیلم” لحظاتی چند با دراویش قادری” نیز دریچه ای تازه بر جامعه ای با فرهنگ متکثر گشود . وی که دیماه سال ۱۳۸۰ به عضویت انجمن مستند سازان ایران در آمده بود، در هفده آذر سال ۱۳۸۹ در آمریکا در گذشت و مراسم بزرگداشت او در کنیسای لوبیان ( سزاوار ) تهران برگزار شد.
یادش فراموش نخواهد شد .