سال ۲۰۲۲ میلادی با موقعیتی تنشآمیز در سراسر جهان آغاز شد، موقعیتی که ظاهرا ادامه یافتن پاندمی کرونا، همچون درختی که چنگل را میپوشاند، آن را از دید بسیاری از ناظران پنهان کرده است. در واقع، بیماری کرونا با پیآمدهایی که هر روز اعلام میشود و تا سالهای سال ادامه خواهند داشت سبب شده است که چارچوب به وجود آمدن این بیماری و مدیریت بسیار ضعیفی را که نه توانست از گسترش آن جلوگیری کند و نه پس از مهار گسیختهشدن از آن، تلفات را کاهش و متوقفش کند، نادیده گرفته شوند. برعکس، مدیریتهای سیاسی که نظامهای پزشکی و اقتصادی و امنیتی همگی به آنها وابسته هستند، تلاش میکنند، این بیماری را با مورد مشابهش در صد سال پیش یعنی پاندمی آنفولانزای اسپانیایی مقایسه کنند یا از موارد دیگری که برای بیماریهای لاعلاج واکسن ساخته شده و از «پیروزی» و «سرعت» خود در این موارد سخن بگویند. اما چه چیزهایی گفته نمیشوند: نخست اینکه منشاء مشکوک این ویروس که ظاهرا از آزمایشگاهی در چین بوده و حتی شاید با ویروسی ساختگی سروکار داشته باشیم؛ یا اینکه سالهای سال بوده که از زمان بیماری مشابه سارس، کار ساخت واکسن در دستور کار بوده و بنابراین ادعای اینکه کار «چند ده ساله کشف و ساخت واکسن» یک ساله انجام شده، یک فریب دیگر است. نکته دیگر آنکه کرونا باز هم بیرحمی سرمایهداری کارخانجات داروسازی را نشان داد و این را که حاضرند میلیاردها میلیارد از زندگی مردم هزینه شود ولی آنها از سود خود چیزی کم نکنند. نابرابری میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و نابرابری میان اقشار گوناگون مردم کشورهای توسعه یافته که بلاهت سیاسی دولتهای نولیبرال و دیکتاتوریهای جهان سومی به مردم محروم تحمیل کردند. ذر نهایت کرونا امروز چنان فضا را اشغال کرده است که نه شکست بیست ساله آمریکا و تخریب یکی دیگر از کشورهای خاورمیانه (افعانستان) به چشم بیاید، نه ادامه فاجعه آمریکای مرکزی زیر فشار مافیای مواد مخدر، نه دیکتاتوریهای قدرتمند چین و روسیه و درآمیختگی آنها با نظامهای سرمایهداری و مافیایی و نه سقوط آمریکا تا مرزهای یک کودتای ضد دموکراتیک. هم از این رو، امروز باید بیش از هرچیز نه از کمبود اطلاعات بلکه از اطلاعات انحرافی واهمه داشت که چشمان ما را از متن به سوی حاشیه هدایت می کنند و از بحرانهایی که چنان جان همه را به خطر می اندازند که نمیتوان جز به «زنده ماندن» در کوتاه مدت اندیشید.