انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فرهنگ و پایداری

 

از زمانی که کلنگ استفاده از منابع  نفت، گاز، آب، فلزات و معادن غنی زیرزمینی به زمین خورد، و همسو با گذار به دوران انقلاب صنعتی، همه چیز در خدمت تولید انبوه، تخریب منابع طبیعی و محیطی، مصرف گرایی و طمع ورزی برای انباشت سرمایه قرار گرفت. نگاهی به سیستم‌های آبیاری در گذشته، نظام آبرسانی شرب، تامین غذا، معاش سنتی و بومی، استفاده از دانش بومی برای ساخت وسایل مورد نیاز، صنایع دستی و پیشه های صنعتی، دانش استفاده از گیاهان دارویی، توجه به مصرف بهینه‌ی پوشاک و غذا، عدم اسراف در دورریز منابع، از مهم ترین وجوه زندگی پایدار، حفظ و پایداری منابع و فرهنگ پایداری در گذشته بود که هم اکنون تحت تاثیر اقتصاد جهانی، افزایش فقر و شکاف اجتماعی، کاهش منابع تجدیدپذیر، تغییرات اقلیمی و افزایش بلایای طبیعی؛ زندگی بشری را روی سیاره‌ی زمین با ناکامی، افول و زوال تهدید می‌کند. در پاسخ به چنین وضعیتی اندیشمندان اهل فن نیز در تلاطم دستیابی به راه حل‌ها، تنوعی از راه‌ها و الگوهای پایداری را به آزمون و خطا گذاشته‌اند.

زیرساخت زندگی هر روزه‌ی ما، از انرژی تا حمل و نقل و تامین آب، چندان پیچیده و درهم تنیده شده که آسیب پذیری آن را آشکارا افزایش داده است. (کاستلز،۱۳۸۵)

همگام با پدیده ی اخیر و با مشاهده‌ی پیامدهای ناشی از آن، نقد استفاده‌ی بی‌رویه از منابع طبیعی، محیطی و انسانی شدت گرفته و دردوران معاصر همواره انتقاد از ناپایداری وضع موجود به مثابه روند مسلط زندگی بشری و الزام به تعریف مفهوم پایداری و ابعاد آن رواج یافته و اقدامات موثر برای دستیابی به پایداری بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

از سال ۲۰۰۷ در چرخشگاهی تاریخی با جایگیر شدن بیش از نیمی از جمعیت گیتی در شهرها به “جهانی شهری” بدل شده است و به همین روال ابراز نگرانی از سرنوشت کره‌ی زمین در روند شتابان تخریب محیط زیست و تهی‌سازی منابع طبیعی، همچون سرلوحه‌ی آن‌ها نوشته می‌شود. به موازات این‌ها در اسناد بین المللی پیوسته از فقر و افزایش شکاف‌های اجتماعی – اقتصادی در جوامع انسانی به عنوان چالش‌های مبرم جهانی و نشانه‌ی توسعه‌ی ناپایدار سخن به میان می‌آید.(صرافی،۱۳۹۴)

نخستین الگوی رابطه‌ی این دو قطب اصلی هستی انسان (فرهنگ و طبیعت)، سلطه‌ی طبیعت بر فرهنگ در طول هزاره‌ها بود …. با انقلاب صنعتی و پیروزی خرد سلطه‌ی فرهنگ بر طبیعت محقق شد. …. اکنون در آستانه‌ی ورود به مرحله‌ی جدیدی هستیم که در ان مرجع فرهنگ خود فرهنگ است …..در واقع معنای جنبش طرفداری از محیط زیست این است که می‌خواهد طبیعت را به عنوان یک شکل فرهنگی آرمانی بازسازی کند ….این آغاز یک هستی جدید و در واقع سرآغاز عصری جدید، عصر اطلاعات است که ویژگی آن استقلال فرهنگ در برابر بنیان‌های مادی تجربه‌ی ما است. (کاستلز،۱۳۸۵)

از آغاز قرن بیست و یکم سازمان های بین‌المللی همچون یونسکو  هشدار دادند که ظرفیت حامل حیات توان برگشت پذیری خود را در اثر تخریب محیط زیست از دست داده و این پدیده فاجعه‌ای است که انسان در آن دخالت مستقیم داشته، از این رو برای هرگونه اقدام نیازمند عمل دوران ساز بشری هستیم. امروزه در جهانی ناپایدار به دنبال هرچه بیشتر پایداری جهانی و مقاومت سرسختانه در برابر ناپایداری هستیم.

 

  • مفهوم پایداری و توسعه‌ی پایدار

پایداری به عنوان مفهومی که حفاظت از تمدن بشری و جوامع انسانی و منابع طبیعی و محیطی را در زمان حال و نسل آینده به عهده دارد مورد نظر است. گزارش “آینده مشترک ما” (WCED,1987) به عنوان یکی از معتبرترین سند جهانی برای اولین بار مفهوم پایداری را به مثابه یکی از مهم ترین مفاهیم در روند توسعه دانسته و توسعه‌ی انسان محور و پایداری را همچون مفهومی که به سمت حفظ فرهنگ و تمدن بشری حرکت می‌کند، تلقی نموده است. همچنین توسعه‌ی پایدار در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی به درستی پاسخی درخور به همه‌ی ابعاد و شرایط نابسامان فعلی است.

توسعه پایدار الگوواره‌ی جامع از سوی سازمان ملل متحد است. مفهوم توسعه پایدار در گزارش کمیسیون برونتلند ۱۹۸۷ به عنوان توسعه ای است که نیازهای حال حاضر انسان‌ها را برآورده می‌کند بدون این که توانایی نسل‌های آینده را در برآوردن نیازهای خود به خطر اندازد. چهار بُعد برای توسعه پایدار وجود دارد ـ جامعه، محیط زیست، فرهنگ و اقتصاد ـ که جدا از یکدیگر نبوده و وابسته به یکدیگرند. پایداری یک الگوواره برای تفکر در مورد آینده است که در آن ملاحظات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی در پی بهبود کیفیت زندگی متعادل می‌شود. به عنوان مثال یک جامعه موفق برای تأمین غذا و منابع، آب آشامیدنی سالم و هوای پاک برای شهروندان خود به محیط زیست سالم متکی است. شاید بپرسیم تفاوت بین توسعه پایدار و پایداری در چیست؟ پایداری اغلب به عنوان یک هدف بلند مدت (یعنی جهانی پایدارتر) در نظر گرفته می‌شود، در حالی‌که توسعه پایدار به بسیاری از فرایندها و مسیرهای دستیابی به آن اشاره دارد (به عنوان مثال کشاورزی و جنگلداری پایدار، تولید و مصرف پایدار، دولت خوب، تحقیق و فناوری انتقال، آموزش و غیره). (UNESCO,2021)

مفهوم توسعه پایدار، از زمان مطرح شدن آن در چند دهه پیش تاکنون، بسیار دقیق­تر و گسترده­تر شده و برای کاربردی کردن آن در بخش­ها و مقیاس­های مختلف برنامه­ریزی فضایی انبوهی از روش­ها و فنون جدید ابداع شده است. از جمله باید به مدل­های توان اکولوژیک، مدل­های تعیین ظرفیت محیطی و روش­های مختلف ارزیابی آثار زیست­محیطی اشاره کرد. برای انطباق اصول و محورهای توسعه پایدار در برنامه­ریزی شهری و منطقه­ای مفاهیم و راهکارهای نوینی مطرح شده که در جدول پیوست به طور خلاصه معرفی گردیده است. بر همین اساس، موضوع شناسایی و استفاده از انواع «شاخص­های توسعه­پایدار» در مقیاس­های جهانی، ملی، منطقه­ای و شهری دامنه­ای گسترده و فزاینده پیدا کرده است. (مهدی زاده، ۱۳۸۹)

راهکارهای توسعه پایدار شهری و منطقه­ای

 

زمینه پایداریراهکارها
پایداری محیط طبیعی·   شناسایی ارزش­ها و توان­های زیست­محیطی

·   شناسایی چالش­ها و تهدیدها

·   ارزیابی آثار زیست­محیطی توسعه

·   جست­وجوی راههای حفاظت و بهره­برداری مناسب

پایداری اقتصادی·   رعایت اصول هزینه- منفعت اجتماعی

·   توجه به ابعاد اقتصاد اجتماعی و اقتصاد زیست­محیطی

·   توجه به فرایندهای جهانی شدن اقتصاد

·   تأکید بر اقتصاد دانش­محور و نوآوری

پایداری اجتماعی·   حفظ و احیای ارزش­های تاریخی و فرهنگی

·   پیگیری عدالت اجتماعی و تعادل فضایی

·   حفظ هویت بومی در توسعه سکونتگاههای انسانی

·   بهره­برداری پایدار از منابع و جاذبه­های گردشگری

پایداری کالبدی- فضایی·   شناسایی زیرساخت­های لازم برای توسعه

·   توزیع متوازن و متناسب زیرساخت­ها

·   کمک به سازمان فضایی متعادل و متوازن

·   یکپارچگی الگوهای حمل­ونقل و کاربری زمین

مأخذ: پیشین

 

در واقع، امروزه توسعه «اقتصاد ـ مدار» به سمت توسعه «انسان ـ‌ محور» و «بوم ـ مدار» گرایش پیدا کرده که بر تقویت «جوامع محلی» با هویت و با کیفیت، یعنی ایجاد تعادل و توازن میان انسان، اجتماع و طبیعت، تأکید می­ورزد (صرافی، ۱۳۷۷).

 

  • پایداری به مثابه مفهوم فرهنگی

 

پایداری یک مفهوم فرهنگی و فرهنگ، پیشران و سرچشمه‌ی خلاقیت در توسعه‌ی پایدار و بازآفرینی شهری محسوب می‌شود که بر پایه‌ی تنوع فرهنگی، تکوین و مشارکت کامیونیتی (اجتماع محله ای) امکان پذیر است.

پایداری یک مفهوم فرهنگی ست که از ارتباط بین کامیونیتی (اجتماع) و محیط زیست ِفرهنگ مدار و طبیعی ِ هر جامعه می‌روید. تاکید می‌شود که در عصر فزونی هرچه بیشتر ِ فناوری رقومی، الگوهای شهری متنوع، تغییر پویا و مداوم در شهرها مدنظر است. بنابراین از هرگونه مدل‌های استاندارد و از پیش تعیین شده به شدت اجتناب شده و در مقابل، از پیشبرد رویکرد مبتنی بر ویژگی مکان، همگرایی و نوآوری برای برنامه ریزی شهرها شامل: دیدگاه‌های فضایی، زیست‌محیطی، انسانی، اجتماعی و اقتصادی پشتیبانی خواهد شد.

در چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و بحران زیست‌محیطی تلاش به سمت فراگیربودن، مردم‌محوری و نیز الگوواره‌های توسعه شهری با مفاهیم فرهنگی، دارای اهمیت اُولی است. بنابراین  تاکید می‌شود که رهنمودهای نوین شهری کاملا در هماهنگی با میراث‌فرهنگی، صنایع ِ دستی ِ خلاق ، درک تخیل ِذاتی فردی و هشیاری جمعی مردم قرار دارد. موارد اخیر، پیش شرط برای ایجاد شهرهای ایمن، فراگیر و پایدار هستند. (unesco,2013)

  • شهرهای انسان- محور: شهرهای انسانی از طریق فرهنگ برای پیشبرد زیست‌مندی و قدرتمندکردن مردم با تکوین اجتماعات محله ای (کامیونیتی ها) و شکل دادن به محیط زیست‌شان.
  • اقتصاد پایدار شهری: کاهش فقر و مدیریت تحولات اقتصادی با پیشبرد سرمایه‌ی‌فرهنگی و ظرفیت های منابع انسانی شهر، به منزله‌ی گشایشی برای پایداری اقتصاد شهری.
  • مقیاس انسانی، و بهره برداری چند منظوره از شهرها: فرهنگ ِ پیش‌برنده و خلاق در توسعه‌ی شهری، بازآفرینی و بهره‌برداری‌های مکرر از پتانسیل فرهنگ.
  • شهرهای چند فرهنگی فراگیر: شناخت تنوع فرهنگی با تشریک مساعی گروه های ذینفع به منظور تشویق مشارکت مردم در اجتماعات محلی (کامیونیتی‌ها) و کاهش نابرابری.
  • جوامع صلح طلب و روادار: هم افزایی بر محور تنوع فرهنگی و میراث فرهنگی، برای پیشبرد صلح و گفتگوی بین فرهنگی، برای مواجهه با خشونت‌های شهری.
  • شهرهای پایدار،سبز و جهش یافته: پیوند میراث فرهنگی و دانش سنتی به سمت راه‌حل‌های نوآورانه و فرهنگ‌محور برای مشکلات زیست‌محیطی.
  • فضاهای عمومی فراگیر: استفاده از اهرم میراث‌فرهنگی و فعالیت‌های خلاق فرهنگی برای پیشبرد انسجام اجتماعی و اطمینان به دسترسی بهینه به فضاهای عمومی ِ با کیفیت.
  • تقویت پیوند های شهری – روستایی: احترام فزاینده به ارزش‌های فرهنگی سکونت‌گاه‌های کوچک و چشم اندازهای طبیعی روستایی، و ارتباط قدرتمند با شهرها.
  • پیشبرد حکمروایی شهری: قدرتمندکردن سازوکارهای مشارکت، ظرفیت سازی، و توسعه‌ی شاخص‌های دستیابی به نقش و تاثیر فرهنگ بر توسعه‌ی شهری (پیشین)

 

 

  • فرهنگ: کلید توسعه پایدار

در مواجهه با چالش‌هایی همچون رشد جمعیت، شهرنشینی شتابان، بحران زیست محیطی، بلایای طبیعی، تغییرات اقلیمی، افزایش فقر، ضرورت تبیین رویکردهای جدید مورد نیاز است. این رویکردها در مسیر یافتن تصویر از چارچوب پیشرفت انسانی، سنجه‌ای است که بر هماهنگی مردم باهم و نیز هماهنگی بین مردم و طبیعت، عدالت اجتماعی، شان انسانی، بهگشت ِ اجتماعی و پایداری تاکید می‌کند. رویکردهای جدید می‌باید نقش فرهنگ را همچون یک نظام ارزش – مدار، یک منبع و یک چارچوب برای ساختن توسعه پایدار واقعی، مشترکات محله‌ای و مهارت کیفی برای خلاقیت و بازآفرینی بطور کامل بپذیرند.

با تاکید اعلام می‌شود که فرهنگ می‌باید به عنوان اصل پایه ای ِ پایداری، به عنوان یک منبع ِ معنا و انرژی، یک مهارت کیفی خلاق و نواورانه، و یک منبع برای برطرف‌کردن چالش‌ها و یافتن ِ راه‌حل‌های مناسب، لحاظ شود. توانایی و قدرت ِ بیش از حد ِ فرهنگ برای پیشبرد واقعی توسعه‌ی  پایدار، وقتی که رویکرد مردم‌محور و مکان‌محور به هم گره خورده و به سمت برنامه‌های توسعه و برقراری صلح، پیشقدم می شوند؛ یقین ِ قاطع است. (unesco,2015)

  • همبستگی فرهنگ با سیاست‌های توسعه و برنامه‌ها

توسعه با فرهنگ در شرایط تکوین اجتماع محله‌ای شکل می‌گیرد، که درنهایت، تاثیر و نتایج حاصل از حضور فرهنگ را را واکاوی می‌کند.فرهنگ به مثابه رکن چهارم توسعه در دستور کار توسعه‌ی پسا ۲۰۱۵ سازمان ملل متحد، معیاری برای حقوق بشر، عدالت و پایداری؛ اضافه خواهد شد. بعد فرهنگی باید بطور نظام مند ابعاد توسعه پایدار و بهگشت اجتماعی را، چه در مفهوم، چه در اندازه گیری و چه در اقدام واقعی ِ سیاست ها و برنامه های توسعه ای، به هم پیوند دهد. این امر به ایجاد سازوکار‌های هماهنگ ِ همکاری ِ موثر در سطح جهانی و ملی،توسعه‌ی چارچوب‌های آماری جامع و تعیین شاخص ها، تحلیل‌های مستند و ظرفیت سازی در همه‌ی سطوح نیاز دارد.

  • فرهنگ و درک مشترک برای پیشبرد صلح و همگرایی

در شرایط جهانی‌شدن، و در مواجهه با چالش‌های هویتی و خشونت‌ها می‌توان با تعامل فرهنگی، تصدیق و احترام به تنوع فرهنگی شکل نوینی از جامعه را بر مبنای  فراگیری، ثبات و ارتقا خلق کرد. نه‌تنها برنامه‌های اموزشی، هنری و تعامل اجتماعی؛ بلکه همچنین شوراهای ملی ویژه، برای پیشبرد یک محیط زیست مناسب، رواداری و درک مشترک نیز می‌تواند موثر باشد. در مناطقی که تجربه‌ی خشونت و جنگ دارند، پویایی میراث فرهنگی و فعالیت‌های فرهنگی برای بازسازی هویت و شأن اجتماعات محله‌ای (کامیونیتی ها) ،استفاده ی بهینه از زبان جهانشمول هنر و شفای زخم‌های ناشی از خشونت ؛بسیار موثر عمل می‌کند. قلمرو هنری باید به سمت ابتکار برای برون‌رفت از خشونت و فرایندهای صلح طلبانه گرایش داشته باشد.

  • ضمانت حقوق فرهنگی برای پیشرفت فراگیر توسعه اجتماعی

ضمانت و رعایت حقوق فرهنگی، دسترسی به خدمات و کالاهای فرهنگی، مشارکت آزاد در زندگی فرهنگی، و آزادی در بیان هنری برای شکل‌دهی فراگیر و توازن جوامع، همچنان شکننده و مورد نقد هستند. یک رویکرد قانون‌مدار به فرهنگ و احترام برای تنوع فرهنگی و زبان می‌باید در سیاست‌های ملی ، منطقه‌ای و چارچوب‌های قانونی، به علاوه‌ی توجه به اقلیت‌ها، توازن جنسیتی، جوانان و مردم بومی لحاظ شود. ارزش های فرهنگی، مهارت‌ها و اقدامات ، اقلیت‌ها و مردم بومی، می‌باید به سمت برنامه‌های ارتباطی و اموزشی گره خورده، پاسداری شده و به رسمیت شناخته شوند. ادبیات فرهنگی در مدارس، بخش به‌هم‌پیوسته‌ی کیفیت آموزش است، و ‌باید نقش مهمی در پیشرفت جامعه‌ی متوازن و فراگیر ایفا نماید. لازم است برنامه‌های فرهنگی، خلاقیت و بیان هنری را پیشرفت داده و حمایت کند. آموختن از تجربیات گذشته، تمرین دموکراسی و آزادی بیان، برطرف‌کردن مسئله‌ی تبعیض جنسیتی، و آسیب‌های روانی ِ حاصل از خشونت نیز از جمله مواردی است که بایستی مطمح نظر قرار بگیرد.

  • به کارگیری اهرم فرهنگ برای کاهش فقر و توسعه‌ی اقتصادی فراگیر

فرهنگ همچون منبع و سرمایه‌ی دانش ، برای نیازهای فردی،  اجتماعات محلی (کامیونیتی‌ها) و کاهش فقر  راه‌حل‌هایی دارد. توانمندی‌های فرهنگ برای تامین فرصت‌های شغلی و درامد، می‌باید ارتقا یابد. هدف گذاری ویژه برای زنان، دختران جوان، اقلیت ها و جوانان در این راستا اهمیت بسزایی دارد.  پتانسیل صنایع خلاق و تنوع فرهنگی برای ابتکار و خلاقیت می‌باید مهار و مدیریت شود، به ویژه با بنگاه‌های مقیاس‌کوچک و متوسط و با احترام به مالکیت خصوصی، تجارت و سرمایه‌گذاری بر اساس مواد و منابع تجدیدپذیر برنامه ریزی شده و قابل دسترسی برای همه‌ی گروه‌های جامعه باشد. توسعه‌ی اقتصادی فراگیر، حاصل فعالیت‌های متمرکزشده بر حفاظت از پایداری، پاسداری و پیشرفت میراث فرهنگی است. حمایت از تعهد، آگاهی فرهنگی، گردشگری فراگیر و پایدار و صنایع مرتبط با گذران اوقات فراغت در جهت توسعه اقتصادی- اجتماعی اجتماعات محله‌ای میزبان، پیشرفت تبادل بین‌فرهنگی، و تولید منابع برای پاسداری از میراث معنوی و مادی از دیگر مواردی است که مورد توجه خاص است.

  • ساختن بر پایه‌ی فرهنگ برای پیشرفت پایداری زیست‌محیطی

پاسداری از مناطق شهری و روستایی تاریخی، دانش و اقدامات سنتی به همراه آن، جاپای اکولوژیک (بوم شناسانه) و زیست محیطی جوامع را کاهش می‌دهد. و به موازات آن الگوهای اکولوژیکی پایدار تولید و مصرف، شهرهای پایدار و راه حل‌های طراحی معماری را گسترش می‌دهد. دسترسی به کالاهای مورد نیاز زیست محیطی و خدمات برای تامین معاش کامیونیتی ها بایستی از طریق حفاظت قدرتمند و استفاده‌ی پایدار از تنوع فرهنگی و بیولوژیکی ایمن بماند. همچنین بر پاسداری از مهارت‌ها و دانش ِ سنتی مرتبط، توجه خاص به مردم بومی، در هم افزایی با دیگر شکل های مهم دانش؛ تاکید می‌شود.

  • اقتدار برای مقابله با بلایا و مبارزه با تغییر اقلیمی از طریق فرهنگ

تعامل ویژه‌ی تاریخی محیط زیست، شامل چشم اندازهای فرهنگی، و پاسداری از دانش سنتی مرتبط، ارزش ها و اقدامات، در هم افزایی با دیگر دانسته‌های علمی، بهگشت کامیونیتی ها را برای مقابله با بلایای طبیعی و تغییر اقلیمی رشد و ارتقاء می‌دهد. احترام به خود، حس تعلق به مکان و اعتماد به نفس در بهبود وضعیت آینده بین مردم و کامیونیتی‌ها با  ورود ِ بحران های طبیعی سست و متزلزل می‌شود که در این راستا می‌باید از طریق برنامه‌های فرهنگی ِ پویا و حضور مستمر ِمیراث‌فرهنگی، بدبینی‌های مردم تبدیل به حسی از بازسازی و قدرت شود. نظرورزی به قدرت ِ فرهنگ می باید به کاهش خطر بلایای طبیعی و تخفیف تغییر اقلیمی و سیاست‌های انطباقی و برنامه‌ها پیوند یابد.

  • ارزش، پاسداشت و انتقال فرهنگ به نسل های اینده

میراث فرهنگی یک دارایی شکننده و آسیب پذیر دوران ما است که در عین حال نویدبخش خوشبختی و سعادت برای ما و برای نسل های اینده است. اما در نتیجه‌ی پیامدهای درهم‌تنیده‌ی شهرنشینی، فشار توسعه ناموزون ، جهانی‌شدن، خشونت‌ها و پدیده‌ی تغییر اقلیمی؛ گاه فراموش می‌شود و گاه در سطح هشدار ِ تخریب و نابودی قرار می‌گیرد. سیاست‌های ملی و برنامه‌ها باید به منظور امنیت، حفاظت و پیشرفت میراث فرهنگی، قدرتمند شده و سیستم‌های جانشین ارزش‌ها و بیان‌های فرهنگی به عنوان بخشی از منافع تقسیم شده میان گروه های ذینفع، حین اینکه نقش مرکزی فرهنگ حفظ می‌شود؛ در زندگی جوامع برقرار شود. این برنامه‌ها می‌باید با پیوند کامل در بخش توسعه به مانند ِ برنامه‌های اموزشی در دسترس باشد.

  • رهبری فرهنگ به مثابه منبع برای دستیابی به مدیریت و توسعه‌ی پایدار شهری

یک زندگی پرانرژی فرهنگی و کیفیت محیط زیست تاریخی شهری، کلید دستیابی به شهرهای پایدار هستند. دولت‌های محلی باید این محیط زیست ها را در هماهنگی با تنظیمات طبیعی آن‌ها حفاظت کرده و آن را ارتقاء دهند. سیاست های فرهنگی در شهرها باید احترام به تنوع، انتقال و تداوم ارزش‌ها، جامعیت به‌وسیله‌ی پیشبرد ارائه ی مکرر و مشارکت افراد و کامیونیتی ها در زندگی و عرصه‌ی عمومی، بهگشت شرایط گروه های زیان دیده را مطمح نظر قرار دهد. زیرساخت‌های فرهنگی، مثل موزه‌ها و سایر تسهیلات فرهنگی، باید به عنوان فضاهای مدنی برای تعامل و همگرایی اجتماعی استفاده شود و در عین حال به کاهش خشونت و پیشبرد انسجام اجتماعی کمک کند. توسعه‌ی فرهنگ‌محور ِ نواحی شهری و فضاهای عمومی ویژه، باید حفاظت از تاروپود جامعه را به جلو ببرد.چرخش های اقتصادی را گسترش دهد و رقابت ها را با نیروی جنبشی به سمت تنوعی از اقدامات ِ میراث فرهنگی ناملموس به خوبی ِ بیان های خلاق معاصر افزایش بدهد. صنایع خلاق فرهنگی می باید بازآفرینی شهری ِ میراث محور و گردشگری پایدار را گسترش دهد و به عنوان زیربخش اقتصادی قدرتمند که اشتغال سبز، تهییج توسعه ی محلی، و پیشبرد خلاقیت را تولید می کند، مورد توجه قرار بگیرد.

  • سرمایه گذاری روی فرهنگ برای پیشبرد نوآوری و مدل های همکاری پایدار

پتانسیل های کشف نشده و بزرگ ِ هردو گروه خصوصی – عمومی می تواند راه حل ها و مدل های پایدار برای همکاری در پشتیبانی از فرهنگ را تامین کند. این امر نیازمند توسعه در سطح ملی، در سطح اختصاصی حقوقی،  مالیاتی ، اداری و سیاسی ست تا بتواند از پس ِ محیط زیست بربیاید و برای پیشبرد یافته های جهانی و نواورانه و نیز دخالت سازوکارها در دو سطح ملی و بین‌المللی راهکارهای ضروری را شناسایی کند. به علاوه‌ی پیوند دوتایی ِ پیشقدمی ِ پایه ای مردم و رانه‌ی فرهنگ پویا که همچنان به موازات رشد جامعه مدنی، پیشرفت کرده و در این شرایط ِ زمینه‌ای باید توجه به نیازهای خاص زیربخش‌های مختلف فرهنگی لحاظ شود. در عین حال که فرصت‌ها برای ظرفیت‌های توسعه، انتقال دانش، و پیشبرد کارگشایانه بطور برجسته از طریق همخوان‌کردن ِ بهترین اقدامات، تامین می‌شود. (پیشین)

اندیشمند معاصر مانوئل کاستلز اگرچه مختصات دوران کنونی را برمی شمرد و قرن بیست و یکم را “قرن سردرگمی آگاهانه” می‌نامد ولی در صفحات پایانی کتاب عصر اطلاعات، مسیر رهایی از آشفتگی و فروپاشی را اینگونه ترسیم می کند:

من می اندیشم پس تولید می‌کنم …. شکافی هولناک میان توسعه‌ی تکنولوژیک بیش از حد و توسعه نیافتگی اجتماعی ما وجود دارد. اقتصاد، جامعه و فرهنگ ما بر پایه‌ی منافع ، ارزش‌ها ، نهاد ها ، و سیستم‌های بازنمود ساخته شده‌اند که بطور کلی خلاقیت جمعی را محدود، محصول تکنولوژی اطلاعات را مصادره ، و انرژی ما را در یک رویارویی خود ویرانگر به انحراف می‌کشاند. ……. هیچ چیز نیست که نتوان آن را با عمل اجتماعی آگاهانه و هدفمند که از پشتیبانی اطلاعات و مشروعیت برخوردار است، تغییر داد. اگر مردم اگاه و فعال باشند ….اگر فرهنگ از روی تجربه بازسازی شود ؛ اگر آدمیان همبستگی نوع بشر را در سراسر کره حس کنند؛ اگر ما همبستگی نسل‌ها را با زندگی هماهنگ با طبیعت نشان دهیم ؛ اگر پس از برقراری صلح در میان خود راهی ِ کاوش درون خویشتن شویم. اگر همه‌ی این‌ها با تصمیم هشیارانه ، آگاهانه و مشترک ما ممکن شود ، شاید در نهایت بتوانیم زندگی کنیم و بگذاریم زندگی کنند، عشق بورزیم و محبوب ِ همگان باشیم. (کاستلز،۱۳۸۵)

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

صرافی، مظفر، ۱۳۷۷، مبانی برنامه ریزی منطقه ای، سازمان برنامه وبودجه

صرافی ، مظفر، ۱۳۹۴، واکاوی مفهوم توسعه،نظریه ی برنامه ریزی و نقش برنامه ریز، پایداری شهر ایرانی، نشر علم

کاستلز، مانوئل،۱۳۸۵، عصر اطلاعات، جلد اول، ضهور جامعه ی شبکه ای، ترجمه علی پایا و دیگران،انتشارات طرح نو

کاستلز، مانوئل،۱۳۸۵، عصر اطلاعات، جلد سوم، پایان هزاره، ترجمه علی پایا و دیگران، انتشارات طرح نو

مهدی زاده، جواد، ۱۳۸۹، تحولات سیاسی در مفهوم توسعه ی فضایی

 

Unesco,2015, International Conference on “Culture for Sustainable Cities”

Unesco,2013, The Hangzhou Declaration, Culture: Key to Sustainable Development

Unesco,2021, sustainability and sustainable development, www.unesco.org

World commission on environment and development (WCED), 1987, Our Common Future,                                    oxford university press