انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ما ایرانیان

مشخصات کتاب شناختی: فراستخواه،مقصود،۱۳۹۴، ما ایرانیان،زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی، تهران، نشر نی.

کتاب «ما ایرانیان» دکترمقصود فراستخواه است که در رشته‌ی برنامه‌ریزی توسعه‌ آموزش عالی تخصص دارد.. و علاوه بر آموزش در دانشگاه ،آثار مکتوب ارزشمندی را به جامعه علمی کشور ارائه کرده‌اند. وی برنده‌ی جایزه ترویج علم در سال ۱۳۹۶ بوده و همچنین جایزه نشان دهخدا در چهاردهمین دوره آن (۱۳۹۷) به پاس کتاب برگزیده «نظارت و ارزش‌یابی در آموزش عالی» به عباس بازرگان و دکتر فراستخواه تعلق گرفته است. دکتر فراستخواه همچنین عضو شورایعالی موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.

این کتاب با رویکردی اجتماعی و تاریخی به بررسی خلقیات ایرانی می‌پردازد و سعی می‌کند از نگاه تقلیل-گرایانه و ذات باورانه فاصله گرفته و منطق تحول و پیچیدگی روحیات ایرانی را کشف کند. نویسنده به بررسی تجربی و پیمایشی و با جامعه آماری متشکل از اعضای هیأت علمی و گروهی از نخبگان کشور به بررسی بخشی از خلق‌وخوهای بحث‌برانگیز ایرانیان در سطح ملی پرداخته است.

این کتاب از شش بخش تشکیل شده است. بخش اول را با طرح مسئله و مفروضات و تعریف فرهنگ آغاز می‌کند. نویسنده معتقد است فرهنگ متشکل از عناصر متنوعی است و نمی‌توان فرهنگ ایرانی را به معنای جامعه‌شناختی و مردم شناختی کلمه، صرفاً به خلقیات، آن‌هم با روایتی یکسره منفی فروکاست. اما شواهد حکایت از آن دارد که بخشی از رفتارهای ایرانی بحث‌برانگیز است. در این راستا جامعه‌ی آماری اشاره شده نیز، مؤلفه‌هایی را معرفی کرده‌اند که از این قرار می‌باشد. آنها به ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی ،انتقادپذیری ،رودربایستی ،تعریف و تمجید در حضور دیگران و قضاوت منفی در غیاب یکدیگر، خودمداری و غلبه‌ی احساسات بر خردورزی ، دروغ‌گویی، عدم پایبندی به توافق پایدار، تأکید کرده‌اند.
بخش دوم کتاب، پژوهش‌ها و پیشینه‌ی بحث موردنظر را مورد بررسی قرار می‌دهد که شامل آثار خارجی و داخلی است. قابل‌ذکر است خالی از لطف نیست مرور مطالب و اشارات ،به جای نویسنده از بازگویی روحیات ایرانیان از زبان محققان داخلی و خارجی.

بخش سوم کتاب رویکردهای نظری اولیه را مورد بررسی قرار می‌دهد. ازجمله کارکردگرایی، اشاعه گرایی و ساختارگرایی، نویسنده اشاره می‌کند که هیچ‌کدام از این نظریه‌ها به تنهایی پاسخگوی دلایل خلقیات ایرانی نیستند. اما می‌توان به صورت تلفیقی، از مجموع ظرفیت‌های هریک از این رویکردها نقطه‌ی عزیمتی نظری برای توضیح خلقیات مردم به دست آورد.

بخش چهارم، مدل‌های تحلیلی به کار برده شده توسط پژوهشگران بررسی می‌شود که از طریق مدل‌های اسنادی بیرونی و درونی به تحلیل خلقیات ایرانی پرداخته‌اند و با ذکر نمونه‌هایی در مقام تحلیل آشفتگی‌های رفتاری ایرانیان با توسل به این الگوهای تحلیلی تأکید کرده‌اند. در همین فصل نویسنده با مبنا قرار دادن مدل تحلیلی مبتنی بر تفکر سیستمی کل‌نگر، الگوی چهار سطحی پیشنهاد کرده است که سطوح زیر را در برمی‌گیرد: اول، نهادها و ساختارها، دوم، عاملیت انسانی، سوم، محیط منطقه‌ای و جهانی و چهارم، وقایع و رویدادها هستند که در نهایت به رهیافتی تلفیقی تر نزدیک شده باشد.

فصل پنجم در مورد نظریات مرجع وپایه است. در این بخش چند نظریه مرجع مرور می‌شود که هر کدام توانایی تحلیل یک یا چند سطح از مدل تحلیلی چهار سطحی موردنظر نویسنده را داراست. ابتدا رهیافت نونهادگرایی تاریخی را که به‌طور عمده ناظر برنهادها، رویدادها و محیط است را بررسی می‌کند. برمبنای این نظریه هر نوع تغییر پایدار در الگوی رفتاری و خلق‌وخو و روحیات، مستلزم تغییراتی در محیط نهادی است. تا محیط نهادی تحول پیدا نکند .تغییر پایداری در خلق‌وخوی ایرانیان قابل‌تصور نیست. سپس از طریق نظریه‌ی بازی‌ها کنشگری عاملان انسانی را تجزیه‌وتحلیل می‌کند و سپس به نظریه‌ی مم¬ها اشاره می‌کند که بر مبنای این نظریه، مم¬ها کدهای رفتاری هستند که فرهنگ ما را توضیح می‌دهند و هر فرهنگی حاوی کدهای اطلاعاتی خاص خود می باشد. نظریه‌ی مم¬ها می‌کوشد توضیح دهد چگونه کدهای اطلاعاتی در یک فرهنگ ایجاد و فعال می‌شوند و از طریق تعامل اجتماعی و هم‌کنشی در ذهنیت جمعی جریان می‌یابند. مم فرهنگ و ازجمله مم روحیات و اخلاق اجتماعی، تحول‌پذیراست و در آن کنش، پویش ،یادگیری تازه و دگرگونی وجود دارد.

در فصل ششم با آگاهی از اینکه تجربه زیسته‌ی مردم در خلأ شکل نمی‌گیرد به بررسی و مرور حوادث و ناامنی‌ها و ناپایداری‌ها و شناسایی زیست تاریخی گذشته سرزمینمان می‌پردازد. تا ما را در فهم رفتارها و خلقیات اجتماعی راهنمایی کند.و برای تحلیل این تحولات تاریخی از مدل نظری جابه‌جایی نخبگان پاره تو استفاده کرده است .و معتقد است در جوامعی با تاریخ و ساختارهای خاص مانند ایران، ما با جابه‌جایی نخبگان سر کار نداریم بلکه با کشمکش و منازعه‌ی نخبگان روبرو هستیم. نویسنده با یک نگاه سیستمی ابعاد تأثیر تاریخ پر کشاکش نخبه سالار در ایران را بررسی می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که در یک چنین محیطی بیش‌تر مردم عادی احساس بد مفعولیت سیاسی و بازیچه بودن می‌کنند. وضعی که عزت‌نفس را مورد تهدید قرار می‌دهد و انتظار هر شری از افراد قابل پیش‌بینی است. در چنین محیطی حرمت‌داری دیگران کمرنگ می‌شود.سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد اعتماد از بین می‌رود. در این محیط احترام به دیگری آموخته و نهادینه نمی‌شود بلکه دورویی و نظایر آن رشد می‌یابد.

در چنین محیطی به روح جمعی جامعه لطمه وارد می‌شود .روح جمعی جامعه یک کلیت است و جامعه را بازنمایی می‌کند. محیط تعارض نخبگان و عصبیت‌های ناشی از آن منشأ افول حس پیوند جمعی است.

بخش هفتم کتاب تحولات نهادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دوران معاصر جامعه‌ی ایران را مرور می‌کند و نهاد را وجوه الزام‌آوری درنظر می‌گیرد که با منطقی جامعه‌شناختی نوعی فشار و نفوذ در رفتار آدمی ایجاد می‌کند. از همین منظر است که تحولات نهادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران معاصر (به‌ویژه دوران پهلوی و پس از انقلاب) نیز مورد تأمل قرار می‌گیرد اما جست‌وجوی این تأثیرگذاری نهادها بر خلق‌وخوی ایرانیان را نباید با اسطوره‌ی علت‌العلل و به شکل خطی پیگیری کنیم.در دوران پهلوی با اندکی تسامح توسعه‌نیافتگی خلقیات مردم ناشی از وضعیت پیشامدرن جامعه بوده است. اما چرا تغییرات به ظاهر مدرن معاصر چندان تأثیری نداشت. به عقیده‌ی نویسنده پروژه‌ی نوسازی فقط در جهت نوسازی دولتی بود آن‌هم از نوع آمرانه‌ی دولتی و علاوه بر آن ضعف‌های دیگر مانند ناکارآمدی و خودکامگی و غیره بوده است .یکی دیگر از تأثیرگذارترین، عوامل را نفت معرفی می‌کند و معتقد است اغراق نیست اگر بگوییم خلقیات معاصر ما تا حدود زیادی بوی نفت می‌دهد.

اقتصاد درحال گذار که دولت همه‌کاره‌ی آن بود. در جامعه‌ای فقیر و قحطی‌زده، در محیطی کدر و غیرشفاف و غیرپاسخگو، غیررقابتی و با انحصارات بزرگ دولتی با حجم عظیمی پول روبرو شده بود. به‌این‌ترتیب، بازاری با ویژگی‌های رانتی و اقتصاد غیرمولد و دلالی شکل گرفت و شرایطی فراهم شد برای تقرب‌جویی به قدرت، زرنگی منفی، فرصت‌طلبی، زد و بند، قیمومیت‌طلبی، دلالی و مفاهیم مشابه ….

نویسنده معتقد است انتقال از دوره‌ی پهلوی با الگوی غالب نوسازی دولتی به دوره‌ی بعد از انقلاب با الگوی غالب اسلامی سازی دولتی همراه است. توده¬وارگی و سیاست¬زدگی به‌علاوه‌ی ملغمه‌های سنت با ایدئولوژی به طرح اسلامی سازی اقتدارگرایانه دولتی منجر شد که درواقع برابر نهاده‌ی عرفی¬سازی اقتدارگرایانه‌ی دولتی چند دهه قبل بود.

نویسنده معتقد است پیامدهای انقلاب و جنگ می‌توانست فرصتی تاریخی برای همبستگی،هم فهمی،تنوع ،مشارکت ،پیشرفت، منافع ملی ، عدالت ، اخلاق و معنویت باشد می‌توانست روحیه‌ی همبستگی جمعی و تعاون را گسترش دهد ازخودگذشتگی و توجه به خیر جمعی را ایجاد کند اما عواملی مانند تحجر، انحصارگرایی، خودمحوری و خلط قلمروها مانع از آن شد. تمامیت‌خواهی نهادمند شده بزرگ‌ترین عامل مسئله‌ساز بود. خلقیات مردم نه‌تنها در کوران انقلاب اعتلا نیافت بلکه با اشکال تازه‌ای روبرو شد. تمایل به سامان‌دهی زندگی فردی بدون میانجی‌گری خیر عمومی، کاهش انگیزه در پرداخت هزینه برای دیگران، تضعیف مشارکت در امور عمومی، رفتارهای چندگزینه‌ای تلون و تزویر، مقدس‌مآبی، ریا و تظاهر و تعصب و انواع مشکلات اخلاق اجتماعی نمونه‌هایی از این خلقیات است. نویسنده نتیجه می‌گیرد، اخلاق یک دستورالعمل دولتی از بالا نیست، یک حس اجتماعی است،نوعی وجدان جمعی و نوعی آگاهی وفاق آمیز و رضایت‌بخش است. راه برای مردم ایران‌ هموار نیست، نهادها ایراد دارند به جای وفاق منشأ تعارض در تجربه‌های زیسته و اختلال در نظام هنجاری جامعه وجود دارد و این راه خلقیات اجتماعی را ناهموارتر می‌کند. نویسنده در پایان اشاره می‌کند که اگر از میان خلقیات بد و خوب فقط بحث‌برانگیزترین خلقیات انتخاب شده است تنها یک انتخاب مسئله شناختی است. قطعاً مردم این سرزمین ویژگی‌ها و روحیات قابل ستایش نیز بسیار دارند. همیشه علاقه‌مند به تحول¬جویی، برابری و آزادی را تا به امروز داشته‌اند، اما این کتاب رویکردی خود_انتقادی داشته است و تنها یک تمرکز تحلیلی است .
نویسنده راه‌حل برون‌رفت از این شرایط را یادگیری و کنش معرفی می‌کند.البته یادگیری فردی موردنظر نیست بلکه یادگیری اجتماعی ،سازمانی و گروهی و یادگیری اجتماعی تنها از جنس شناخت نیست ،بلکه در آن عنصر عمل و پراکسیس هم وجود دارد. که از رهگذر کنش انتقادی و خرد ارتباطی، الگوی زیست اجتماعی بهتری شکل می‌گیرد.