رفتار جامعه میزبان میتواند بازتابی از نگرش آنها به حضور گردشگران باشد که خود تابعی از رد پای اکولوژیکی گردشگری، منافع حاصل از ورود گردشگر، رفتار مشارکتی جامعه میزبان در امر میهماننوازی و تعامل با گردشگران است. ایجاد نگرش منفی به حضور گردشگران در یک توالی زنجیرهوار میتواند منجر به درک تهدید و بروز رفتارهای منفی و خلاف اصول مهماننوازی[۱] شود. بنا بر اعتقاد الپورت میتوان در بیشتر تعاریف ظاهرا متفاوت نگرش، فصلهای مشترکی پیدا نمود. هرکدام از این تعریفها به صورتی، خصوصیت اصلی نگرش را آمادگی برای پاسخ دادن میدانند. نگرش، به جای اینکه علنی و عملی باشد، حالت درونی و آمادگی است. بدین معنا نگرش، رفتار نیست بلکه پیششرط رفتار است. نگرش ممکن است به صورت تمام درجات آمادگی، از پنهانیترین و مسکوتترین عادات فراموش شده تا تنش یا جنبشی که فعالانه تعیین کننده یک رشته رفتارهای در حال ظهور است، باشد (رضایی، ۱۳۸۳: ۹۱). نگرش جامعه میزبان به حضور گردشگران در منطقه میتواند یکی از عوامل مهم در توسعه یا عقبماندگی منطقه در حوزه گردشگری باشد.
نوشتههای مرتبط
نظریه تهدید یکپارچه
یکی از نظریاتی که میتوان به واسطه آن رفتار جامعه میزبان را تحلیل کرد، نظریه تهدید یکپارچه است.تئوری تهدید یکپارچه با مفروضاتی مشابه، در سال ۱۱۱۳ میلادی توسط استفان و همکاران مطرح شد (مونتروبیو،۲۰۱۶) . این نظریه با ارائه چارچوبی مناسب به روند تجزیه و تحلیل روابط میان گروهی، نگرشهای مغرضانه و رفتارهای خصمانه برمبنای تهدیدهای ادراک شده کمک میکند. بر این اساس چهار نوع تهدید از جانب جامعه میزبان قابل درک است: تهدید واقعگرایانه، تهدید نمادین، کلیشههای ذهنی منفی و اضطراب بین گروهی. تهدیدهای واقعگرایانه، به مجموعه تهدیدهایی اطلاق میشوند که رفاه و حیات اعضای گروه را در معرض خطرقرار میدهند، این تهدیدها ممکن است در تعاملات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ظهور پیدا کنند، از این جهت، تهدید واقعگرایانه به نحوی با رقابت بر سر منابع محدود، ارتباط پیدا میکند. تهدیدهای نمادین میتوانند به سادگی حقانیت جهانبینی یک گروه اجتماعی را زیر سوال ببرند. اضطرابهای میان گروهی نیز عامل تعیین کنندهای در پیشبینی قضاوتهای تبعیضآمیز و نگرشهای منفی اند. این نوع از اضطراب زمانی شکل میگیرد که جامعه میزبان خود را ناتوان از تعامل با جامعه گردشگران بیابد. کلیشههای ذهنی منفی افراد را به سوی پیش داوریها سوق میدهد. در پژوهشهای بینافرهنگی، ثابت شده است کلیشههای ذهنی منفی جامعه میزبان نسبت به افراد با ملیتهای دیگر، منجر به شکلگیری پیشداوری، نگرشهای مغرضانه و خصومت نسبت به گردشگران میشود.
همانگونه که پیشتر ذکر شد یکی از عوامل اثرگذار بر رفتار جامعه میزبان، میزان و نوع تعاملات انان با گردشگران است. پیزام، اولی و ریچل استدلال کرده اند که روابط نزدیکتر بین گردشگران و ساکنین محلی، احساس خوشایندتری را در در گردشگران نسبت به ساکنین محلی به وجود میآورد و از این رو منجر به نگرشهای مثبتتر به سمت آنها و مقصد میشود، به خصوص به نظر میرسد که روابط اجتماعی نزدیک بین دو گروه سبب افزایش رضایت گردشگران از تجربه سفرشان در مقصد و ساکنان میشود. احساس در ارتباط بین گروهی بسیار مهم است. هیجان و اضطراب در مواجههای ابتدایی بین گروهها، امری رایج است و میتواند باعث واکنشهای منفی شود. هیجانهای منفی میتواند در مراحل اولیه بدون وجود تعصبات بین گروهی نیز رخ دهد. رفتارهای ناهنجار و خلاف عرف جامعه میزبان میتواند هیجانات منفی و در نتیجه رفتارههای منفی ساکنان را بر انگیزد. همچنین مطالعات نشان داده اند میزان تعاملات از سطحی تا عمیق میتوانند بر نگرشها و رفتارهای جامعه میزبان موثر باشند.
ردّپای بوم شناختی، عامل دیگری است که میتواند عواطف و احساسات جامعه میزبان علیه گردشگران را برانگیزاند. حضور گردشگران در مقاصد گردشگری همواره با آثار و نتایج بوم شناختی، اجتماعی و فرهنگی همراه است. فارغ از آن که این آثار مثبت یا منفی باشند، عواطف، احساسات و رفتارهای جامعه میزبان را در ارتباط با گردشگران و گردشگری تحت تاثیر قرار میدهند. از این منظر رفتارهای گردشگران به لحاظ تاثیرگذاری بر بوم و زیست مقصد، مورد ارزیابی ساکنان و بومیان قرار میگیرد و در صورتیکه بنابر این ارزیابی حضور گردشگران و الگوهای رفتاری آنان موجب تخریب زیستبوم شود، نگرش و رفتار جامعه میزبان نیز به سویههای منفی منحرف میشود.
همچنین گفتیم از دیگر عوامل تاثیرگذار بر رفتار جامعه میزبان و نگرش آنان، میزان مشارکتشان در امر گردشگری است. گردشگری جامعه محور که با مشارکت افراد محلی، ساکنان، کسب و کارهای کوچک و محلی به میزبانی از گردشگران منجر میشود، میتواند منجر به درک بهتری از منافع گردشگری از سوی جامعه میزبان شود. بر این اساس گردشگری جامعهمحور، رفاه خانواده به لحاظ اقتصادی و ذهنی را فراهم میآورد، به توزیع فرصتهای برابر در اشتغال رسمی منجر میشود و ساختار جنسیتی مشارکت را متوازنتر میسازد. پایداری کسب و کارهای محلی و توسعه ظرفیتهای محلی از دیگر موهبتهای گردشگری جامعه محور است که فی نفسه میتواند به رفتار و نگرش مثبت جامعه میزبان منجر شود. بر این اساس در بالا ذکر کردیم که عوامل متعددی در شکلدهی و اغناء ارزشهای ادراکی جامعه میزبان از گردشگری تاثیرگذار است. ارزشهای ادراکی مثبت جامعه میزبان و ساکنان از حضور گردشگران میتواند به نگرش و رفتار مثبت در قبال گردشگران منجر شود. این مسئله به خودی خود سبب رعایت هر چه بهتر و بیشتر اصول میهماننوازی میشود. رضایت و تجارب مثبت گردشگران از مقصد نیز وفاداری به مقصد، تبلیغات مثبت رسانهای و دهان به دهان را فراهم میاورد و مقصد را از موهبتهای گردشگرپذیری را سرشار میکند.
بر این مبنا در حوزه سیاستگذاری چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟
با ذکر مباحث بالا متوجه شدیم یکی از عوامل موثر در افزایش حضور و ورود گردشگران به مقصد، الگوهای رفتاری جامعه میزبان است که خود تابعی از ردّپای اکولوژیکی، منافع حاصل از ورود گردشگر، رفتار مشارکتی جامعه میزبان در امر میهماننوازی و تعامل با گردشگران است. برنامهریزان و سیاستگذاران با تسهیل فرایندهای سیاستهای گردشگری جامعهمحور میتوانند جامعه میزبان را در درک منافع حاصل از گردشگری یاری رسانند. کاهش آثار منفی زیست محیطی حاصل از حضور گردشگران در محیط و وندالیسم نیز میتواند با ارائه آموزشها و وضع قوانین بازدارنده یا تشویقی محقق شود. گرچه بر اساس ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی، تخریب اموال منقول و غیر منقول مجازات حبس را در پی دارد اما در نظر داشتن ضمانت اجرای این قوانین و همچنین درنظر داشتن قوانینی جهت جلوگیری از تخریب زیستبوم ضروری مینماید. گرچه طی سالهای اخیر تلاش شده است با توسل به نظارت با ابزار مکانیکی چون دوربینهای مداربسته، موانع فیزیکی و روشنایی معابر از این دست رفتارهای نابه هنجار جلوگیری شود اما ارزیابیها نشان میدهند این گونه اقدامات نتوانسته اند به خوبی مانعی برای بروز این گونه اقدامات باشند. اطلاع رسانی از ارزش ابنیه، تبلیغ و اطلاع رسانی، افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی و آموزش فرهنگ شهروندی میتوانند مکمّلی در کنار سایر سیاستها برای حفظ زیست بوم و ابینه تاریخی مقاصد گردشگری باشند.همچنین تمایلات رفتاری گردشگران میتواند بر اساس عواملی چون ملیّت، فاصله فرهنگی، جذابیتهای مقصد و ویژگیهای مبدا شناسایی شوند. شناسایی تمایلات رفتاری گردشگران و منشا آنها میتواند به شناسایی و پیشبینی الگوهای رفتاری و الگوی فراغتی منجر شود. این امر برنامهریزی برای گذران فراغت متناسب با تمایلات و الگوهای رفتاری گردشگران و زمینه برای مشارکت ساکنان را فراهم میآورد. پیشتر ذکر شد که مشارکت ساکنان در حوزه گردشگری میتواند رفتارها و نگرشهای ایشان را به سوبههای مثبت هدایت کند.
منبع:
Monterrubio, C. (۲۰۱۶). The impact of spring break behavior: An Integrated threat theory analysis of residents’ prejudice. Tourism Management
[۱] hospitality