مارک ریسجورد ترجمه ی محمد رسولی
تصویر: اشپربر
نوشتههای مرتبط
بخش اول
انقلاب شناختی در روان شناسی پیشرفت حقیقی در طرز تلقی ما نسبت به ذهن بود. فلاسفه و علمای اجتماعی با این امید به علوم شناختی توجه دارند که با راهبردهای یکسانی، جهان اجتماعی را تبیین کنند. دان اسپربر معتقد به برنامه ایست که تمام حوزۀ نظریهی انسان شناختی را در معنای کلی کلمه مفهوم پردازی کند. «اپیدمیولوژی ِ» ( همه گیر شناسی) اسپربری تئوری های کارکردگرا، ساخت گرا و تفسیری را از دور خارج می کند. این مقاله به ارزیابی رویکرد همه گیرشناسیِ اسپربری در رابطه با نظریهی انسان شناسی می پردازد و در صدد است به ما بفهماند که همه گیرشناسی اسپربری به عنوان یک برنامۀ نظریه پردازی در انسان شناسی، نمی تواند متکی بر تجربه باشد. تبیین های شناختی متکی بر تفاسیر قبلی هستند و با وجودی که خود تفسیر یک نوع نظریه پردازی است اما هرگز همانند تبیین شناختی نمی باشد. این مقاله با ارایه یک چهار چوبِ منسجم ِتبیینی که در آن، تفسیرِ مردم شناختی و تبیین شناختی به مثابهی بخشی از بدنۀ یکپارچۀ نظریه پردازی در نظر گرفته می شود، به پایان می رسد.
فایل پیوست: