بوثورث، مینورسکی، کلمارد، هورکاد ترجمه ی ملیحه درگاهی
۶.به قدرت رسیدن قاجارها. کریم خان در ۱۳ صفر، ۲/۱۱۹۳ مارس سال ۱۷۷۹ درگذشت. بیستم ماه صفر آقا محمد خان در حرم شاه عبدالعظیم بود و یک روز بعد در منطقه ی تهران تاج گذاری کرد. هر چند تهران در قلمرو نفوذ علی مراد خان، برادر ناتنی جعفر خان زند، قرار داشت. در سال ۱۷۸۳/ ۱۱۹۷ آقا محمد خان قصد داشت برای نخستین بار ملک تهران را تصرف کند اما حاکم تهران، غفور خان تهرانی، تلاش او را برای مدتی بی نتیجه گذاشت تا اینکه شیوع طاعون آقا محمد را مجبور کرد تا به سمت دامغان عقب نشینی کند. پس از مرگ علی مراد خان (۱۷۸۵/۱۱۹۹) شهر از سوی نیروهای آقا محمد محاصره شد. تا پیش از اینکه آقا محمد خان اصفهان را اشغال کند، مردم شهر نمی خواستند قلعه را تسلیم کنند. اخبار پیشروی جعفر خان زند از فارس سبب پراکندگی نظامیان آقا محمد شد. با این حال او نیروهای مسلحِ آزادی را از سوی رؤسای (حکیم و عمال) تهران دریافت کرد و از این پس شهر پایتخت ( مقر سلطنتی، دارالسلطنه و تا همین اواخر دارالخلیفه) وی شد، بعد از این شهر هیئتهای اعزامی که تحت نظارت وی تمام ایران را یکپارچه می ساختند، هدایت می کرد. بر طبق آنچه در کتاب خاندان قاجار نوشته ی معاسیر سلطانی، ترجمه ی سر هارفرد جونز بریجز (Sir Harford Jones Brydges)، ۱۸، آمده تهران در سال ۱۷۸۶/۱۲۰۰ پایتخت شد و سپس بنیانهای کاخ پی ریزی شد. پس از تصرف شیراز تمامی توپخانه ها و مهمات جنگیِ زندی ها به پایتخت جدید انتقال یافت. آخرین حاکم زند، لطفعلی خان، که در تهران کور شده و به زندان انداخته شد، در سال ۵-۱۷۹۴/۱۲۰۹ در همانجا از دنیا رفت و در آرامگاه امامزاده زید به خاک سپرده شد.
پس از قتل آقا محمد شاه (۲۱ ذی الحجه، ۱۶/۱۲۱۱ ژوئن ۱۷۹۷) برادرش علی قلی خان خود را به نزدیکی پایتخت رساند ولی وزیر اصلی، میرزا شفی، به او اجازه ی ورود به شهر را نداد. در همین منوال وارث تاج و تخت، بابک خان (=فتحعلی شاه)، توانست خود را به شیراز برساند و پس از شکست دومین مدعی، صادق خان شقاقی، در نیمه ی سال ۱۲۱۲/ آغاز سال ۱۷۸۹ تاج گذاری کرد. زندانیان شقاقی برای حفاری خندق پایتخت به کار گرفته شدند (رجوع شود به شلکتا-وسرد (Schechta-Wssehrd)، فتحعلی شاه و رقبای تاج و تختش، در Sitz، A. W. Wien [1864] ii، ۳۱-۱).
طی دوران رقابت بین انگلیس و فرانسه، شماری از سفیران از تهران دیدن کردند: از سمت انگلستان سر جان مالکوم ((John Malcolm (1801 و ۱۸۱۰)، سر هارفرد جونز بریجز (۱۸۰۷) و سر گر اوسلی ((Gore Ouseley (1811) و از جانب فرانسه ژنرال رمئو (Romieu) (1806)، ای. ژوبر(A. Jaubert) (1806) و ژنرال گاردن (Gardane) (1807). روسیه ای ها دغدغه ی خود را بر تبریز، محل اقامت ولیعهد ایران، متمرکز ساخته بودند. پس از معاهده ی ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ بود که وزیر روس ای.اس. گریبایدوف (A.S. Griboedov) بازدید کوتاهی از پایتخت داشت. درست قبل از بازگشت او به تبریز میرزا یعقوب، یکی از خواجه های اصلی شاه و ارمنستانی اهل ایروان که به اجبار مسلمان شد، خود را به سفارتخانه ی روسیه معرفی کرد و با توجه به بند ۱۳ معاهده خواستار بازگشت به وطن شد. این “ارتداد” موجبات حمله به سفارت روسیه را فراهم کرد و در ۱۱ فوریه ی ۱۸۲۹ ۴۵ نفر از اعضای کنسولگری قتل عام شدند (گریبایدوف، منشی های او،قزاق ها و خدمه). این حادثه ی غم انگیز در بخشهای مختلف سفارت خانه اتفاق افتاد ( خانه ی زنبورکچی باشی در نزدیکی دروازه ی قدیم شاه عبدالعظیم؛ هم اکنون با عنوان خیابان سرپلک در منطقه ی زرگرآباد شناخته می شود). مرگ گرایبایدوف در تاریخ ادبیات روسیه مشهور است، ببینید دی.پی. کاستلو (D.P. Costello)، قتل گرایبایدوف ، در یادداشت های اسلاوی آکسفورد، viii (1958).
زمانیکه مرگ فتحعلی شاه (۱۹ اکتبر ۱۸۳۴) در پایتخت اعلام شد، پسرش علی میرزا ظل السلطان تحت عنوان عادل ادعای شاهنشاهی کرد و به نام خود سکه زد. ولی وارث تاج و تخت، محمد میرزا به اتفاق نمایندگان بریتانیا و روسیه از تبریز آمد و در ۲ ژانویه ی ۱۸۳۵ بدون جنگ و درگیری وارد پایتخت شد. عادل شاه فقط برای شش ماه حکومت کرد. جانشینی سه پادشاه بعدی بدون حادثه صورت گرفت ( حتی پس از قتل ناصرالدین شاه در ۱ می ۱۸۹۶). تاریخ تهران در زمان حکومت این پادشاهان همچون سایر بخشهای ایران است. آسایش شهر با اپیدمی ها و مهاجرت های دوره ای که به دلیل خشکسالی صورت می گرفت به هم ریخت؛ رجوع شود به آشوب در ۱ مارس ۱۸۶۱، با توصیف ایستویک و اوشر (Ussher)، سفری از لندن به ایران، لندن ۱۸۶۵، ۶۲۵.
در بین مهمترین وقایعی که ممکن است به آن اشاره شده باشد، آزار و اذیت بابی ها بویژه در سال ۱۸۵۰ پس از تلاش برای قتل ناصرالدین شاه است. همچنین در سال ۱۸۹۱ جنبش بر علیه اعطای امتیاز تنباکو به اتحادیه انحصار تنباکو در تهران شروع شد؛ نگاه شود به ای.جی. براون (E.G. Browne)، انقلاب ایران بین سالهای ۱۹۰۹-۱۹۰۵، کمبریج ۱۹۱۰، ۵۷-۴۶.
۷.انقلاب مشروطه. پس از انقلاب ایران پایتخت ایران که پیش از این تا حدی از استانهای دیگر مجزا شده بود، به سرعت بدل به مرکز سیاسی و روشنفکری این کشور شد. گاهشماری وقایع این دوره بدین ترتیب بود: بست نشینی تاجران در مسجد شاه، دسامبر ۱۹۰۵. تجمع مشروطه خواهان در سفارت انگلیس از ۲۰ جولای تا ۵ آگوست ۱۹۰۶. گشایش مجلس در کاخ بهارستان در ۷ اکتبر ۱۹۰۶. محمد علی میرزا وارث تاج و تخت در ۳۰ دسامبر ۱۹۰۶ اساسنامه ی مشروطیت را امضا کرد. درگذشت مظفرالدین شاه در ۸ ژانویه ی ۱۹۰۷. قتل اتابک امین الدوله در ۳۱ آگوست ۱۹۰۷. مقابله با تظاهرات توسط “مطلق گراها” از ۱۹-۱۳ دسامبر ۱۹۰۷. بمباران مجلس در ۲۳ ژوئن ۱۹۰۸. تصرف تهران توسط نیروهای ملی گرا به فرماندهی سپهدار اعظم رشت و سردار اسد بختیاری در ۱۵-۱۳ جولای ۱۹۰۹. استعفای محمد علی شاه در ۱۶ جولای؛ به سلطنت رسیدن سلطان احمد شاه در ۱۸ جولای ۱۹۰۹. نگاه شود به براون، انقلاب ایران؛ دی. فراسر (D. Fraser)، ایران و ترکیه در شورش، لندن ۱۹۱۰، ۱۱۶-۸۲؛ ونسا ای. مارتین (Vanessa A. Martin)، اسلام و مدرنیسم. انقلاب ایران در سال ۱۹۰۶، لندن ۱۹۸۹. در ارتباط با وقایع ۱۲ می ۱۹۱۱ تا ۱۱ ژانویه ی ۱۹۱۲، می توان اطلاعاتی را در کتاب اختناق در ایران نوشته ی مورگان شوستر (Morgan Shuster)، لندن ۱۹۱۲، به دست آورد. در سال ۱۹۱۵ تهران درگیر جنگ جهانی اول شد. نمایندگان قدرتهای مرکزی تقریبا احمد شاه را به همراه خود به قم انتقال دادند. پایتخت خارج از قلمرو عملیات مقتضی ارتش بود، ولی تحرکات نظامیان طی چندین موقعیت در همسایگی تهران اتفاق افتاد (کشمکش در ۱۰ دسامبر ۱۹۱۵ نزدیک رباط کریم بین قزاقهای روس و ژاندارمهای امیر حشمت که طرفدار قدرتهای مرکزی بود). تا سال ۱۹۷ نیروهای روسیه بر ناحیه ی بین دریای خزر و تهران نظارت می کردند. از سال ۱۹۱۸ به بعد نیروهای انگلیسی جایگزین آنان شدند؛ نگاه کنید به ال.سی. دانسترویل (L.C. Dunsterville)، مخاطرات Dunsterforce، لندن ۱۹۲۰. تقسیم قزاقهای ایران به فرماندهی مربیان قدیمی روس نیز برای محافظت از ایران در مقابل حمله ی احتمالی از طرف شمال، به کار گرفته شد. افسرهای روس در ۳۰ اکتبر ۱۹۲۰ اخراج شدند. بخش بزرگتر تقسیم بندی در قزوین قرار داشت، جاییکه یک نیروی بریتانیایی به فرماندهی ژنرال آیرونساید هنوز اردو زده بود. در ۲۱ فوریه ی ۱۹۲۱، ۲۵۰۰ قزاق ایرانی که به فرماندهی ژنرالشان رضا خان از قزوین آمده بودند، پایتخت را به اشغال خود درآوردند. سید ضیاء الدین کابینه ی جدید را شکل داد (۲۴ فوریه-۲۴ می) و رضا خان به عنوان سردار سپاه منصوب شد. با نزدیک شدن به پایان سال ۱۹۲۳ احمد شاه کشور را ترک کرد، در همین زمان نخستین وزیر، قوام السلطنه، (از ۴ ژوئن ۱۹۲۱) تعیین شد، کسی که به دسیسه بر علیه سردار سپاه متهم شد. سردار سپاه بر اوضاع مسلط گشته و در نهایت در ۲۵ آوریل ۱۹۲۶ تاج گذاری کرد.
نوشتههای مرتبط
۳.توسعه ی تهران
۱.تا سال ۱۸۷۰
گزارش یاقوت در مورد خانه های تهران بیان می کند که قدیمی ترین بخش شهر در جنوب ( منطقه ی غار) است و اینکه این بخش از جنوب تا شمال توسعه یافت (یعنی از منطقه ی بیابانی تا بخشهای کوهستانی و چشمه ها). بقایای اندکی از دوره ی زند در تهران وجود دارد. شهر مدرن به طور کامل در دوره ی قاجارها شکل گرفته است. در ارتباط با پیشینه ی قاجارها نگاه کنید به شهریار عدل (Chahriyar Adle)، تهران یا باغی که زمانی حیات داشت، خاستگاه صفویه، همان و هورکاد (eds)، تهران پایتخت، جشن دویست ساله، ۳۷-۱۵.
الیویر (Olivier) که در سال ۱۷۹۶ از تهران بازدید کرد عنوان می کند، شهری که تماما جدید یا بازسازی شده به نظر می رسید، به شکل مربعی به وسعت کمی بیشتر از ۲ مایل (؟) بود، اما فقط نیمی از این مربع ساخته شد. میزان جمعیت از ۱۵۰۰۰ نفر فراتر نمی رفت و از این میزان ۳۰۰۰ نفر سرباز بودند، الیویر به درستی اعلام می کند که ” طلا و جواهرات پراکنده در اطراف تخت شاهی” در مجذوب ساختن ساکنین شهر موفق عمل کرده بود. قصر داخل قلعه در زمان آقا محمد شاه ساخته شده بود. عکس ها، آبگینه ها و ستونهای مرمری که از کاخ کریم خان در شیراز آورده شده بود در تالار تخت مرمر نگهداری می شد. زیر آستانه ی یک در استخوانهای نادر شاه دفن شده بود و این وضعیت چنان بود که شاهزاده ی قاجار می توانست هر روز آنها را لگد مال کند (اوسلی (Ouseley)). با جلوس رضا شاه استخوانها بیرون آورده شدند.
بر اساس گفته ی ژنرال گاردن (۱۸۰۸) فقط فقرا به هنگام تابستان در تهران می ماندند اما در فصل زمستان جمعیت به ۵۰۰۰۰ تن می رسید.
موریر (۹-۱۸۰۸) بیان می کند که محیط تهران ۵- ۵/۴ مایل بود. کنیر (Kinnier) در همین زمان جمعیت تابستانی شهر را ۱۰،۰۰۰ و جمعیت شهر در فصل زمستان را ۶۰،۰۰۰ تن برآورد کرده است. شهر بوسیله ی دیوار مستحکم و خندق عظیمی با یک شیب ملایم، احاطه شده بود، اما استحکامات دفاعی در شهری که ” صنعت جنگ ناشناخته بود” فقط یک ارزش به شمار می آمد.
اوسلی (۱۸۱۱) ۶ دروازه، ۳۰ مسجد و دانشگاه و ۳۰۰ حمام را در تهران برشمرده است؛ او جمعیت شهر در فصل زمستان را ۶۰،۰۰۰-۴۰ نفر برآورد کرده است. کر پارتر (Ker Porter) (1817) به ۸ دروازه (؟) در شهر اشاره می کند که پیش از آنها برجهای دایره وار عظیمی ساخته شده بودند (نگاه کنید به نقشه ی او) تا ورود و خروجها به شهر را کنترل کنند. جمعیت شهر در فصل زمستان بین ۶۰ تا ۷۰،۰۰۰ نفر بود.
فتحعلی شاه به طور قابل ملاحظه ای شهر را توسعه بخشیده بود، اما با نزدیک شدن به پایان دوران حکومتش رشد و ترقی شهر مورد غفلت واقع شد. طبق گفته ی فریزر ((Fraser (1838) شهر دیگری در ایران به فقر منظر تهران نمی رسید؛ “هیچ گنبدی” در شهر دیده نمی شد. در زمان حکومت محمد شاه، امور مختلف تا حد کمی پیشرفت داشتند.
برزین توصیف تفصیلی ویژه ای از کاخ (درب دولت خانه) با چهار بارگاه و چندین عمارت (دولت خانه، دفتر خانه، کلاه فرنگی، صندق خانه، زرگر خانه، عمارت شیر خورشید، سروستان، خلوت شاه، گلستان) ارائه داده است. سیاحان دیگر نقشه ای از کاخ و شهر ترسیم کرده اند که برای مکان نگاری تاریخی تهران بسیار حائز اهمیت است. در این تاریخ (۱۸۴۲)، وسعت شهر درون دیوارهایش از غرب به شرق در حدود ۳۸۰۰ ارسن (arshin) ایران (تقریبا یارد) و از شمال به جنوب تقریبا ۳ مایل مربع بود. ارک به شکل یک متوازی الاضلاع بود (از غرب به شرق ۶۰۰ و از شمال به جنوب ۱،۱۷۵ ارسن، یعنی یک چهارم کل شهر). جنب شمالی ارک به مرکز وجه شمالی دیوار بیرونی می رسید. باغها بخشهایی از شهر آنسوی دیوار را به اشغال خود درآورده بودند. متحرک ترین قسمت شهر بخشی بود که در جنوب شرقی قلعه، به سمت دروازه ی شاه عبدالعظیم، واقع شده بود. تنها پنج دروازه در این نقشه مشخص شده اند. دیگر فضای باز، میدان شاه در نزدیکی قلعه واقع در کناره ی جنوبی، وسعت زیادی نداشت. در بین مساجد، مسجد شاه و امامزاده زید و یحیی به تنهایی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. گاردن دریافته بود که مسجد شاه در سال ۱۸۰۷ ساخته شده است. کتیبه ی مسجد با دست خط خوش نویس دربار، محمد مهدی، به تاریخ ۱۸۰۹/۱۲۲۴ باز می گردد ، اما بر اساس گفته ی اشنایدر مسجد تا سال ۱۸۴۰ تکمیل نشد.
نقشه ی Krziz (انتشار. تهران ۱۸۵۷) بیشتر شبیه به طرح برزین است، اما در مورد اطراف تهران او مرزهای گستره ی جدید شهر را با خطوط نقطه ای مشخص کرده که بر طبق یادداشت توضیحی دکتر پلاک (Polak) این توسعه به طور قابل ملاحظه ای قبل از سال ۱۸۵۷ آغاز شده است. پلاک خود در سال ۱۸۵۳ یک بیمارستان در شمال دروازه ی شمالی شهر ساخته بود. تعداد این ساختمانها اندک بوده و تحت هیچگونه چارچوب منظمی ساخته نشدند. در سال ۱۸۶۱ شهر هنوز در قالب مربع قدیمی قرار داشت؛ جمعیت در فصل تابستان ۸۰،۰۰۰ و در زمستان ۱۲۰،۰۰۰ نفر بود (Brugsch).
۲.شهرسازی، بناهای تاریخی، زندگی فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی تا دوره ی پهلوی ها
۱.توسعه ی شهری
با وجود نقش سیاسی برآمده از قاجارها، تهران تا زمان حکومت محمد شاه (۴۸-۱۸۳۴) نمای یک شهرستان اسلامی – ایرانی سنتی را حفظ کرد. ساخت و ساز شهری در اطراف قلعه ی سلطنتی ارگ (یا ارک) و خیابانهای ورودی منطقه ی بازار، محل روستای قدیم تهران، تا دروازه ی شاه عبدالعظیم تمرکز یافته بود. باغهای بزرگی در بخشهای شرقی خیلی درونی (عودلاجان،قلعه میدان) و مناطق غربی (سنگلج)، طرح بندی شده بود. شهر در کنار ارک دارای عمارتهای نه چندان بزرگی بود. تنها فضای باز میدان کوچکِ میدان شاه بود که بین بازار و ارک، جاییکه سفارت روسی استقرار یافته بود، قرار داشت. سفارت بریتانیای کبیر در نزدیکی دروازه ی شاه عبدالعظیم واقع شده بود.
تا میانه ی قرن ۱۹ اکثریت بازدیدکنندگان اروپایی شهر را به عنوان مکانی ملالت آور دیده بودند که با آب و هوای ناسالم، فقدان مقرری آب و کمبود بناهای تاریخی معتبر هرگز قادر به رقابت با پایتخت های باستانی ایران همچون تبریز، اصفهان و شیراز نبود و حتی نمی توانست با دیگر اقامتگاههای سلطنتی به عنوان پایتخت تعویض شود.
پیشرفت واقعی شهر در جایگاه پایتخت مرهون ابتکارات عمل ناصرالدین شاه (۹۶-۱۸۴۸) است. اما دگرگونی شهر بسیار تدریجی بود. هنوز هم شهر اسلامی در طرح ترسیمی Krziz، انتشار یافته در دسامبر ۱۸۵۸ (و نه در سال ۱۸۵۷) ( بویژه سند تکمیل نشده و نادرست )، به گونه ای واضح قابل مشاهده است. این نقشه ی رنگی-رمزی اطلاعات فراوانی را در مورد ماهیت ساختمانها (مساجد، مراکز تجاری، سکونتگاهها، باغها و …) فراهم می آورد. این نقشه گام اول به سوی شهرسازی را نشان می دهد، چنانچه این موضوع در اولین دفاتر ثبت خانه (نه با آمار واقعی) که در سال ۱۸۵۲/۱۲۶۹ به امر شاه و توسط افرادی با عناوین تخلصی شکل گرفته، تأیید شده است. شهر به پنچ منطقه (محله) تقسیم شده است: ارک، عودلاجان، بازار، سنگلج و قلعه میدان. این سند اطلاعاتی در مورد زیرساختهای اجتماعی، تجاری و حرفه ای مناطق، بخصوص معطوف به جنبه های اجتماعی-مذهبی آنها، در اختیار می گذارد. ساختمانها به این بخش ها تقسیم شده اند: خانه ها (خانه های تشریفاتی، خانه های رعایا، خانه های غیر اشرافی و اقلیت ها)؛ عمارتهای اداری (کاخ یا خانه مخصوص تاج گذاری یا خدمات کشوری، مدارس، شمار زیادی تکیه (تکیه های ایرانی، مکانهای اجتماعی که از ابتدا برای برگزاری مراسم های سوگواری شیعه به کار می رفت)؛ املاک تجاری ( بخشهایی که فعال هستند، املاکی که بسته یا متروک شده اند. هر محله متشکل از پاتوق ( مکانهایی که در ابتدا بیرق های عزاداری شیعه را در خود جای می دادند) و گذر (محل عبور) است. این اسناد ثبتی داده هایی را در مورد اسامی مالکان ساختمانها یا مستأجران و اینکه آیا ملک بخشی از اوقاف است یا خیر و …، در اختیار قرار می دهد. یک بخش به گزارش در مورد نواحی می پردازد که در فرآیند شهرسازی آنسوی پنج دروازه ی شهر قرار دارند.
منبع:
C.E. Bosworth, V. Minorsky, J. Calmard & B. Hourcade, “Tehran(Tihran)” in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 503-520
بخشهای پیشین:
تهران (۱)
http://anthropology.ir/node/19258
نیشابور
http://anthropology.ir/node/19086
ری
http://anthropology.ir/node/18609
تبریز (۴)
http://anthropology.ir/node/17934
تبریز (۳)
http://anthropology.ir/node/17696
تبریز (۲)
http://anthropology.ir/node/17478
تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249
یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996
یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757
شیراز (۲)
http://anthropology.ir/node/18837
شیراز (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16254
اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822
مشهد (۳)
http://anthropology.ir/node/18967
مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533
مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433