یکی از شاخهها و شاید سختترین شاخهعکاسی، عکاسی مستند است. و حتی شاید گفت که عکاسی کمتر شناختهتر شده توسط اکثریت مردم. این روزها عکاسی مدلینگ عکاسی آشناتر برای مردم است و حتی جذابتر از سبکهای دیگر عکاسی. نگاهی حتی گذرا به صفحههای اینستاگرام و سایت و وبلاگها میتواند گواهی روشن بر این گفته باشد. مستند همانطور که از نامش برمیآید نوعی سند به شمار میآید؛ واژه سند (document) را اولین بار «ژان اوژون آگوست آنژه» به کار برده است. این نوع عکاسی حضوری پررنگ در عرصه علوم اجتماعی دارد و پژوهشگران اجتماعی و مخصوصاً مردمشناسان و انسانشناسان از آن بهرههای زیاد میبرند. همانگونه که روتشاین معتقد است عکس مستند گواه یک واقعه است؛ و به همین دلیل توانسته است دریچهای باشد برای دنیای علوم اجتماعی. روتشاین تکنیک ساده، بیان واقعیت و توجه به مشکلات اجتماعی در تمام سطوح را از خصوصیات عکاسی مستند میداند.
عکاس مستند قصدی برای دستبردن در اصل واقعیت ندارد و میخواهد لحظه و صحنه منتخبش را آنگونه که هست به تصویر بکشد. و خود این ثبت لحظهای خاص باعث شده است که این نوع از عکاسی، عکاسی دشواری باشد. عکاسی مستند برخلاف تصور بعضی از افراد عکاسی آسانی نیست که عکاس در محیطی قرار گیرد و از هر آنچه که میبیند عکس بیاندازد. در عکاسی مستند مهمترین اصل نگرش و دغدغه عکاس است. عکاس با ذهن آماده به سراغ سوژه خود میرود. به عنوان مثال عکاس مستندی که قصد دارد در مورد آلودگی شهری عکاسی کند، شناختی نسبت به آلودگی شهری، انواعش، تاثیراتش بر زندگی شهروندان دارد و با این شناخت است که در محیط قرار میگیرد و سوژه ها را شکار میکند. و باز به اعتقاد روتشاین عکاسی مستند، یافتن جنبههای با اهمیت و قابل ارائه در چیزهای پیش پا افتاده و معمولی است که میتواند در جاهای مختلف حتی در خیابان اتفاق بیفتد.
البته عکاسی مستند با عکاسی خیابانی تفاوت دارد، عکاسی خیابانی شاخهای از عکاسی مستند است که در خیابان گرفته میشود اما لزوماً مانند عکاسی مستند ایدهای از پیش تعیین شده پشت آن نیست و میتواند بیانگر زندگی روزمره مردم باشد. «عکاسی خیابانی گونهای از عکاسی مستند به شمار میرود که موضوعات آن شامل صحنههایی غالباً ساده و یا پنهان از اماکن عمومی از قبیل خیابان، پارک، ساحل، بازار و سایر موقعیتهاست.» (بهارلو،۱۳۹۰: ۱۶) البته نداشتن ایدهای از پیشتعیین شده به معنای بیهدفی در این نوع نیست و ثبت احساسات مردم یکی از ویژگیهای عکاسی است و با نگاهی که مردم عادی از حوادث خیابان عکاسی میکنند فرق دارد.
نوشتههای مرتبط
با اینکه در عصر دیجیتال قرار داریم و میلیونها انسان در ایران دارای تلفن همراههای پیشرفتهبا کیفیت دوربین بالا هستند، اما همچنان دوربین حرفهای (SLR) بر گردن و یا بر دست داشتن برای بسیاری از مردم جذاب است و اگر عکاس زن باشد این جذابیت بیشتر هم میشود. البته عمدتاً تصور مردم این است که او عکاس خبرگزاری است و یا حتی میپرسند که برای کدام روزنامه فعالیت میکند. و این خود نشانگر این است که مردم در مورد عکاسی مثلاً مستند و یا عکاس آزاد اطلاعات زیادی ندارد و فکر میکنند عکاسی که میبینند برای مرکز خاصی کار میکند. در کل عکاسی مستند دارای مسائل و مشکلات زیادی است که باید در نوشتاری دیگر بدان پرداخت، برخی از مشکلات در عکاسی مستند و یا در عکاسی خیابانی برای زنان دوچندان است و فعالیت زنان را در این حوزه تحت الشعاع خودش قرار میدهد. در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میکنم:
۱- یکی از مشکلات زنان (بهخصوص در ایران) حضور در مجالس و محافل مردانه است؛ موقعیتی مانند استادیوم فوتبال را در نظر بگیرید که عکاس مستند زن که آزاد عکاسی میکند بخواهد در آنجا حضور یابد و عکاسی کند. به فرض گرفتن مجوز تا چه اندازه شرایط عرف جامعه میپذیرد که زن در مکانی با صدهزار مرد قرار گیرد؟ آیا میتواند آزادانه بر روی پلهها راه برود به دنبال سوژههای خود باشد؟ برخورد مردانی که برای دیدن فوتبال میآیند با دیدن یک زن دوربین به گردن که بادقت به اطرافش نگاه میکند، چه خواهد بود؟ قطعا فردی که عکاسی مستند را به جای عکاسی مدلینگ و یا طبیعت انتخاب کرده است، مشکلات آن را هم تاحدودی پذیرفته است، اما آیا اگر مردی با دوربین در استادیوم راه برود و عکاسی کند حضورش به اندازه همان زن جلب توجه خواهد کرد؟ مخصوصاً اینکه عکاسان خبری مرد در ورزشگاه زیاد هستند و حضورشان امری عادی است.
یا موقعیت دیگری را در نظر بگیرید مانند سخنرانی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری. در سِن بالای سالن که کاندیدا و همراهان او ایستادهاند، زنی عکاس (مقصود من در اینجا صرفا عکاس مستند است و نه عکاس خبرنگار) بخواهد در فاصله دو متری از کاندیدا و همراهانش عکاسی کند، احتمال اینکه توجه بسیاری از حضار به سمت عکاس رود زیاد است و عکاس هم با علم به این موضوع باید به فعالیتش ادامه دهد.
۲- مشکل دیگری که برای زنان عکاس مستند و یا خیابانی بیشتر از عکاسان مرد در این حوزه است، حضور در مکانهای خلوت و همچنین در مکانهای تاریکتر است. تصور کنید عکاس زنی را که میخواهد پروژهای در مورد معتادان و کارتونخوابهای زیر پلها و یا ساختمانهای خرابه عکاسی کند. در چنین موقعیتی لزوماً جنسیت معنایی پررنگتر مییابد و حضور یک زن به تنهایی در جایی که ممکن است حتی قاچاقچیان مواد مخدر حضور داشته باشند سخت میشود. نه اینکه عکاسی در این محیط برای یک مرد کار آسانی باشد ولی برای زن شرایط حادتر میشود.
۳- مشکل دیگر زنان در این نوع عکاسی، پوزیشن و فرم بدنشان است. مردان به راحتی میتوانند بالای کامیونی بروند و از یک راهپیمایی عکاسی کنند، یا دو زانو بنشینند و یا از نردهای آویزان شود و یا حتی دراز بکشند. حال اگر در جامعه ما زنی کف خیابان بنشیند و یا بالای کامیون برود و شروع به عکاسی کند، باید منتظر چه واکنشهایی باشد؟ به ندرت عکاسان زن و یا حتی مرد را در خیابانها و محیطهای مختلف شهری که لبریز از سوژههای تاملبرانگیز هست مخصوصاً در مادرشهری مانند تهران میبینم، و عکاسی با پوزیشنی متفاوت که بخواهد عکس خود را به هر ترتیبی بیندازد ندیدم. این بدان معنا نیست که یک عکاس حتماً باید استیلی متفاوت برای عکس انداختن داشته باشد، بلکه به عنوان کسی که گاهی عکاسی میکند معتقدم زمانهایی اتفاق میافتد که نمیشود رودر روی سوژه راست ایستاد و عکس گرفت. یک عکاس حرفهای و ماهر نیازمند این است که مدام بتواند زاویهدیدش و موقعیتش را تغییر دهد تا آنچه را که مدنظرش از ثبت کند. آیا یک زن میتواند نزدیک کاندیدای ریاست جمهوری روی زمین بنشیند و از زاویه پایین از صورتش عکس بگیرد؟
۴- عکاسی مستند مخصوصاً عکاسی مستند اجتماعی دارای حساسیتها و مهارتهای خاص خودش است؛ مانند عکاسی مدلینگ نیست که در یک استادیوم و یا در یک باغی عکاس و سوژه به دور از نگاه دیگران ساعتها هر طور که میخواهند عکاسی کنند. در عکاسی مستند، اغلب مواقع، عکاس در وسط زندگی مردم قرار میگیرد و آداب و رسوم و رفتارها و منش و مشکلات آنها را به تصویر میکشند. به همین دلیل یک عکاس مستند باید چشم و ذهن بیدار و هوشیاری داشته باشد و به مسائل و مشکلات جامعه حساس باشد و دارای مهارتهای ارتباطی بالایی باشد تا به سوژه نزدیک شود و با او اخت شود و اعتماد وی را جلب کند. به دلایل مختلفی مانند جامعهپذیری این مهارت ارتباط در زنان کمتر از مردان عکاس است، نه اینکه در زنان عکاس وجود ندارد، زنان عکاسی هستند که میتوانند آنقدر میزان ارتباط با سوژه را نزدیک کنند که مانند خانواده خود او را بپذیرد. اما براساس تجربه خودم، مردان زودتر میتوانند جلب اعتماد کنند حتی در ارتباط با سوژه زن. برای زنان کار کردن با سوژه زن راحتتر است تا اینکه بخواهند با سوژه مرد کار کنند بهخصوص زمانی که تعداد مردان زیاد باشد.
۵- گاه پیش میآید که عکاس زنی که در خیابان عکاسی میکند با الفاظی ناپسند مواجه میشود؛ با اینکه با وجود انواع کانال ها و صفحات اینترنتی میزان متلکگوییهای خیابانی کم شده است ولی از بین نرفته است و شاید این در بطن جامعه نهادینه شده باشد. چندین بار برایم پیش آمد که پسری از کنارم گذشت و گفت از من هم عکس میگیری. این مسئلهای نیست که عکاسان مرد با آن مواجه شوند.
جسمیت و جنسیت یک زن معمولاً پیشاپیش هدف و فکر او حرکت میکند و طبعاً این موضوع خودش را در فرایندی مانند عکاسی هم خود را نشان میدهد. یک عکاس طبیعت زن که در کوه با آرامش بیشتری عکاسی میکند و احساس امینت جسمی و روانی بیشتری احساس میکند تا عکاس مستند زنی که شبها به دنبال دختران کارتون خواب است. مسلماً در عکاسی مستند کسی به دنبال آرامش و لذتبردن به شکل عکاسی طبیعت نیست، اما نیاز به امنیت برای ادامه کار و نشان دادن معضلات اجتماعی جامعه دارد. یلدا معیری از عکاسان زن ایرانی که به چندین کشور سفر کرده در سفرش به مالزی میگوید حتی در مسائلی مانند حمام رفتن و دستشویی رفتنش به مشکل داشته است و بعضی جاها راهش نداده بودند. و یا در انتخابات ۹۲ به دلیل اینکه در حوزهای به قسمت آقایان رفته بود تا از حضور نامزد انتخابات عکس بگیرد کتک خورده بود. اما نیوشا توکلیان معتقد است که محدویتهای جنسیتی نباید مانع کار عکاس زن شود و بر روی آنها تمرکز کند و میگوید اتفاقا در عراق، لبنان، عربستان سعودی به دلیل اینکه عکاس زن بوده مردم راحتتر به او اعتماد و او را به خانههایشان دعوت میکردند و حتی معتقد است که عکاس زن بودن در خاورمیانه میتواند یک امتیاز باشد. خلاصه سخن اینکه حتی امروزه خود ماهیت دوربین به دست گرفتن زنان برای دیگران کنجکاویبرانگیز است و جسارت زنان و مخصوصاً آنهایی که در دهههای قبل فعالیت میکردند قابل تحسین است. در عکس پایین که مهرخانه گذاشته است زنی با چادر دوربین (فیلمبرداری) به دست بالای اتومبیلی ایستاده است؛ نگاه متعجب مردان به او جای تامل دارد، آیا این نگاه دلیلی غیر از زن بودن او میتواند داشته باشد؟ به نظرم هنوز هم اگر زنی حتی با همین اندازه از حجاب (چادر) بالای اتومبیل برود تا عکاسی کند برای دیگران حتی زنها عجیب است.
منابع
بهارلو، علیرضا (۱۳۹۰)، «عکس بداهگی لحظهها- درباره راچ و عکاسی خیابانی»، تندیس، ش ۲۱۰، صص ۱۶ -۱۷.
روتشاین، آرتور ترجمهی افشین شاهرودی (۱۳۶۹). «تاریخچه عکاسی مستند (فصلی از یک کتاب در دست انتشار توسط انتشارات اطلاعات)»، ادبستان فرهنگ و هنر، ش ۱۴، صص ۲۵ – ۲۷.
روایت دو زن ایرانی از ثبت زندگی در دل جنگها
https://www.isna.ir/news/93090804690/