در عصر ماشینی و صنعت، زمان و سرعت تعیین کننده ضرباهنگ زندگی هستند. ماشین بخار وسیله ای بود که بر نحوه زندگی مردم اثر گذاشت. کنترل زمانی به جای تولید و رفتارهای اجتماعی ابزار تسلط بر جامعه عصر صنعتی شد. در نمایشگاه قصر بلورین( Crystal Palace ) ساعت شماطه ای به عنوان فنآوری مدرن به نمایش گذاشته شده بود. این ساعت ابتدا زنگ میزد که فرد را از خواب بیدار کند. اگر موفق نمیشد پتو را از روی وی میکشید. اگر باز هم فرد بیدار نمیشد وی را از تختخواب به بیرون پرتاب میکرد!
موضوعاتی از این دست در فیلم هوشمندانه عصر جدید ( Modern Times ) اثر چارلی چاپلین به درستی نشان داده میشود. در عصر جدید زمان به مثابه محصول به حساب میآید. چیزی که همیشه برایش در عصر مدرن در مضیقه هستیم. در چنین فرهنگی کودکان وادار میشوند تا از برنامه زمانی معینی با ضرباهنگ خاص تبعیت کنند. این آموزش از کودکی انسانهایی را هماهنگ با ضربان جامعه جدید پرورش میدهد.
پل بروکس (Paul Brooks) مینویسد وسعت هر پارک تفریحی در رابطه با نحوه استفاده از آن معلوم میشود. اگر در قایق پارویی با سرعت ۵ کیلومتر در ساعت در دریاچه داخل پارک حرکت کنیم آن دریاچه ده بار طول و عرضش بیشتر از حرکت در قایق موتوری با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت میشود. هر حرکت سوارهای که جایگزین مسیر پیاده شود ابعاد پارک را کوچکتر میکند. آیا طراحان، مسئول طراحی در رابطه با زمان در فضا هستند؟ البته در تحقیقات، زمان با فضا مربوط و تعریف میشود. به همین دلیل است که حرکت در فضا از موضوعات مهم در منظر شهری است.
به زعم رضاسیروس صبری (۱۳۹۲) حرکت در فضا موجب بروز توالی فعالیتها در فضا میشود. این نگرش مانند خواندن روزنامه ای است که اطلاعات مقطعی از زمان را به ما میرساند. تداوم مطالعه روزنامه ها موجب اطلاع و آگاهی ما از اتفاقات میشود. این اطلاعات در ذهنمان تصوری از شرایط ایجاد میکند. در ادراک بصری تصویر دوبعدی در ذهن ایجاد میشود. بعد سوم عمق نیز توسط دیدمان کامل میشود. بعد چهارم زمان در کیفیت پدیده و اتفاقات مؤثر است. ما در درک پدیده ها با دانشی که در حال حاضر وجود دارد به پدیده ها مینگریم. این موضوع با خاطراتمان از موارد گذشته متفاوت است. موضوع حضور در زمانِ حال در ادراک هنوز در پژوهشها مورد بررسی بیشتر قرار میگیرد.
جیمز هاتون، (James Hutton (1726-1797)) زمینشناس اسکاتلندی تأثیر قطرات آب و باران را در شکلگیری و از بین بردن شهرها و محیط در طول زمان مورد بحث قرار میدهد. با حضور و مشاهده گراند کینون (Grand Canyon) که از عجایب هفتگانه طبیعی دنیاست متوجه عظمت و قدرت زمان در شکلگیری پدیدهها میشویم. نگرش به جهان بدون توجه به بعد زمان از کیفیتهای تجربه بشری خالیست.
نوشتههای مرتبط
کرت لوین، (Kurt Lewin (1890-1947)) روانشناس آمریکایی-آلمانی مینویسد فضای زندگی هر انسان شامل آینده، حال و گذشته است. تجربیات محیطی با خصوصیات دورانی روبه روست. زمانیکه فرد در محیط حضور دارد یا سرعتی که مردم در محیط حرکت میکنند و یا زمانیکه اتفاقات شکل میگیرند، همه در طراحی محیط مؤثرند و به این خصوصیت گام زمانی میگوییم. توالی در فضا از اتفاقات منتظره و غیرمنتظره به وجود میآید که فضا را جالب و زنده مینماید. تاریخچه تجربیات از محیط بسیار قابل اهمیت است. مثلاً چند تجربه کوتاهمدت از محیط، بسیار متفاوت از بازدید طولانی است. آشنایی از موضوعات دیگر مربوط به زمان و فضاست که از تجارب متفاوت بازدیدکننده و ساکنان میگوید. در این زمینه حتی اگر محیط نیز یکسان باشد، برداشت از محیط گوناکون است.
سوروکین، (Pitirim Sorokin (1889-1968)) جامعهشناس روسی آمریکایی، اعلام میدارد که هر فرهنگ و حتی رشته های آکادمیک مفهوم زمانی خاص خود را دارند. زمان زمین شناسی با وسعت فراوان آن برای افراد ناوارد غیرقابل درک است. زمان زیستی بر اساس ضرباهنگها و زمانهای درونی هر موجود زنده است. زمان تاریخی براساس وقایع و چرخه های گوناگون شکل میگیرد. موضوع زمان اجتماعی فرهنگی که از وقایع اجتماعی به عنوان نقاط مرجع استفاده میکند، دارای خصوصیات زیر است:
الف- این وقایع به صورت یکسان جریان ندارند. مثلاً یک سال در محیط شهری ممکن است مملو از تغییرات باشد و قابل مقایسه با پنجاه سال زندگی روستایی نباشد.
ب- ظاهر علایم مرجع و اتفاقهای ناهمگون، بدین مفهوم که در برخی شرایط موضوعات حساس و اساسی وجود دارد و در بسیاری موارد اتفاق خاصی وجود ندارد.
ج- زمان اجتماعی و فرهنگی را نمیتوان به بخشهای بی نهایت تقسیم نمود. مانند کرایه اتاق هتل که بر اساس ساعت و دقیقه ممکن نیست.
د- زمان اجتماعی فرهنگی با شرایط اجتماعی تعیین میشود و معرف ضرباهنگ و نبض زندگی در گروه اجتماعی خاص است.
باتوجه به ابعاد مختلف زمان بر زندگی و در مورد خاص این پژوهش، طراحی، میتوان حدس زد که طراحی از تعریف ساده خود خارج شده و تعریفی پیچیده تر و عمیقتر یافته است که نگرش میان دانشی را الزامی مینماید. با توجه به اینکه تجربیات محیطی در زمانهای مساوی تقسیم نشده اند، شروع و ختمشان با واقعه شکل گرفته است مانند ورود به محیط، قدم زدن در مسیر، یا خروج از محیط. استفاده کنندگان نیز دارای مفاهیم مختلف زمانی هستند و با توجه به آن از محیط استفاده میکنند. در طراحی فضاها، فعالیتها و افراد را با مفاهیم مختلف زمانی از یکدیگر جدا میکنیم. مثلاً در بیمارستانها معمولاً بیماران مقیم را از بیماران تازه وارد جدا میکنند. طراحی خوب از مواجه شدن بازدیدکننده با تغییرات ناگهانی جلوگیری میکند. مثلاً فضای ورودی موزه فرد را آماده میکند که از ذهنیت دنیای بیرون خارج شده و به عرصه زمانهای گذشته وارد شود.
کیفیت فضایی هیچ کجایی فرودگاهها به ما حس جدایی از مکان میدهد. این حس به بیزمانی نیز منتقل میشود، که از خصوصیات فرودگاههای مملو از افرادی از زمانها و مکانهای متفاوت است. اما در طراحی فضا باید به فرد حاضر این احساس القا شود که در جایی حاضر است که نه تنها به وی حس جهتیابی میدهد بلکه رابطهاش را با محیط اطرافش افزایش میدهد تا باعث بالابردن کیفیت تجربیات وی در فضا شود و برایش ایجاد خاطره کند. بدین سبب موضوعات توالی و سرعت باید در طراحی فضاها نقش مهمی داشته باشند. واقعه از اتفاقاتی تأثیر میپذیرد که قبل و بعد از آن میافتد. در مورد فضای فرودگاهی این اتفاقات دایمی و یکنواختاند. موضوعات اصلی رابطه بین زمان و فضا از قرار ذیل است:
۱. زمان جزء جدایی ناپذیر از تجربه محیطی است. همانگونه که ما رنگ، جنس و شکل را درک میکنیم فضاها نیز در چارچوب زمانی خود برایمان درک میشوند.
۲. پدیده طراحی میتواند به صورت زمانی و فضایی برنامهریزی و طراحی شود. طراح موفق در پی شامل نمودن برخی تجربیات زمانی در فضا و حذف آگاهانه برخی دیگر است.
۳. بسیاری از برنامه ریزیهایی که منجر به طراحی میشوند نگرش زمانی خاصی را دربرنمیگیرند و بنابراین پاسخگوی نیازهای آتی جامعه نیستند.
۴. در طراحی گذشته و آینده همواره نقش بزرگی ایفا نمودهاند. فضاها و مکانهای باستانی و باارزش و ایده های آرمانی اتوپیای آینده همواره مدنظر طراحان است. در این میان زمان حال فدای درگیریهای گذشته و آینده میشود. با برداشت از نحوه استفاده مردمان از محیط در حال حاضر میتوان محصولات ارزندهای را ارایه داد که پاسخگوی نیازهای مصرفکننده باشد.
زمان در شناخت و طراحی محیط باید موجب آگاهی طراح باشد. نگرش غربی به زمان شناخت خاصی را از پدیده حاصل میآورد که گرچه روشهای برنامه ریزی از این نگرش زاییده شدهاند اما آگاهی و خرد لازم برای شناخت پدیده تنها با درک زمان خاص شرایطِ آن پدیده میتواند شکل بگیرد. بخشی از این خرد از طراح انتظار میرود و قسمتی دیگر از آن، قرارگرفتن طراح در مسیر درستی است که باعث خلق مشترک با شناخت و درک عمیق از جریان خلقت حاصل میآید. همراه شدن طراح با جریان و حرکت خلاق، که همه خلاقیتها ناشی از اوست، به درستی طراح را با استفاده کننده در مسیر تغییر محیط براساس شرایطی قرار میدهد که امکانات فرهنگی، اجتماعی، طبیعی و اقتصادی را به حداکثر مطلوب میرساند. توازن لازم در رسیدن به حدی که عوارض طرح موجب صدمه به سایر ارکان زندگی در محیط نشود نیز از خردی ناشی میشود که معیارهای صحیحی را برای شرایط هر محیط مهیا میبیند.
کوین لینچ پس از سالها تجربۀ آکادمیک و عرضۀ کتابهای ارزشمند به موضوع زمان میپردازد. وی اعلام میدارد که موضوع همزمانی در جوامع غربی معمولاً موجب تشویش است که مبادا درست عمل نکنیم. امروزه در شهرهایمان زندگی در شب و روز ادامه دارد. در شهرهای قرون وسطی مانند فلورانس کسانی که شبها پرسه میزدند جنایتکاران و دزدها بودند. هنوز در شهرهای کوچک کشورمان این نگرش وجود دارد. رستورانهای شبانهروزی در شهرها فراوانند و نیویورک نمونۀ بارز آن است. ساختمانها دیگر چون دوران گذشته برای بقا و جاودانگی ساخته نمیشوند و ساکنان در طول عمرشان انتهای عمر بنا را میبینند. با این همه باید دانست محیطی که باعث یادآوری خاطرات و آموختن میشود رابطۀ میان زندگی حاضر را با عرصۀ زمان برقرار میکند.
در زمان ناپلئون سوم، هوسمان شهر پایس را با بلوارهایش شکافت. این عمل در زمان خود بسیار ناپسند بود و برای دسترسی آسان نیروهای حاکم در مقابل شورشگران طرح شده بود. اما امروز همان بلوارها کیفیت زندگی بالایی را برای پاریس به ارمغان آورده است تا جایی که منشأ توسعۀ آتی شهر نیز بوده است. در واقع به گفتۀ لینچ «عمل دیوانگی در کوتاهمدت، میتواند در بلند مدت قابل پذیرش باشد و تصمیمگیریهای خوب کوتاهمدت، میتواند در بلندمدت دیوانگی بهحساب بیاید».
این موضوع که محیطمان باید بازتابی از گذشته باشد بسیار حساس است. باید دانست که چگونه زمان در وجودمان نهادینه شده است و در ضمن خودمان چهقدر در بهوجودآوردن آن سهیم بودهایم. ارتباط دادن زمان درونی با زمان بیرونی موضوع اصلی طراحی است. هرچه فرد خود را از چرخه و ریتم طبیعت دور نماید و بر اساس چرخه و ضرباهنگ ایجاد شده توسط جامعه زندگی کند ریسک بههمریختن نظم درونیاش بیشتر میشود. زمان وسیلهای ذهنی است که به رویدادها نظم میبخشد تا بتواند آنها را به عنوان پدیدههای همزیست یا پیاپی بپذیرد.
تعریف قراردادی زمان و موضوعات همزمانی، تکزمانی و چندزمانی توسط اندیشمندان عرصۀ طراحی از جمله لینچ بررسی شده است. زمان بهخودی خود وجود ندارد. زمان متشکل از مجموعههایی از رویدادها است که نیازی به خاتمه یکی برای شروع دیگری نیست. ما از حس شنوایی خود نیز برای ادراک محیط برای اتفاقات همزمان و پیاپی بهره میبریم.
منابع:
صبری، رضاسیروس (۱۳۹۲). تحول در طراحی، فرآیند طراحی با اسطوره، تصور و ذهن طراحانه، ویرایش علی اکبری، تهران: پرهامنقش.