فوبیای تکنولوژی
گفتوگو با حسینعلی افخمی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، درباره اینکه چرا تلگرام چنین اهمیتی در زندگی ما پیدا کرده است
نوشتههای مرتبط
از زمان شکلگیری رسانه در ایران همواره حاکمیت یا کنترلکننده رسانهها یا خود موسس و ایجادکننده آنها بوده است. برای اولین بار در تاریخ ورود تکنولوژی به کشورمان با رسانهای مواجه شدیم که نهتنها از قواعد گذشته پیروی نمیکند بلکه مشارکت فراگیر کاربران را هم به همراه دارد. رسانهای که حالا به یکی از مهمترین موضوعات روز کشور تبدیل شده است. مواجهه ما ایرانیان با فضای مجازی، بهویژه تلگرام، مملو از پرسشهایی است که چرایی و چگونگیشان را با دکتر حسینعلی افخمی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در میان گذاشتیم و از او خواهش کردیم به سوالاتمان جواب بدهد.
×چه ویژگیهایی در تلگرام بود که با استقبال چهل میلیونی ایرانیان مواجه شد؟
استقبال گسترده کاربران ایرانی از تلگرام قطعا به خاطر قابلیتهای عجیب یا متفاوت تلگرام نبود، بلکه به دلیل فقدان دسترسی آزاد به سایر شبکههای ارتباطی بود که مقیم تلگرام شدیم. در شرایطی که توییتر، فیسبوک و دیگر شبکههای ارتباطی محبوب در ایران فیلتر بودند، ما با رسانهای مواجه شدیم که بدون نیاز به فیلترشکن قابل دسترسی بود. درواقع اگر امکان استفاده آزاد از سایر رسانهها و اپلیکیشنها فراهم بود، قطعا این جمعیت چهل میلیونی میان رسانههای مختلف توزیع میشد.
×چگونه تلگرام به یک مسئله ملی تبدیل شد؟ موضوعی که این روزها با مطرح شدن هر خبری درباره آن، واکنش سریع رسانهها و پاسخگویی بدون معطلی مسئولان را در پی دارد.
برای پاسخ به این پرسش لازم است به تاریخچه ورود وسایل جمعی اشاره کوتاهی داشته باشم. از منظر علم ارتباطات پس از پشت سر گذاشتن دورههای تمدنی عصر شفاهی، کتابت و چاپ، اکنون وارد دوره انقلاب اینترنت شدهایم. دنیای الکترونیکی با آمدن رادیو و تلویزیون آغاز میشود، عصری که در آن ارتباط دوسویه بدون خواهش و تمنا رخ میدهد و فاصله قدرتمندان با سایر طبقات کم میشود.
ما همیشه جزو جوامعی بودهایم که با تاخیر درهایمان را به روی تکنولوژی، بهویژه تکنولوژیهای ارتباطی، گشودهایم. برای مثال مرکب در شرق ابداع شد و در دوره کتابت، کشورهای شرقی نسبت به اروپاییها در مرحله جلوتری قرار داشتند، طوری که کتاب مینوشتند و مدرسه داشتند. شرقیها از دانشی بهرهمند بودند که با مرکب و کاغذ سر و کار داشت اما وقتی کاغذ به اروپا میرود، اروپاییها چاپ را اختراع میکنند و این اختراع موتور شکلگیری تمدنی نو میشود. برخی کشورها مثل ژاپن با وجود اینکه در شرق قرار دارند، خیلی زود این تکنولوژی را دریافت میکنند و برخی کشورهای خاورمیانه، همچون ایران، دویست سال طول میکشد تا صاحب چاپخانه شوند. چاپ پای کتاب و مجله و روزنامه را به زندگی بشر باز میکند. البته خود روزنامه و خبرگزاری دنیای جدیدی را آغاز میکند. تا پیش از روزنامه، کتاب تنها با هدف انتقال دانش چاپ میشد اما با به وجود آمدن روزنامهها و خبرگزاریها تحولات دنیا سرعت میگیرد.
در تمام ادواری که وسایل ارتباطجمعی به وجود آمدند، ما عقب بودیم. حتی در دوره پدید آمدن رادیو و تلویزیون که هردو با یک جنگ جهانی همراه بودند. (رادیو جنگ جهانی اول و تلویزیون مقدمات جنگ جهانی دوم را فراهم میکند.) ردپاهایی از تاثیرات تکنولوژیها در تحولات و اتفاقات جامعههای مختلف پیداست، اما ما همچنان مقاومت میکردیم. بیست سال طول کشید تا از رادیو استفاده کردیم، دویست سال با چاپخانه قهر بودیم و با اما و اگرهای بسیار دستگاه چاپ را وارد کشور کردیم و شرط و شروطی بر پیشانی چاپخانه گذاشتیم. برای توضیح این بخش مطبوعات مصداق خوبی است. روزنامهنگاری در غرب به مفهوم امروزی آن از سال ۱۶۰۰ میلادی آغاز میشود و کمتر از گذشت صد سال یعنی در سال ۱۶۹۵ در کشوری مانند انگلیس بدون نیاز به دریافت مجوز از دولت و تنها مشروط بر آنکه آدرس چاپخانه در روزنامه منتشر شود، مطبوعات منتشر میشوند. اما در ایران انتشار روزنامه، ابتدا مستلزم پیشثبتنام و احراز صلاحیت اخلاقی و حرفهای متقاضیان و قرارگرفتن در نوبتهای طولانی است و پس از خطایی که تعطیلی روزنامه را در پی دارد، دوباره با قرار گرفتن در نوبت کسب مجوز و چرخهای که به همین شکل ادامه مییابد، مواجهیم. این مسئله یعنی به همان میزان که با تکنولوژی دیرتر آشنا میشویم و خودمان را با آن انطباق میدهیم، ساز و کارهای آن را نیز دیرتر میآموزیم. کشورهای دیگر که در استفاده از انواع وسایل ارتباطجمعی پیشگام بودند، قوانین و مقرراتشان هم از ما مترقیتر و توسعهیافتهتر است.
حال به پرسش شما برمیگردم. با این توضیح میتوان نتیجه گرفت که ما نسبت به تکنولوژیهای ارتباطی عمدتا نگاه بدبینانهای داریم، یعنی ابتداییترین نقش و کارکردی که از آن متصور میشویم منفی است، به همین علت هنوز نتوانستهایم با مطبوعات آشتی کنیم. بر اساس نظریات جامعهشناسی روستایی نشر نوآوریها در جوامع سنتی کندتر از جوامع مدرن اتفاق میافتد. در عصر پنجم و انقلاب اینترنت و مواجهه با فضای مجازی هم روال همین است. اکثر پایاننامهها و مقالات دانشجویی ابعاد منفی فضای مجازی را بررسی کردهاند و ما کمتر با موضوع رسالههایی روبهرو بودهایم که ابعاد مثبت این فضا را بررسی کرده باشد. در واقع ما گرفتار رسانههراسی هستیم.
×رسانه هراسی ما ایرانیان از کجا نشئت میگیرد؟
بدون تردید یک وجه تاریخیِ پررنگ دارد. ما کشوری هستیم که در طول دو هزار سال گذشته با سه حمله بزرگ اسکندر، اعراب و مغولها مواجه بودهایم. شکستهای رخ داده در گذشته بهویژه در دوره قاجار ما را دچار وهمی کرده که دائم در ذهن تاریخیمان گمان میکنیم دشمن پشت مرزهای ما نشسته و ما در معرض خطر و حمله هستیم. وجه دیگر موضوع ارتباط مستقیمی با ذهن سیاسی ما دارد. برای تبیین این قسمت فرضیه دارم. به نظر میرسد ما همواره در گذشته سیر میکنیم و خودمان یک امپراتور قدرتمند میبینیم که گوش شنوا ندارد اما همواره میخواهیم شنونده داشته باشیم. به همین علت است که وقتی رادیو و تلویزیون وارد ایران میشود، ایران و مصر بیشترین برنامه رادیویی برونمرزی را بین هشتاد کشور تولید میکنند. ما در حرف زدن و احتیاج به شنیده شدن به رتبه جهانی هشتم میرسیم بدون نیاز به آنکه حرف و سخن دیگران را هم بشنویم. این یعنی ما اصولا با تکنولوژیهایی که امکان ارتباط یکسویه دارند مواجهه بهتر و آشتیجویانهتری داریم.
سویه دیگری از این موضوع را میتوان در بحث غربزدگی هم دنبال کرد. به دلیل همان ریشه تاریخی که در بالا اشاره کردم نسبت به هر آنچه از غرب بیاید بدگمانیم و خیلی راحت حکم صادر میکنیم که فلانی و فلان چیز غربزده است. این بدبینی به هر نوع ابزار تکنولوژیکی که از آن سوی دنیا بیاید، وجود دارد. به عبارت دیگر در دنیای ارتباطات جمعی و در طول بیست سال اخیر با ورود ماهواره و فضای مجازی گمان میکنیم بسیار بیشتر از آنچه میتوانستیم تولید کنیم و شنیده شویم، به وسیله کشورهای دیگر تولید شده و ما درگیر تهاجم شدهایم. این برای ما که تمایل به شنیده شدن داریم ترسناک است. چیزی که قبلا نبوده و ما با کمترین حالت آنهم کنار نیامده بودیم، چه برسد به این انبوه محتوای دریافت شده!
×دریافت انبوه یا کثرت محتوایی که شما به آن اشاره کردید، چه کارکردهایی برای سبک زندگی ما داشته است؟
ما جزو معدود کشورهایی هستیم که از فضای مجازی با هدف ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی استفاده نمیکنیم، بلکه این فضا برایمان عمدتا کارکرد سرگرمی دارد. نمیدانیم باید از فضای مجازی چگونه استفاده کنیم. در حقیقت انرژی و زمانمان در این فضا هرز میرود.
از سوی دیگر، ما با بیکاری پنهان گستردهای در میان نیروی انسانی بهویژه جوانانمان مواجهیم. بخش قابل توجهی از زمان آزادمان صرف حضور در فضای مجازی میشود، آن هم در صورتی است که به لحاظ رقابتی به رسانههای متنوع از سایر کشورها و حتی رسانههای داخلی دسترسی نداریم. بنابراین عطشی در ما ایجاد شده که ببینیم مردم سایر کشورها چه میگویند و چکار میکنند؟ همواره در رادیو و تلویزیون گفتهاند و ما شنیدهایم. اما تلگرام برای اولین بار به ما قابلیت ارتباط دوسویه داد تا بتوانیم در تولید محتوا مشارکت کنیم.
سالهاست که با دنیای بیرون از کشور خودمان بیارتباط بودهایم، یا هراس تاریخی داشتهایم، یا در مواقعی که درگیر جنگ بودیم، محدودیتهای ورود و خروج اعمال میشد. از همه اینها مهمتر ضعف ارزش پول ملی است که به ما امکان سفرهای خارجی و تجربه دنیای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی دیگر کشورها را نمیدهد. ما به همه نیازها در تلگرام پاسخ دادیم. به دلیل همه این محرومیتها جذابیت فضای مجازی برای ما بسیار بالاست، آنقدر که دنیای فضای مجازی و خاصه تلگرام برایمان دنیای عجایب شده است. به استناد آمار رسمی حدود نُه میلیون بیسواد در کشور زندگی میکنند. در دنیای دیجیتال، زندگی برای این جمعیت قابل توجه دشوار است. این افراد که احتمالا مشتاق حضور در فضای مجازی هستند توان و قابلیت تولید محتوا و بهره از محتوای تولید شده دیگران را ندارند. تمام کنش این افراد به دانلود تصاویر و تماشای آن محدود میشود، بدین معنا که در عصر دیجیتال هنوز بخشی از جامعه ما در دوره تمدنی شفاهی سیر میکند. در حال حاضر یکی از مهمترین بحثهای جهانی این است که چه کنیم تا فضای مجازی تجاری نشود و در انحصار یک یا دو کشور نباشد. همچنین همه افراد شهری و روستایی امکان دسترسی با کیفیت برابر داشته باشند. امروزه استادان دانشگاه در کشورهای اروپایی دغدغه «شکاف دیجیتال» دارند، چون به میزانی که یک کشور از دسترسی محروم شود از تمدن بشری عقب میماند. در واقع کشورها دغدغههایشان را از طریق فضای مجازی دنبال میکنند و از این ظرفیت برای توسعه آموزش و بهداشت همگانی استفاده میکنند. در حالی که ما هرگز چنین نگاهی نداشتهایم. شاید در حرف اما هرگز در عمل دغدغه عدالت دسترسی به تکنولوژیهای دیجیتال را نداشتهایم. این موضوع برمیگردد به یکسری زیرساختهایی که لزوما فنی هم نیستند. در واقع ما نتوانستیم همپای رشد تکنولوژی قواعد و مقرراتمان را توسعه دهیم. رادیو و تلویزیونمان همواره قبای سنتی غیرمعقول به تن دارد و مطبوعاتمان هم هنوز نتوانسته از زیر سایه قواعد کنترلی خارج شود، بنابراین رسانههای ما در هیچ سطحی نتوانستهاند در خدمت عموم قرار بگیرند و حالا در عصر دیجیتال و ورود شبکههای مجازی از کارکرد مثبت این رسانهها که در تمام دنیا از آن بهره میبرند، خودمان را محروم میکنیم.
×با توجه به اینکه چهلوپنج درصد سرورهای تلگرام در کل دنیا در اختیار ایرانیان است چرا نتوانستیم از قابلیتهای این رسانه استفاده کنیم؟
تلگرام به عنوان یک اپلیکیشن که قابلیت انتقال فایلهای متنی، صوتی و تصویری هم دارد به دلایلی که الان اشاره میکنم در ایران مورد استفاده بهینه قرار نگرفت. مهمترین آن آسیبپذیر بودن رقابت سیاسی در فضای مجازی است. دلایل زیادی برای این آسیبپذیری وجود دارد. نخست آنکه ما پیشتر بازی رقابت سیاسی در رادیو و تلویزیون را تمرین نکردهایم و تنها به کمپینهای انتخاباتی بدون هویت حزبی بسنده کردهایم که لزوما روزهای قبل از انتخابات تشکیل میشوند و این خود برای جامعه آسیبزاست. دوم تبلیغات سیاسی حزبی است که باید در فاصله بین دو انتخابات از رسانهها صورت بگیرد و ما هرگز تجربه آن را نداشتهایم، اگر هم تبلیغاتی شده لزوما در انحصار دولتها بوده است. در واقع ما در موقعیتی خارج از فضای مجازی تمرین کنش سیاسی نکردهایم و حال در فضایی که بدون نیاز به مجوز اجازه ورود و فعالیت سیاسی به همه افراد با هر وزنی را میدهد نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. در واقع ما از شکلگیری فعالیت سیاسی در فضای مجازی میترسیم. علاوه بر این یکی از دیدگاههایی که در ایران وجود دارد و بین هر دو جناح سیاسی چپ و راست و حتی بین دانشگاهیان که خود را خارج از سیاست تعریف میکنند، فراگیر شده این است که رسانهگرا هستیم. یعنی تصور میکنیم که سرنوشت همه امور را رسانه مشخص میکند در حالی که اصلا چنین نیست و رسانهها قدرت محدودی دارند. این تصور از همان باور تاریخی دشمنهراسی آغاز شده و حالا به رسانههراسی رسیده است. ما از دیرباز فوبیای تکنولوژی داشتهایم و حالا در عرصه رسانهها که با قدرت و سیاست هم ارتباط تنگاتنگی دارند، دچار ترسهای دوگانهای میشویم. به جای تحلیل مسئله و کشف نقاط خطر و ارائه راهکار دست به فیلترینگ میزنیم. ما این رفتار را در همه ادوار تکرار کردهایم. در دوره مشروطه با روزنامه اختر که در ترکیه منتشر میشود، مبارزه میکنیم و کسانی که این روزنامه را میخوانند «اختریمذهب» مینامیم. بعدها با رادیو همین مواجهه را داریم و با تلویزیون و ماهواره آن را تکرار میکنیم و حالا به فضای مجازی و تلگرام رسیدهایم.
×در صورت فیلترینگ تلگرام یا سایر شبکههای ارتباطی پیشبینی شما از واکنشهای کاربران چیست؟ با چه تغییراتی مواجه خواهیم بود؟
اتفاق خاص یا قابل توجهی نمیافتد. ما نه پول ملی قویای داریم که بتوانیم به نیاز جستوجوگریمان در دنیای واقعی با سفر پاسخ بدهیم، نه دیپلماسی سیاسی قدرتمندی داریم که بدون گیر و گرفتاریهای اخذ روادید بتوانیم سفر کنیم و با مردم دنیا تعامل داشته باشیم.
اما همه به این نکته واقفیم که در زمان صلح حداکثر دسترسی به وسایل ارتباطجمعی یک انتظار عمومی است، غیر از این باشد جامعه نابرابر رشد میکند. در صورت قطع دسترسی کاربران به هر نوع وسیله ارتباطجمعی و در شرایط کنونی با فیلترینگ تلگرام واکنشها متفاوت خواهد بود. کاربران به دنبال رسانه مشابه میگردند. به نظر میرسد واتساپ بیشترین شباهت کارکردی را به تلگرام داشته باشد. با توجه به اینکه بیشتر مردم از این فضا برای سرگرمی استفاده میکنند، شبکه دیگری را برای پاسخ به نیازشان جایگزین میکنند. فضا بسته نخواهد شد و تنها برای ارائه جایگزینهایی برای تغییر ذائقه کاربران تلاش میشود اما در معنای واقعی و در عصر انقلاب اینترنت فیلترینگ غیرممکن است.
×اگر بپذیریم که فضای مجازی در ایران به رویارویی دولت – ملت تبدیل شده است، راهکار شما برای برونرفت از این مسئله چیست؟
چارهای جز قدم گذاشتن در راهی که سایر کشورها در طول پنجاه سال گذشته پیمودهاند، نداریم و آن انحصارزدایی و ارتقای سطح دسترسی آحاد جامعه به وسایل ارتباطجمعی است تا بتوانند صدایشان را منعکس کنند. در کشورهای دیگر رادیو و تلویزیون این فضا را ایجاد کردهاند در حالی که در کشور ما و در فقدان حضور موثر این دو رسانه مردم فضای مجازی را جایگزین کردهاند. ما در فضای مجازی هیچگاه به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید، مگر آنکه دوباره به عقب برگردیم و اصلاح مسیر را از مطبوعات آغاز کنیم، یعنی نظارت و کنترل را کم کنیم. دستیابی به این مهم هم غیرممکن است، مگر آنکه احزاب سیاسی را تقویت کنیم و دسترسی رسانهای بیشتری در اختیارشان بگذاریم و از این طریق دنیای رقابت سیاسی را شفافتر کنیم. در چنین شرایطی قطعا خطر استفاده از فضای مجازی به حداقل ممکن میرسد. در غیر این صورت هیچ اتفاق جدید و قابل توجهی رخ نمیدهد و در صورت بروز هر بحرانی شرایط را بهگونهای هدایت میکنیم که فضای مجازی به عنوان مقصر شناخته شود. در واقع مقصود من این است که آنچه میتواند مسیر اینترنت را برای ما باز کند، خود اینترنت نیست بلکه باید سایر رسانهها با توجه به قوانین بینالمللی خودشان را بهروز کنند؛ یعنی رادیو و تلویزیون و مطبوعاتی که بدون کنترل امکان مشارکت همگانی را در همه عرصهها فراهم کنند. در چنین شرایطی قطعا فضای مجازی آرام و بدون دغدغهای هم خواهیم داشت. در غیر این صورت فضای مجازی به محل نبردی تبدیل میشود که پیروزی از آن فردی است که شیر سفت و شل کردن را در اختیار دارد.
اما به صورت ویژه گمان میکنم اگر اینترنت در حد و اندازه یک مسئله برای مردم مطرح است، باید در قالب یک موضوع انتخاباتی قرار گیرد و مردم سهم و خواستهشان را از طریق صندوق رأی دنبال کنند. در واقع نمایندگان برنامهها و سیاستگذاریهایشان را در رابطه با اینترنت و فضای مجازی ارائه کنند و مردم متناسب با برنامههای ارائه شده به کاندیدا رأی بدهند. این در حالی است که در تمام دورههای انتخابات چه در سطح ریاست جمهوری و چه در سطح مجلس شورای اسلامی هیچگاه مسئله رسانهها موضوع دستور کار تبلیغات انتخاباتی هیچ حزب و گروهی قرار نگرفته است.
این مصاحبه توسط سپیده پیری اولین بار در نشریه کرگدن منتشر و برای بازنشر از طریق دفتر نشریه در اختیار انسانشناسی و فرهنگ قرار گرفته است.