توضیح عکس: نمایی از فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی
مقدمه
پس از ورود انسان به عصر صنعتی و ورود به مدرنیته، سنتها، آداب و رسوم و رفتارهای اجتماعی و فردی جوامع به تدریج و گاه با سرعت قابل توجهی دچار تغییر و دگرگونی شدند و بی شک یکی از این رفتارها، آداب و رسوم ازدواج بود. ازدواجهای سنتی در محیطهای محدود جغرافیایی، گروهی، طایفهای و خانوادگی، ازدواجهای اجباری، ازدواجهای از پیش تعیین شده، در طول زمان و با پیشرفت بشر در عرصه علم و تکنولوژی، روابط اجتماعی نیز دچار تغییر و دگرگونی شدند. اگر زمانی بود که در شهرها و روستاها درونهمسری (endogamy) به شدت رواج داشت و به صورت یک قاعده عرفی و در حد و اندازه قوانین قابل پذیرش در جوامع محسوب میشد اکنون در این زمانه به ویژه در اغلب نقاط شهری درون همسری چندان نمود و عینیتی ندارد.
امروزه در اغلب نقاط شهری تعصبات و الزامات قومی و قبیلهای و محدودیتهای ازدواج همانند گذشته وجود ندارد و ازدواج زن و مرد از دو گروه یا طبقه مختلف پدیده غریبی به نظر نمیرسد. آنچه که از ظواهر به نظر میرسد گسترش و رواج لیبرالیسم و آزادیهای فردی تأثیر زیادی در تعدد و فراوانی ازدواجهای برون همسری (exogamy) داشته است. بر همین مبنا برخی بر این نظرند که امروزه همسان همسری بسان درون همسری با تغییر در سبک سیاق زندگی و ظهور پدیدهها و رفتارهای جدید اجتماعی جایگاه خود را از دست داده است. ولی با این وجود اغلب اندیشمندان، صاحب نظران و کارشناسان به چنین باوری قائل نیستند بلکه معتقدند که فرآیند ازدواج در غالب جوامع دارای دامنه تغییرات و گزینش محدودی است و انتخاب همسر همچون گذشته مقیداتی در ارتباط با همگونی و همانندی همسران در خود نهفته دارد.
این که در گذشته به لحاظ محدودیت جغرافیایی و محدودیت دامنه روابط اجتماعی افراد در جوامع و همچنین وجود خانوادههای گسترده و همخون، همسان همسری یکی از ارکان ازدواجها باشد امری طبیعی بود ولی حال سئوال این است که آیا بعد از این همه دگرگونی در شرایط محیطی و اجتماعی و تغییرات ارزشی آیا میتوان گفت که مقوله همسان همسری امری منسوخ است؟ آیا انسان امروزی رها از همه موانع و بندها در اختیار همسر، آزاد است؟ آیا با وجود تغییرات اساسی در تعریف خانواده و انگیرههای ازدواج، انسانها امروزی در انتخابشان برای شریک زندگی از قید قواعد قدیم آزاد هستند؟ و به طور مشخص آیا انسان عصرتکنولوژی در انتخاب همسر به شباهت و همگونی میاندیشد یا خیر؟
حال پرسش دیگری مطرح است و آن اینکه اساسآً اینکه همسانی یا ناهمسانی همسران چقدر در فرآیند زندگی مؤثر است . اهمیت این موضع چیست؟
«انسان فراصنعتی و انسان عصر ارتباطات از موانعی عظیم تر آز آنچه به ذهن برسد گذر کرده است. این انسان رها و آزاد که قرن بیستم را با همه فراز و فرودهایش پشت سر نهاده و در آستانه قرن بیست و یک حد و مرزها برایش مفهوم چندانی ندارد آیا در انتخاب همسر نیز حد و مرزها را درنوریده یا اینکه اسیر محدودیتهاست». (نقل به مضمون، ساروخانی، ۱۳۹۳: ۴۶)
اهمیت موضوع همسان همسری
اهمیت موضع مذکور در درجه اول به اهمیت خود ازدواج بازمیگردد. ازدواج به عنوان یک سنت یا یک رفتار دیرین بشریت اگرچه دچار تطور و دگرگونیهای متعددی گشته است، اما به عنوان یک نهاد قدرتمند مورد پذیرش اغلب جوامع از گذشته تاکنون بوده است و از طرفی برخی بر این باورند که: « ساخت اجتماع اساساً مبتنی و بر پایه نهاد خانواده قرار دارد و خانواده بدون ازدواج شکل نخواهد گرفت و از آنجا که جامعه کوچترین واحد یک اجتماع بزرگ است بنابراین جامعه بدون خانواده مفهوم و تعینی نخواهد داشت به عبارتی اگر ازدواجی حاصل نمیشد جامعهای شکل نمیگرفت و به تبع آن تمدنی هم در کارنامه بشریت جلوهگر نمیشد».(نقل به مضمون ،لبیبی و حیدری ورنامخواستی، ۱۳۹۲: ۲۸).
موضوع مهم دیگری که در بیان اهمیت موضوع همسان همسری میتوان مطرح نمود مسأله طلاق است. بنابر آنچه که در باور عامه مردم وجود دارد و همچنین با توجه به پژوهشهایی که در این خصوص صورت گرفته است، یکی از عوامل مهم طلاق، عدم تفاهم زوجها و عدم همگونی و همانندی آنهامیباشد. وقتی طلاق واقع میشود به معنی فروپاشی نظام خانواده است بنابراین هرعامل یا عواملی که پایداری، همبستگی و پیوندهای نظام خانواده را دچار تزلزل نماید، ارزش توصیف، بررسی ابعاد مختلف و آسیب شناسی آن عامل یا عوامل را دارد. در همین ارتباط برخی بر این باورند که «یکی از عوامل و دلایل جدایی و طلاق زوجها و از هم پاشیدگی خانوادهها عامل ناهمسان همسری است. خانوادههایی که پدر و مادر آن برمبنای همسانی و همگونی زندگی مشترک خود را آغاز کردهاند به نسبت بخت و اقبال بیشتری برای بقاء خانواده دارند تا زن و مردی که ازدواجشان مبتنی بر ناهمسان همسری بوده است. البته در این ارتباط نباید از ناهسمان همسری ثانویه غافل شد. بدین معنی که ممکن است ناهمسانی پس از ازدواج رخ داده باشد».(ساروخانی،۱۳۹۱)
همچنین اگر به نقش کلیدی و زیربنایی ازدواج در ایجاد تمدنها، جوامع و ملتها بارو داشته باشیم بنابراین هر موضوعی که نظام و فرآیند ازدواج را تحت تأثیر قرار دهد ارزش بررسی و مطالعه را خواهد داشت.ضمن اینکه « ازهم گسیختگی خانوادهها و افزایش روز افزون طلاق در جوامع صنعتی پیشرفته مسأله و چالش پیش روی بشر امروز است. البته بدیهی است که همانند همه پدیده های اجتماعی در مواجه با طلاق ما با مجموعه علل و عوامل متعددی رو در رو هستیم که از جمله دلایل میتوان به تفاوتها و یا عدم تشابهات شخصیتی، اجتماعی، فردی، سیاسی، مذهبی و گرایشهای ناهمسان زوجین اشاره داشت و در مقابل ، تشابه زوجین از لحاظ اعتقادات مذهبی، جهان بینی، باورها و نگرشها، تطبیق پذیری و انعطاف زن و شوهر و هسمانی نسبی سطح سواد و آموزش از موانع طلاق و زمینههای دوام زندگی مشترک است».(نقل به مضمون، محسنی ،۱۳۹۱ :۳۵۱-۳۵۰)
اگرچه مسأله افزایش طلاق را یکی از پیامدهای صنعتی شدن و به خصوص در جوامع توسعه یافته میباشد ولی آمارمنتشره در کشور ما حاکی از افزایش چشمگیر میزان طلاق طی سالهای گذشته است، به طوری که بر اساس اطلاعات اعلامی سازمان ثبت احوال، درصد طلاق نسبت به ازدواج از حدود ۱۰% در سال ۱۳۸۳ به ۲۲% در سال ۱۳۹۳ افزایش یافته است.(تارنمای الکترونیکی سازمان ثبت احوال)
منادی، در کتاب جامعه شناسی خانواده به مفهوم رضایت کامل از زندگی و رابطه آن با تشابهات موجود بین زن و شوهر اشاره میکند. از نظر وی هرچه میزان مشترکات بیشتر باشد کیفیت و دوام و پایداری خانواده اعم از زن و شوهر و فرزندان بیشتر خواهد شد.
« مطالعاتی که بر روی تعدادی از والدین انجام گرفت نشان داد که وجود افکار مشابه اعمال مشابه به دنبال خواهد داشت و در نتیجه این دو زمینه گفتگو و ارتباط مثبت و قوی بین زوجین و همچنین فرزندان فراهم به وجود میآید و این ارتباط بین اعضاء خانواده خود یکی از علل ایجاد سلامت است و به طور کلی در نتیجه این فرآیند، مسیری مطلوب برای خانواده قابل ترسیم خواهد بود. البته در این بحث توجه به سطح و عمق تشابهات حائز اهمیت میباشد. به این معنی که برخی از تشابهات ساده و سطحی مثل علاقه مند بودن به یک رنگ یا یک خواننده و بازیگر و یا مثلاً هوادار بودن یک تیم ورزشی چندان مد نظر نیست و چنانچه در مسائل بنیانیتری نظیر اعتقادات، فرهنگ، شیوه تربیت و یا نوع جهان بینی، ناهمسانی زیادی وجود داشته باشد، نقش علائق سطحی بسیار کمرنگ است».(نقل به مضمون ،منادی،مرتضی،۱۳۸۵: ۶۷-۶۴)
مبانی نظری همسان همسری(Homogamy)
همسان همسری به بیان ساده مبتنی بر انتخاب همسر در چارچوب و محدوده خاصی است و عواملی همچون شباهت، تناسب و همانندی زن و شوهر تعیین کننده مرزهای ازدواج است.
« برخی از صاحبنظران مختلف علوم اجتماعی بر این باورند که یکی از عوامل اصلی پیوند ازدواج میان زن و مرد وجود مشترکات میان آنها از جمله؛ خلق و خوی، فرهنگ، باورها و اعتقادات، طبقه اجتماعی، شرایط محیطی و جغرافیایی و به طور کلی همسانی و همگونی زوجین میباشد. همچنین نتایج و یافتههای بسیاری از تحقیقات و پژوهشها نشان میدهد که زندگی مشترک همسران همسان با احتمال بیشتری تداوم خواهد داشت و به طور کلی می توان بیان نمود که صرفنظر از تمامی تغییر و تحولات واقع شده طی قرون اخیر انسانها بنابه سنت دیرین و گاه به صورت ناآگاهانه اصل همسانی و همگونی را در انتخاب همسر مد نظر قرار میدهند».(نقل به مضمون،ساروخانی،۱۳۹۳ :۴۶و ۴۷) در یک تعریف مختصر و در عین حال گویا میتوان همسان همسری را چنین تعریف کرد:« همسان همسری عبارت است از انتخاب همسر از بین همسنخان و ازدواج بین افرادی که بیشترین شباهت را از جهات گوناگون با هم داشته باشند که در مقابل آن ناهمسان همسری قرار میگیرد».(نقل به مضمون ، قادری و مردانی به نقل از ساروخانی، ۱۳۹۲: ۹۵)
«طبق نظریه همسان همسری (کالمین ات آل.،۲۰۰۵) دو مکانیزیم در احتمال وقوع طلاق نقش ایفاء میکند:
اول اینکه این نظریه استدلال میکند؛ اشخاصی که ازدواج بین قومی (ازدواج با غیر هم قوم) دارند در مواجه با ترجیحات و الویتهایشان دچار مشکلاتی خواهند شد. همسرانی که هم قوم و همنژاد نیستند در اغلب روابط مهم باهم اختلاف دارند. (برای مثال در تربیت فرزندان) و موضوعات کلی (نظیر جهان بینی)، در عین حال همچنین این احتمال هست که علایق و فعالیتهای کمتری را در مقایسه با همسران همنژاد باهم به اشتراک بگذارند. برای مثال هومان مریوت و آماتو(۲۰۰۸) نشان دادند که گزارشهای زوجهای غیرهمنژادحاکی از تعارض و تضاد بیشتر و ارزشهای مشترک کمتر (Less shared values) است (اگر چه اثر خطر طلاق با اثر منفی شخص ثالث تعدیل شده است) .
بنابراین، طبق نظریه همسان همسری، در یک شرایط متعادل زناشویی، همسرانی از دو قوم و نژاد متفاوت با مشکلات پیچیدهتری نسبت به همسران هم قوم و نژادی که از یک هنجار فرهنگی با ازرشهای مشترک برخواستهاند، دارند.
دوم اینکه، بر اساس این نظریه تأثیر اشخاص ثالث منجر به بروز چالش برای زوجهای غیر هم نژاد میشود (Gaines, 1997; Janssen, 2002; Kalmijn et al., 2005) اشخاص ثالث نظیر؛ خانواده و دوستانی هستند که به احتمال زیاد به منظور حفظ و نگهداشت انسجام درون گروهی و حفاظت از هویت قومی و گروهشان درون همسری بیش از برون همسری ترجیح میدهند.( Kalmijn,1998;Tolsma,Lubbers and Coenders,2008 (
بنابراین، ممکن است اشخاص ثالث، از طریق اعمال تحریمها برای ازدواجهایی که خوشایندشان نیست نسبت به کنترل و نفوذ به روی افراد اقدام کنند. برای مثال ممکن است آنها به طور مستقیم مخالفت خود را اعلام و یا اینکه از حمایت اجتماعی زوج خودداری نمایند(Hohmann-Marriot and Amato, 2008; Killian, 2001). ». (Smith,Mass,Tubergen, 2012: 1127)
اشکال مختلف همسان همسری
از آنجا که مفاهیم اجتماعی و پدیدههای انسانی، عموماً چندوجهی، متنوع و قابل تغییر بر حسب شرایط مختلف میباشند، لذا بر همین اساس برای همسان همسری اشکال و انواع مختلفی متصور خواهد بود. عوامل متعددی در شکل گیری همسان همسری وجود دارد که در یک تقسیم بندی ساده و کلی میتوان سه عامل اصلی سن، مکان و موقعیت اشخاص را مد نظر قرار داد. در ادامه به برخی از تقسیم بندیهای انجام شده که توسط برخی از صاحبنظران ارایه شده است میپردازیم:
۱)همسان همسری بر مبنای سن
«یکی از بنیانیترین متغیرهای مؤثر در مفهوم همسان همسری متغیر سن است. به نظر آلن ژیرار؛ یافتههای جمعیت شناسانه به ما نشان میدهند که دامنه انتخاب افراد برای گزینش همسر به محدوده سنی فرد نزدیک است. برنارد معتقد است که زنان اغلب مایلند با مردانی ازوداج کنند که پنج تا شش سال از خودشان بزرگتر باشند. هرچند نتایج تحقیقات متعدد حاکی از این که است هنجاری فراگیر و مورد قبول همگان برای تفاوت سنی و ناهمسانی سنی زوجین وجود ندارد ولی می توان چنین استنباط کرد که علیرغم اینکه شکاف سنی به تنهایی تهدیدی برای تداوم زندگی مشترک محسوب نمیشود اما این عامل در کنار عوامل منفی و تهدیدآمیز دیگری میتواند به تقویت و شدت این تهدیدها بیافزاید. همچنین آنچه که واضح است تأثیر این متغیر در همه شرایط یکسان نیست و شدن و میزان تأثیرگذاری آن بستگی به شرایطی نظیر عرف جامعه، سنت ها و آداب و رسوم و…دارد».(نقل به مضمون ،ساروخانی،۱۳۹۳:۶۴-۶۳)
بر اساس آمار منشره ثبت احوال بیشترین میزان طلاق در سال ۱۳۹۳مربوط به همسران همسن به میزان ۹۳/۱۰% می باشد و در مجموع حدود ۶۰% از طلاقهای ثبت شده در سال ۱۳۹۳در فاصله سنی صفر تا هشت سال اختلاف بین زوج و زوجه اتفاق افتاده است. البته ذکر این نکته ضروری است که توجه به شاخص طلاق تنها ملاک برای وجود تعارض خانوادگی محسوب نمیشود چراکه بسیاری از اختلافهای موجود در خانواده اساساً به بیرون ازمرزهای خانواده منعکس نمیشود ولی با این حال کیفیت پایین روابط و وجود یک محیط پرتنش را نمیتوان انکار نمود.
۲) همسان همسری مجاورتی ( موقعیت جغرافیایی و مکانی)
این نوع همسان همسری را میتوان به زیر شاخههای متنوعی تقسیم کرد. برخی نیز موقعیت جغرافیایی را به لحاظ اهمیت آن به طور جداگانه مورد بررسی قرار دادهاند بر همین اساس به طور کلی میتوان دو موقعیت؛ محل سکونت و محل کار را مبنای این تقسیم بندی قرار داد.
۱-۲) موقعیت جغرافیایی
«علیرغم تحولات شگرف بشر معاصر در زمینه ارتباطات و حمل و نقل و با بوجود کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی به عنوان یکی از موانع ارتباطات انسانها، موقعیت جغرافیای و نزدیکی محل سکونت هنوز از یکی از عوامل مهم تأثیر گذار در پیوندهای زناشویی است. طی پژوهشی که در سال ۱۹۳۱ توسط بوسارد(J.H.S.Bossrd) انجام گرفت مشخص شد که در بیش از یک سوم ازدواجها زن و مرد حداقل در فاصله ۲۰ ساختمان از یکدیگر سکونت داشتند».(نقل به مضمون، ساروخانی ،۱۳۹۳: ۵۴)
۲-۲) مجاورت سازمانی
«محل کار، محل تحصیل و مواردی از این دست همواره یکی از بسترهای زمینه ساز ازدواج است. همکاران یک سازمان، اداره یا یک شرکت، همچنین دانشجویان یک دانشگاه یا دانشکده و همکلاسیها که به طور مستمر باهم در ارتباط می باشند، در صورت فراهم بودن سایر شرایط، احتمال ازدواجشان کم نیست، ضمن اینکه قرابت مکانی میتواند تا حدودی مشمول تشابهات طبقاتی باشد».(نقل به مضمون،قادری و طاهری به نقل از Blood، ۱۳۹۲ :۹۶)
۳) همسان همسری قومی و نژادی
«تبعیض نژادی یکی از سیاهترین دوران تاریخ بشر است که رگههای نفوذ آن هنوز نخشکیده است ولی حداقل امروز در کشوری مثل آمریکا – که تا چندی پیش آپارتاید زیر چتر حمایتی قانون قرار داشت – ازدواج بین سیاه و سفید منع قانونی ندارد. با این وجود هنوز عامل قوم و نژاد بر اساس یک قانون نانوشته از محدودیتهای انتخاب ازدواج افراد محسوب شده و به نوعی تمایل عامه مردم به ازدواج دروننژادی و درون قومی است. با این تعبیر میتوان همسان همسری قومی و نژادی را از گونهها و اشکال همسان همسری در نظر گرفت».(نقل به مضمون ، هاشمی ، فولادیان ،فاطمی امین، ۱۳۹۳، به نقل از اعزازی،:۱۶۳)
۴) همسان همسری مذهبی
مذهب را میتوان یکی از عوامل فرهنگی که در عین حال با ویژهگیهای قوم ونژادی بیارتباط نیست در نظر گرفت، ولی نظر به اهمیت و پررنگ بودن نقش مذهب در شئون مختلف زندگی، بررسی جداگانه تأثیر مذهب بر مفهوم همسان همسری و تعیین کردن مذهب به عنوان یکی از گونههای همسان همسری بیشک سودمند خواهد بود.
«متخصصین علوم تربیتی، روانشناسان خانواده و روانپزشکان بر این نظرند که بیتوجهی زوجها و خانوادهها به تفاوت و ناهمگونی در مذهب و اعتقادات مذهبی در فرآیند گزینش همسر امر نامعقولی است. اغلب تحقیقات نشانگر ادامه و تداوم باورها و اعتقادات مذهبی زن و شوهر در طول زندگی مشترک میباشد. بنابراین دور از ذهن نیست که ناهمسان همسری مذهبی حتی اگر منجر به جدایی زن و شوهر نشود ناگذیر در کیفیت روابط زناشویی، روابط خانوادهگی و تربیت فرزندان اثرگذار خواهد بود».(نقل به مضمون،ریحانی کیوی، ۱۳۸۹: ۳)
۵) همسان همسری اجتماعی
اینکه امروزه دو زوج از دو فرهنگ و دو اجتماع متفاوت باهم زندگی مشترک داشته باشند چیز غریبی نیست. چه بسا زن و مردی که از دو طبقه اجتماعی متفاوت و گاه متضاد باهم وصلت نمایند،ولی آنچه که واضج است حتی اگر چنین باشد بیشک این اختلاف اجتماعی به خصوص در مراحل اولیه فرآیند ازدواج به عنوان مانع یا موانعی محسوب میشوند.
«آمار و ارقام و یافتههای بسیاری از تحقیات نشان دادهاند که اغلب افراد به ازدواجهای با طبقات اجتماعی همسان تمایل دارند. لوب و ژاکوبسن(M.B.Loeb, A.Jacobson,1948) پس از بررسیهایشان به این نتیجه رسیدند که اختلافها ، تفاوتها و عدم همگونی اجتماعی و فرهنگی بین زن و شوهر درک متقابل آنها را به خصوص در مواجهه و برخورد با مشکلات با موانعی روبرو مینماید».(نقل به مضمون ،ساروخانی، ۱۳۹۳ : ۷۰و ۷۱)
۶) همسان همسری تحصیلی
در این نوع همسان همسری، نقش و تأثیر سطح تحصیلات وبر ازدواج زوجها مد نظر است، هر چند که سطح تحصیلات را میتوان در زیر شاخه طبقه اجتماعی قرار دارد ولی از آنجا که سطح تحصیلات به تنهایی ویژه گی برجستهای محسوب میشود لذا تفکیک آن به عنوان یکی از اشکال همسان همسری مورد نظر برخی از صاحبنظران میباشد.
«در جوامع امروزی به خصوص جوامع مدرن و توسعه یافته مهاجرت، تغییر بافتهای سنتی و بومی، تغییرات جمعیتی و اجتماعی پدیده تازهای نیستند. قواعد جدید در برقراری روابط و ایجاد شبکههای اجتماعی پیچیده و گسترده ،مناسبات انسانی را دگرگون کرده، با این وجود و با وجود تحولات فراوان در سبک زندگی و آیین و مناسک ازدواج ولی باز هم یکی از عناصر و معیارهای اصلی ازدواج سطح تحصیلات زن و مرد است. به تعبیری میتوان چنین عقیدهای را ابراز داشت که ازدواج با همسانان تحصیلی– نه الزماً در یک سطح تحصیلی برابر، بلکه حتی نزدیک به هم- یکی از عوامل تدوام ، بقا و توافق همسران میباشد».(نقل یه مضمون ، ساروخانی ،۱۳۹۳: ۷۲)
البته در ارتباط به برخی از گونههای همسان ملاحظاتی وجود دارد. در تحقیقی که در سال ۱۳۸۵ تحت عنوان “بررسی علل و انگیزههای مؤثر بر ازدواج و ارتباط آن با میران رضایت از زندگی در شر بیرجند” توسط “مظلوم خراسانی و قناد” انجام گرفت «توجه بیش از حد و زیاد به همسانهمسری تحصیلی ، سنی و مذهبی را به عنوان عامل سلبی و جبری که موجب برخی از ناهنجاریها خواهد شد معرفی کرد. برای مثال افزایش قبولی دختران در دانشگاهها و افزایش سطح آگاهیها موجب افزایش توقعات و یکی از موانع و محدودیتهای ازدواج دختران با افـراد غـیر هـمسانشان خواهد بود» (نقل به مضمون، مظلوم خراسانی و قناد،۱۳۸۵ :۱۷۲)
۷) همسان همسری در آمدی
عرف زندگی مشترک و قواعد نوشته و نانوشته ناظر بر این است که مرد نانآور خانواده باشد، از همین روی به نظر میرسد که اغلب همسران نسبت به کسب درآمد در شرایط همسانی به سر نبرند ولی بر مبنای نظریه مبادله میتوان قائل به همسان همسری درآمدی شد.
«در نظریه مبادله، اصل معاوضه، ارزش مبادله، داد و ستاد و ازاء و مابه ازاء، یک مفهوم کلیدی است. صاحبنظران و معتقدان به این نظریه در ارتباط با زندگی مشترک، چنین میانگارند که درآمد مرد به نوعی یک قدرت برای وی محسوب میشود، قدرتی که کفه ترازوی مبادله را به نفع مرد سنگین میکند. بنابراین چنانچه زن توان مقابله یا مبادله با مرد را نداشته باشد در موقعیت ضعف و اطاعت پذیری واقع میشود در نتیجه برای حفظ توازن و تعادل زندگی، ایجاد شرایط مطلوب و دوام زندگی، درآمد زن و ایجاد همسانی درآمدی به عنوان یکی از معیارهای ازدواج مطرح میشود»((نقل به مضمون،قادری و طاهری به نقل از میشل، ۱۳۹۲ :۹۸)
۸) همسان همسری هوشی و ذهنی
هوش و سطح تواناییهای ذهنی، نقش تعیین کنندهای در روابط انسانها با یکدیگر دارند. اغلب افراد در شبکه روابط اجتماعیشان تعداد زیادی همسطح از نظر هوشی و ذهنی دارند. همین قاعده را میتوان مبنای همسان همسری از نظر هوشی و ذهنی لحاظ نمود.
«اغلب صاحبنظران و پژوهشگران علوم اجتماعی و امور خانواده به نقش و تأثیر هوش و امور ذهنی بر رضایت، شادکامی و سعادت خانوادهها اذعان دارند. بر طبق این باور، زن و شوهری که دارای هوش و استعداد نسبتاً هم ارز و برابری باهم هستند احساس خوشبختی بیشتری نسبت همسرانی که یکی از زوجین احساس کند همسرش از تواناییهای ذهنی پایینی برخوردار است، دارند».(نقل به مضمون ،ساروخانی، ۱۳۹۳ :۷۵ و ۷۶)
۹)ناهسمان همسری
در مقابل قائلین به نظریه همسان همسری که تأکید بر شباهتها، ویژگیهای مشترک و وجود حداقل تضاد در ارتباط با زندگی مشترک زن و مرد دارند، برعکس عدهای از اندیشمندان و محققان حوزه امور خانواده معقتدند که عامل پیوند دهنده، ضامن بقای زندگی زن و شوهر نه وجود شباهتها و همگونیها، بلکه ریشه در تفاوتها و نقشهای تکمیلی است.
«بر مبنای نظریه نیازهای مکمل وینچ برخلاف نظریه همسان همسری فرض بر این است که ناهمسانی، عدم شباهت و وجود صفتها و رفتارهای تکمیل کننده بین زن و مرد موجب وصلت آنها خواهد شد. این نظریه ویژگیهای روانشناختی افراد را در نظر میگیرد. وینچ معتقد استکه افراد در انتخاب همسر به ارضاء نیازها و کمبودهایش توجهی ویژه دارد بنابراین چنانچه ، به عنوان مثال، همسران هر دو دارای روحیه سلطه گر باشند زندگیشان تداومی نخواهد داشت. وینچ به منظور بررسی و اثبات مدعای خود به تعریف، تشریح و طبقه بندی نیازها پرداخت و در نهایت به سه خصوصیت کلی به همراه دوازده نیاز دست یافت. این نیازها شامل آرمانهای افراد است که به دنبال تحقق آن هستند و از این رو در زمان انتخاب همسر یکی از عوامل انتخاب رسیدن به حداکثر ارضاء نیازهاست».(نقل به مضمون،هاشمی، فولادیان و فاطمی امین،۱۳۹۳ :۱۶۷)
منابع:
- ریحانی کیوی، شهناز (۱۳۸۹). بررسی مقایسه ای مولفه های محیط خانواده در زوج هایی با بافت (اعتقادی، قومی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) همسان و ناهمسان در کارکنان شرکت ایران خودرو دیزل. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مشاور خانواده. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی. دانشگاه علامه طباطبایی. (استاد راهنما : معصومه اسماعیلی. استاد مشاور: ابوتراب طالبی . دانلود شده از تارنمای پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران. http://ganj.irandoc.ac.ir شماره مقاله :۵۱۲۷۸۴ . تاریخ دانلود ۰۲/۰۲/۹۵)
- ساروخانی، باقر (۱۳۹۳). مقدمهای بر جامعه شناسی خانواده .چاپ بیستم ،تهران: انتشارات سروش
- ساروخانی، باقر(۱۳۹۱). دومین نشست مشترک گروه جامعهشناسی خانواده و کارگروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعهشناسی ایران . انجمن جامعه شناسی ایران
- سازمان ثبت احوال کشور، تارنمای الکترونیکی(sabteahval.ir) تاریخ مشاهده ۱۵/۰۲/۹۵
- قادری، طاهره. مردانی، سمیه (۱۳۹۲). رابطه همسان همسری و مطلوبیت روابط زناشویی. فصلنامه برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی .تابستان ،شماره ۱۵ (علمی – پژوهشی) از صفحه ۹۰تا ۱۳۷
- لبیبی، محمد مهدی. حیدری ورنا مخواستی،لیدا(۱۳۹۲). جامعه شناسی تاریخی ازدواج. چاپ اول،تهران: نشر علم.
- محسنی، منوچهر(۱۳۹۱). مقدمات جامعه شناسی. چاپ بیست و هفتم،تهران:نشردوارن.
- مظلوم خراسانی،محمد. .قناد، مهدی(۱۳۸۵). بررسی علل و انگیزه های مؤثر بر ازدواج افراد ۴۵ – ۲۵ سال شهر بیرجند و رابطه آن با میزان رضایت از زندگی زناشویی در سال ۸۵ . مجله علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد. شماره هفت ، بهار و تابستان.
- منادی،مرتضی (۱۳۸۵).جامعه شناسی خانواده، تحلیل روزمرگی و فضای درون خانواده .چاپ اول، تهران: نشردانژه.
- هاشمی، سیدضیاء. فولادیان،مجید. فاطمی امین،زینب (۱۳۹۳). بررسی تجربی دو نظریه رقیب همسرگزینی در ایران. فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران(علمی-پژوهشی)، دروه هفتم ،شماره ۴، زمستان، صص ۱۸۷-۱۵۷
- Smith,Sanne. Mass,Ineke . Tubergen, Frank van(2012). Irreconcilable differences? Ethnic intermarriage and divorce in the Netherlands,1995-2008. Social Science Research 41 (2012) 1126–۱۱۳۷. journal homepage: elsevier.com/locate/ssresearch