به نام آنکه جان را فکرت آموخت
و به نام صاحب کلام مبارک نون و القلم
نوشتههای مرتبط
درود به اصحاب قلم که امروز آنچه میراث از گذشته داریم از نوک قلم گوهرفشان آنان به ما رسیده است.
نقش قلم در ساخت هویت فرهنگی انسان
در پس هر رفتار انسانی، ذهنیتی فلسفی وجود دارد که به رفتارهای انسان روحِ معنا می بخشد. این ذهنیت فلسفی الگوهای رفتاری فرهنگی مردم را در زندگی شکل می دهد و با جوهرۀ معنایی خود در می آمیزد. به هنجاری و نا به هنجاری الگوهای رفتاری مردم، چه در صورت مادی و عینی اش، و چه در صورت غیرمادی و معنویش، نشانه هایی از فرهیختگی و هم از نافرهیختگی ذهنیتِ فلسفیِ آدم ها دارند. قلم از آغاز تا کنون برمدار خوانش و تفسیر و تعبیر این ذهنیت های بشری و برتابندگی این دو نوع ذهنیت فلسفی مختلف بر لوح روزگار می گردیده است.
در گذشته های دور، عملکرد فلسفه و علوم الهی یک مفهوم تک بُعدی بود و فلاسفۀ دینی می کوشیدند تا انسان را از راه پیوندها و تعلقات الهی گونۀ او مطالعه کنند و بشناسند، و از راه شناخت انسان، دست آفریدۀ خداوند، به خداشناسی دست یابند. مطالعۀ انسان به مثابه یک موجود اجتماعی و فرهنگیِ ساخته و پرداختۀ جامعه، اندیشه ای نو با مفهومی تازه بود که با نگرش برخی از فلاسفۀ قدیم، مانند ارسطو پدید آمد. انسان با ماهیت اجتماعی اش، مقوله ای است که دانشمندان اجتماعی امروز آن را پذیرفته و در تحقیقاتشان با این نگاه به او می نگرند و زوایای وجودی او را در عرصۀ فرهنگ بررسی می کنند. این موضوع یکی از مباحث مورد بحث ارسطو هم بوده است. به عقیدۀ ارسطو انسان بر اساس این خصلت اجتماعی و داشتن خرد و شعور و اخلاق، هویتی می یابد که او را از جامعۀ حیوانی متمایز می کند.
ازاین رو، شناخت انسان و هویت فرهنگی او زمانی تحقق و معنا می یابد که او را در مجموعه ای از پیوستارهای مربوط به او، در محیط زندگیش بررسی کنیم. این پیوستارها می توانند مجموعه هایی از سرزمین، طبیعت، فرهنگ و معارفی باشند که انسان در آن زاده شده و رشد کرده وبالیده است. علمای اجتماعی، به ویژه انسان شناسان در پی شناخت و درک این انسان، با چنین ویژگی های خاص اجتماعی و فرهنگی هستند، و همۀ فعالیت های ذهنی و عملی او را در زندگی روزمره در نظر دارند. پژوهشگران مردم شناس می خواهند ماهیت این دو گروه انسان های فرهنگیِ تمدن ساز، و ساختارشکن را در جامعه از راه الگوهای رفتاری آنها در عرصه های فعالیت های زندگی در جمع به دست آورند.
هویت فرهنگی انسانی ما به طور کلی بر چگونگی عمل بیرونی ذهنیت های ما در فرایند تاریخ اجتماعی حیات شکل گرفته است. هنگامی معنا و مفهوم این هویت فرهنگی دریافتنی است که انسان های جستجوگر سرزمین ما، فرهنگی را که در آن زاده و رشد کرده ایم، بشناسند. این شناخت جز از راه انس و الفت با قلم، و استعانت از هنر اصحاب تفکر و اندیشۀ میسور نخواهد بود. چون به تحقیق می دانیم که این اصحاب قلم هستند که با نگاه تیزبین و قلم رازگشای خود رازورمزهای جهان خاکی و عُلوی، و تاریخ و فرهنگ و دانش و هنر سرزمین ما را شناخته اند و به پردۀ تصویر کشیده اند. این گروه اهل اندیشه و تعقل هستند که کهن بودگی ها و شکوفندگی های فرهنگ و دانش و هنر بومی مردم سرزمین ما ایران را درفرایند تاریخ حیات اجتماعی جامعه از هزاران سال پیش تا امروز دریافته و بر لوح تاریخ نگاریده و نقش پردازی کرده اند و جاودانه ساخته اند. این جمع بزرگ اهل قلم که شناسۀ فخر و غرور فرهنگی ما ایرانیان، و موجب سربلندی و اعتبار حیثیت و منزلت اجتماعی ایران و ایرانی در جهان هستند، بحق درهویت بخشی فرهنگی به انسان ایرانی، و کمک به او در شناخت خویشتنِ فرهنگی خود و رهیابی به هزارلای اسرارآمیز افکار و احساس پیچیدۀ خود سهم بزرگی داشته و در شناسایی گوشه های تاریک و پنهان تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران باستان و ایران اسلامی نقش مهمی ایفا کرده اند. اندیشۀ و دست این اندیشه ورزان جولانگاه قلم پیوسته تیز و گردان و بر صفحۀ روزگار مانا و پایا بادا…!
درچَم پُر فراز و فرود زمان
توان و شکیبی باد
توسن فرهنگ پیمای قلم اندیشه ات
تا گَردۀ روشنی سپیده را
بر شالِ سیاهی کورخانۀ دل ها
بیفشانی…!
پیوسته چنین بادا
علی بلوکباشی
۱۳ / تیر/۱۳۹۶
متن این سخنرانی در روز قلم در سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، در مراسم رونمای کتاب یادگار ماندگار در تجلیل از یکصد و ده پیشکسوت اهل قلم ایراد شد.
دکتر بلوکباشی عضو شورای عالی انسان شناسی و فرهنگ هستند.