انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مسئله زمان در تاریخ فرهنگی بازار

مسئله زمان در تاریخ فرهنگی بازار

زهره نظام محله

چکیده

بازار در ایران یکی از فضاهای مهم شهری است که هسته ی مرکزی شهر را تشکیل می دهد و به عنوان قل تپنده ی آن شناخته شده است بنابراین در پیوندی تنگاتنگ با فضا قرار گرفته و مکانهای حافظه را تشکیل داده است بااین وجود به منظور ایجاد این مکان های حافظه ، در پیوستاری از زمان قرار گرفته و به خاطره های جمعی نیز شکل می دهد. در واقع عنصر مکان را نمی توان از زمان جدا در نظر گرفت. حال اگر بخواهیم زمان را به گونه ای تعریف کنیم به مفهوم تغییر می رسیم که توسط رخدادها و وقایع توضیح داده می شود.

در این پژوهش که نتیجه بررسی انسان شناسی شهری در مفهوم بازار به طور کلی است پژوهشگر سعی نموده بازار را بر اساس نوعی رویکرد زمانی و تغییرات ایجاد شده بر آن براساس رخدادها و وقایع تاریخی مانند ورود برق، تکنولوژی و شبکه های اینترنتی بررسی نماید که نتایج حاصله نشان می دهد بازار به عنوان مکانی برای مبادلات اقتصادی تحت تاثیر تقطیع های زمانی توسط رویدادها و وقایع دچار تغییر شده است و می توان در بازار مطابق گفته های لوفبربه زمان های متکثری اشاره نمود مانند : زمان روزمره، زمان اقتصادی، زمان های قدسی و ناقدسی، زمان مجازی.

کلید واژگان : بازار، زمان، تغییر، رخدادها و وقایع

مقدمه :

بی تردید عنصر زمان از عوامل تاثیر گذار و یکی از مهم ترین ابعاد تغییر در حیات انسانی است که می توان ردپایش را در تاریخ مشاهده نمود . زمان ظاهرا به مثابه یک جریان و در یک پیوستگی درک می شود که با تولد “آغاز” و با مرگ “خاتمه” می یابد و این تداوم به مثابه چیزی خارج از اراده ما درک می گردیده بنابراین به همان شکل که نمی توان گذشته را تغییر داد، آینده نیز پیش بینی ناپذیر است. علی رغم آن، هرچند تغییرناپذیری گذشته به دلیل از دست رفته یا سپری شده بودنش، قطعی می نماید، اما آینده، به صورتی متناقض و به شکلی نسبی قابل تغییر به نظر می آید و به همین دلیل نیز شاهد گروه عظیمی از ایدئولوژی های اتوپیایی هستیم. بنابراین، زمان به رغم درک ناپذیری اش برای انسان، مقاومتی را در او برمی انگیزد که تمایل به کنترل و تسلط برآن را در وی افزایش می دهد. مکانیسم های این کنترل نیاز به حفظ، انباشت و فرافکنی را به وجود می آورد که خود را در حیات انسانی به مثابه مکانیسم هایی چون خاطره، حافظه، به یادسپاری، انباشت ذهنی، رویا، آرمان و.. متبلور می سازد. همه اینها به گونه ای درارتباط با بازار قرار گرفته و با عنوان زمان بازار؛ بر شکل بازار، رفتارکنشگران و مبادلات اقتصادی و تجاری آن اثر می گذارد. با توجه به گونه شناسی زمانی می توان از چند نوع زمان بازار صحبت نمود: یکی زمان اقتصادی است، زمانی که با پول پیوند خورده و گذشته و آینده را در ارتباط با مبادلات کالایی تعریف می کند و به آینده نگری و سوداگری نسبت به آینده می پردازد. دیگرحافظه تاریخی(یادبودها، سالگردها و…) است که در پی قرارگیری در یک محور زمانی ، فضا را نیز درگیر می نماید(مکانهای حافظه) و در سطح هویت های ملی و فراملی و قومی قرار می گیرد و گاهی نمادشناسی ویژه ای را نیز به همراه دارد. این زمان در بازار به پیوندی میان شهر و بازار از نظر فضا-زمان اشاره می کند یعنی ما هیچگاه نمی توانیم از نظر تاریخی شهر را بدون مبادلات اقتصاد و بازار تصور کنیم. زمان روزمرگی نیز از موارد دیگر است که می توان به اشکال گذران اوقات فراغت در بازار اشاره کرد و یا زمان روزمرگی که در روستاها وجود داشته(سبک زندگی) و آن را در ارتباط با بازارهای شهری قرار می داده وتغییرات ایجاد شده در آن با ورود برق . از اشکال دیگر زمان قدسی و ناقدسی است که در پیوند با مراسم و مناسک قرار گرفته و بر بازار و مبادلات آن تاثیر گذاشته است(فکوهی، ۱۳۸۳: ۲۵۴-۲۶۴). در آخر هم زمان مجازی بازارکه تحت تاثیر نوعی از تکنولوژی پدید آمده که سعی در بازسازی زمان به سبکی جدید دارد . حال سوال اساسی این است که چگونه این زمان های نام برده شده بر شکل بازار، کنشگران آن و مبادلاتش تاثیر گذارده و آن را دچار تغییر می نماید؟ مثلا با ورود عنصری چون برق به عنوان یک پدیده و ابداع تاریخی در ایران و تغییر سبک زندگی چگونه بازار تحت تاثیر قرار گرفته و دگرگون می شود؟ یا ورود تکنولوژی ای مثل رایانه های خانگی و شبکه ی اینترنت چگونه می تواند سیر تاریخی بازار را دچار تغییر نماید؟

زمان روزمرگی :

هنگامی که صحبت از زمان روزمرگی می شود منظور زمان هایی از رفتار انسانی ست که استاندارد شده و در پیوند با زمان های کار، اوقات فراغت و… قرار می گیرد. در نتیجه ی این رفتار ما شاهد مفهوم تراکم زمانی و زمان های اوج هستیم که سبب بالا رفتن هزینه های اقتصادی – اجتماعی است که حتما نیازمند نوعی از مدیریت زمان می باشد(همان؛ ۲۶۰). به منظور بررسی این رویکرد، ترجیح دادیم که مبنای بررسی را برتغییرات بازار از دوره ی قاجاریه تاکنون قرار دهیم .
پس از دوره ی صفویه سازمان تولید کشور و تاسیسات زیرساختی مانند راه های تجاری دچار آشفتگی شد زیرا در دوره قاجار شهرها بیش از آنکه در ارتباط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با روستاها باشد متاثر از شرایط ورود و گردش سرمایه های خارجی بود. بدین ترتیب در این دوره آن دسته از شهرهایی رونق یافتند که از دیرباز نقش بازرگانی داشته و درهای خود را بر روی جریانات تجاری و مبادلات بین الملی گشوده بودند(رجبی، ۱۳۸۵: ۴۷).
دراین دوره دو اتفاق مهم باعث شد که بازار دچار نوعی تحول گردد که یکی بر تغییرات فضایی (مکانی) بازار تاثیر گذارد و دیگری بر تغییرات زمانی :
۱. یکی از مهمترین تفاوت های سبک تهران با اصفهان در این است که در مکتب تهران به دور از حاکم نشین یا ارگ حصار و دروازه ای مخصوی قرار داشت که به خارج از شهر باز می شد و متاثر از حمله افغان ها بود، حال آنکه چنین دروازه هایی در سبک اصفهان وجود نداشت . دهانه اصلی بازار از دروازه ارگ شروع شده و بازار در طو گذر اصلی شهر توسعه می یافت ، مسجد جامع نیز به بازار گشوده می شد. با اینکه ورود اتومبیل در سال ۱۲۸۳شمسی به ایران در عصر مظفرالدین شاه قاجار اتفاق افتاد لیکن با ورود اولین واگن اسب به تهران در دوره ناصرالدین شاه است که اولین تحولات گسترده در سطح این شهر آغاز شد . بازار نیز از این مقوله دور نماند، به گونه ای که در آغاز کار واگن اسبی دوخط مختص به بازار گردید: خط سیر اول (بازار-لاله زار) و خط سیر دوم(بازار- گارد ماشین دودی) .
در این دوره بازار به عنوان ستون فقرات اجتماعی-فرهنگی شهر رقیبی با قدرت در مقابل خویش یافت یعنی خیابان و ماشین . این خیابان ها محل رفت و آمد اقشار و طبقات فرنگی ماب و متجدد گردید. پس فضای بازار دست خوش تغییر گردید (همان، ۴۸).
۲. در اواخر دوران قاجار، تنها سه سال پس از آنکه ادیسون برای نخستین بار چند خیابان نیویورک را به روشنایی برق مجهز کرد(۱۲۶۱ شمسی/ ۱۸۸۲ میلادی)، ناصر الدین شاه نیز موتوری را برای روشنایی بخشی از کاخ خود وارد ایران کرد تا کاخش را روشنایی بخشد(۱۲۶۴)، اما حدود بیست سال طول کشید تا مظفرالدین شاه با خرید موتوری دیگر و در تداومی منطقی روشنایی را به حرم حضرت رضا(ع) برساند (۱۲۸۲). مظفرالدین شاه، ابتکار دیگری نیز انجام داد و آن استخدام یکی از کنشگران اصلی انقلاب مشروطه بود: یک مهندس برق با نام آشنای حیدر عمو اوغلو که نقشی موثر در راه اندازی نخستین موتورهای برق، همزمان با مشروطه داشت. در ادامه ورود این فناوری جدید بود که امتیاز کارخانه برق حاج حسین امین الضرب در تهران صادر شد(۱۲۸۳) و شش ماه پس از صدور فرمان مشروطه مورد بهربرداری قرار گرفت(۱۳۸۵).
از این زمان شهرها رفته رفته جای کورسوی چراغ های نفتی و روغنی و گازی را به برق دادند و انرژی جدید با سرعتی بسیار کند به دلیل نیاز به سرمایه گذاری های بالا وارد خانه ها شد. شب ها رفته رفته روشن شدند. اما سال ها طول کشید تا با در آمدهای نفتی ابتدا شهرهای بزرگ ایران در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ و سپس روستاها از همین زمان تا امروز برق را درون زندگی روزمره مردم جای دادند. وسایل برقی و تسهیل استفاده از آنها در همه اقشار و گروه های درآمدی، زندگی مدرن را به معنای واقعی را با امنیت غذایی (یخچال ها و وسایل حفظ و غذا)، رفاه اقلیمی (سرمایش و گرمایش برقی)، رسانه ها (رادیو و سپس تلویزیون و رایانه) و… ایجاد کردند. و در کنار این تغییر در شیوه ها، زندگی شبانه ای که در دهه های ۱۳۴۰ و۱۳۵۰ به شدت در شهرهای بزرگ و به ویژه در تهران و در حوزه اوقات فراغت به وجود آمده بود، رشد کرد: سینماها، تالارهای موسیقی، تئاترها و خیابان های سراسر روشنی که به زندگی جلوه ای تازه و ناشناخته می دادند و چلچراغ هایی که به ویژه در خانه نوکیسگان، نوری خیره کننده و روشن تر از روز را به نمادی از ثروت و آسایش بدل می کرد. (http://anthropology.ir/node/13381 ) حال تاثیری که این تغییر بر بازار گذاشته تحت تاثیر تغییر سبک زندگی و زمان روزمرگی است. قبل از ورود برق شرایط و سبک زندگی با نور طبیعی تعریف می شد یعنی روز با طلوع خورشید آغاز شده و با غروب پایان می یافت و در این مدت بایستی تمامی فعالیت ها انجام شده و پایان می گرفت و حضور در شب امکان پذیر نبوده یا محدود بود. بنابراین اگر در سبک معماری بازار دقت کنیم می توانیم هماوایی نور و گذر زمان را ببینیم(بازار قم). از نظر زمانی هم بیشتر بازاریان از صبح در حجره های خود حضور داشته اند زیرا اغلب خریداران آنها را روستاییان تشکیل داده و آنها هم زمانی که برای خرید می آمدند مایحتاج یک ماه خود را در یک مرحله خرید می کردند و اگر بازاریان خریداران خود را از دست می دادند ضرر بزرگی برایشان محسوب می شد. زیرا خرید بعدی ماه بعد انجام می گرفت (بنابرگفته های آقای شاکری، ۵۰ساله، فروشنده کفش). حال با ورود برق و روشن شدن شب دیگر محدودیت زمانی برای حرکت و فعالیت برداشته شد بنابراین جمعیت به طور نامحدود ازنظر زمانی می توانست برای خرید خود در بازار حضور پیدا کند (بازار رضا یا بازارچه های اطراف حرم امام رضا در مشهد) و بازار به شکل شبانه روزی درآمد. پس برای بازاریان این امکان فراهم شد که بتوانند هر زمانی که می خواهند مغازه های خود را باز کرده یا باز نگاه دارند البته این در همه ی شهرها تحقق نیافت و البته مشکل پیک یا زمان اوج نیز پدید آمد . علاوه بر آن؛ تغییر سبک زندگی و پدید آوردن نوعی مصرف گرایی هم قابل ذکر است به گونه ای که در طول دوره ای سی ساله(انقلاب) نه تنها تمام شهرها، بلکه تقریبا تمام روستاها نیز به برق مجهز شدند و این خود به نوعی به معنای پایان حیات روزمره روستایی در مفهوم سنتی اش بود که بر اساس ضرب آهنگ های طبیعی شکل می گرفت. زندگی شبانه در شهرهای بزرگ اما به خصوص در تهران نیز بار دیگر، اما به شیوه ای بسیار خفیف و محدود شده آغاز شد، بی آنکه لزوما به شهرهای دیگر، جز نقاط گرم جنوبی(حاشیه خلیج فارس )تعمیم یابد؛ این بار در کنار سینماها که محدود تر بودند، نمایشگاه ها، فرهنگسراها، تالارهای عروسی و غیره به ویژه در شهرداری کرباسچی در تهران (۱۳۶۸-۱۳۷۷) روشنایی به گونه هایی دیگر نیز وارد تهران و از آنجا به شکلی محدود، وارد سایر شهرهای ایران شد: از روشنایی معابر و بزرگراه ها تا تابلوهای تبلیغاتی بی شمار، از”فست فوت” ها که همچون قارچ در همه جا سبز می شدند تا مجسمه های الکتریکی نخل های برقی و شترها وخروس های چراغی کنار دریا (بندر عباس). زندگی اینک رنگ و بوی دیگری گرفته بود و ظاهرا، بار دیگر می توانست به جشنی زیر چلچراغ ها بدل شود. اما این سناریو، سرانجام با بحران عمومی اقتصادی جهان و تلاش برای کاهش مصرف انرژی در ایران که به دلیل سبک های زندگی کامل مصرف گرا به یکی از بی مسئولیت ترین پهنه های مصرف انرژی در جهان تبدیل شده بود، رسید و به سیاست خروج از رویکرد یارانه ای انرژی و بالا رفتن شدید قیمت ها منتهی شد که در حال حاضر(۱۳۹۰) در جریان است. هر چند تاثیر آن بر سبک زندگی شهروندان بسیار اندک و کند است زیرا، به سادگی نمی توان شادمانی کودکانه روشنایی رویایی را از یاد برد و خود را ناچار به تبعیت از نظمی جدید و سخت کرد که قاعدتا سبک زندگی ما را به صورتی عمیق بار دیگر تغییر خواهد داد. وداعی دردناک با زندگی زیر چلچراغ ها پیش از آنکه این پدیده تداومی دراز مدت و طولانی را در تاریخ فرهنگی ما تجربه کرده باشد(http://anthropology.ir/node/13471) البته این نوع از مصرف گرایی از یک جهت برای بازار بد نشد زیرا بسیاری از بازاریان فهمیدند که می توانند از نور برای ترغیب حس زیباشناختی استفاده کنند به گونه ای که در برخی از بازارها در روز هم لامپ روشن است. اما باید توجه نمود که سبک معماری بازار براساس زمانهای طبیعی ساخته شده بود و با ورود برق و تخریب این سبک از معماری ، جز فشار مصرفی برای بازاریان چیزی را به همراه نداشت.
دو نکته ی پراهمیت دیگر : تغییر در نوع کالاهاست که قبلا اغلب کالاهایی بوده که در جهت رفع نیازهای اساسی عمل می کرده است اما با ورود برق به این کالاها نوع جدیدی نیز اضافه شده که با برق کار می کنند مانند تمامی لوازم خانگی . علاوه بر آن به کالاهایی دیگر هم می توان اشاره کرد که تنها جنبه ی مصرفی داشته و جز کالاهای لوکس قرار می گیرند . نکته ی دیگر؛ وجود برق امکان تولید یخچال را فراهم کرده درنتیجه باعث شده که بتوان درجه ی نگه داری برخی از کالاهای فسادپذیر را از نظر زمانی بیشتر کرد و عرضه ی کالاهایی مثل گوشت و سیفی جات در بازار بیشتر شود.

زمان اقتصادی :
همان طور که گفته شد بازارها نه تنها محلی برای تبادل کالا، بلکه محلی برای تبادل و ارتباط به طور عام بوده اند و مبادلات اولیه در نظام های سنتی در اشکالی انجام می گرفته است که لزوما یک فضای مشخص و قابل مرزبندی را نمی ساخته اند برای مثال در نظام های کولا و پتلاچ(فکوهی، ۱۳۸۳: ۲۷۱). یعنی در واقع روابط انسانی در اینگونه بازارها بیشتر از زمان کنونی بوده و پول به شکل امروز مورد توجه نبوده است . در این بحث بیشتر تمرکز بر تفاوت نگرش کنشگران از نظر زمانی نسبت به پول است. یعنی همان زمان اقتصادی و چگونگی ایجاد تغییرات زمانی بر نگرش کنشگران نسبت به پول. بنابر گفته های بالا ، مبادلات اقتصادی انجام شده در اشکال اولیه به پول به عنوان یک کالا نگاه نمی کردند بلکه تنها مبادلات برای کسب منزلت اجتماعی بود اما بعدها پول تبدیل به واسطه ی مبادلات گردید و از این زمان به بعد است که بیشتر بحث سوداگری و آینده نگری و جمع کردن ثروت مطرح شد اما در زمان کنونی دیگر پول یک واسطه نیست بلکه خود کالایی است برای خرید و فروش در بازار یعنی مبادلات ارز و این امر با مجازی شدن و تشکیل بازارهای سهام تشدید گردید.
حافظه تاریخی:
حافظه تاریخی را باید شکلی از انباشت حافظه جمعی در محور زمانی به حساب آورد یعنی حافظه ای که در درون یک گروه اجتماعی نوعی اشتراک ذهنی در پیوند با گذشته به وجود آورده و کم و بیش خاص آن گروه است(همان: ۲۵۹). بازار هم جدای از آنکه فضایی برای مبادلات باشد بیشتر می توان آن را محلی برای تجمع گروه های اجتماعی در نظر گرفت که تنها برای خرید و فروش نیامده اند بلکه اغلب بازار می تواند محلی برای ردوبدل کردن اطلاعات و اخبار و گاهی فضایی برای گذران زمان و فراغت برای ایشان باشد. در همین بخش است که می توان پیوند فضا و زمان را مشاهده نمود . بدین معنا که اگر زمان را یک پیوستار در نظر بگیریم با وقایع و رخدادها تقطیع می شوند و این رخدادها بعدها تبدیل به حافظه تاریخی و جمعی می گردد. مثلا آتش سوزی هایی که در بازار رخ داده ، تجمع ها ، اعتصاب ها، تنبیه ها و… که در صورت تبدیل شدن آنها به نوعی اشتراک ذهنی در پیوند با گذشته این زمان های خاطره تقدس یافته و حتی فضاهایی را هم به شکل هنجارمند به این وقایع نام گذاری می کنند. مثلا خود نام بازار تهران برای بسیاری از بازاریان نوعی حافظه ی تاریخی است و وقایع بسیاری را یادآوری می کند. یا پوشش ناصر خسرویی و امثال این ها.

زمان قدسی و ناقدسی :

تقسیم زمان به قدسی و ناقدسی در رابطه ای کامل با تقسیم فضا بر همین معیار قرار دارد. فضاهای مقدس عموما ایجاد زمان های مقدس نیز می کنند . اگر خوب به مجموعه بازار بنگریم می بینیم که مسجد جز جدایی ناپذیر آن است و همین قضیه نوعی زمان مقدس را نیز در بازار ایجاد کرده که اغلب مناسکی را به همراه خود دارد. به طور کلی زمان یک پیوستار است و توسط کنشگران آن برای ایجاد تغییر، تقطیع می گردد. این زمان قدسی در بازارهای ایرانی به دو شکل ملی و مذهبی به نمایش در می آید مثلا عید نوروز یا دهه محرم که درواقع هر یک از این زمانها را می توان یک نوع تقطیع در زمان و بازگشت به نوعی حافظه ی تاریخی دانست یعنی زمان در مسیر خطی خود درحرکت است که گاهی توسط افراد که تجربه ای جمعی دارند، برای جلوگیری از تکرار و ایجاد تنوع آن را با ابزارمناسک قطع می کنند گاهی به این مناسک گذار هم گفته می شود یعنی گذر از یک مرحله ی زمانی به مرحله ی دیگر زمانی .
زمان مجازی :
هنگامی که ما از یک واقعه با عنوان ابداع برق و ورود آن به تاریخ حیات انسان و تاثیر متقابلش بر بازار سخن گفتیم در واقع قصدمان براین بودکه نوعی از تحولات و دگرگونی های ایجاد شده را بیان داریم اما در این سیر زمانی، علاوه بر برق می توانیم از رویداد نوین دیگری یاد کنیم که بیش از پیش زمان را به چالش کشیده است و آن ورود تکنولوژی و شبکه های مجازی است. با توجه به گفته های هانری لوفبر زمان و فضا در دوره های اولیه به معنی کنار هم قرار گفتن گروهی از موقعیت ها بوده مثلا پهنه ها، اقلیم ها، گیاهان و جانوران و اقوام انسانی و… که در بازار سنتی می توانیم این کنار هم قرارگیری را مشاهده نمانیم به ویژه در مجموعه بازار که به شکل طبیعی رشد کردند و کارکرد مناسبی داشتند. زمان و فضا در عصر صنعتی تمایل داشته و دارند که تجانس ووحدت ایجاد کنند و به سوی تداوم و الزام بروند. این امر در بازار پس از ورود مدرنیته و تخریب فضاهای طبیعی رخ داد به گونه ای که خیابان کشی های دوره پهلوی مجموعه ی بازار را از هم پاشید . با این از هم پاشیدگی باز هم بازار به عنوان یک عنصر سنتی توانست تداوم یابد و نوعی وحدت را در مجموعه ی خود حفظ نماید. در دوره های بعدی زمان و فضای دیفرانسیل پدید آمد یعنی تکثر در فضا و زمان که شبکه ها و جریان های بی نهایت متفاوت در همپوشانی و تودرتویی با یکدیگر قرار می گیرند از راه های حمل و نقل گرفته تا جریان های اطلاعات و… . بازار هم از این تکثر مستثنی نبوده بلکه با پدید آمدن شبکه های اینترنتی دیگرفاصله ها از نظر زمانی کوتاه شده و مکان را تبدیل به نامکان کرده است . و این امکان را برای بازاریان فراهم نموده که بدون حرکت مکانی بتوانند مبادلات خود را انجام دهند .

نتیجه گیری:
به طور کلی می توان زمان را یکی از مهم ترین ابعاد در روند بررسی بازار درنظر داشت و نمی توان بازار را فقط محلی برای مبادلات اقتصادی، ارتباطی دانست. به این معنا که باید در بررسی های خود نوعی رویکرد درزمانی و تاریخی را وارد کرد و تاثیر رخدادها و رویدادهای تاریخی را بر آن مشاهده نمود که در باعث می شود بتوانیم دیدی کلی نسبت به تغییرات ایجاد شده داشته باشیم و آینده به عنوان یک عنصر قابل پیش بینی شده و از حالت اتوپیایی در آید.

منابع :
v رجبی، آزیتا، ۱۳۸۵، ریخت شناسی بازار،تهران: آگاه
v فکوهی ناصر، ۱۳۸۳، انسان شناسی شهری، تهران: نشر نی
v عاقلی، باقر، ۱۳۸۷،روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران: نشر نامک
v www.anthropology.ir