شهر تهران در روند توسعه دهههای اخیر رشد فراوانی را تجربه کرده است. این شتاب از یک سو حاصل پاسخگویی به نیازهای شهروندان است و از سوی دیگر شهری فاقد حس مکان را به ارمغان آورده است. بازگرداندن کیفیت و هویت به شهرمان شناختی عمیق از وجوه مختلف نسبت به شهر تهران را ضروری میسازد تا در پاسخ به بحرانهای ناشی از این پیامدها، مفاهیم و گرایشهای تازهای برای توسعه آینده که متضمن کیفیت زندگی شهری باشد، مطرح شود. منظر شهری از جمله این حیطههای دانش است.
منظر شهری توجه به اهداف بومشناسانه و بروز فعالیتهای مختلف اجتماعی و اقتصادی در توسعههای شهری را در دستور کار خود قرار میدهد. امروز این عقیده وجود دارد که بقای شهرها نه در مبارزه با طبیعت بلکه در آشتی و انسجام با نیروهای آن نهفته است. سیمای شهرها به بهترین شکل بیانگر هویت کالبدی و بصری آنها برای درک کارکردهایشان بوده است، در حالیکه عناصر و فضاهای عمومی شهرهایمان فاقد چنین هویتی در چهره و منظر خود هستند. به بیان دیگر سیمای بیرونی عناصر شهری امروز همچون گذشته دارای تصویری شفاف و خوانا نیست و به راحتی با مشاهده خصوصیات حجمی و شکلیشان کارکرد و هویت آن قابل لمس نمیباشد. امروزه هویت شهری همچون حلقهای گمشده است و شهرها و سیمای آنها نه بر پایه هویت اصیل خود، بلکه بر پایه تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و الگوهای مدرن، بدون توجه به الگوهای بومی، در حال شکلگیری و گسترش است.
منظر شهری از موضوعات مهم در زمینه معماری شهری است و به چند دلیل نیاز به بررسی فراوانی دارد؛ یکی اینکه، به پدیدهای چون شهر مربوط میشود؛ دیگر اینکه، موضوعی میاندانشی است و در نهایت اینکه، زمینهای بکر در جامعه امروز ما محسوب میشود. ارتقاء کیفیت زندگی شهری مرهون توجه به زمینههایی است که موجب بهبود هویت، شرایط ادارک و خوانایی شهر شوند. منظر شهری در حیطهای تعریف می شود که کلیه این موارد نظام اصلی اهداف آن را تشکیل میدهد.
شهر ارزندهترین دستاورد هنری انسان است. شهر به عنوان تبلور کالبدی آمیزهای از فرهنگ و طبیعت، هویتی خاص خود را دارد. هماهنگی میان فرهنگ و طبیعت بر غنا و کیفیت شهر میافزاید. ساحتی از منظر شهری شامل توجه به خرداقلیم برای آسایش ذهنی و بصری شهروندان است که به علاوه یکی از مؤلفههای شکلدهی به ادراک عرصه عمومی شهر محسوب میشود. مشکل اصلی در زمینه قابلیت درک طبیعت از سوی افرادی است که بیشتر تجربیات اولیه زندگیشان را در محیطهای انسانساخت سپری کردهاند. بنابراین ارتباط تنگاتنگ محیط شهری و طبیعت برای زندگی شهری ضروری به نظر میرسد.
کتاب طراحی منظر شهری موضوعاتی را معرفی و بررسی میکند که توجه به آنها زمینهساز حیات مدنی در شهر است. کتاب با طرح مطالب ارزنده در حیطههای ماهوی و رویهای برای ارتقای کیفیت منظر در عرصه عمومی شهر رویکردی مطمئن ارائه میدهد. موضوعات اصلی این کتاب که از مطالعات آکادمیک و حرفهای نگارنده حاصل آمده شامل موارد تاریخی، زمینههای نظری، عناصر تشکیلدهنده و روند طراحی میباشند. کتاب در هشت فصل اصلی شکل گرفته است، نظم حاصل در موضوعات این کتاب سمت و سویی گرفته است که کاربرد آن را به عنوان منبع مطالعاتی برای بررسی و طراحی یک پروژه منظر شهری، فراهم میآورد.
تأکید اصلی در بخشهای مختلف کتاب، در کنار عرصه های عمومی، بر اهمیت طبیعت به عنوان عنصر اصلی سازنده فضای شهر و همچنین عامل اصلی زیباسازی فضای شهر بوده است. احساس تعلق که نیاز انسان امروزی است ریشهای دارد که به طبیعت و مظاهر آن متصل میشود. زمانی که در دل شهر فضای طبیعی و سبز، در رابطه با طبیعت بکر، ایجاد شده باشد، مردم با حضور در آن حس میکنند برای مدت کوتاهی هم که شده از فضای شهری کاملا دور هستند.
درخت به عنوان بخش لاینفکی از طبیعت عنصر کلیدی و از عناصر مهم منظر شهری است. بررسی حضور درخت در شهر در سیر تحولی تاریخی شهرها شناخت عمیقتری را از تأثیر این عنصر حاصل می آورد. تاریخچه درختان در شهر و تداخل شخصیت این عناصر طبیعی در منظرهای شهری متأثر از استفاده ابزاری بشر شده است. عناصر و عواملی که تحت عنوان طبیعت در شهر مورد استفاده قرار می گیرند، چندان هم طبیعی نیستند. اروین زوبی (Ervin Zube) در مقاله «تاریخچه درختان در شهر» موضوع درخت را در شهر با چنین پیشینهای آغاز می کند که در حدود دویست سال از سابقه وجود عنصر درخت، به عنوان یک عنصر طراحی منظر شهری در شهر، نمیگذرد. در فرانسه قرن هجدهم، تحت تأثیر باغهاب باروک قرن هفدهم، الگوهای هندسی و محورهای متقارن در طول و با شکل و مقیاسشان چنین ابراز میکردند: طبیعت به دست بشر تسخیر شده است. این باغهای بزرگ با راههای مستقیم از میانشان و راههای شعاعی از مرکز اصلیشان، الگوی طرحهای شهری در قرن هجدهم شدند (ص ۲۵).
در پاریس بلوارهای درختکاری شده به دست هاسمن در دهه ۱۸۵۰ میلادی بافت شهر را قطع نمود. البته این بلوارها جداره مسکونی نداشتند. بر طبق گفته هاسمن: «این درختان برای پوشش ساختمانهای بزرگ، قصرها و پادگانها بود تا منظره خوشایند بصری را بوجود آورند. در ضمن، بلوارها امکان دسترسی راحتتری برای سرکوب آشوبهای مردمی به پلیس می دهند» ص ۲۷).
نگرش استفاده از درخت در طراحی شهرهای آمریکا متأثر از طرح باغ فرانسوی دوره باروک بود که در جریان منظرسازی رمانتیک انگلیسی قوام یافت. شهری چون پاریس با بلوارهای وسیع درختکاری شده الگوی شهرهای شیکاگو، سانفرانسیسکو، سن لوئیس، دیترویت، لس آنجلس و مینیاپولیس شد. این طرح با فضای باز و سبز و درختکاری شده در خیابانها و عرصه عمومی روی الگوی شطرنجی شهر قرار میگرفت. (ص ۳۰).
طراحی منظر شهری به عنوان یکی از موضوعات طرح جامع امروزه جایگاه خود را یافته است. بسیاری از طرحهای توسعه شهری پس از اجرا با مشکلات اجتماعی، اقلیمی و دسترسی روبهرو شدهاند. همچنین عوامل جدید در شهرسازی و طراحی شهری بر منظر شهری نیز تأثیرگذار هستند. حتی تلویزیون، زندگی اجتماعی را به زندگی خصوصی و انسان بیرون از خانه را به انسان درون فضای خانه تبدیل کرده است. به همین دلیل ” جذابیتهای منظر شهری می تواند در الگوی رفتار اجتماعی مؤثر واقع شود و پژوهش درباره نیاز بشر به داشتن اوقات فراغت و اینکه خدمات و فضای زیبا به چه میزان پاسخگوی این نیاز است، ضروری به نظر می رسد” (ص ۴۳).
بسیاری از اهداف بصری جنبه کیفی دارند و برخی از آنها را نمی توان به راحتی تعریف نمود. کتاب حاضر به اهداف بصری که در طراحی منظر شهری از اهمیت ویژه ای برخوردارند پرداخته است:
۱-آسایش. حس بصری و سایر احساسات باید در محدوده آسایش تعریف شوند که برای افراد مختلف متفاوت است. ولی بر اساس موارد مشابه می توان مشخص کرد که در عرصه اجتماعی کدام عناصر ناخوشایند و کدام عناصر خوشایند و مورد قبول هستند.
۲-گوناگونی. در هر شهری باید محیطها و احساسهای گوناگون وجود داشته باشد و مردم نیز در انتخاب محیط باید آزادنه تصمیم بگیرند. بدین وسیله به نیاز مردم به تنوع و تغییر پاسخ داده می شود و البته ایجاد یک کل یکپارچه همواره از اهداف اصلی است.
۳-هویت. هویتهای بصری در مکانهای شهری در تفاوتشان با سایر مکانها، شناخت خود مکان، به یاد ماندنی بودن مکان یا سرزندگی مکان تعریف می شوند. مراکز مهم و همچنین خیابانهای اصلی باید منحصر به فرد باشند ولی مکانهای دیگر می توانند تفاوتهای قابل ادارک جزئی داشته باشند. این کیفیت هویت را معمولا حس مکان می نامیم و بدون آن ناظر نمی تواند برداشت خود از محیط را دریافت نماید.
۴-ارتباط داشتن یا مرتبط بودن. بخشهای مختلف یک مکان باید طوری کنار یکدیگر قرار گیرند که یک ناظر معمولی بتواند ارتبط آنها را درک نماید. در این عرصه بخشها هر کدام باید طرح و نقش خود را در فضا قابل درک سازند و خوانا بودن فضا نیز به همین معناست. ساختار شهر ضمن حفظ حالتی از معماگونگی میبایست ساده و قابل انعطاف باشد؛ چون افراد مختلف در شهر و از طرق مختلف از آن استفاده و آن را درک می کنند. خوانایی ساختار شهر در بوجود آمدن و تقویت ایمنی ذهنی و احساسی، احساس افتخار به جامعه و حس جامعیت و تعلق یا جنبه های آموزشی درباره جهان پیرامونی مؤثر است.
برای ایجاد یک کلیت جامع در محیط شهری، ارتباط بین اجزا به صورت فضای میانی و ارتباطی تعریف میشود. ولی مسئله پیچیدهتر از این است. باید تشخیص داد که هر جامعه، روح و هویت و کیفیت خاص خود را دارد. چنین کیفیتی را نمی توان فقط با اجرای ضوابط یکسان کننده بارز نمود. هویت بافت شهری میتواند با بروز ساختاری خواناکننده که نشانگر ارزشها و نمادهای آن جامعه است، تقویت گردد (ص ۱۵۰).
فضای شهری بدون در نظر گرفتن مسائل زیبایی شناختی و معیارهای آن می بایست شامل کلیه عناصر بین بناها در شهر شود. این فضاها با محدودههای هندسی و اختلاف ارتفاعات و بناها محصور میشود. تنها با خوانایی روشن و مشخصههای هندسی و کیفیت زیباییشناختی، امکان ادارک فضای خارجی به عنوان فضای شهری دست میدهد (ص ۱۵۹).
۵-معنا داشتن. محیط و منظر شهری بایستی در ارتباط با دیگر عرصه های زندگی، معنایی را برای ناظر تداعی کند. با توجه به اینکه معنا و ارزش در جامعه امروزی گوناگون تعبیر می شود در طراحی محیط از آن دسته از تعاریف معنایی استفاده می شود که به وضوح مورد توجه بخش عظیمی از مردم است. از این میان سه ساحت ابراز فعالیتهای اصلی، معرفی تاریخ مکان و نشان دادن عناصر طبیعی از مهمترین زمینه های معنا بخشیدن به محیط هستند.
گرچه امروزه محدودیتهای موجود در عرصه های عمومی فراواناند، اما امکان بوجود آمدن یک منظر غنی، بسیار گسترش یافته است. مفاهیم متضاد بین معماری و طبیعت با مباحث میان گسترهای شدن دانش معماری کاملا تغییر پیدا کرده و مفاهیم جدید معماری منظر، جایگاه خود را در تعریف فضای شهری یافتهاند. در این میان ارتباط بین بشر و طبیعت، از نقش اساسی برخوردار است.
نوشتههای مرتبط
فهرست مطالب:
سخن آغازین
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: تاریخچه منظر شهری
فصل دوم: حیطههای نظری- دیدگاهها و مفاهیم
فصل سوم: مطالعات و تحلیل بصری در منظر شهری
فصل چهارم: ارزشهای بومشناسانه منظر شهری
فصل پنجم: تأثیر دسترسیها و خودرو در منظر شهری
فصل ششم: ابزار دخالت در منظر شهری
فصل هفتم: توصیههایی در حیطه هویت و فرآیند طراحی منظر شهری
فصل هشتم: نمونه پژوهشها و پروژههای منظر شهری
کتابشناسی
مشخصات کتاب:
سیروس صبری، رضا. طراحی منظر شهری، تهران، هنر معماری قرن، ۱۳۹۳، ۲۷۶ ص
email:malihedargahi@yahoo.com