انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مبانی فکری و هنریِ گلستان

مریم سیّدان

نامه به سیمین. ابراهیم گلستان. با مقدمۀ عباس میلانی. تهران: بازتاب‌نگار. ۱۳۹۶. ۱۰۶ص. ۹۰۰۰۰ ریال.

ابراهیم گلستان (متولد ۱۳۰۱ ش) از جمله شخصیت‌هایی است که بعضی حواشی مربوط به زندگی شخصی او ــ مثل آشنایی و ارتباط با فروغ فرخزاد و مهاجرت از ایران ــ بیش از آثار ادبی و هنری‌اش نزد عموم ایرانیان شهرت یافته است. دربارۀ آثار او کمتر مطالعۀ جدی و مستقل شده است. به‌علاوه، سال‌ها اثر تازه‌ای از گلستان چاپ نشده بود. در سال‌های اخیر، او ضمن گفت‌وگوهایی، از وقایع تاریخیِ گذشته و از روشنفکران و ادبای ایرانی سخن گفته است که روزگاری آن‌ها را از نزدیک می‌دیده و با آن‌ها حشر و نشر داشته است. این گفت‌وگوها، گرچه گاه واکنش‌هایی در پی داشته، اما نقد فضای روشنفکری ایران از زاویۀ نویسنده‌ای است بازمانده از نسلی که امروز اغلبِ آن‌ها از میان ما رفته‌اند. سال گذشته، کتابی با عنوان نامه به سیمین منتشر شد که عبارت از نامۀ مفصّلی است که ابراهیم گلستان در سال ۱۳۶۹ برای سیمین دانشور نوشت. عباس میلانی در مقدمۀ کتاب، مطالبی دربارۀ ابراهیم گلستان و صورت و محتوای نامۀ او نوشته است. میلانی نقل می‌کند که مهدی اخوان ثالث این نامه را در منزل گلستان خوانده و چاپ آن را توصیه کرده بود (ص ۸). سپس، با ذکر دلایلی، بر اهمیت کارهای ابراهیم گلستان در ادبیات معاصر ایران تأکید می‌کند؛ ازجمله اینکه گلستان «از فیلم و قصه تا نقد و نظر آثاری بدیع آفریده و تأثیری ماندگار به جا گذاشته. همینگوی و فالکنر را به ایرانیان معرفی کرده و مقالات و سخنرانی‌هایش از فضلی به‌راستی ستودنی حکایت می‌کنند» (ص ۹). به‌ویژه، او «اهمیت تاریخی» نامه را بیان «گوشه‌هایی از زندگی و مراودات فکری گلستان و نسلی از روشنفکران و هنرمندان ایران» و نقد آثار و سلوک بعضی از آنان می‌داند (ص ۹). میلانی به صراحت کلام، ایجاز و قوام آهنگ زیبای نثر گلستان اشاره کرده (ص ۱۰) و به نظر او، این کتاب «نقطۀ عطفی در خاطره‌نویسی در زبان فارسی» است (ص ۱۰).

بعضی توصیفات میلانی، مثلاً اینکه گلستان را «شخصی نیمه‌اسطوره‌ای» (ص ۱۰) می‌خواند، صرفاً آمیخته به ستایش است. نکتۀ دیگری که میلانی در مقدمه اشاره کرده است و جای نقد دارد، تأکید بر همان نگرش گلستان به بعضی نویسندگان، ازجمله جلال آل احمد، است. میلانی گلستان را نقطۀ مقابل آل احمد دانسته و نوشته است: «مطلق‌اندیشان و ساده‌انگاران، چون آل احمد، حکم صادر می‌کنند، خرقه می‌بخشند و اطاعت می‌طلبند، و قدسی‌زدایانی چون گلستان، در عین صدور برخی احکام فرامی‌خوانند» (ص ۱۳). در ابتدای مقدمه نیز از «ساده‌انگاران پُرمدعای گاه بی‌پروایی» سخن گفته است «که نیم‌قرنی بر ذهن و زبان نسلی از ایرانیان نفوذ زیانبار داشته‌اند» و از آن میان، نام فردید و شریعتی و طبری را آورده است (ص ۷). در سال‌های اخیر، موجی از انتقاد به شریعتی و آل احمد و بعضی دیگر و متهم کردن آنان به بی‌اندیشگی و سهل‌اندیشگی و ادعا و غرض‌ورزی و گاه اتصال پنهانشان به بعضی دستگاه‌های سیاسی رژیم قبلی، شکل گرفته است. فارغ از درست یا نادرست بودن چنین برداشت‌هایی، هر چیز را باید در ظرف زمان و شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عصر و سایر مسائل پیرامونِ خویش دید. چه‌بسا اگر آنان نیز عمری طولانی داشتند و تحولات دوران بعد را می‌دیدند، امروز بدل به «دیگر»ی شده بودند یا، دست‌کم، اطلاعات بیشتری از خط مشی و سرگذشتشان در اختیار داشتیم. درست است که از بعضی منظرها، می‌توان گلستان را نقطۀ مقابل آل احمد دانست، اما اگر عباس میلانی در مقدمۀ کتاب، در مقابلِ آل احمد، به ستایش گلستان می‌پردازد، شایسته است به این پرسش هم پاسخ دهد که گلستان، از نظر فکری، چقدر بر جهان پیرامون خویش مؤثر بوده است؟ در سال‌های مهاجرت از ایران، چه منتشر کرده است؟ اگر پای مقایسه و قضاوت به میان آید، آیا نمی‌توان گلستان را نمونۀ روشنفکری مردم‌گریز تلقی کرد که سال‌ها سکوت کرده یا حداقل اثر مکتوبی عرضه نکرده است؟ بهتر بود در مقدمۀ کتاب، مقایسه و جانبداری و قضاوت نمی‌شد، بلکه ارزیابی نوشته‌های گلستان به خوانندگان واگذار می‌شد.
نکتۀ دیگر اینکه مناسب بود عکس یک یا چند صفحه از دستنویس نامه، برای نمونه، در کتاب چاپ شود. قسمت‌هایی از نامه (صفحۀ هفتم و صفحات پایانی) در اختیار ابراهیم گلستان نبوده است. شایسته بود منتشرکنندگان در این باره جست‌وجو و صورت کامل نامه را منتشر می‌کردند یا حداقل در مورد دسترسی نداشتن به اصل نامه، در مقدمۀ کتاب، دلیل قانع‌کننده‌ای ذکر می‌کردند…

مطلب فوق با همکاری جهان کتاب منتشر می شود؛ برای مطالعه متن کامل به فایل زیر مراجعه نمایید:

نامه به سیمین ۱۵-Sayyedan