انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهرهای مهم سوئیس/ بازل ۱

بازل، سومین شهر سوئیس و مرکز کانتون بازل{به آلمانی، بازل اشتات و به فرانسوی، بال ویل} است. جمعیت این بخش تا سال ۲۰۰۹ به بیش از ۱۶۶هزار نفر می رسید. بال در شمال غربی سوئیس واقع شده، جایی که رود راین به سمت شمال جاری می شود.

مجتمع شهری بازل، سه ملیتی است، چون به خصوص شهرهای سن لویی و اونینگ واقع در آلزاس و ویل ام راین{Weil am Rhein} و لوراش در بادِوورتمبرگ را در خود می گیرد. جمعیت ناحیه کلانشهری بازل به ۸۳۰ هزار نفر می رسد. ناحیه کلانشهری بازل به گروهی متشکل از بخش هایی در سوئیس، آلمانی و فرانسه گفته می شود که با هدف تسهیل همکاری های فرامرزی در ناحیه بازل ایجاد شده است. این گروه در ۲۶ ژانویه ۲۰۰۷ در شهر سن لویی و با حضور تمامی اعضا تشکیل و جایگزین مجتمع پیشین شهری سنتی بازل {ETB به فرانسه و TEB به آلمانی} شد که از سال ۱۹۹۵ به وجود آمده بود. این گروه رویهمرفته ۱۳۰ بخش سوئیس، ۴۳ بخش آلمان و ۴۲ بخش فرانسه را شامل می شود و گروهی متشکل از ۲۰۸ بخش را پدید می آورد.

آخرین بندر رود راین که در آن پِنیش{Péniche} وجود دارد، در بازل واقع است. پنیش ها قایق های باربری هستند که به منظور استفاده رودخانه ای ساخته شده اند. آبشار راین که چند ده کیلومتر بالاتر در شاف هاوس واقع شده، مانع عمده ای بر سر راه حمل و نقل توسط این قایق هاست. شهر بازل به کارناوال رنگارنگ، نمایشگاه سالیانه ساعت و جواهر، هنر بازلی و نیز مهم ترین نمایشگاه سالیانه هنر معاصر اروپا که حوالی نیمه ژوئن در آن برگزار می شود، مشهور است.

شهر بازل در شمال غربی سوئیس در مرز فرانسه {آلزاس} و آلمان {لوراش/ بادِوورتمبرگ} قرار دارد. این شهر بر روی دو جانب راین گسترده شده که در این ناحیه شکستی را تشکیل می دهد، چرا که فلات سوئیس را ترک کرده و به سمت جلگه راین بالا سرازیر می شود. شهر بازل، تقریبا حلقه محاطی بین آلمان و فرانسه است. همچنین توسط کوهستان ژورا از بقیه سوئیس جدا می شود. اساسا این فلات مدتهاست یک مانع طبیعی مهم به شمار می رود. این وضعیت غیرقابل طبقه بندی در ظاهر جغرافیایی و نیز فضای تبادلات تجاری و فرهنگی سوئیس، ویژگی خاصی به این شهر داده و کارکرد آن به عنوان یکی از شهرهای ورودیِ سوئیس و نیز جنبه بین المللی آن، این ویژگی را پررنگ تر کرده است.

رود راین که از جانب کوهستان سن گوتار آلپ سرچشمه می گیرد، از میان شهر می گذرد و مسیر خود را به سمت دریای شمال ادامه می دهد. راین که جزو آبهای بین المللی به شمار می رود، تا مصب خود واقع در بازل، قابل کشتیرانی است و این امر، تنها راه دسترسی سوئیس به دریا را فراهم می سازد. مرکز تاریخی این شهر در جانب چپ رود واقع است. بازل در انتهای جنوبی جلگه راین بالا قرار دارد و در این ناحیه، کوهستان های مجاور، رفته رفته فعال می شوند و مجموعه ای از تپه ها تشکیل می دهند. از این رو، بازل شهری بر روی یک بلندی چشمگیر است و برای نمونه، کلیسای جامع آن در ارتفاع۲۷۷ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد، در حالیکه در پایین دست، سطح راین به طور متوسط به ۲۴۸ متر می رسد. پایین ترین بخش بازل که این رود در آن، سوئیس را ترک می کند، ۲۴۴ متر ارتفاع دارد.

توده کوهستانی پیرامون بازل از سنگریزه و مارن {نوعی خاک که بیشتر آن را رس تشکیل می دهد} پوشیده شده و ارتفاع این لایه آن گاه به ۷۰ متر می رسد. تاریخچه لایه های زمین شناختی این شهر، به دوران مزوزوئیک، پلیستوسن و هولوسن برمی گردد. لایه فوق الذکر، از عهد روم به منظور ساخت و ساز مورد استفاده قرار گرفته و جنبه خاصی به ساختمان های این شهر داده است.

بازل اقلیمی نیمه قاره ای دارد: تفاوت چشمگیر بین زمستان های معمولا سرد و سخت و تابستان های معمولا گرم و آفتابی از ویژگی های این اقلیم است. گاه در تابستان رعدوبرق و بارش شدید نیز به راه می افتد. بازل ظاهر قرون وسطایی خود را حفظ کرده، چون تنها در قرن نوزدهم {۱۸۵۹} بود که دروازه های شهر تخریب شد. پس از آن، شهر شاهد شکوفایی صنعتی دیرهنگامی بود که از سال ۱۸۸۰ آغاز شد. مرکز شهر، قدیمی و وسیع بوده و شریان های تجاری اصلی، خانه های چوبی پرشمار و خانه های اعیانی مخصوص قرن نوزدهم را در خود جای داده است. محله های جنوبی و شرقی شهر، مسکونی هستند و از خانه های شخصی و فضاهای سبز تشکیل می شوند. حال آنکه محله های غربی به خصوص از مجتمع های مسکونی و نواحی صنعتی تشکیل شده اند. شمال شهر بازل، کانون صنعتی دیگر آنست که در ارتباط با آلمان و فرانسه قرار دارد. محبوب ترین محله های بازل، جوانب رود راین و محله های حومه ایِ زانکت آلبان{Sankt Alban}، وت اشتین {Wettstein}، گلرت {Gellert}و باخ لتن {Bachletten} هستند. نواحی مسکونی ویلایی که بر بلندی های شهر واقعند، به خصوص برودر هولتز {Bruderholz} و بخش های مجاور ریهن {Riehen} و بینینگن {Binningen} نیز جذاب هستند.

شکوفایی صنعتی قرن نوزدهم به مناطق بیرونی مجاور شهر مانند هونینگ و لوراش نیز مربوط می شود و شبکه تراموای بازل پس از سال ۱۹۰۰ در الزاس و باده گسترش یافت. سپس در سال های ۱۹۳۰ یک مجتمع شهری فرامرزی در این منطقه پدید آمد. بااینهمه، افزایش شدید جمعیت در سال های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به بخش سوئیسی این مجتمع شهری مربوط می شود. به این ترتیب، مرزهای کانتون بازل اشتات که تا آن زمان کوچک ترین کانتون سوئیس بود، گسترش زیادی یافت و حیطه شهری آن به سمت کانتون بازل لاندشافت، آرگووی و سولور پیش رفت و دهکده های پرشماری را در خود گرفت.

این مجتمع به دلیل وضعیت خود که در میان سه کشور قرار دارد، به نوعی بی انسجامی نیز مبتلاست. هر دولت، نگرشی متفاوت از شهرسازی دارد و ساختارهای اداری خود را در آن اجرا می کند که همیشه در آن سوی دیگر مرز، معادلی ندارند. با افزایش قدرت جذب شهر بازل، به خصوص با وجود فرودگاه موجود در آن، تصور می رود این شهر همچنان به پیشرفت در این مسیر ادامه بدهد، زیرا آینده ای شبیه به فرانکفورت ام ماین و در نهایت، مانهاتان برای آن فرض گرفته شده است. شهر بازل، منطقه شهری ندارد اما به ۱۹ محله تقسیم شده که در دو جانب رود راین قرار گرفته اند: بازل بزرگ در کرانه چپ و بازل کوچک در کرانه راست راین.

بیش از ۲۰۰۰ سال پیش سلت ها در این منطقه ساکن بودند، اما رفته رفته اقوام دیگری، برای نمونه روریکرها {Rauriker} به آنان افزوده شدند. با اینهمه، این امپراطوری روم بود که زیباترین بقایای خود را در بازل بر جا گذاشت. در قرون وسطا {۱۲۲۵م} نخستین پل ثابت بر روی رود راین ساخته شد که نخستین پل بین کنستانتز آلمان و دریا بود که ۶۰۰ سال امکان عبور از رود بدون خیس شدن و نیز انتقال کالا از یک کشتی به کشتی دیگر را فراهم می آورد. این پل با ایجاد امکان دادوستدهای پررونق، مایه شکوفایی اقتصادی شهر شد. اما این شکوفایی با دو حادثه متوقف شد: شیوع طاعون در سال ۱۳۴۸م. که بیش از نیمی از ساکنان را از میان برد. همین طور قتل عام بازل که در جریان آن، یهودیان به اتهام مسموم کردن چاه های آب شهر گرفتار شده و ۶۰۰ نفر از آنان به قتل رسیدند. پس از آن وقوع حوادثی دیگر از قبیل آتش سوزی، زلزله و جنگ، چهره دیگری به این شهر داد.

در قرن پانزدهم بود که انسان گرایی در شهر بازل با ایجاد صنعت چاپ آغاز شد. در سال ۱۴۶۰ دانشگاه بازل به عنوان قدیمی ترین دانشگاه سوئیس و یکی از نادرترین دانشگاه های اروپا با همت پیوس دوم و با هزینه خود شهروندان تاسیس شد. شهرت این دانشگاه، انسان گرایانی از جمله اراسموس اهل روتردام را مجذوب خود کرد و در سال ۱۴۶۳، برتهولد روپل، همکار گوتنبرگ، هنر چاپ را به بازل آورد. سپس در سال ۱۴۹۱ یوهان فوست، انجیل لاتین را در این شهر چاپ کرد. شکوفایی فرهنگی و نیز اقتصادی شهر نیز در سال ۱۴۷۱ و به دست امپراطور ژرمن، فردریک سوم صورت گرفت که به اهالی بازل اجازه داد همه ساله دو نمایشگاه تجاری برگزار کنند: نمایشگاه پاییزه و بهاره که هر دوی این نمایشگاه ها تا امروز بسیار فعال بوده اند.

سال ۱۵۰۱ تاریخی تعیین کننده برای بازل به شمار می رود، چرا که در این سال، شهر تصمیم گرفت به کنفدراسیون سوئیس بپیوندد. دلیل این امر، وضعیت مرزی بسیار پررفت و آمد این شهر بود. در قرن هفدهم که جنگ های سی ساله {۱۶۱۸-۱۶۴۸} اروپا را در خود گرفت، بازل به سبب امضای معاهده وستفالی، به مانند بخش های دیگر کنفدراسیون سوئیس در برابر امپراطوری آلمان، بی طرف ماند. اواخر همین قرن بود که ورود صنعت ابریشم و به خصوص روبان ابریشمی به آن، پیشرفت کارخانجات ضمیمه آن مانند ریسندگی، بافندگی مخمل و ابریشم، یراق بافی و رنگرزی را به دنبال داشت و به یک منبع پررونق برای تجارت، حمل و نقل، بانکداری و بیمه این شهر بدل شد. در نیمه دوم قرن نوزدهم نیز صنایع شیمیایی بازل مجال ظهور پیدا کرد. اما در کنار این پیشرفت های صنعتی، فرهنگ به فراموشی سپرده نشد و در سال ۱۷۷۷، ایزاک ایزلین بنیاد ارتقای دارایی ها و ارزشهای عمومی را تاسیس کرد که بعدها به کتابخانه عمومی بازل تبدیل شد.

انقلاب فرانسه تاثیر شگرفی بر تمام اروپا از جمله سوئیس و بازل داشت. پتر اوکس، سیاستمدار و تحسین گر بزرگ انقلاب فرانسه که اصالتا فرانسوی و بزرگ شده آلمان بود، در سال ۱۷۶۹ به بازل، موطن پدریش آمد و زمینه ایجاد قانون اساسی جمهوری هلوتیک و ایجاد یک دولت یکپارچه را مهیا کرد. قرارداد صلح بازل در منزل شخصی او به امضا رسید و به صورت موقت به دشمنی بین فرانسه، اسپانیا و پروس پایان داد.

قرن نوزدهم به دلیل دوره های جنگ و آشوب های سیاسی برای بازل، قرنی پرحادثه بود و این شهر به دلیل موقعیت میانی خود با انواع حوادث داخلی و خارجی دست به گریبان شد: جنگ با فرانسه، دیدار پادشاهان پروس، اتریش و روسیه برای رایزنی درباره آینده اروپا، جنگ فرانسه و پروس، معاهده ۲۲ کانتون، نزاع دایم بین بازل اشتات و بازل لاندشافت و عدم تفاهم آنان که به دونیم شدن این کانتون انجامید. نیمه نخست قرن بیستم هم که با دو جنگ جهانی مشخص می شود، به ویرانی کشورهای پرشماری انجامید. سوئیس با وجود بی طرفی، مجبور به تحمل این لشکرکشی ها، محدودیت ها و پذیرش پناهندگان شد. در طول جنگ جهانی دوم نیز این وضعیت ادامه یافت و بازل مورد تاخت و تاز قرار گرفت و حتی یکبار بمباران شد.

تا پایان جنگ جهانی دوم، حوادث عمده ای در این شهر رخ داد: کنگره اینترنشنال سوسیالیست {۱۹۱۲} به منظور جلوگیری از روشن شدن آتش جنگی همه گیر، اعتصاب کارگری گسترده {۱۹۱۸-۱۹۱۹} که وضعیت سوئیس را مختل کرد و به بازل نیز رسید، بحران اقتصادی جهانی {۱۹۲۹-۱۹۳۶} که سوئیس نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر متحمل آن شد. البته تغییرات داخلی بازل را نیز باید به این وضعیت افزود: فضای بورژوای بازل و بخش ریهن، نخستین بخش های سوئیس آلمانیک بود که در سال ۱۹۵۸ به زنان حق رای داد. اما تنها در سال ۱۹۶۶ زنان بازل عملا حق رای کانتونی را بدست آوردند. در سال ۱۹۶۹ بازل اشتات و بازل لاند شافت دوباره نسبت به یکپارچگی اقدام کردند که البته با رای منفی بازل لاندشافت به نتیجه نرسید…..

بازل یکی از نادر کانتون های آلمانیک سوئیس است که به پیوستن سوئیس به فضای اقتصادی اروپا رای مثبت داد. ناگفته نماند از اول ژانویه ۱۹۹۴ که ۹ بخش از کانتون برن به نیم کانتون بازل لاندشافت پیوستند، حیطه بازل شاهد تغییرات اندکی شد. بازل امروز به لطف شکوفایی صنایع و تجارت و فعالیت فرهنگی بالای خود، سطح زندگی قابل تقدیری به ساکنانش اعطا می کند.