برگردان نفیسه ایمانی
صبح یکی از روزهای ماه می که به نظر می رسید گرمای خورشید سرانجام بر آخرین نسیم خنک زمستانی نیوانگلند فایق می آید، من اینز(Inez) را ملاقات کردم؛ ۱۷ ساله و دانش آموز متوسطه اول در یک دبیرستان دولتی، که موافقت کرده بود در مطالعه من درباره میل جنسی دختران نوجوان مشارکت کند. در حالی که در یک گوشه آفتابگیر از مسیری کم تردد نشسته بودیم، من به اینز که درباره تجارب سکسوالیته اش، صحبت می کرد، گوش می دادم. سرهایمان روی ضبط صوت من که بی صدا می چرخید، خم شده بود تا خودمان را از مزاحمت دیگران یا شنیده شدن حرف هایمان محافظت کنیم. در یک ساعت و نیمی که با هم صحبت کردیم، به نظر می رسید که پاسخ به سوالات من برای اینز آسان بود. روایت هایش با جزییات و همراه با تاملاتی درباره احساسات و افکارش بودند. یکی از اولین داستان هایی که انتخاب کرد تا برای من بگوید درباره اولین باری بود که با پسری که می گفت «رابطه عاشقانه» داشتند، نزدیکی جنسی داشت:
نوشتههای مرتبط
اولین باری که سکس داشتم، این چیزی بود که حداقل انتظارش را داشتم. در واقع من به خانه او نرفته بودم و انتظار داشتم که چیزی اتفاق بیفتد. چون او مرا بوسید و من احساس کردم انگار آنجا نیستم، مثل این که بدنم شل شد. مثل این بود که با او یکسال بیرون رفته ام. من مثل اینکه، مثل اینکه واو و اممم، او فقط من را بوسیده بود و من مثل اینکه، و آن وقت همه چیز مثل یک تصادف، مثل اینکه بدن من شل شده بود، و آن موقع همه چیز اتفاق افتاد. برای من، من احساس می کردم انگار به هیچ چیز توجه نداشتم.
می توان از طرق مختلف به روایت اینز توجه کرد. روانشناسی رشد ممکن است آن را شاهدی بر عدم بلوغ بگیرد، چون نشان می دهد که او هنوز یک خود جنسی برساخت نکرده است. از آنجا که اینز هیچ وقت مستقیما نگفت می خواسته سکس داشته باشد، ممکن است به نظر برسد که این روایت تجربه ای از قربانی شدن و اجبار را منعکس می کند. اما اینز تجربه اش را به عنوان یک لذت جنسی ارائه کرد، که به قول او لذت «خواسته شدن» و « از یک طریق فیزیکی نشان دادن به او که من بیشتر عاشقش شده ام» بود. و همچنین شیوه دیگر فکر کردن به روایت اینز در نظر گرفتن آن به عنوان یک نوع اغماض است: مضمون اصلی که سکس «فقط اتفاق افتاد»، توضیحی است که دختران به طور مداوم از آن برای توضیح این که چطور وارد سکس شدند، ارائه می کنند. گفتن این که رابطه جنسی «فقط اتفاق افتاد»، یکی از اندک شیوه های در دسترس برای دختران نوجوان است که تجربه جنسی خود را معنادار کنند و توضیح دهند؛ و به چنین روایت هایی قدرت داده که تجربه مان را از بدنمان شکل بدهیم، این روایت می تواند به ما بگوید آنچه را که تجربه جنسی آن ها واقعا بوده است. در جهانی که دختران خوب، لطیف و به هنجار احساسات جنسی خودشان را ندارند، این یکی از معدود روایت های نجیبانه ای است که یک دختر می تواند تعریف کند. این که «این فقط اتفاق افتاد» یک روایت درباره لذت است(Plummer, 1995)..
پس این فقط اتفاق افتاد می تواند به عنوان یک پوشش روایت فهمیده شود. این روایتی درباره الزام دختران به پوشاندن لذتشان است. همچنین روایتی است که انتخاب فعال، فاعلیت و مسئولیت را پنهان می کند، که لذت را در گفتار و در زندگی «ناپدید» می کند. اما «این فقط اتفاق افتاد» هنوز بیش از آن روایتی است که توسط دختر دیگری هم برای توضیح تجربه شخصی اش گفته شود. تمرکز بر روایت شخصی اینز از توسعه رشد جنسی اش این واقعیت که دختران به لحاظ جنسی در خلاء رشد نمی کنند را نادیده می گیرد. این تمرکز شیوه هایی را که دختران تحت فشار سیستماتیک هستند که در مورد لذت جنسی شان حس، فکر و عمل نکنند نادیده می گیرد. این کار هم امتناع پیوسته ما برای ارائه هر نوع راهنمایی برای دانستن، گفتگو و داخل شدن در لذت جنسی خود آن ها و هم پیامد های این امتناع را می پوشاند: نزدیکی جنسی- بیشتر وقت ها محافظت نشده، که برای دخترها «فقط اتفاق می افتد». «این فقط اتفاق افتاد» بی شک یکی از انبوه روایاتی است که یک دختر می تواند در باره یک تجربه منفرد بگوید. صداقت آن مطرح نیست. آزادی گفتن و زندگی کردن این روایت در مورد سکسوالیته نوجوانان مونث مطرح است. به نظر من این روایت یک روایت ناایمن و ناسالم برای دختران است.
ما چگونه سکسوالیته سالم و رشد نوجوانی سلامت را تعریف می کنیم؟ کتاب راهنمای کلاسیک رشد نوجوانان می گوید « در زمینه سایر اهداف رشد، یک مورد تبدیل شدن به کنشگر جنسی خود-انگیخته فرض شده است » (Miller &Simon, 1980, p. 383). پس ما به ندرت به سکسوالیته در غالب سلامت و مثبت فکر کرده ایم که چنین رویه ای به تغییر ذهنیت نیازدارد. در ۲۰۰۱ جراح عمومی ایالات متحده، دیوید ستچر، درباره چنین تغییری در فراخوانی برای ارتقای سلامت جنسی و رفتار جنسی مسئولانه بحث کرده است. او در مقدمه می نویسد، «لازم است توجه داشته باشیم که سلامت جنسی هم با سلامت جسمی و هم روانی در ارتباط است و در طول تمام زندگی، نه فقط در سال های باروری مهم است.» این موضع بیانیه ای را منعکس می کند که چندین سال قبل توسط کمیسیون ملی بهداشت جنسی نوجوانان، با تایید سی و هفت انجمن تخصصی، از جمله انجمن پزشکی آمریکا و انجمن روان شناسی آمریکا منتشر شده بود. موسسه مذهبی اخلاق، عدالت و درمان جنسی، شبکه ای متشکل از بیش از دو هزار رهبر مذهبی از بیست و پنج فرقه، در اعلامیه ۲۰۰۱ خود «سکسوالیته را به عنوان مرکز انسانیت ما و جزء جدایی ناپذیر از معنویت مان» شناخت. سکسوالیته همیشه هم در ذهن ما و هم در تحقیقات فقط در غالب منفی در نظر گرفته شده، به خاطر همین بارها با مشکلات اخلاقی مثل اعتیاد و الکلیسم جمع بسته شده است. اما این موضوع به راحتی فراموش می شود که ما تصور نمی کنیم در نوجوانی معتاد یا الکلی شویم، در حالی که قرار است به عنوان یک موجود جنسی طی زمانی که به بزرگسالی می رسیم از لحاظ جنسی رشد کنیم. بدون یک گذرگاه رسمی و روشن، رشد این بعد به خصوص برای دختران سخت تر خواهد بود. با توجه به این که من به دنیای اینز و دختران دیگر مورد مصاحبه از نزدیک نگاه کرده ام.
Tolman, D. L. (2005). Dilemmas of desire: teenage girls talk about sexuality. Cambridge & London: Harvard university press.