کتاب شهرها و طبیعت از مجموعه کتابهایی است که انتشارات راتلج با عنوان مقدمهای انتقادی به شهرسازی و شهر در سال ۲۰۰۸ منتشر کردهاست. این مجموعه کتابها با عناوینی مانند شهرها و جنسیت، شهرها و اقتصاد، شهرها و سینما و شهرها و طبیعت به بررسی ارتباط میان شهرها و سایر حوزههای مطالعاتی میپردازند، فضاهایی که بر اساس همین عناوین واقعیتی یکسان به نام شهر نیستند بلکه حاصل تنوع بیشماری از حوزهها، روابط، فضاها و فرهنگها هستند.
Benton-Short, Lisa and Short, John R, 2008, Cities and Nature, Londen and NewYork, Routledge, 281 page.
بنتون شورت، لیزا و شورت، جان، ۲۰۰۸، شهرها و طبیعت، لندن و نیویورک، راتلج، ۲۸۱ صفحه.
ارتباط میان شهرها و محیط زیست در نگاه اول تنها ارتباط میان دو واقعیت کاملا فیزیکی و محسوس است، اما همین ارتباط کاملا متاثر از فرایندهای سیاسی و اقتصادی و جریانهای فرهنگی است و بر روی آنها تاثیر نیز میگذارد. مطالعات شهری در ارتباط با محیط طبیعی عمدتا بر اساس درک شهر به عنوان یک اکوسیستم است: در نظر گرفتن تمامی عناصر سازنده شهر به عنوان یک مجموعه. لیزا شورت (استاد جغرافیای شهری دانشگاه جرج واشنگتن نیویورک) و جان شورت (استاد جغرافیا و سیاست عمومی دانشگاه مرینلد) بر اساس همین محور هدف شناخت رابطه دوسویه شهر و طبیعت در طول تاریخ و بر اساس استناد به نمونههای فراوان پیگیری میکنند.
کتاب شهرها و طبیعت با بیان یک رویداد آغاز میشود: مرگ حدود ۷۰۰ نفر در شهر شیکاگو آمریکا به دلیل گرما در سال ۱۹۹۵ که سبب شکل گرفتن مباحث در حوزههای متعددی مانند طراحی شهری، حمایتهای اجتماعی و وضعیت سالمندان شد. نویسندگان کتاب بر روی یک مسئله متمرکز میشوند: ارتباط میان شهر و طبیعت. واقعه رخ داده در شهر شیکاگو را باید فاجعه طبیعی دانست یا نشانه ناکارآمدی سیستم اجتماعی در حمایت از گروههای آسیب پذیر در یک بافت شهری؟ پاسخ به این سوال یا آن چه به عنوان مسائل زیست محیطی شهر مطرح میشود را میتوان در سه حوزه مورد بررسی قرار داد: شهر به عنوان یک اکوسیستم، حضور عناصر طبیعی در بافت شهری و پایداری شهر.
فهرست مطالب
۱ـ محیط زیست شهر در طول تاریخ
شهر و طبیعت/ مسائل زیست محیطی در شهرهاـ تاریخ مختصر/ شهر صنعتی/ شهرسازی معاصر و پویایی زیست محیطی.
۲ـ مباحث محیط زیست شهری
فضاهای شهری/ شهرها، خطرات و مصیبتهای زیست محیطی/ بومشناسی شهری/ آلودگی آب و شهر/ آلودگی هوا و شهر/ زباله و شهر.
۳ـ هماهنگی مجدد روابط شهر – طبیعت
نژاد، طبقه و عدالت زیست محیطی/ توسعه پایدار شهری.
شهرها درطول تاریخ تا به امروز به عنوان نماد علبه انسان بر دشواریهای زیست در طبیعت ترسیم شدهاند. زیرا شهرها همواره پهنههای انسانساخت بودهاند که باتغییر ودگرگونی کامل پهنههای طبیعی شکل گرفتهاند. تلاش برای کنترل طبیعت را به باور نویسندگان کتاب میتوان در حصارهای دفاعی شهرهای نخستین دانست که مرزهای قاطعی میان فرهنگ و توحش/طبیعت به شمار میآمدند.(شهرممنوعه چین و رم باستان) .طبیعت در شهرها برخلاف سایر اشکال زیستی شکلی کنترل شده داشتهاست. به همین دلیل در شهرها تجربه زیستی بر مبنای ارتباط با عناصر طبیعت شکل نمیگیرد اما آیا میتوان گفت که وابستگی به طبیعت و دامنه نفوذ آن در شهرها کاهش یافتهاست.
طراحی شهری، انواع آلودگیها و بیماریهای مختلف از شهرهای نخستین تا به امروز از مسائل عمده مدیریتی و اجتماعی در شهرها بودهاند.شهرهای صنعتی به دلیل افزایش جمعیت، مهاجرت و وجود کارخانهها به مراکز اصلی ایجاد آلودگیهای جبران ناپذیرتبدیل شدند. تصویی که از این شهرها وجود دارد تصویری غمبار و تیره است. مشکلاتی که خاص محلههای کارگری بودند. (گزارش فردریش انگلس در کتاب وضعبت طبقه کارگر در انگلستان) . نارضایتیهای موجود درارتباط با وضعیت شهرها سیاستهای اصلاح عمومی را در کشورهای اروپای غربی و آمریکا به وجود آورد. سازماندهی فضاهای شهری برای ارتقای وضعیت بهداشت عمومی، ایجاد فضاهای فراعتی عمومی، سازماندهی حاشیه رودخانهها و … نمونههایی از این سیاستها بودند. مثال شناختهشده در این زمینه جنبش پارکهایعمومی در شهر نیویورک است. مسولین شهر نیویورک در سال ۱۸۶۶ با رشد بیسابقه انواع بیناریها به ویژه در میان کودکان مواجه شدند که عمدتا ناشی از کمبود نور افتاب، هوا و آب آلوده بود. این مسئله واکنش گروههای اجتماعی را نیز به دنبال داشت و در نهایت منجر به ایجاد پارکهای عمومی (تلفیق اندیشههای سوسیالیستی، رمانتیسم و روشنگری) در این شهر شد.
شهرهای معاصر سومین دوره از تاریخ شهرنشینی در جهان محسوب میشوند. افزایش جمعیت شهرنشین و تمرکزجمعیتی در شهرهای بزرک منجر به ایجاد مناطق بزرک شهری شدهاست. شهرهایی که شکل فضایی جدیدی از سازمان اجتماعی، تولید اقتصادی و حاکمیت سیاسی را به وجود آوردهاند. چند هسته مرکزی متراکم با کاربری اقتصادی، محلات پیرامونی مسکونی و حاشیه طبیعی سیمای بیرونی جهان شهرها هستند. به دلیل وجود فضاهای متعدد شهری با کاربریهای گوناگون اکوسیستم شهری به بخش های متعددی تقسیم شدهاست و شیوههای زیست و مصرف هر کدام از این بخشها بنا به کاربری و فرهنگ ساکنان بسیار متفاوت است و این بخشهای ناهمگون و گاه متضاد در کنار یکدیگر قرارگرفتهاند، مسئلهای که فشار بر طبیعت را بیشتر میکند.
شهرهای کنونی با اسیبهایی نظیر تامین انرژی و آب، انواع آلودگیها، تغییرات اقلیمی، فضاهای سبز عمومی روبهرو هستند. آسیبهای زیست محیطی شهرها عمدتا متوجه گروههای شکننده اجتماعی است. گروههای قومی در حاشیه، اقشار کم درآمد، زنان خانه دار و کودکان به دلیل ارتباط بیشتر با اب و خاک بیشتر در معرض انواع الودگیها قرارمیگیرند، این افراد همچنین بیشتر از مواد غذایی نامرغوب استفاده میکنند. این در حالی است که گروههای بالای اجتماعی به دلیل شیوه زندگی خود انرژی، کالا و خدمات بیشتری مصرف میکنند و در نتیجه فشار بیشتری به منابع طبیعی وارد میکنند. الودگیهایی که عمدتا به مناطق حاشیهنشین شهری سرریز میشود. مناطق حاشیهنشینی که عمدتا در پهنههای طبیعی نامطلوب برای شهرسازی شکل گرفتهاند مانند مناطق گود، سنگلاخی، حاشیهی رودخانهها و… .
راهکارهی متعددی در خصوص بهبود وضعیت زیستمحیطی شهرها ارائه شدهاست. مانند ایجاد فضاهای سبز عمومی، کمربند سبز شهری، معماری سبز و حمل و نقل سبز . بخشی از فعالیتها نیز معطوف به آموزش اجتماعی است تا شیوههای مصرف که خاص زیست شهری است تعدیل گردد. آن چه ضروری است تغییر نگرش به شهرهای به عنوان پهنههای تماما انسان ساخت است. میتوان به وضوح تاثیر محیط زیست را در شکل، اقتصاد، سیاست و فرهنگ شهرها مشاهده کرد. مانند تفاوتی که میان شهرهای دلتا (نیواورلئان) رودخانه (لندن)، ساحل (سیدنی)، مناطق حارهای (نیومکزیکو) و بیابان (لاس وگاس) وجود دارد. شهرها به دلیل در برگرفتن مساحت زیاد و جمعیت انبوه به بخشی از اکوسیستم جهانی تبدیل شدهاند از آن تاثیر میپذرند و بر آن تاثیر میگذارند.