واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی entrepreneurs به معنای متعهّد شدن گرفته شده است. پیش تر این واژه و مفهوم آن نزد اقتصاد دانان مورد توجه و استفاده قرار گرفته بود با این حال نمی توان آن را محدود به حوزه اقتصادی صرف دانست. بلکه کارآفرینی از مباحثی است که در تمامی ابعاد توسعه ای از حدود ۱۹۸۰ به بعد در دنیای اقتصاد و تجارت و کسب و کار طرح شده است. به همین ترتیب کارآفرینان در دسته های متعددی از جمله کارآفرینان ریسک گرا، نوآور و فرصت گرا تقسیم می شوند. در ادوار ابتدایی ظهور و تمرکز بر مفهوم کارآفرینی، توجه بر مفهوم ریسک معطوف بوده است در حالی که رفته رفته این بعد جای خود را به بعد نوآوری، ابداع و خلاقیت داده است. به طور کلی و با تمرکز بر تعاریف نوین از کارآفرینی می توان فرآیندی بودن، مبحث فرصت و فرصت شناسی، بهره مندی و انگیزش را از پایه های کارآفرینی به شمار آورد. پیوند کارآفرینی و گردشگری حوزه ی نوظهوری را شکل می دهند که در ادبیات دانشگاهی از آن به کارآفرینی گردشگری entrepreneurship Tourism یاد می کنند.
دیدگاه های کلان در ارتباط با کارآفرینی گردشگری را می توان در چهار دسته کلی گنجانید. کارآفرینی در دیدگاه اقتصادی، کارآفرینی در دیدگاه اجتماعی و روانشناختی، کارآفرینی در دیدگاه زیست محیطی و کارآفرینی در دیدگاه یکپارچه این چهار دسته کلی اند. گرچه ممکن است این دیدگاه ها به گونه ای مستقیم با گردشگری و توریسم مرتبط نباشد اما نمی توان تاثیر گذاری غیر مستقیم این دیدگاه ها را نادیده انگاشت. مکاتب و گرایش های اقتصادی همواره در جستجوی عامل اصلی ثروت، تهیه و توزیع اند. سایه تفکرات سودا گرایان، فیزیوکرات ها، کلاسیک ها و مارکسیست ها بر نظریات کارآفرینی از نظر اقتصادی قابل مشاهده اند. از منظر اجتماعی و روان شناختی می توان گفت فرد کارآفرین تصمیم گیرنده ای است که در مجموعه فرهنگی- اجتماعی خاصی دست به تصمیم گیری می زند. از این منظر کارآفرینی نوعی پاسخ به بی تحرکی اجتماعی دانسته می شود. همچنین بر اساس این دیدگاه می توان مدعی شد نقش کارآفرین در جوامع مختلف با توجه به تفاوت های فرهنگی متفاوت است. در این چارچوب روانشناسی به دنبال شناسایی رفتار ها و ویژگی های شخصیتی است که در انحصار کارآفرینان موفّق قرار می گیرد. بدین ترتیب می توان کار افرینی اجتماعی-روانشناختی را فرآیند بهره بری و ترکیب خلاقانه منابع دانست که درون یا بیرون بخش های غیرانتفاعی، تجاری و دولتی صورت می پذیرد. از این منظر کارآفرینان اجتاعی متولیان حصول سود اجتماعی اند که رفتار آن ها در هر جامعه ای از جامعه دیگر متفاوت است. در این خصوص ادعا می شود اهداف اجتماعی بر اهداف اقتصادی ارجحیت دارد. هزار جریبی(۱۳۸۴) خصایص کارآفرینی اجتماعی گردشگری را بدین گونه تعریف می کند:
۱. با اولویت اهداف اجتماعی شکل گرفته است.۲ . از فرصت های کسب و کار و راهبرد های درآمد زا بهره مند شده است.۳ . در آن روش های نوآورانه برای تولید ارزش اجتماعی بهره گرفته شده است.
در ارتباط با کارآفرینی از منظر زیست محیطی می توان گفت کارافرینی به منزله نگرشی پنداشته می-شودکه به حفاظت از محیط زیست و استفاده منطقی از منابع طبیعی مرتبط می شود. دانش کارآفرینی زیست محیطی را می توان دانشی تعریف کرد که همراه با خلاقیت و نوآوری به بهره گیری پایدار از منابع طبیعی یاری می رساند. از این منظر کارآفرینی گردشگری به گونه ای پایدار با بهره برداری پایدار از منابع طبیعی چون گیاهان، نباتات، رستنی ها و باغات مرتبط می شود. پاسخگویی به نیاز های گردشگران بر اساس فرصت های متناسب و سازگار با محیط و استفاده سازگار با منابع طبیعی در قالب خدمات رفاهی-گردشگری از دیگر مسائل مرتبط با کارآفرینی گردشگری از منظر زیست محیطی است.
نظریه های خرد مرتبط با کارآفرینی گردشگری را نیزمی توان در پارادایم نیوتونی، نظریه هویت مکانی و نظریه آشوب خلاصه نمود. گرچه نمی توان کمک های شایان توجّه رویکرد نیوتونی به مبحث کارافرینی گردشگری را نادیده گرفت، نباید از خاطر برد که این پارادایم منجر به شکل گیری نقطه هایی کور در مطالعات مربوط نیز شده است. صاحبنظران از خلال نظریه آشوب به تبین شبکه های کسب و کار و توسعه مقاصد گردشگری پرداخته اند. این نظریه به جهت در نظر داشتن بسیاری از واقعیت ها در امر توسعه و کارآفرینی مورد استقبال عده زیادی قرار گرفته است. راسل و فالکنر(۱۹۹۹) به نفوذ نیرو های چند سطحی و اجتماعی در اشکال و شدّت فعالیت گردشگری در یک مکان اعتقاد دارند. آنان بر این اعتقاد اند این نظریه می تواند کاربرد وسیعی در توسعه کارآفرینی گردشگری روستایی داشته باشد. نظریه هویت مکانی نیز گویای آن است که مکان ها مراکز موجودیت انسانی تلقی می شوند که به القای حس معنا داری و ثبات زندگی مردم کمک می کند. بر این اساس مکان ها دارای هویت اجتماعی اند و می توانند عواطف و احساسات مختلفی را به افراد القا کنند. هویت مکانی در این تعریف چیزی است فرا تر از دلبستگی مکانی و دربر گیرنده شناخت، درک، طرز تلقی و بینش فردی در مورد مکان. هویت اجتماعی مکان از این منظر می تواند بر جنبه های متفاوتی از کارآفرینی اثرگذار باشد. در منابعی ذکر شده است هویت اجتماعی می-تواند کارایی کارآفرینی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. کارایی کارآفرینی عبارت است از اعتقاد فردی به توانایی ها در دستیابی موفقیت آمیز به وظایف کارآفرینی. این وظایف توسعه فرصت های جدید تولیدی و بازار، تامین محیط نوآوری، غلبه برچالش های غیر منتظره، تعریف هدف کانونی کسب و کار و سرمایه-گذاری را شامل می شود.
مــدل کارآفرینــی راهبــردی در صنعــت گردشــگری نیز موضوعــی اســت کــه به تازگــی در ادبیات کارافرینی گردشگری مــا مطــرح شــده اســت. بر این اساس شــرکت ها می کوشــند به جــای پیــروی از مشــتریان آن هــا را رهبــری کننــد و به جــای خدمت رسـانی بهتـر در بازارهـای موجـود بـه سـمت کارآفرینی هــای نوین گام بردارنــد( شیر محمدی و معاونی،۱۳۹۹: ۱۶).
از میان مدل های کارآفرینی گردشگری می توان به مدل زنجیره ارزش اشاره کرد. طبق نظر پورتر، زنجیره ارزش یعنی مجموعه اقداماتی که سازمان ها انجام میدهد تا برای مشتریان خود خلق ارزش کند. چارچوب پورتر بر اساس این فرض قرار دارد که موفقیت یک صنعت در رقابت بین المللی به قدرت نسبی اقتصادی مجموعهای از ویژگیهای وابسته به کسب و کار، شرایط تقاضا، صـنایع وابسته و یا محرک های رقاب پذیر یعنی شـرایط عامـل حمایت کننده، استراتژی، ساختار و رقابت شرکت بستگی دارد. با یک تفصیل کل نگر از طرح ارزش یعنی ارزش در هم تنیده اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و درون نسلی کارآفرینان پایدار قادر به تطبیق اهداف دو گانه توسعه پایدار و کسب ثروت و در نتیجه حل دوگانگی میان کسب و کار فرصت گرا و نیکوکاری نوع دوستانه یا دیگر خواه هستند. دنبال کردن چنین نتایج مطلوبی، شکل گیری استراتژی ها و فعالیت های کسب و کاری را نوید می دهد که می توانند بر چالش های مبرمی مانند نابرابری، آلودگی، تجارت غیرمنصفانه، جنگل زدایی، فقر و غیره غلبه کنند(مومنی، ۲۰۱۹).
الگوی باتلر الگوی دیگری است که در سال ۱۹۸۰ ارائه شده است. باتلر این الگو را با توجه به روند توسعه مقاصد گردشگری و چرخه حیات مقصد ارائه داده است. وی به این نکته مهم اشاره می کند که این الگو از پنج مرحله اکتشاف، درگیری، توسعه، تثبیت و رکود تشکیل می شود (ولا و بیچریل، ۱۳۸۴: ۹۳). مرحله نخست-کشف- ممکن است اتفاقی یا برنامه ریزی شده رخ دهد. در دومین مرحله مردم از طریق گردشگران ماجراجو از مقاصد مطلع می شوند. کارآفرینان بومی متناسب با نیاز گردشگران به خدمت رسانی می پردازند. در سومین مرحله-رشد و توسعه مقصد- شاهد توسعه جامعه بومی هستیم. در این مرحله سرمایه گذاری و تبلیغات آغاز به رشد می نمایند. شکوفایی این مرحله به گردشگری انبوه منجر می شود. تثبیت توسعه در مقصد به عنوان چهارمین مرحله در این الگو زمانی مشخص می شود که تعداد گردشگران به حداکثر خود برسد و آثار مثبت و منفی حضور آنان مشخص شود. پس از این مرحله ممکن است شاهد رکودی خفیف یا شدید باشیم در این صورت احتمال احیای مقصد و ادامه توسعه با روندی رو به کاهش قابل پیش بینی است. آن چه در تمامی مراحل نشانه هایی از کارآفرینی با شدت و ضعف مختلف قابل مشاهده است.
الگوی قابل توجه دیگر، الگوی تکامل فضایی بورتون و کارآفرینی گردشگری است. مرحله نخست این الگو شروع گردشگری است که می تواند از سوی گردشگران در طیف های مختلفی صورت پذیرد. نقطه حائز اهمیت در مرحله دوّم تولد مقصد است. این مرحله در صورتی آغاز می شود که ارتقاء سطح کیفیت زندگی مردم مبدا بهبود یابد و رفاه افراد گسترش یابد. در این مرحله گردشگران احساس می کنند باید به دنبال امکانات بالقوّه ای باشند که در مقصد فراهم می شود. به دنبال این مسئله محصولات جدیدی عرضه می شوند و چرخه زندگی محصول در مقصد آغاز می شود. تقویت جذب گردشگران در این مقصد خود منجر به شکل گیری مرحله سوم- تولد مقصد دوم- منجر می شود. در این مرحله مقصد دوم غالبا فاقد امکانات و خدمات ویژه گردشگری به ویژه حمل و نقل است. این مقصد غالبا مورد توجّه گردشگران ماجرا جو قرار می گیرد. به موجب رونق مقصد دوم گردشگری به واسطه گردشگران ماجراجو مقصد دوم نیز به واسطه سرمایه گذاران اهل ریسک کمتر توسعه می یابد. در چهارمین مرحله ازاین الگو، مقصد نخست تماما و بخشی از مقصد دوم توسعه یافته است و در مقایسه با الگوی باتلر در شرایط تثبیت توسعه و تکمیل کامل ظرفیت قرار داشته و احتمال رکود آن نیز وجود دارد. بر اساس ساختار الگو ی بورتون، شکل و نوع کارآفرینی در هر مرحله از الگو ی گردشگری متفاوت از مرحله بعد است.
الگوی الماس الگوی دیگر در باب نوآوری در کارآفرینی گردشگری پایدار است. که بر اساس آن گردشگری پایدار از طریق رویکرد های کارآفرینان داوطلب در بازار، تغییر نیاز های مداوم گردشگران برای بهبود کیفیت و تنظیم سیاست های گردشگری شکل می گیرد. در این راستا مدیران و برنامه ریزان محلی و منطقه ای نقشی شایان توجّه را در امکان پذیری توسعه کارآفرینی گردشگری دارند. این اقدامات در قالب های متعددی چون اهدای برچسب های محیط زیست به رستوران ها و هتل های فعال در زمینه گردشگری برای حفظ محیط زیست و به کار گیری آموزش هایی جهت حفاظت از محیط زیست صورت می پذیرد. از اهداف عمده این الگو در کارآفرینی کوچک مقیاس گردشگری می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. ایجاد انگیزه برای کارآفرینی های کوچک مقیاس به منظور توسعه و ترویج کسب و کار ها
۲. دستیابی به الگوی موفق در کارآفرینی های کوچک مقیاس
۳. فراهم اوردن بسته های عملی برای کسب و کار های خدمات محور
الگوی نظریه آشوب نیز الگو ی دیگری است که بر اساس آن مفروضاتی هر چند ساده چون آن که همه چیز باید بدون تغییر و برابر باشند، نیاز به بازنگری اساسی دارد و الگوی تقلیل در گردشگری باید با رویکردی کل نگر جایگزین شود تا از این طریق عوال مهم اما مغفول در گردشگری مورد توجه قرار گیرند. بر اساس این الگو ناهگونی های طبیعی موجود در توسعه مقاصد گردشگری مورد توجه قرار می-گیرند و آشفتگی های قابل پیش بینی در طرح ها و برنامه ها اورده می شوند. همچنین عوامل متعدد موثر در طرح های کارافرینی ورد بحث و ارزیابی قرار می گیرند و بر این اصل اساسی توجه می شود که طی تکامل مقاصد گردشگری، نوع کارآفرینی ها نیز امکان تغییر را پیدا می کنند. برای نمونه در مرحله کشف و ظهور، فعالیت های کارآفرینی به لحاظ ماهیت ارگانیک هستند. بازخوردهای مثبا منجر به تغییر و توسعه در شرایط کارآفرینی می شوند. سود و درآمد ناشی از کارآفرینی به فعالیت های هدفمند و متنوع تر منجر می-شود. این تغییرات ممکن است در سویه های مثبت و منفی رخ دهند.
منابع:
سجاسی قیداری، حمدلله، افتخاری، عبدالرضا رکن الدین، مهدوی، داوود، توسعه پایدار کارآفرینی گردشگری(۱۳۹۵)، سمت
ولا، فراسوا و بیچریل یونل(۱۳۸۴)، گردشگری بین المللی، ترجمه حمد ابراهیم گوهریان و محمد کتابچی، تهران: نشر دانشگاه تهران
پست قبلی
پست بعدی