آدریان دی. وسولوسکی-مؤسسه انسانشناسی ماکس پلانک برگردان: فردین علیخواه
سلبریتی محصول مدرنیته متأخر است. ریشه های تاریخی آن را می توان در دهه ۱۹۲۰ و در ظهور رسانه های جمعی نظیر روزنامه ها، رادیو، و سرانجام تلویزیون-حداقل طبق نظر بسیاری از محققان امروزی-پیدا کرد(شیکل ۲۰۰۰، ص. ۲۳؛ ویلر ۲۰۱۳، ص. ۶-۳۵). تعاریف متعدد از سلبریتی، هر گونه بحثی از شهرت قبل از قرن بیستم را کنار می نهند. نقل قول معروف دانیل بورستین[۱](۱۹۶۲، ص. ۵۷) از سلبریتی، یعنی کسانی که«به خاطر معروفیت، مشهورند» به معنای تشخیص آسیبشناسیهای (یا شبه رویدادها[۲]) فرهنگ تودهای قرن بیستم بود. از نظر پی. دیوید مارشال[۳](۱۹۹۷) سلبریتی ها صرفاً محصولات فرعی فرایندهای دموکراتیک مدرن نیستند، بلکه بیشتر عناصر سازنده نظام نشانه شناختیای هستند که در بازنمایی ارزش های عامه پسند دخیل اند و ابزارهایی برای بیان ذهنیت توده ها هستند و از این رو ابزارهای کلیدی لیبرال دموکراسی غربی به شمار می روند. ارتباط روشن سلبریتی با دوره معاصر درست ریشه در زبان ما دارد. سلبریتی به ماتریسی از معانی تعلق دارد که به کلماتی نظیر ستارگی، هالیوود، و فرهنگ شایعه وصلاند. فرش قرمز، فلاش دوربین ها، و فیلم های جنسی منجر به تغییر حرفه افراد-اینها مواردی هستند که با شنیدن این کلمه به فکرمان خطور می کند. به ندرت گفته شده است که این اصطلاح مدت ها قبل از همه اینها هم بکار می رفت. مدخل «سلبریتی» در لغت نامه انگلیسی آکسفورد دربرگیرنده مثال هایی است که تا سال ۱۸۴۹ باز می گردد و در آن این کلمه تقریباً به معنای امروزیاش معنی می دهد. کلمه حداقل از قرن هجدهم کاربردی عمومی یافت(تیلارد ۲۰۰۵، ص. ۹-۶۱). برخی ممکن است بگویند که معنای کلمه باید تغییر کرده باشد. اما آیا تغییر در معنای ضمنی[کلمه] ضرورتاً به تغییر در معنای صریح آن می انجامد؟ تقابل آشنا بین سلبریتی «ارزش کاذب[۴]» و شکوهِ سزاوار[۵] بدون تردید در اوایل دوره مدرن وجود داشته است(مارشال ۱۹۹۷، ص. ۶-۵). سلبریتی، در مدخل دائره المعارف[فرانسوی] برای[کلمه] «شکوه»(واژه gloire ، جلد هفتم، ص.۷۱۶) به عنوان چیزی دیگر، شکلی متمایزی از شهرت آمده است(لیلتی ۲۰۱۷، ص. ۷-۸۶). تحولات زبانشناختی این اصطلاح به موازات در هم تنیدگی طولانیمدت سلبریتی در فرهنگ ماست، واقعیتی که به طور گسترده ای توسط محققانی که با این احوال به ربط های معاصر کلمه وفادارند نادیده گرفته شده است. کسانی که از این نادیدهانگاری مسامحهکارانه ناامیدند، تلاش می کنند تا سلبریتی را تاریخمند سازند و به «مفاهیم تحقیرآمیز موجود» اشاره می کنند که در ارتباط با این عنوان بر گفتمان آکادمیک حاکم شده است.
نوشتههای مرتبط
اختلاف بین این دو رویکرد، یعنی رویکرد تاریخی و رویکردی که عمدتاً جامعه شناختی است، مسئله ای را آشکار می سازد که بحث پیرامون تاریخمندی سلبریتی باید با آن مواجه شود. علیرغم اعتراض برخی از محققان سلبریتی، این بحث همچنان ادامه دارد و نتایج تأثیرگذاری هم به همراه داشته است. اگر یک فرد از نزدیک موضوع را دنبال کند، به آسانی می تواند دریابد که مسئله غیرتاریخی بودن، مشکلی که مطالعه سلبریتی در گذشته با آن دست به گریبان بود، هم اکنون در حد وسیعی مرتفع شده است. با این حال، همانطورکه در ادامه استدلال خواهم کرد، تا به اینجا مشکلی بزرگ در شیوه نزدیک شدن مورخان به سلبریتی وجود داشته است، غفلتی که ممکن است سوءتفاهمات جدی در تعامل آنان با محققان علوم اجتماعی را سبب شود. در اینجا خطر نوع متفاوتی از غیرتاریخی نگری[۶] وجود دارد، که یکی[از آنها] به مقوله بنیادینی ربط می یابد که مورخان پرسش های تحقیقاتی خود را از آن استخراج می کنند. سلبریتی، خودش مدلی ساختهشده است که باید با مدلی بیشتر جهانی جایگزین شود که قابل اعمال به زمینه های متنوع زمانی و جغرافیایی باشد و اگر اینگونه نباشد به تعصب حالگرایی[۷] خواهد انجامید. برای آنکه از این امر اجتناب گردد، من در این متن نگرشی وسیع تر نسبت به تاریخ شهرت اتخاذ کرده ام. پس از توصیف کاستی های رویکرد فعلی تاریخی به سلبریتی، به مزایای بالقوه تغییر توجه مان به شهرت به جای سلبریتی پرداخته ام. همانطور که در ادامه نشان خواهم داد، این تغییر قبلاً در شماری از آثار برجسته مربوط به تاریخ سلبریتی پیش بینی شده بود. پتانسیل آن به طور خاص در تواناییاش برای ادغام رویکردهای متنوع به مطالعه شهرت قرار می گیرد که برخی از آنها غالباً به شکل ناسزاواری به حاشیه رانده می شوند. قسمت پایانی مقاله، ابزاری روش شناختی ارائه می دهد که می تواند به عنوان پلی بین سنت های مختلف عمل کند که به سلبریتی و سایر انواع شهرت می پردازند. از آنجایی که تشریح جزئیات یک تعریف کارآمد از شهرت، وظیفه سترگی است که تا به حال هیچ محققی به کفایت به آن نپرداخته است به فراتر از دامنه موضوعاتی می رود که در این مقاله می توان به آنها پرداخت، من بر نشان دادن این موضوع تمرکز خواهم داشت که چگونه تمایز بین اشکال و محتواهای شهرت به مثابه مفاهیم، برای ترسیم ویژگی های شهرت های فردی در یک چارچوب وسیع تر مفید است. طرح پیشنهادیای که در ادامه می آید صرفاً یک متنِ خاص نظری نیست، در حقیقت این واقعیت که تاریخ سلبریتی از پرسش های وسیع تر منفصل شده است، استدلال مهمی است که برای کنار گذاشتن آن به عنوان موضوعی فاقد اهمیت تحقیقاتی، مورد استفاده قرار گرفته است. به معنای گستردهتر، تکه تکه شدن این عرصه مطالعاتی از روندی تأثیرگذار در تاریخ فرهنگی حکایت دارد، و گسترش آن به ناسازگاری روش شناسی های مجزا کمک می کند. با هیاهوی فراگیر نظریه در تحقیقات تاریخی، ایجاد این پل بسیار ضروری به نظر می رسد.
مسئله تاریخ شهرت
در سال ۲۰۱۸ بسیار سخت است که تحقیق تاریخی درباره سلبریتی را با به مثابه جریانی حاشیه ای نادیده بگیریم. در حقیقت، انبوهی از مقالات و کتب وجود داشته اند که به طور کامل به واکاوی «فرهنگ های اولیه سلبریتی» اختصاص داشته اند یا حداقل به شکلی مستقیم به درک ما از گذشتۀ شهرت کمک کرده اند. از دهه ۱۹۹۰ عرصه سلبریتی های تئاتر[۸] شاهد رشدی سریع بوده است، به ویژه با توجه به مطالعات زنان بازیگر مشهور، که به خیلی دورتر، یعنی قرون شانزدهم تا هجدهم می رسد(ونکو ۲۰۱۱). همزمانی با انتشار چندین اثر کلیدی درباره نظریه جنسیت در دهه ۱۹۹۰(به ویژه باتلر[۹] ۱۹۹۰) این مطالعات تمایل یافتند تا بر جنبه های جنسیتی شهرت متمرکز شوند تا جایی که برخی محققان یک زیرشاخه مطالعاتی دیگر ذیل نام «مطالعات زنان بازیگر» پیشنهاد کردند(انگل ۲۰۱۶، ص. ۵۰-۷۴۹). اما چنین توجهی اصلاً انحصاری نبود.
[۱] Daniel Boorstin
[۲] pseudo-events
[۳] P. David Marshall
[۴] false value celebrity
[۵] deserved glory
[۶] Ahistoricism
[۷] presentist bias
[۸] theatre celebrity
[۹] Butler