” قرار دلم کجا می روی ” ، نام و مطلعِ شعر ترانه ای است که جمشید ارجمند بر روی آهنگی ساخته ی حبیب الله بدیعی ( ۱۳۱۲ – ۱۳۷۱ ) ، موسیقی دان و نوازنده ی برجسته ی ویلن که عبدالوهاب شهیدی ( ۱۳۰۱ – . . . ) خوانده ، سروده است ؛ زمانی که با داوود پیرنیا ( ۱۲۷۹ – ۱۳۵۰ ) سرپرست برنامه ی گلها همکاری می کرد .
جمشید ارجمند ترانه ی های ماندگارِ دیگری سروده است ، اما مضمون این ترانه بیش از هر اثر و کار دیگرش وصف حالِ خودِ او ، یعنی ” بیقراری ” است که اگر سرشت ِ آرام و متانت ذاتی که داشت و دوری گزیدنش از هیجان می گذاشت و یا چنانکه زاون قوکاسیان ( ۱۳۲۹ – ۱۳۹۳ ) زمانی در باره ی او نوشت : ” سخت از خود را آشکار کردن می پرهیزد ” نبود ، ای بسا می سرود : ” قرار دل ِ بیقرارم کجا می روی ” ؛ که بیقرارِبهبودِهمه چیزبود و عَمرش در بهبود خواهی گذشت . فقط ترانه سرا و شاعر نبود ؛ طنز پردازهم بود و در نشریاتی که هر یک در دوره ی خود شُهره بودند طنز نوشت ؛ ویراستار و سرویراستاری نامور بود و پر شمار متن هایی در زمینه های گوناگون را با ویرایش هایش به سطح برتری ارتقاء داد ؛ ترجمه های نابی از خود برجای گذاشت ؛ روزنامه نگار برجسته یی بود ؛ پهلوی شناس بود ؛ مدرس بود ؛ فرهنگِ ایران باستان و زبانهای باستانی ایران از حوزه های تخصصی مورد علاقه اش بود ؛ فیلم شناس و منتقد منصف و اثر گذار سینما بود ؛ در مقام کارشناس و پژوهشگر با موسسه تحقیقات اقتصادی و سازمان برنامه و بودجه همکاری کرده بود ؛ در دوره ای از مدیران سازمان جلب سیاحان ( سازمان ایرانگردی و جهانگردی و میراث فرهنگی کنونی ) بوده ؛ از بنیانگذاران انجمن منتقدان فیلم و عضو هیات موسس جامعه ی ویراستاران هم شد و منتقد و فعال اجتماعی هم . مهم اما این است که این همه کار که کرد و اثر که از خود برجای گذاشت و موقعیت هایی که در آنها قرار گرفت نه ازِسر جاه طلبی و نام آوری بود ، و نه از سرِ خود خواهی . جمشید ارجمندحد فروتنی بود و سادگی و صمیمیت . هرگز کسی نبود که استواری و ثبات در کارش نباشد و اهمیت ندهد که در کجا با چه کسی و چکار می کند . دقیق و مسئول بود و در همه ی زمینه ها ژرفنگر بود و هر کار و وظیفه و مسئولیتی را با دقت و هدف بر می گزید ، و اگر شرایط غیر واقعی و غیر اصیل بر فضای کار حاکم می شد یا پایانتظارات نامعقول و غیر مسئولانه از اوبه میان می آمدآنجا را هر جا که بود ترک می کرد . تنوع فعالیت های جمشید ارجمند هم انگار باز به همان بیقراری اشبر می گشت که هر جا و هر زمان که فکر می کرد می تواند به پیشرفت چیزی در جایی یاری رساند ، اگر اهلیتش را در خود می یافت دست بکار می شد . داریوش شایگان ( ۱۳۱۴ – . . . ) فیلسوف و اندیشمند معاصر ایرانی و استاد فلسفه تطبیقی که بیشتر به زبان فرانسه می نویسد و کتاب آئین هندو و عرفان اسلامیاو را ، جمشید ارجمند به فارسیبرگردانده در معرفی نامه ای از جمشید ارجمند که در مجموعه ی جشن نامه ی کارنامه ۴۵ سال کار ارجمند به همت زاون قوکاسیان ( ۱۳۲۹ – ۱۳۹۳ ) و حسین رسول اف فراهم آمده و با پشتیبانی صندوق بیمه محصولات کشاورزی به چاپ رسیده و انتشار یافته ( و اطلاعات مربوط به فعالیت های جمشید ارجمند در این نوشته از آین مجموعه استخراج شده ) نوشته است :” موقعی که انسان به ابعاد و زوایای متنوع شخصیت ارجمند می نگرد ، از تعدد ذوق ادبی و هنری او به حیرت می آید . چگونه می توان در عین حال هم ادیتور بود و هم منتقد، هم مترجم و هم برنامه ریز ، هم کارشناس کشاورزی و هم طلبه ی علوم عقلی و سیر و سلوک عرفانی . . . ” . در جای دیگر از همین معرفی نامه شایگان نوشته است : ” ارجمند از خشم و کینه توزی مبراست و از تورم نفس و خودنمایی هم آزاد است . او به چنان شفافیت درون ، تواضع و صفای دل آراسته است که انسان در مقابل او خواه ناخواه انسانی بهتری می شود ” . تنها شایگان نیست که در مورد ویژگی های برجسته ی اخلاقی جمشید ارجمند شهادتی این گونه داده است . زاون قوکاسیان هم که پیش از این یادش کردیم در قطعه ی کوتاهی که پشت جلد مجموعه ی وصف شده ی بالا نگاشته آورده است : ” این منتقد ، مترجم ، نویسنده ، ویراستار ، ۴۵ سال است که با آرامش و متانتی که بیشتر به انزوا جویی می ماند به دور از غوغا و خودنمایی ، کار فرهنگی می کند ” و می افزاید : ” ارجمند آنقدر فروتن است که نمی شود از خودش چیزی شنید و گرفت . . . ” . دیگران نیز هر یک به زبانی او را ستوده اند از جمله سیروس آرین پور او را : ” فردی بسیار ملایم ، بسیار با احساس ، اهل دل و اهل عشق ” خوانده ؛ هرمز همایون پور بر ” ذهن روشن و سنجیده ی او ” تاکید گذاشته و او را از ” سرآمدان فن ویرایش ” دانسته و بیش از این ها نوشته است : ” جمشید ارجمند انسانی است شریف و دانا ، دوستی است صمیمی و پاک باز ، متفکری صاحب نظر و متعادل و دور اندیش ، و معلمی صبور و بزرگوار و بی ادعا و متواضع . . . که بر صنعت کتاب و مطبوعات داخلی حقی عظیم دارد ” ؛ قضاوت کیوان سپهر هم اینکه : ” جمشید ، برخلاف خصلتی که حرفه ی روزنامه نگاری می طلبد و می دانیم او در این کار قدر است و قدرتمند ، ماخوذ به حیا و محجوب و حاشیه نشین است . . . ” ؛ شاهرخ دولکو بر ” دوری از تبختر ، نرمی و لطافت و مهربانی و انسانیت ” ارجمند تاکید کرده است و بسیاری دیگر، که جز از گفتار و رفتار و کردارنیک او و دانش واقعی و عملکرد های اثر گذار او یاد نکرده اند و من که ۵۰ سال است نوشته های او را خوانده ام و این بخت را داشته ام که دو دهه با او همکاری داشته باشم و نزدیک به سه دهه از معاشرت و دوستی با او بهره مند باشم همراه برخی دیگر برآنیم که با همه ی این اوصاف شرایط زندگی و تاریخی ما نگذاشتAnchor جمشید ارجمند در تمامیتش تحقق یابد تا رفت .
نوشتههای مرتبط
جمشید ارجمند، منتقد روزنامه نگار سینما، طنز پرداز و مترجم ایرانی، که بخشی از پروژه انسان شناسی تاریخی فرهنگ مدرن ایران، در مصاخبه ای طولانی با وی به انجام رسیده است، روز ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۵، به دنبال یک بیماری طولانی مدت در تهران درگذشت. مرحوم ارجمند متولد سال ۱۳۱۸ در تهران بود و به هنگام درگذشت ۷۷ سال داشت. انسان شناسی و فرهنگ فقدان این نویسنده و روزنامه نگار و مترجم برجسته را به خانواده محترم ایشان و عموم اهل فرهنگ تسلیت می گوید.
نام و خاطره اش همواره زنده و پایدار باشد
ارجمند در ویکیپدیا