انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قدرت نمادین، توهم و احساسات در جامعه‌شناسیِ پیر بوردیو (بخش دوم)

توهم، سلطه میدانی و نمادین: تشابه با احساسات

مفهوم توهم به‌رغم ارتباط آشکارش، منشأ متأخری در آثار بوردیو دارد و موضوعی است که نویسنده در طول زمان به‌طور پی‌درپی توضیح داده است. همان‌طور که دوراند (۲۰۱۴: ۲) اشاره می‌کند، این مفهوم قبلاً در متن سال ۱۹۷۷، «تولید باور» پیشنهاد شده است (Bourdieu, 1977: 3)، جایی که نقدی بر تقدس‌بخشیدن به فرهنگ عالی و اعتقاد به ارزش متعالی هنر برای قراردادن توهم به‌عنوان جزئی از میدان فرهنگی و محصول همان نظام روابطی که تولیدات فرهنگی را ممکن می‌سازد. این مفهوم دو سال بعد در چارچوب استدلالی تمایز (۱۹۷۹ /۱۹۹۸) برای بیان چنین انتقادی ظاهر خواهد شد و اکنون اضافه می‌کند که اعتقاد به ارزش فرهنگ و ماهیت متعالی آن سرمایۀ اولیه‌ای است که به منطق فرهنگی، میدان و ریسک و بازی‌های اصلی آن‌ها معنا می‌بخشد. توهم قبلاً در اینجا به‌عنوان مترادف اعتقاد، مشارکت و تعهد با بازی‌های سازندۀ هر میدان اجتماعی نام‌گذاری و ارائه شده است(Bourdieu, 1998: 28 and 247) . سرانجام، این مفهوم در دهۀ ۱۹۹۰ در کتاب‌هایی مانند تأملات پاسکالی و عقل عملی به تکامل کامل خود می‌رسد (Bourdieu, 1997: 141; Bourdieu, 1999: 129) . همان‌طور که خود بوردیو در این آثار اشاره کرده، استفاده مداوم و منظم‌تر از مفهوم توهم در این مرحله با هدف قرار دادن این اصطلاح (که اکنون با لیبیدو میل جنسی اجتماعی استفاده می‌شود) در رابطه‌ای متضاد با مفاهیم سود و منفعت، تناسب اقتصادی با آموزه‌های فایده‌گرایانه (Grenfell, 2014: 151) ، با نگاهی به بیان انگیزه‌های عمیقی که مشارکت کنشگران در زمینه‌های مختلف اجتماعی را هدایت می‌کند(Bourdieu, 1997: 142)، پاسخ می‌دهد. خود بوردیو (۱۹۹۷) در این زمینه می‌گوید:

پس از دفاع از به کارگیری از مفهوم علاقه، اکنون سعی خواهم کرد نشان دهم که ممکن است مفاهیم دقیق‌تری مانند توهم، سرمایه‌گذاری یا حتی لیبیدو جایگزین آن شود. هویزینگا در کتاب معروف خود، هومو لودنز، بیان می‌کند که با استفاده از ریشه‌شناسی نادرست، ممکن است توهم، یک کلمه لاتین که از ludus (بازی) آمده است، که به‌معنای حضور در بازی، شرکت در آن، گرفتن بازی به‌طور جدی توهم حقیقتی است که بودن در بازی و اعتقاد به بازی ارزش بازی‌کردن را دارد؛ در واقع، منفعت جهانی، در معنای اول، به‌معنای آن چیزی است که من در این مفهوم از توهم قرار دادهام؛ یعنی این واقعیت که یک بازی اجتماعی مهم است، [] علاقه‌مندبودن به‌معنای «جزئی از» شرکت‌کننده‌بودن و بدین وسیله تشخیص دهید که بازی ارزش بازی‌کردن را دارد .(Bourdieu, 1997: 141)

بر اساس این رویکرد، ما می‌توانیم توصیف گسترده‌تری از مفهوم توهم از طرح برخی خطوط کلی و حمایت‌شده در قسمت فوق انجام دهیم.

الف: در مرحله اول نیاز به تأکید است. هم‌گرایی نزدیکی که در نقل قول بین مفاهیم علاقه (به‌معنای وسیع)، توهم، سرمایه‌گذاری و لیبیدوی اجتماعی ذکر شده است. سه مفهوم آخر به‌وضوح فاصلۀ آن را از منابع ماهیت فایده‌گرای عمل‌گرا، محاسبه عقلانی یا مرتبط با ملاحظات مربوط به انگیزه‌ها از نظر جامعه‌شناسی فردی نشان می‌دهد. در این معنا، توهم به علایق، امیال و آرزوهایی اشاره دارد که از لحاظ تاریخی و اجتماعی سازمان‌دهی شده‌اند و در منطق میدان­های مختلف اجتماعی قرار دارند.

ب: اصطلاح دوم، مفهوم توهم به‌طور موازی و مفصل بیانگر شرایط و اصول عملیاتی است که در میدان‌ها و اعمال عاملان وجود دارد. از یک طرف، توهم به نوع خاصی از علاقه، مشارکت و تعهد ایجادشده توسط عاملان با ارزش‌ها، بازی‌ها و مخاطراتی که میدان با معنا را فراهم می‌کند، به‌عنوان فضای اجتماعی مبارزه در نظر گرفته می‌شود. این شیوه‌های خاص مشارکت و تعهد به‌طور دوگانه تشکیل می‌شوند: تمایلات اکتسابی (یعنی هبیتاس) و منطق عملیاتی که توسط میدان‌ها ایجاد شده‌اند. به این معنا، همانطور که کراسلی (۲۰۰۱b: 87) اشاره کرده است، مفاهیم میدان و هبیتاس ارتباط دورانی دارند که مفهوم توهم در مرکز است (Costey, 2005:7).

ج: در این زمینه، توهم به‌عنوان اصلی به‌نظر می‌رسد که با هبیتاس‌ها ادغام شده است که با شیوه‌ای از رابطه و تناسب با میدان را تعیین می‌کند: از یک طرف به «اعتقاد به بازی‌ها و ریسک‌های اصلی آن‌ها» بازمی‌گردد؛ درحالی‌که از سوی دیگر، به شیوه خاص ادغام فعال در آن‌ها، عمیقاً ریشه‌دار و ناآگاه که عامل ایجاد انگیزه برای توسعه استراتژی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خاص است (Colley, 2014: 669).

بازیکن بودن «یکی‌بودن با زمین» است. دیدن، تفکر و عمل بر اساس ساختار و شکل آن؛ به‌عبارت‌دیگر به اشتراک گذاشتن یک توهم با شرکت‌کنندگان بومی، تعیین «حق کامل» و درنظرگرفتن افراد بیهوده در چنین میدانی (Crossley, 2001b: 88).

د: هم‌سو با موارد بالا، هر میدانی توهمی را به‌عنوان اصل یا مرجع اهداف، ارزش‌ها، انتظارات، کالاها و دستاوردهای فردی یا جمعی مطلوب ایجاد می‌کند؛ ازاین‌رو، توهم به ارجاعات ارزشی که به میدان معنا می‌بخشند، منتقل می‌شود. «هر میدانی شکل خاصی از علاقه را تولید می‌کند و به آن حیات می‌بخشد. توهمی خاص، به‌عنوان شناختی ضمنی برای ارزش ریسک بازی و به‌عنوان بُعد عملی قوانین آن» (Bourdieu and Wacquant, 1995: 80) . در شناسایی میدان، هم آنچه که بازی می‌شود و هم ماهیت و منطق بازی‌ها مهم است: این نوعی از استراتژی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها انجام شده است (Costey, 2005: 16).

ه: توهم مرجعی است که مبارزات موجود در میدان‌های مختلف را تحت پوشش قرار می‌دهد و تقلید می‌کند و به بازی‌ها، مخاطرات و نتایج در برابر بازیکنان مشروعیت می‌بخشد. این فرایند مشروعیت‌بخشی از تولید روایت‌هایی پدید می‌آید که بر ارزش‌ها، آرمان‌ها و علایق ظاهراً فراتر و کلی (هرگز به‌عنوان فردی یا خودخواهانه مطرح نمی‌شوند) تأکید می‌کنند که به‌طور گفتمانی میدان را شکل می‌دهند. اعتبار توهم به‌نوبۀ خود، اعتقاد به قانونی‌بودن و اعتبار رشته و تداوم آن را تضمین می‌کند. هبیتاس با استفاده از توهم با میدان پیوند برقرار می‌کند (Atkinson, 2021: 4)؛ زیرا از این طریق ارزش‌های میدان را در بر می‌گیرد و در توهم دلایل شرکت در بازی‌ها و ریسک اصلی در میدان را می‌یابد (Costey, 2005:15 ; Calås, 2019:4).

هنگامی‌که این ملاحظات ثابت شد، می‌توانیم ویژگی‌های بنیادی مفهوم توهم را در سه اصل کلی خلاصه کنیم. در این مورد شیوۀ استدلالی بوردیو و واکوانت (۱۹۹۵; ۶۱,۶۸, ۸۷, ۸۷) و بازیابی آن را دنبال می‌کنیم. در آثاری مانند کالاس (۲۰۱۹: ۲)، کوستی (۲۰۰۵: ۱۶-۱۷)، و لوپو و امپسون (۲۰۱۵: ۹).

توهم از یک سو به‌عنوان اصل ادراکی عمل می‌کند که از طریق آن اشیاء و ارزش‌های میدان و همچنین بازی‌ها و ریسک اصولی آن‌ها ارزشمند می‌شوند. این اصل عملیاتی نتیجه نهادی‌کردن، به‌وسیلۀ هبیتاس، سیستم‌های طبقه‌بندی که در این میدان عمل می‌کنند، است؛ ازاین‌رو، آن چیزی که مناسب و بیگانه با میدان است، مقیاس ارزش‌ها، سلسله مراتب و معیارهای متمایز که اشیا، عمل‌کردها و منابعی را که سرمایۀ در نظر گرفته‌شده در این میدان سازماندهی می‌کند و نیز آرزوها و ارزش‌هایی که در درون میدان ارزشمند دانسته شده‌اند، در این میدان قابل تشخیص است. از این اصل، جهت‌گیری عاطفی برای مؤلفه‌های میدان و معیارهای انتسابی تشکیل‌دهندۀ آن‌ها تعریف می‌شود. الگوهای جهت‌گیری و ظرفیت‌های عاطفی مثبت یا منفی برای اشیا، اعمال، افراد در منطق میدان تعریف می‌شوند (مقدارهای مطلوب، اشیا دورریختنی، عوامل بی‌اعتبار یا قرارداده‌شده در بی‌اعتباری و غیره). تحت این شرایط، توهم، که به‌عنوان اصلی ادراکی توهم می‌شود که اثرات واقعیت را در آثار خود ایجاد می‌کند، به اصلی اعتقادی تبدیل می‌شود.

در معنای دوم، توهم به‌عنوان اصل سرمایه‌گذاری، نه‌تنها مادی و اقتصادی، بلکه نمادین و احساسی عمل می‌کند؛ به این ترتیب، توهم نه‌تنها میل صرف را نشان می‌دهد؛ بلکه میلی را نشان می‌دهد که می‌تواند استراتژی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های مختلف را آزاد کند. محور این کنش‌ها علاقه است که به‌عنوان انگیزه‌ای در نظر گرفته می‌شود که از نظر اجتماعی حول مراجع میدانی سازمان‌دهی‌شده است ( .(Grenfell, 2014: 154از این نظر، توهم نوعی میل است که از نظر اجتماعی سازمان‌دهی شده است (لیبیدوی اجتماعی) که به‌شکل اشیا، اعمال و استراتژی‌هایی است که در داخل میدان معتبر تعریف شده‌اند و از این طریق، با روش‌های احساسی آن تناسب دارد. این شکل از میل سازمان‌دهی‌شدۀ اجتماعی که به‌عنوان هدف و پایان تعیین می‌شود، به‌عنوان محرک عمل، به‌عنوان اصل انرژی آن عمل می‌کند. چنین بیانیه‌ای با تز مربوطه مطرح‌شده توسط ایوا ایلوز (۲۰۰۷: ۱۵) مطابقت دارد، با توجه ‌به اینکه احساسات مؤلفۀ انرژی کنش هستند و به‌معنای وسیع، سودمندی یکپارچه­سازی، همراه با مدل سنتی عاملیت اقتصادی و عاملیت اخلاقی، عاملیتی از نوع عاطفی که ظرفیت‌های عاطفی برای ساختن جهان اجتماعی یکپارچه می‌کند، حمایت می‌کنند.

توهم به‌معنای سوم، به اصل حمایت و پیوستگی از هنجارمندبودن میدان می‌پردازد؛ به این ترتیب، معیاری می‌شود که با آن پذیرش ضمنی منطق میدان، بازی‌ها، ریسک و حتی نتایج آن تولید می‌شود. این نشان‌دهندۀ نوعی ایمان عملی و پایبندی به ارزش بازی و مشروعیت آن است. در این مرحله، اصل اعتقاد به ارزش بازی منجر به مکانیسم‌های کنترل اخلاقی و عاطفی می‌شود که آزمودنی‌ها از طریق آن رفتارهای خود را تنظیم می‌کنند و تعریف تغییر را از «من می‌خواهم»، شاخصی از تمایل سازمان‌دهی‌شدۀ اجتماعی، به «من باید» تنظیم شده است، با هنجارمندی میدان، با سازوکارهای مربوط به انتظار، انقباض و فداکاری که روش‌های عاطفی خاص هر میدان را تشکیل می‌دهد. با استفاده از چنین پایبندی و پایبندی به اصول، خواسته‌ها و انتظارات مانند راهبردهایی که باید دنبال شوند، تنظیم می‌شوند تا مشروع و معتبر تلقی شوند. به همین ترتیب، پذیرش نتایج متفاوت در بازی‌های توسعه‌یافته در میدان‌ها، شرایط متفاوت و نابرابر مشارکت، عنصری اساسی و نتیجه توهم است و نقش خود را به‌عنوان سازندۀ تعهدات عاطفی که عوامل اجتماعی با بازی‌های میدانی و به‌معنای عام با نظم اجتماعی موجود در آن برقرار می‌کنند، تقویت می‌کند. در این زمینه، وضعیت هبیتاس به‌مثابۀ مکانیسم‌های تعدیلی عمل می‌کند که افق‌های امکان‌پذیری عوامل را مشخص می‌کند و «آنچه هست» و «آنچه برای ما نیست» را در ذهن آن‌ها تثبیت می‌کند؛ درحالی‌که تلقی می‌شود که می‌توان به آن رسید یا سزاوار آن شد (Bourdieu and Wacquant, 1995: 90).

 

سه اصل توهم و بیان عاطفی آن‌ها: به‌سوی دیدی یکپارچه

موضوعات و مسایلی که مفهومی ‌مانند توهم برای تحقیقات اجتماعی و به‌ویژه برای جامعه‌شناسی عواطف و تأثیرات ایجاد می‌کند، چندگانه است. در ادامه به بیان کلی برخی از آن‌ها می‌پردازیم تا به برخی از حوزه‌ها و مفاهیم اصلی آن‌ها اشاره کنیم.

از دیدگاه بوردیو، کارکرد اصلی توهم به‌عنوان یک اصل اعتقادی، ایجاد شرایط مشروعیت زندگی اجتماعی است. هر میدانی دارای ویژگی خاصی از توهم است که به‌عنوان مرجعی برای باور و ارزش بازی‌هایی که ایجاد می‌کند عمل می‌کند؛ به‌این‌ترتیب، مراجعان بنیادی توهم یک میدان، بر اساس مزایای چنین مشارکتی، نه‌تنها با معیارهای فایده‌گرایانه قصد تقویت باور به ارزش و حس مشارکت در آن را دارند؛ به این معنا که توهم اصل نظم عاطفی است که عوامل را به مشارکت در اعمال در هر میدان «وصل» می‌کند. گسترش این اصل به تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی، شناخت مکانیسم یکپارچگی اجتماعی در توهم است ( .(Costey, 2005: 14, Threadgold, 2018: 40

توهم به‌عنوان اصل بیرونی، انتزاعی و مستقل کنشگران کار نمی‌کند؛ بلکه به‌عنوان باور ترکیبی عمل می‌کند(Bourdieu, 1999: 136). علاوه‌بر این، در مؤسسات خود هر میدان، شکل خاصی از توهم را تعریف می‌کند؛ یعنی ارجاعات و اشکال ارزشی که از منظر میدان‌های دیگر ممکن است پوچ یا کمی‌ واقع‌بینانه به نظر برسند (مانند قضاوت در مورد منافع دینی از منظر اقتصادی یا معیار سود از نظر اخلاقی یا هنری. هر میدانی حوزه‌های علاقه و بی علاقگی را ایجاد می‌کند و مصداق­های آن را در قالب اهداف و آروزها به صورت آرزوگونه تعریف می‌کند .(Costey, 2005: 15 )

به‌این‌ترتیب، آنچه در میدانی کنشی بی‌طرف تلقی می‌شود، اهدافی را دنبال می‌کند که برای دیگران ارزش قائل است. مراجع مورد علاقه به محور بازی‌هایی تبدیل می‌شوند که در هر میدانی اتفاق می‌افتد (Costey, 2005: 16).اصلی با محتویات خاص و همگن نیست؛ بلکه به‌عنوان مرجع گسترده‌ای است که در آن منافع عوامل مختلف قابل تنظیم است. این درجۀ بالای عمومیت، پذیرش آن را ممکن می‌سازد: نوعی رضایت ضمنی که نه به‌طور انعکاسی و نه به‌طور هماهنگ انجام نشده است (Costey, 2005: 19-20).

به‌علاوه، همراه با این ماهیت کلی، تداوم میدان‌ها مستلزم هم‌زیستی انواع خاصی از توهم با مطالب دقیق‌تر از میدان‌ها و شرایط مختلف است. درنظرگرفتن توهم به‌عنوان اصل نظم اجتماعی به این مفهوم نقش میل جنسی اجتماعی می‌دهد که انگیزه‌ها را به خواسته‌ها، انگیزه‌ها و علایق خاص، همراه با منطق هر میدان تبدیل می‌کند (Bourdieu, 1997: 153). درحالی‌که توهم اشکال مشارکت عملی را در بازی فعال می‌کند، به‌عنوان نهاد و جهت‌گیری خواستار عمل می‌کند. میل جنسی اجتماعی‌شده که هماهنگ می‌کند و استراتژی‌های خود را ایجاد می‌کند، تعهدات عاطفی به نظم اجتماعی ایجاد می‌کند؛ درحالی‌که در یک لحظه، پایه‌ای برای تولید سرمایه‌گذاری‌های عاطفی با هدف است. برای به دست آوردن سرمایۀ نمادین، که به‌صورت وضعیت، شناخت و قدرت بیان می‌شود (Bourdieu, 1999: 180; Felter, 2012: 62; Lupu and Empson, 2015).

توهم اصلی برای تولید باور و سرمایه‌گذاری عاطفی است که با ساختارهای عاطفی خاص و شیوه‌های رابطه‌ای بیان می‌شود که به‌عنوان اشکال قدرت پذیرفته شده و مورد نیاز توسط کنشگرانی که آن‌ها را تجربه می‌کنند، عمل می‌کند تا زمانی که معیارهای آرزو و امید به قوت خود باقی بماند، این نوع تسلط بر احساسات در بدن نقش بسته شده است. این نه‌تنها امر اخلاقی، بلکه تأثیرپذیری اخلاقی و زیبایی شناختی را نیز در بر می‌گیرد. به‌طور خلاصه، تولید ساختاربندی‌های خاص و تاریخی و هبیتاس و اخلاق که به‌عنوان روح سازمان‌دهی می‌شوند (Bourdieu, 1999: 191) . در شکل‌های تسلط بر رابطه که توسط توهم بیان شده، آرزوها و میل اجتماعی با مؤلفه‌های احساسی مرتبط با امید، فداکاری، تحمل و تسلیم بیان می‌شوند. با این کار، «آرزو» و «پذیرش فداکاری» به‌عنوان تمایلات هم‌گرا سازمان‌دهی می‌شوند که در جامعه‌پذیری اولیه ترکیب شده‌اند؛ اما ممکن است سپس به حوزه‌های متعدد زندگی رشدیافته منتقل شود و فرهنگ عاطفی ایجاد کند که اخلاق خاصی را به مجموعه عمل تحمیل می‌کند. این اخلاق فداکاری است که با علاقه پیوند خورده و در این شعار نشان داده شده است: برای آرزو کردن: «ویژگی‌ای که در چندین فرهنگ سازمانی و کارگری قابل مشاهده است؛ اما همچنین در حالت‌های غالب تجربه عشق، رضایت و رضایت شخصی»، مناسب است .(Lupu and Empson, 2015) از این نظر، توهم ممکن است به‌عنوان محرکی برای کنش عمل کند؛ اما همچنین به‌عنوان یک اصل تلاش کند (connatus)، که گاهی بازتاب رویه‌هایی است که نشان‌دهندۀ نظم، پذیرش، هم‌دستی یا انعطاف‌پذیری خاموش است. اعتبارسنجی توسط توهم، با پایبندی به اصل و منطق بازی انجام می‌شود و همیشه در انتظار پاداش است. بدین ترتیب، آرزو به «قلاب عاطفی» تبدیل می‌شود که تنبیه و فداکاری را ممکن می‌سازد.

باتوجه‌به ملاحظات فوق، ما باید تعجب کنیم که آیا توهم ایجادشده در چنین اصطلاحاتی در هر نوع عملی وجود دارد یا خیر. یعنی اگر بُعد ذاتی تمام زندگی اجتماعی را تشکیل دهد؛ به‌علاوه، جای سوال دارد که آیا حضور آن از فرآیندهای سلطه جدا می‌شود یا خیر. با توجه ‌به این نکته آخر، می‌توان گفت، طبق دیدگاه بوردیو (۱۹۹۹: ۲۰۱)، که ماهیت ظالمانه توهم بیانگر وضعیت ضدجامعه است و ازاین‌رو ایجاد آن با مبارزات مادی و نمادین موجود مرتبط است. دررابطه‌با سوال اول، می‌توان اشاره کرد (که خود بوردیو نیز از آن حمایت می‌کند) که توهم زندگی‌ای بدون توهم تنها به‌عنوان شکلی از انصراف مادی قابل توهم است؛ به‌این‌ترتیب، تنها به‌عنوان وجودی متفکرانه و درونگرا(Bourdieu, 1997: 142)  یا در سوی دیگر، از دست دادن کامل معنا و اهمیت در مورد جهان اجتماعی، ارزش‌ها و مبارزات آن (بی‌تفاوتی).

صرف نظر از این نوع راه‌حل‌ها، به نظر می‌رسد غیرممکن است که از توهم موجود در میدان‌های مختلف کم کنید؛ حتی به‌شیوه‌ای رقابتی، توهم جایگزین تولید می‌شود. از این نظر، اصطلاح تبانی (collusio) به بیان حساسیت‌های جمعی اشاره دارد که ممکن است منجر به رعایت ارزش‌های معتبر فعلی شود، یا برعکس، به ارزش‌های جایگزین توهم، که به‌معنای پذیرش موضع‌های متفاوت در رابطه‌ با ارزش‌های مسلط میدان است (Bourdieu, 1999: 91) در شکل تبانی (collusio)، آرمان‌های جمعی ممکن است درنهایت فضا را برای ابراز دوباره اعمال، اشکال جمعی براندازی و «مسابقه احساسات» باز کند . (Besserer, 2014)

آنچه رواقیون، آتاراکسی (آرامش) نامیدند، بی‌تفاوتی یا آرامش روح است. جدایی که بی‌علاقه نیست؛ بنابراین، توهم بر خلاف آتاراکسی (آرامش)، این واقعیت است. درونی بودن است. قرارگرفتن بر روی مورچه‌های بازی‌های خاص […]، برای اصطلاح سرمایه‌گذاری در معنای دوگانه روان‌کاوی و اقتصاد نیز مناسب است. هر میدان اجتماعی […] تمایل دارد که همۀ افراد حاضر در آن را وادار کند که این رابطه را با میدان داشته باشند، من آن را توهم می‌نامم. آن‌ها ممکن است بخواهند روابط زور را در این میدان بر هم بزنند؛ اما درواقع به این دلیل، آن‌ها را به رسمیت می‌شناسند، آن‌ها بی‌تفاوت نیستند. تمایل به انجام انقلاب در یک میدان به‌معنای اعتراف به ضروریات آنچه به‌طور ضمنی توسط چنین میدانی خواسته می‌شود، به‌ویژه آنچه در آن سهم وجود دارد به‌اندازۀ کافی مهم است تا مایل به انقلاب در آن باشیم(Bourdieu, 1997: 142).

جهت‌گیری عاطفی با مشاهده از دیدگاه خاص توهم ممکن است به‌عنوان اجزا اساسی کنش اجتماعی و منطق عملیاتی میدان‌ها در نظر گرفته شود؛ درنتیجه، به نظر می‌رسد وظیفه اصلی جامعه‌شناسی در تعیین فرایند تولید و دگرگونی این اشکال توهم به‌عنوان مکانیسم‌هایی که سلطه و ادغام اجتماعی را تحت اشکال نامتقارن و عذاب‌آور ممکن می‌سازد، در نظر گرفته شود.

لیبیدو همچنین برای بیان آنچه من توهم یا سرمایه‌گذاری نامیده‌ام کاملاً مناسب است. یکی از وظایف جامعه‌شناسی این است که شیوه‌ای را که جهان اجتماعی میل جنسی بیولوژیکی، انگیزۀ تمایزنیافته را به میل جنسی اجتماعی خاص تبدیل می‌کند، شناسایی کند؛ درواقع، انواع مختلفی از میل جنسی به‌اندازه میدان‌ها وجود دارد؛ زیرا کار اجتماعی‌شدن میل جنسی دقیقاً تبدیل انگیزه‌ها به علایق خاص است. علایق اجتماعی که فقط در رابطه ‌با فضاهای اجتماعی وجود دارند که در آن چیزهای خاصی مهم هستند و برخی دیگر، بی‌تفاوت و برای برخی از عوامل اجتماعی‌شده، به‌منظور ایجاد برخی تفاوت‌های متناظر با برخی تفاوت‌های عینی در چنین فضایی شکل گرفته‌اند.

 

ملاحظات پایانی

از دیدگاه بوردیو، قدرت بُعدی است که در تمامی ‌میدان‌های اجتماعی فراگیر است. میدان اجتماعی فضایی برای بازی و فضایی برای مبارزه است. هم‌زمان، میدان تعامل و مجموعه‌ای از موقعیت‌ها که توسط روش‌های احساسی سازمان‌دهی شده‌اند که اعمال عاطفی و سرمایه‌گذاری‌های عاطفی را که کنشگران ایجاد می‌کنند سازمان‌دهی می‌کنند. در جست‌وجوی دست‌یابی به ارزش‌هایی که توسط توهم شروع شده، ما فراخوانده می‌شویم تا در بازی‌هایی که توسط میدان‌ها ایجاد می‌شود، استفاده کنیم یا با اشکال متعددِ قدرت روبه‌رو شویم. با استفاده از استراتژی‌هایی که توسعه می‌دهیم، امکانات و محدودیت‌های قدرت، عاملیت خود را تجربه می‌کنیم. در چارچوب مبارزات مادی و نمادین که شایستگی‌ها و بازی‌های تحمیل‌شده توسط میدان را تنظیم می‌کند، فرم‌هایی از قدرت مداخله و قدرت نفوذ بر دیگران (به صورت فردی و جمعی) ظاهر می‌شود. در توزیع، دفاع و دست‌یابی به موقعیت‌ها و همچنین در استفادۀ استراتژیک از منابع، ارزش‌ها و روابط، ممکن است اشکال تبعیت و سلطه ایجاد شود.

در خود عاملیت و تنظیم هبیتاس با افق امکانات (آنچه برای ما هست و چه نیست)، یعنی فرایندهای درونی‌سازی اصول بینش و تقسیم جهان، شامل مکانیسم‌های سلطه نمادین نیز می‌شود. در نهایت، در مفهومی‌گسترده‌تر، درارتباط‌با منطق عملیات میدانی به‌عنوان مجموعه، اشکال سلطه ساختاری ایجاد می‌شود. در تمام این ابراز قدرت. در تمامی ‌این نمودهای قدرت، احساسات به اشکال مختلف و درجات بسیار متنوعی وجود دارد.

مفاهیم قدرت نمادین و توهم در دیدگاه نظری بوردیو کارکرد/ نقش سرمایه را انجام می‌دهند. در هر دو مورد، این مفاهیم به اصول ادراک، سرمایه‌گذاری، پایبندی و اعتقاد به مشروعیت نظم اجتماعی اشاره دارد و به یک‌باره به اصل نظم عاطفی که به‌موجب آن کنشگران به‌طور مؤثر به چنین نظمی‌ متعهد می‌شوند؛ زیرا ارزش‌هایی را که زندگی جمعی را سازمان‌دهی می‌کنند، می‌پذیرند.

کنشگران با استفاده از توهم، آرزوهای خود را به اصولی که منطق نامتقارن رابطه‌ای را که از آن رنج می‌برند اثبات می‌کند، «قلاب» می‌کنند. به‌دور از محدود کردن این شیوه «تسلط تأثیرات» به فضای تعاملات بین فردی. بوردیو آن را بخشی از زندگی اجتماعی می‌سازد؛ زیرا او آن را در منطق نامتقارن و عذاب‌آور میدان‌ها ثبت می‌کند؛ به‌این‌ترتیب توهم مقوله‌ای را نشان می‌دهد که حالت عاطفی را به دام می‌اندازد که از طریق آن دل‌بخواهی‌بودن میدان‌ها به‌عنوان هدفی مناسب و معتبر توسط کنشگران شناخته شده و آن‌ها را وادار می‌کند سرمایه‌گذاری‌های احساسی انجام دهند که آن‌ها را به اشکال سلطه قلاب می‌کند، تا زمانی که با اهداف و خواسته‌های خود مرتبط باشند از آن بی‌خبرند. از این نظر، قدرت و سلطه محدود به منطق‌های روابط اقتصادی یا تحمیل ابزارهای نظم اخلاقی نیست که منجر به مدل‌های سنتی عاملیت اقتصادی و اخلاقی می‌شود. عاملیت عاطفی ظرفیت‌های عاطفی را که در جهان اجتماعی نیز به‌طور قابل‌توجهی ساخته شده است، باهم یکپارچه می‌کند.

References

Alexander, Jeffrey (2003), The Meanings of Social Life: A Cultural Sociology, Reino Unido: Oxford University Press.

Atkinson, Will (2012), “Reproduction revisited: comprehending complex educational trajectories”, en The Sociological Review, vol. 60, núm. 4, Reino Unido: John Wiley & Sons.

Atkinson, Will (2021), “Falling in and out of love: With and beyond Bourdieu on individual enchantment and disenchantment”, en Journal for the Theory of Social Behaviour, Reino Unido: Wiley & Blackwell.

Besserer, Federico (2014), “Regímenes de sentimientos y la subversión del orden sentimental: Hacia una economía política de los afectos”, en Nueva antropología, vol. 27, núm. 81, México: Universidad Nacional Autónoma de México.

Bourdieu, Pierre (1977), “La production de la croyance. Contribution à une économie des biens symboliques”, en Actes de la recherche en sciences sociales, núm. 13. Disponible en: https://www.persee.fr/doc/arss_0335-5322_1977_num_13_1_3493 [28 de mayo de 2022].

Bourdieu, Pierre (1979/1998), La Distinción. Criterio y bases sociales del gusto, España: Taurus.

Bourdieu, Pierre (1997), Razones prácticas. Sobre la teoría de la acción, España: Anagrama.

Bourdieu, Pierre (1999), Meditaciones pascalianas, España: Anagrama.

Bourdieu, Pierre (2000a), “Sobre el poder simbólico”, en Poder, Derecho, Derecho y clases sociales, España: Desclée de Brower.

Bourdieu, Pierre (2000b), La dominación masculina, España: Anagrama.

Bourdieu, Pierre (2004), El baile de los solteros. La crisis de la sociedad campesina en el Bearne, España: Anagrama.

Bourdieu, Pierre (2006), Autoanálisis de un sociólogo, España: Anagrama.

Bourdieu, Pierre (2007), El sentido práctico, Argentina: Siglo XXI.

Bourdieu, Pierre (2012), Bosquejo de una teoría de la práctica, Argentina: Prometeo Libros.

Bourdieu, Pierre (2013), Argelia 60: estructuras económicas y estructuras temporales, Argentina: Siglo XXI.

Bourdieu, Pierre y Passeron, Jean Claude (1998), La reproducción: elementos para una teoría del sistema de enseñanza, México: Fontamara.

Bourdieu, Pierre y Wacquant, Löic (1995), Respuestas: por una antropología reflexiva, México: Grijalbo.

Burawoy, Michael (2012), “The roots of domination: Beyond Bourdieu and Gramsci”, en Sociology, vol. 46, núm. 2, Reino Unido: Sage.

Calås, David (2019), “Entrepreneuring through the lens of illusio: misproducing, reproducing and transforming the desirable”, en ۴th Annual Entrepreneurship as Practice Conference, Nantes, France, Entrepreneurship as Practice (EaP). Disponible: http://www.diva-portal.org/smash/record.jsf ?pid=diva2%3A1384682&dsw id=-7775 [28 de mayo de 2022].

Castillo, Rigoberto y Pineda-Puerta, Alexandra (2016), “The illusio of the foreign language standard in a Colombian university”, en Latin American Journal of Content and Language Integrated Learning, vol. 9, núm. 2, Colombia: Universidad de La Sabana. https://laclil.unisabana.edu.co/index.php/LACLIL/article/view/7189/pdf [28 de mayo de 2022].

Cedillo, Priscila et al. (۲۰۱۷), “Habitus: una estrategia teórico-metodológica para la investigación del cuerpo y la afectividad”, en Payá, Víctor, Rivera, Jovani [coords.], Sociología etnográfica: sobre el uso crítico de la teoría y los métodos de investigación, México: Universidad Nacional Autónoma de México, Facultad de Estudios Superiores Acatlán y Juan Pablos Editor.

Colley, Helen (2012), “Not learning in the workplace: Austerity and the shattering of illusio in publicservice work”, en Journal of Workplace Learning, vol. 24, núm. 5, Reino Unido: Emerald.

Colley, Helen (2014), “What (a) to do about ‘impact’: a Bourdieusian critique”, en British Educational Research Journal, vol. 40, núm. 4, Reino Unido: Routledge.

Colley, Helen et al. (۲۰۱۵), Understanding new hybrid professions: Bourdieu, illusio, and the case of public service interpreters. Disponible en: https://www.researchgate.net/ publication/271603100_Understanding_new_hybrid_professions_Bourdieu_ illusio_and_the_case_of_public_service_interpreters [28 de mayo de 2022].

Cooper, Christine y Johnston, Joanne (2012), “Vulgate accountability: insights from the field of football”, en Accounting, Auditing & Accountability Journal, Reino Unido: Emerald.

Coste, Florent et al. (۲۰۰۸), “Consentir: domination, consentement et déni”, en Tracés. Revue de Sciences Humaines, núm. 14, Francia: ENS Éditions.

Costey, Paul (2005), “L’illusio chez Pierre Bourdieu. Les (més)usages d’une notion et son application au cas des universitaires”, en Tracés: Revue de Sciences humaines, núm. 8. Disponible en: https://journals.openedition.org/traces/2133 [28 de mayo de 2022].

Crossley, Nick (2001a), The Social Body: Habit, Identity and Desire, Reino Unido: Sage.

Crossley, Nick (2001b), “The Phenomenological Habitus and Its Construction”, en Theory and Society, vol. 30, núm. 1, Holanda: Springer.

Daoust, Laurence (2020), “Playing the Big Four recruitment game: The tension between illusio and reflexivity”, en Critical Accounting Perspectives, núm. 66, Estados Unidos: Academic Press.Elsevier.

Durand, Pascal (2014), “Illusio”, en Glinoer, Anthony, Saint-Amand, Denis [dir.], Le lexique socius. Disponible en: http://ressources-socius.info/index.php/lexique/21- lexique/41-illusio [27 de abril de 2022].

Felter, Kirsten (2012), “Breaking with illusio”, en Studia Theologica-Nordic Journal of Theology, vol. 66, Noruega y Reino Unido: Routledge.

García, Adriana y Sabido, Olga [eds.] (2014), Cuerpo y Afectividad en la Sociedad Contemporánea. Algunas Rutas del Amor y la Experiencia Sensible en las Ciencias Sociales, México: Consejo Nacional de Ciencia y Tecnología, Universidad Autónoma Metropolitana-Azcapotzalco.

Garrigou, Alain (2006), “Illusio in Sport”, en Sport in Society, vol. 9, núm. 4, Reino Unido: Taylor and Francis.

Grenfell, Michael (2014), “Interest”, en Grenfell, Michael [ed.], Pierre Bourdieu: Key concepts, Inglaterra y Estados Unidos: Routledge.

Hage, Ghassan (2011), “Social gravity: Pierre Bourdieu’s phenomenological social physics”, en Hage, Ghassan y Emma Kowal [eds.], Force, Movement, Intensity, Australia: Melbourne University Press.

Illouz, Eva (2007), Identidades congeladas. Las emociones en el capitalismo, Argentina: Katz Editores.

Kim, Kyung-Man (2004), “Can Bourdieu’s critical theory liberate us from the symbolic violence?”, en Cultural Studies, Critical Methodologies, vol. 4, núm. 3, Estados Unidos: Sage.

Lupu, Ioana y Empson, Laura (2015), “Illusio and overwork: playing the game in the accounting field”, en Accounting, Auditing & Accountability Journal, vol. 28, núm. 8, Reino Unido: Emerald.

Nölleke, Daniel et al. (۲۰۲۲), “Illusio and disillusionment: Expectations met or disappointed among young journalists”, en Journalism, vol. 23, núm. 2, Reino Unido: Sage.

Nulley-Valdés, Thomas (2022), “Reading Bourdieu in Casanova: Field Theory, Ilusio, and Habitus”, en Theory Now. Journal of Literature, Critique, and Thought, vol. 5, núm. 1. Disponible en: https://revistaseug.ugr.es/index.php/TNJ/article/view/22865 [28 de mayo de 2022].

Patfield, Sally et al. (۲۰۲۱), “On becoming a university student: Young people and the ‘illusio’ of higher education”, en Reimagining the Higher Education Student, Reino Unido: Routledge.

Reddy, William (2001), The Navigation of Feeling: A Framework for the History of Emotions, Reino Unido: Cambridge University Press.

Rowlands, Julie y Rawolle, Shaun (2013), “Neoliberalism is not a theory of everything: A Bourdieuian analysis of illusio in educational research”, en Critical studies in education, vol. 54, núm. 3, Reino Unido: Taylor and Francis.

Swedberg, Richard (2003), “Bourdieu’s advocacy of the concept of interest and its role in economic sociology”, en Economic Sociology: European Electronic Newsletter, vol. 4, núm. 2, Alemania: Max Planck Institute for the Study of Societies.

Tatli, Ahu et al. (۲۰۱۴), “A Bourdieuan relational perspective for entrepreneurship research”, en Journal of Small Business Management, vol. 52, núm. 4, Reino Unido: Wiley & Blackwell.

Threadgold, Steven (2018), “Bourdieu is not a determinist: Illusio, aspiration, reflexivity and affect”, en Stahl, Wallace y Threadgold, Steven [eds.], International Perspectives on Theorizing Aspirations: Applying Bourdieu’s Tools, Reino Unido: Bloomsbury Academic Publisher.

Threadgold, Steven (2020), Bourdieu and Affect: towards a theory of affective affinities, Reino Unido: Bristol University Press.

Tiedens, Larissa (2000), “Powerful emotions: The vicious cycle of social status positions and emotions”, en Ashkanasy, Neal, Härtel, Charmine y Zerbe, Wilfred. [eds.], Emotions in the workplace: Research, theory, and practice, Estados Unidos: Quorum Books/ Greenwood Publishing.

Wellington, Jerry y Nixon, Jon (2005), “Shaping the field: The role of academic journal editors in the construction of education as a field of study”, en British Journal of Sociology of Education, vol. 26, núm. 5, Reino Unido: Taylor and Francis.