کتاب ” شهرشاد، دگرگون کردن زندگی هایمان از طریق طراحی شهری” در سال در سال ۲۰۱۳ توسط روزنامه نگار کانادایی، چارلز مونتگومری نوشته شده است. از دیگاه وی شهر شاد انقلابی در شیوه ی تفکر ما به زندگی شهری خواهد بود. این کتاب کیفیتی جدید از شهر با عنوان شادی را مطرح می کند که از یک سو می تواند در رده کیفیت های پایه طراحی شهری قرار گیرد و از سوی دیگر فراتر از مفهوم کیفیت می تواند وضعیتی ایده آل از شهر را پیش رو قرار دهد. ارزش این کتاب علاوه بر مطرح کردن رویکردی نو در نگاه به شهر، در مطرح کردن طراحی شهری به عنوان ابزاری جهت دگرگون کردن زندگی است. به نوعی می توان گفت این کتاب طراحی شهری را به متن زندگی می آورد. این نوشته بر آن است تا با خلاصه کردن مطالب کلیدی کتاب و نوشته های دیگران در مورد کتاب، زمینه ای از تفسیر مونتگمری از شهر شاد را ارایه دهد.
شادی و مساله شهر
نوشتههای مرتبط
هدف شهر چیست؟ ارتقا ثروت اقتصادی؟ فراهم کردن فرصتهای بهتر برای ساکنان؟ چارلز مونتگومری پاسخ دیگری به این سوال می دهد، شادی. شهرها بایستی به گونه ای طراحی شوند که ساکنان را شادتر کنند. از دیدگاه مونتگومری ، شادی یک کانسپت و مفهوم نامشخص نیست ، بلکه معادله ای تعریف شده و قابل اندازه گیری است و مستقیما تحت تاثیر محیط ساخته شده پیرامون انسان است. از متروهای مملو از جمعیت گرفته تا گونه های معماری پیرامون ما و فضایی که در آن زندگی می کنیم، سطح استرس، سخاوت و بخشندگی و اعتماد ما به دیگران توسط طراحی شهری شکل می گیرد. شهر شاد بیانگر راهبرد اصلی مونتگومری است که بالاترین سطح رضایت انسانی در کارکردن و بازی کردن با دیگران نهفته است. برای نشان دادن این ایده و تاثیر مناطق متراکم شهری بر انسان، نویسنده محیط پراکنده حومه ها که توسعه شهری پنجاه سال اخیر در امریکا ی شمالی بوده است را سرزنش می کند.
پس از چند دهه پراکندگی بدون کنترل شهرها، بیش از هر زمانی افراد به شهرها نقل مکان کرده اند. زندگی شهری متراکم به عنوان راه حل و نوش دارویی برای بحران زیست محیطی و منابع عصر ما تجویز شده است. درحالیکه متروها، پیاده رو ها و برجهای مسکونی صرفا در جهت ارتقای وابستگی ما به خودرو و پراکندگی شهری هستند. اما به راستی این شیوه برای شاد زیستن ما بهتر است یا بدتر؟
روزنامه نگار چارلز مونتگومری روزنامه نگار در تعامل رشته طراحی شهری و علم نوظهور شادی، و در طی سفر هیجان انگیز خود به برخی از پویاترین شهرهای جهان، پاسخی را برای اینگونه سوالات می یابد. وی در این سفر با شهردار بوگوتا که اتوبوسهای قرمز رنگ برای کاهش اضطراب در شهر را معرفی میکند ملاقات می کند، با معماری ملاقات می کند که درسهایی را از شهرهای توسکانی قرون وسطی برای شهرهای مدرن نیویورک به ارمغان می آورد، با فعالی که آزادراه های پاریس را به ساحل تبدیل می کند و با ارتش حومه امریکا که شیوه زندگی خود را با تغییر ساختار خیابان ها و محلات تغییر داده اند. وی در این کتاب معماران، برنامه ریزان شهری، طراحان شهری ، متخصصین حمل و نقل که در تلاش برای حل مسائل گسترده شهری هستند را خطاب قرار می دهد و در نهایت چنین می پرسد که به راستی شهر برای کیست؟
ساختار کتاب
پیام کتاب ایجاد امید به این نکته است که: با تحکیم شهرهایمان برای شادی، می توانیم با چالشهای مبرم قرن حاضر مقابله کنیم. شهرشاد، شهر سبز و شهر کم کربن مکانهای مشابهی هستند و ما می توانیم به کمک هم آن را بسازیم. کتاب شهر شاد،از سوی انتشارات دابلدی ، در ۳۵۷ صفحه و در ارتباط با رشته های برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی فضای عمومی، ابعاد انسانی معماری، معماری و جامعه و شادی به چاپ رسیده است. این کتاب شامل ۱۳ بخش و یک نتیجه گیری است. نویسنده کتاب را با جمله ای از کریستوفر الکساندردر کتاب معماری و راز جاودانگی آغاز می کند: اسرار زندگی در این نکته است، گفته می شود که یک فرد در زندگی فقط نیاز به انجام کارهای فردی دارد ، کاملا مسئول مشکلات خویش است و برای شاد بودن تنها احساس شخصی کافیست ، اما حقیقت این است که هرشخص توسط محیط اطرافش شکل می گیرد، و توازن و هماهنگی او کاملا بستگی به هماهنگی و همسازی اش با محیط اطرافش دارد.
سفر در جستجوی شهر شاد و ملاقات انریکه پنالوسای الهام بخش
سفر مونتگومری از دیدار شهردار بوگوتا یعنی انریکه پنالوسا آغاز می شود ، که وی در سال ۲۰۰۰ شروع به تغییر شهر پراز مشکلات به یک شهر شاد کرد تا الهام بخش همه شهرداران و برنامه ریزان و تغییر ساختار و روح شهرها در سراسر جهان باشد. در این سفر وی با افراد بسیاری ملاقات داشته است، افرادی چون برنامه ریز فضاهای شهری یان گل ، برنده جایزه نوبل دانیل کاهنمن ، دانشمند علوم سیاسی رابرت پاتنام ، متخصص علوم اعصاب و اقتصاد(نورواکونومیست) پل زاک ، برنامه ریزان شهری چون لارنس فرانک و جفری تاملین ، پرفسور روانشناس رابرت تایر ، پروژه ی فضای عمومی فرد کنت و بسیاری از افراد دیگر. وی خوانندگان کتاب را دعوت به دیدن مکانها با چشم و پیاده روی و دوچرخه سواری در محله های مردم پسند شهرهای مختلف همچون ولیب در پاریس، ووبان در آلمان و هوتن در هلند می کند.
او ملاقات خود با شهردار بوگوتا را را اینگونه بیان می کند: “من اولین بار پنالوسا را زمانیکه در حال کار روی جملات جادوییش بود در بهار ۲۰۰۶ دیدم. سازمان ملل متحد به تازگی اعلام کرده بود که تا سال ۲۰۳۰ تقریبا ۵ میلیارد از جمعیت جهان، شهرنشین خواهد بود.آن بهار ، هبیتات، نماینده سازمان ملل متحد برای سکونتگاه های انسانی ، هزاران شهردار، مهندس و ماموران جهان را فراخواند. نمایندگان در مرکز همایش حاشیه بندرگاه در ونکوور دورهم جمع شدند تا راهی برای نجات شهرهای در حال انفجار از مصیبت و بلایا بیابند. جهان، آگاهی کمی از رکود اقتصادی بزرگ آویخته شده به آسمان شهر نداشت.
تصویر۲: انریکه پنالوسا، شهردارسابق بوگوتا
در این نشست به مشکل پرداخته شد. مشکل چیست؟ از یک سو ،شهرها بیشترین جمعیت جهان و ۸۰درصد گازهای گل خانه ای را تولید می کردند. از سوی دیگر ،همه پیش بینی ها بیان می کنند که شهرها در اثر تغییرات اقلیمی در حال به هم کوبیده شدن هستند. از امواج گرم و کمبود آب تا موج مهاجرانی که در حال فرار از خشکسالی ، سیل، و جنگ بر سر آب هستند.کارشناسان تاکید می کنند که شهرها بیش از سه چهارم هزینه تعدیل کردن گرمای کره زمین را متحمل می شوند. آنها با کمبود انرژی، مالیات بر درآمد و کار روبرو هستند. به نظر می رسد که آنان هیچ راهی برای کمک به شهروندان که برای تامین اهدافی چون امنیت و رفاه که وعده همیشگی اسکان در شهر بود، نیافتند. این تجمع آنها را هشیار کرد.
انریکه پنالوسا در سراسر مدتی که شهردار بوگوتا بود ، با ابداع مفهوم ” شادی شهری” پتانسیل شادی و رفاه را در سیاست دولتی، برنامه ریزی و تصمیم گیری ، آشکارنمود. شهردار سابق و شخصیت محترم در برنامه ریزی شهری به نقش حیاتی برنامه ریزان و تصمیم گیران در کمک به ارتقای کیفیت زندگی و شادی ساکنان شهرهایشان تاکید کرده است. در راستای اینکه برنامه ریزان و تصمیم گیران بتوانند برای “شادی شهری” برنامه ریزی کنند، باید ابزار اندازه گیری برای سنجش وضع موجود و رشد شادی در شهرهایمان مهیا باشد. از آنجا که شاخص GDP بعلت محدودیت در به تصویر کشیدن تنها حوزه مالی در شهرها مورد انتقاد قرار گرفته است، شادی و شاخصهای کیفیت زندگی به عنوان ابزاری پرمعناتر برای سنجش پیشرفت شهرها بسوی هدف کیف زندگی بالا و شادی ساکنانش می باشد.
اما زمانیکه پنالوسا کرسی اصلی را بدست گرفت وضعیت تغییر کرد. او به شهرداران گفت که امید وجود دارد، که مهاجرت های عظیم یک تهدید نیست!،نه! این یک فرصت چشمگیر برای بازسازی زندگی شهری بود. هنگامیکه اندازه شهرهای فقیر دوبرابر یا سه برابر می شود ،آنها می توانند از اشتباهاتی که شهرهای غنی انجام دادند دوری کنند. آنها می توانند به شهروندانشان شیوه زندگی ارائه دهند که بهتر، قوی تر، آزادتر، و شادتر از زندگی در بیشتر شهرهای امروزی است. اما برای انجام چنین کاری، آن ها بایستی ابتدا در دیگاه خود در باره این که شهرها چه ماهیتی دارند ، کاملا تجدید نظر کنند. آنها بایستی از دوره تفکر در باره ساختمانهای شهری و برخی از رویاهایشان بگذرند. برای بیان دیدگاهش ،پنالوسا داستانی تعریف کرد.
در اواخر قرن بیستم، بوگوتا به راستی تبدیل به مکان ترس آوری برای زندگی شده بود، یکی از بدترین مکان های روی زمین. اشباع از پناهندگان، خشکیده شده از یک جنگ داخلی چند دهه ای و تروریسم پراکنده در خوابگاهی از نارنجک ، بمب های آتش ، ترافیک خودروها، آلودگی هوا، فقر، و عدم کار دست و پایش را بسته بود.
زمانیکه پنالوسا به عنوان شهردار در سال ۱۹۷۷ به آنجا رفت از دادن تعهدهایی که بسیاری دیگر از سیاست مداران داده بودند امتناع کرد. او تصمیم نداشت که همه را ثروتمند تر کند. رویای ثروتمند بودن به اندازه امریکایی ها را فراموش کنید: برای سبقت گرفتن از جوامع دیگر، چند نسل زمان لازم است. ” اگر ما موفقیت خود را تنها در قالب سرانه ی درآمد جامعه تعریف کنیم ، بایستی خود را در جایگاه جوامع دوم یا سوم ، به عنوان گروه بازندگان بپذیریم.” نه، شهر به یک هدف جدید نیاز دارد. پنالوسا نه قول یک ماشین در هر پارکینگ داد و نه قول یک انقلاب اجتماعی. تعهد وی ساده بود. او می خواست مردم بوگوتا را شادتر کند.
وی از مردم پرسید: :” و نیازهای ما برای شادمانی چیست؟”ما نیاز به راه رفتن داریم همانند نیاز پرندگان به پرواز. ما نیاز داریم در کنار مردم دیگر باشیم. ما نیازمند زیبایی ، ارتباط با طبیعت بیشتر از همه ، نیازمند برابری در جامعه هستیم. این روزها جهان سرشار از رهبران و اساتید دعوت به شادی است، برخی اصرار دارند که پاسخ شاد زیستن در تمرینات روحی معنوی است و برخی دیگر پاسخ را در جذب کائنات می دانند. اما پنالوسا انبوهی از رایزنی ها یا تعالیم مذهبی یا اصول دولتی را فرانخواند. او از قانون جذب صحبت نکرد. این یک انجیل شهرنشینی قابل تغییرو تحول بود. شهر خود می تواند ابزاری برای شادمانی باشد. زندگی می تواند بهتر شود، حتی در زمان رکود اقتصادی، با تغییر دادن شکل و سیستمی که زندگی شهری را تعریف می کند می توان شادتر زیست.
پنالوسا تقریبا توعی فدرت ماورایی به فرآیند شهرسازی نسبت داد. وی به مردم و مدیران گفت که ” اکثر چیزهایی که مردم از مغازه ها می خرند در لحظه خرید ، شادی زیادی به آنها می دهد. اما بعد از چندروز ، آن خوشنودی کم می شود و چندماه بعد کاملا از بین می رود. اما یک فضای عمومی عالی در شهر، نوعی کالای جادویی است. هیچگاه از شاد کردن افراد دست برنمی دارد.
پنالوسا تاکید داشت که مانند بسیاری از شهرها، بوگاتا از میراث دوگانه شهرسازی قرن بیستم آسیب های فراوانی دیده است: ابتدا ، شهر به تدریج حول اتومبیل های شخصی تغییر جهت داد. دوم ، فضاهای عمومی و منابع در حد وسیعی خصوصی سازی شدند. ماشین ها و فروشندگان میادین عمومی شهر و پیاده راه ها را تصاحب کردند و مردم در فضاهایی که زمانی پارک های عمومی بود محصور شدند یا با نرده کشی محفوظ شدند. در دورانی که حتی بیشتر مردم فقیر تلویزیون داشتند، فضاهای مدنی متعارف نادیده گرفته شدند و تنزل رتبه دادند.
این سازماندهی جدید هم نا منصفانه بود –تنها یک پنجم خانواده ها صاحب ماشین بودند- و هم بیرحم . ساکنان شهرها از فرصت لذت بردن از ساده ترین خوشی های زندگی روزمره شهر محروم شدند: پیاده روی در خیابان های شاد ، نشستن در کنار دیگران در فضای عمومی ، صحبت کردن، چشم دوختن به سبزه ها، آب ، خزان برگ ها، و سایر مردم و بازی کردن کودکان عمدتا از خیابان های بوگاتا ناپدید شدند. نه به خاطر ترس از تیر اندازی یا ربوده شدن، بلکه چون خیابان ها توسط سرعت محض خطرناک شده اند. هنگامی که هر پدرو مادری فریاد می زند” مراقب باش”! هرکسی در بوگاتا می دانست که یک کودک در خطر تصادف با خودرو است. از این رو نخستین و تعیین کننده ترین عمل پنالوسا در جایگاه شهردار اعلام جنگ بود: جنگ نه بر ضد جنایت و تبهکاری یا مواد مخدر یا فقر ، بلکه علیه اتومبیل های شخصی! او اخطار داد که “یک شهر می تواند یا برای مردم دوستانه باشد و یا خودروها، اما نمی تواند دوستدار هردو باشد.”
وی سپس رویای بلند پروازانه شهر برای برنامه ریزی توسعه بزرگراه ها را بیرون انداخت و در عوض بودجه خود را سرریز در ساخت هزاران مایل مسیر دوچرخه کرد. یک شبکه گسترده از پارک ها و میادین عمومی پیاده و یک شبکه جدید از کتابخانه ها ، مدارس، و مهد کودکها. وی نخستین سیستم حمل و نقل عمومی پرسرعت شهر را با استفاده از اتوبوس ها به جای واگن قطار بنا کرد. او قیمت گاز را بالا برد و رانندگان را از رانندگی با خودرو بیشتر از سه روز در هفته تحریم کرد. جزئیات در کتاب به تفصیل توضیح داده شده است ، اما چیزی که بایستی درک شود این برنامه بود که پنالوسا با رویکرد شهر شاد، تجربه زندگی شهری را برای میلیونها نفر از مردم طراحی مجدد کرد. این رد مطلق فلاسفه ای بود که بیش از نیم قرن سازندگان شهری را هدایت کرده بودند
پرسش ها و پاسخ های مونتگمری
مونتگومری در کتاب شهر شاد بیان می کند که شهرهای ما با جهان درحال تغییر مواجه هستند، محیط شهری ما در حال تجربه جهانی شدن است، دنیایی را دیده است که متراکم ، به هم پیوسته و پیچیده در تجارت، فرهنگ و جغرافیا شده است. شهرها درحال رقابتی تر شدن هستند ، و دولتهای سراسر جهان تشخیص داده اند که شهرها نیارمند رقابتی شدن در عناصر بیشتری در مقایسه با ثروت هستند. دیگر تنها مرکز مالی بودن کافی نیست. در نتیجه رتبه بندی شهرها در شاخص شهرشاد به عنوان ابزاری رقابتی، به توسعه شهرها منجر خواهد شد. شهرها با رشد شهرنشینی روبرو هستند، به گفته سازمان ملل متحد در گزارش جهانی شهرها در سال ۲۰۰۶/۲۰۰۷ حاکی از این است که بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند.جفری وست بیان می کند که شهرها اغلب با رشد سریع استاندارهای زندگی، رفاه و کیفیت زندگی همراه هستند و به میزان این رشد چالش ها هم افزایش می یابد.
مونتگمری با نقد برخی ازاصلاح طلبان معماری مدرن معتقد بودند که راز شادی درفراردسته جمعی ازشهراست، سوال هایی کلیدی مطرح می کند:
چگونه می توانیم نسخه های شادی شهرسازان ، سازندگان شهرها وشهروندانی که پیش ازما آمده اند واکنون بین ما کارمی کنند را داوری کنیم؟
آیا طرح های شهرسازان می تواند احساس خوشایندی که جرمی بنتهام آن راخوشی ولذت می نامد ایجادکنند؟
برای پاسخ به این پرسش ها باید به این رازرجوع کنیم که شادی واقعاچیست؟ و رویکرد شهرشاد چه تاثیری بر شاد بودن افراد دارد؟ از نگاه مونتگمری روانشناسی محیطی اصول خام بسیاری برای چنین وظیفه ای یافته است. مونتگومری تفکرات نوشهرسازان بیست سال اخیر بویژه اندره دوآنی و پیتر کالتروپ و برخی از پروژه های آنها را بررسی می کند، و این سوال را مطرح می کند که آیا محله ای که در آن زندگی می کنیم ما را شاد می کند؟ این یک سوال ساده نیست. مونتگومری ما را تشویق به یافتن پاسخ این سوال می کند.
در این راستا وی دیسنی لند را نمونه فضای شاد می آورد. دیسنی لند با برند “شادترین مکان روی زمین” در سال۱۹۵۵ افتتاح شد. درون دیسنی لند حتی امروزه, هرجزئیات معمارانه ای, هرچشم اندازی, هرتجربه ای, هراصالتی- ازبافت کفسازی تاعطرورایحه هوا- در راستای هدف دستیابی به خوشی وشادی طراحی شده است. دیسنی لند, بدون تفاوت دراینکه درکجای دنیا متولد شده اید, به شما این حس رامی دهد که به خانه آمده اید. شادی خانه ایست بااتاق های بسیار, اما درمرکزآن, آتشدانی است که ما باخانواده, دوستان اجتماعی وحتی گاهی غریبه ها دورآن جمع می شویم تابهترین بخش خودمان را پیدا کنیم.
مونتگومری یک نسخه پایه برای شادی شهری پیشنهاد می دهد که ازمطالعات فیلسوفان , روانشناسان , متخصصان مغز و اعصاب و کارشناسان اقتصاد شادی استخراج شده است . یک شهر پس از تامین نیازهای اولیه مانند: غذا, مسکن وامنیت باید به چه چیزی دست یابد.
– شهربایستی لذت را به حداکثر برساند و ازسختی ها بکاهد.
– بایستی به جای مریضی ما را به سمت سلامتی هدایت کند.
– بایستی به ما آزادی واقعی,حرکت وساخت زندگی که آرزو داریم را ارائه دهد.
– همچنین به شیوه ای عادلانه فضا, خدمات, امکانات ,لذت وتفریح, سختی وهزینه بین افراد اختصاص دهد.
– بیشترازهمه, بایستی ما را درساخت وقوی ترکردن گروههای بین دوستان, خانواده ها وغریبه ها توانمند کند که به زندگی معنا می بخشد،گروه هایی که عالی ترین وبرترین موقعیت ها وفرصت ها را ارائه می دهند.
– شهری که سرنوشت مشترک ما راتصدیق می کند وجشن می گیرد,که درها را بسوی یکدلی وهمکاری وتعاون می گشاید, به ما کمک خواهد کرد که از عهده بزرگترین چالش قرن معاصر یعنی شادمانی برآییم.
هیچ یک از این اهداف ریشه ایی وبنیانی نیستند .اکنون چالش ما این است که ببینیم چگونه سیستم های شهرهای معاصر میتوانندبه هدف شادی دست یابند. بی پروایی است باور کنیم که شهری می تواند تنها با تغیر ساختار، شادی ساز باشد اما در سراسر جهان به خصوص در میان منظره پراکنده مدرن شمال امریکا ، شواهد ومدارک نشان می دهد که شهرها به راستی زندگی ما را طراحی می کنند.
پیام کلیدی علم شادی بیان میکند که مهمترین نکته, داشتن ارتباط با سایر مردم است و این قصه ایی است که ارزش جستجو را دارد.
ازهم گسیختگی اجتماعی می تواند بزرگترین خطر زندگی شهری باشد یعنی بدترازسروصدا، آلودگی هوا یا حتی ترافیک، هرچه که ارتباط ما با خانواده واجتماع بیشتر باشد، کمتر دچار سرما خوردگی ، حمله قلبی ، ضربه، سرطان وافسردگی می شویم. افرادی که در محله های چند عملکردی و وابسته به ماشین خارج از مرکز شهر زندگی می کنند نسبت به افرادی که در محله های پیاده که خانه ها با مغازه ها ,خدمات ومکان های کاری ترکیب شده زندگی می کنند،کمتر به سایر افراد اعتماد می کنند. این افراد تمایل کمتری نیز به شناخت همسایگان خود و شرکت ودرگیری در گروه های اجتماعی دارند. هرچه که مدت زمان رفت وامد روزانه افراد بیشتر باشد شادی کمتری در زندگی احساس می کنند.
مطالعات یان گل نشان می دهد که اگرمسیرجاده وخیابان بیشتری بسازید، ماشین های بیشتری جذب می کنید, اگرمسیردوچرخه بیشتری بسازید, دوچرخه سواران بیشتر و اگرفضای بیشتری برای مردم طراحی کنید مردم بیشتر، والبته زندگی عمومی بیشتری را جذب خواهید کرد مونتگمری معتقد است درقرن جدید، تکنولوژی افراد را تنها کرده است واجتماع مشترک بین افراد درحال تبدیل شدن به گروه افرادیست که از یک رسانه ی مشترک استفاده می کنند . تلویزیون، پنجره عظیم جهانی بلایی روشن برای شادی بشراست، هرچقدر که بیشتر تلویزیون نگاه کنید دوستان کمتری خواهید داشت,کمترخوشبین هستیدوکمترشادخواهیدبود . اینترنت نیزآثارمشابه باتلویزیون روی انسان ها دارد. نتایج مطالعات نشان میدهد که ارتباطات آنلاین به قدرتمندی, صداقت وحمایتگری ارتباطات رودررو نیستند.
مونتگمری با رجوع به جامعه شناس بزرگ اروینگ گفمن بیان می کند که زندگی ازیک سری اجراها تشکیل شده که همه عملکرد ما وابسته به فضایی است که در آن زندگی می کنیم. درنتیجه، فضاهای عمومی نیز رفتار ما را تحت تاثیر قرار می دهد. معماری، معماری منظر، طراحی داخلی وسایرعوامل دراطراف ما را به چگونگی عمل ورفتار با دیگران را هدایت میکند. المستد معتقد بود که یک فضای عمومی خوب به مردم کمک خواهد کردکه با تسهیم کردن فضا وشناخت یکدیگرموانع شاد زیستن را ازبین ببرند.
این یک نکته مهم وبحرانی است, نه تنها شهربه شیوه ای که حرکت می کنیم شکل می دهد, بلکه حرکت های ما نیزبه شهرشکل می دهد. یان گل بدرستی به این نکته اشاره می کند که طراحی مسیر برای یک نوع حرکت -حرکت با اتومبیل های شخصی- مسیررامملوازافرادی می کند که ازآن حالت استفاده می کنند دراین مورد –رانندگی با ماشین- رابطه دو جهته می باشد: هرچه بیشتر رانندگی را انتخاب کنیم سیستم شهری شکل دهی مجددی برای جا دادن رانندگان خواهد .
تصویر ۳ و ۴: تغییر رویکرد فضاهای شهری از اتومبیل محوری به پیاده محوری (۲۳۱: Montgomery,2013)
مونتگمری از قول ریچاردومونتزوما چنین بیان می کند که: یک شهر دقیقا خلاصه ی آن چیزی است که مردم درباره آن می اندیشند, شهریک مفهوم ذهنی است. یک شهرایده ای است که در آن هر شهروند سهیم است وهرشهروندی از آن سود می برد.
مونتگمری در تلاش همگانی جهت ایجاد شهر شاد اشاره می کند که شهر شاد, شهرکم کربن و شهری که مارا نجات خواهد داد مکانهای مشابهی هستندکه قابل ایجاد شدن هستند. این حقیقتی است که پرتوهای آن برسفر به سوی شهرشاد می تابد ونیاز نیست که منتظرشخص دیگری برای ایجاد و ساختن آن بمانیم. ما شهر شاد را زمانی که انتخاب کنیم چگونه وکجا زندگی کنیم، می سازیم. زمانی که آرامترحرکت کنیم, زمانی که اندکی نزدیکتر به هم حرکت کنیم, ما آن را با انتخاب کنار گذاشتن ترس از شهرو سایرمردم می سازیم. ما شهرشاد را با پیگیری و دنبال کردن آن در زندگی خود می سازیم و در نتیجه ی حرکت ما، شهر نیزباما تغیرخواهدکرد. ما شهرشاد رابا زندگی کردن در آن می سازیم.
تصویر ۵: افرایش زمان سفرهای درون شهر=کاهش شادی(Montgomery,2013:110)
در مسیر جستجوی شهر شاد، مونتگمری روانشناسی محیطی را حوزه مفهومی پایه ای می داند. اکتشافات روانشناس محیطی در میانه دهه ۱۹۹۰ پیوند مشخصی بین آشکار بودن رابطه طبیعت, خوشبختی, رفتار و شادی یافته است . افرادیکه در نزدیکی فضاهای سبززندگی می کنند همسایگان خودرا بهترمی شناسند و روابط دوستانه تر وحس تعلق قوی به مکان داشته اند. به منظور توجه به اینکه براساس معیارهای طراحی مبتنی بر ادراک رابطه و تعامل بین انسان و محیط ، چگونه طراحی کنیم و چرا ، بایستی با برخی از جنبه های خاص این سه پرسش عمومی پاسخ بگوییم که :
۱. افراد چگونه محیط زیستشان را شکل می دهند-چه مشخصاتی از افراد ، در جایگاه فرد یا گروههای با ابعاد مختلف به شکل دهی یک محیط خاص مرتبط است؟
۲. محیط فیزیکی چگونه و تا چه حد بر افراد تاثیرگذار است، یعنی ، چقدر محیط طراحی شده مهم است و تا چه میزان؟
۳. مکانیسم هایی که مردم و محیط را در یک تعامل دو طرفه به هم پیوند می دهد چه هستند؟
راهنمای پایانی: به سوی شهر شاد
کتاب شهرشاد طیف گسترده ای از مخاطبین را برای ساخت شهری که سلامتی و شادی را ارتقا می دهد خطاب قرار می دهد. مسئله این کتاب تنها بررسی مباحث برنامه ریزی، معماری، طراحی شهری یا اصول مهندسی نیست. مساله اصلی چگونگی ساخت محیط شهری است که تعاملات اجتماعی ، توسعه جامعه و سرمایه اجتماعی را به کمک ابزار معرفی شده در کتاب تسهیل کند. مونتگومری در این کتاب آخرین شواهد و مدارک و حقایق برای ارتقای حس رفاه در شهرها را در کنار هم گردآوری کرده است. وی، بهتر از بسیاری از متخصصین در حرفه شهرسازی، فهمیده است که نکته کلیدی در این است که چگونه شکل محیط شهری تعاملات و برخوردهای اجتماعی روزانه ما را شکل می دهد، و تاکید می کند که رضایت افراد در کارکردن و بازی کردن گروهی با سایر مردم است. و چنین نتیجه گیری می کند که “مهمترین جنبه ی روانشناسانه شهر شیوه ای است که روابط اجتماعی ما با سایرمردم را تعدیل کند.”
نویسنده به حکم لوییس مامفورد استناد می کند که” شاید بهترین تعریف شهر این باشد که شهر مکانی است که گسترده ترین امکانات را برای مکالمات مهم فراهم می کند. محاوره هدف نهایی زندگی در شهر است و هدف عمده توسعه شهری بایستی برنامه ریزی برای گسترش تعداد افرادی باشد که در این محاوره مشارکت می کنند.”
با در نظر گرفتن کلیت کتاب در کنارهم ، مونتگومری یک دستورالعمل برای شهرشاد ارائه می دهد، که تاکید می کند: بیش از همه، شهربایستی به ما اجازه دهد که پیوندی بین دوستان، خانواده ها و غریبه ها ایجاد کرده و آنرا تقویت کنیم که به زندگی معنا می بخشد، این پیوندها نشانگر بالاترین موفقیت و فرصت ها برای شهر است. مونتگومری در مکانهای زیادی قدم زده است تا متفکران معاصر بسیاری را در جهان ملاقات کند و ریشه های شیوه نگریستن به شهر به عنوان زمینه زندگی بشر و ابزارهای برنامه ریزی و طراحی شهری را معرفی می کند.
تصویر ۶: فضای عمومی فرصت تجربه همگانی. محدوده پیاده مرکز وین. تابستان ۲۰۱۱. آرشیو شخصی احسان رنجبر
مونتگومری اصول راهنمای معماری و برنامه ریزی شهری مدرن را و مشکلات پهنه بندی که منجر به پراکندگی حومه ها شده است را بررسی می کند. وی مروری بر آثارو نتایج اجتماعی تراکم و ساختمانهای بلند مرتبه و تاثیر طراحی شهری بر روابط دوستانه داشته است و همچون پاتریک کندن شهرساز به این نتیجه می رسد که در مقیاس زندگی شاد، همه چیزهای مورد نیاز شما در فاصله پنج قدم پیاده یا مدت کوتاهی حرکت با خودرو می باشد و پلازاهای فاقد ترافیک با شاخصهای مناسب همچون (مغازه ها، کافه ها، سواحل و غیره) بهترین چیدمان را برای روابط اجتماعی و شاد بودن معرفی می کند.
قلمرو عمومی اگر به درستی طراحی شود می تواند فراهم کننده عالی ترین فرصت ها برای زندگی اجتماعی، تعاملات و توسعه شبکه های اجتماعی لازم برای سیستم مصونیت اجتماعی ما و در نتیجه سلامت فیزیکی و احساس خوشبختی ما باشد.
تصویر ۷: فضاهای پیاده مدار بستر شکل گیری رویدادها و تعاملات. محدوده پیاده مرکز وین. تابستان ۲۰۱۱. آرشیو شخصی احسان رنجبر
مونتگومری هشدار می دهد که: تلاش برای آفرینش شهر شاد زمان بر و مشکل است و هریک از ما که دغدغه زندگی شهری را دارد باید در زمینه تغییر شیوه حرکت و زندگی و تفکر گام بردارد. شهرسازان ، برنامه ریزان و حتی مهندسین ترافیک نشان داده اند که طراحی شهری می توان با تغییر سخت افزاری شهر دگرگون شود. چارلز مونتگومری معتقد است: “شهر شاد شهریست کم کربن، سبز و شهری که از ما حفاظت می کند. طراحی های شهری را با هدف تجربه کردن و کسب تجربیات زندگی و ارتباطات انسانی انجام دهیم و نه آن گونه که در حال حاضر تنها در جهت تقویت زیرساخت ها صورت می گیرد. راهکارهای زیاد و مختلفی وجود دارد برای آنکه میزان شادمانی را در یک شهر ارتقاء دهیم مثل ساخت یک پارک کوچک یا ایجاد یک میدان یا پیاده راه در فضاهای شهری. مونتگومری معتقد است که درآمد بیشتر به معنای شادی بیشتر نیست. رفت و امد روزانه با اتومبیل برای شادی در شهر زیان آور است، درختان بیشتر= شادی بیشتر و ماشینهای کمتر= شادی بیشتر.
مونتگومری اصول شادی در شهر را اینگونه بیان می کند:
• یک شهر بایستی میزان خوشی و لذت ساکنان را به حداکثر رسانده و از سختی ها بکاهد.
• شهر بایستی باعث ارتقای سلامتی شهروندان شود.
• شهر بایستی به ساکنان آزادی واقعی برای زندگی، حرکت و ساخت زندگی که آرزومندند ، را بدهد.
• شهر بایستی در برابر حوادث اقتصادی و زیست محیطی انعطاف پذیر باشد.
• رفتار شهر بایستی به گونه ای عادلانه باشد که به همه ی مردم امکان استفاده ی برابری از فضا، خدمات، پویایی، لذت، سختی و هزینه بدهد.
• بیش از همه، شهر بایستی افراد را در ساخت و تحکیم گروههای بین دوستان، خانواده و غریبه ها تشویق کند، گروه هایی که نشان دهنده بیشترین موفقیت وفرصت شهر هستند و به آن معنای زندگی می بخشد.
• شهری که سرنوشت مشترک ما را جشن می گیرد، درها را بروی همکاری و همدلی می گشاید و با بزرگترین چالشهای قرن معاصر مقابله خواهد کرد.
• اینگونه شهر می تواند شهری مردم پسند و شاد باشد.
مونتگومری در راستای تقویت کیفیت زندگی بیان می کند که”شهرها بایستی بیش از موتورهای ثروت در نظر گرفته شوند”و تاکید می کند که شهرها بایستی به عنوان سیستمی در نظرگرفته شوند که در راستای ارتقای خوشبختی بشر شکل گیرند.
از نظر سوزان لنارد کتاب شهر شاد بیان قدرتمندی است برای ارتقا کیفیت زندگی در شهرها، که معرفی از افراد هدایتگر در این زمینه و راهبردها و ابزاری برای دست یابی به این هدف است و ما مطالعه این کتاب را به تمام افرادی که دغدغه داشتن شهری سالم و سرزنده را دارند معرفی می کنیم.
تصویر ۸- لبخند و تعامل نمودی از شادی در فضای شهری. محدوده پیاده مرکز فرانکفورت. تابستان ۲۰۱۱. آرشیو شخصی احسان رنجبر
* این نوشته برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد طراحی شهری سحر سماواتی با عنوان ” ارتقا کیفیت شادی در پیاده راههای شهری” با راهنمایی دکتر احسان رنجبر و مشاوره دکتر اسدالله نقدی در دانشگاه تربیت مدرس می باشد.
*سحر سماواتی،دانش آموخته کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشگاه تربیت مدرس /احسان رنجبر،عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس
فایل کامل نوشته شامل پاورقی ها و توضیحات دیگر را دریافت کنید.