آ. لمبپتون ترجمه ی ملیحه درگاهی
در سال ۲۰-۱۳۱۹ یک مقاطعه ی همیشگی در مورد مالیات های فارس از جانب ابوسعید به کردانجین، دختر ابیش خاتون و بزرگترین دختر در میان دختران بسیار طش مونک، اهدا شد. وصاف حمایتِ کردانجین از مردم فارس را تحسین کرد. وی نوشته است که کردانجین توجه ویژه ای نسبت به مرمت بناهایی که توسط نیاکانش ساخته شده بود، از جمله مدرسه ی عضدی در شیراز، داشت. این مدرسه توسط ترکان خاتون همسر سعدبن ابوبکر ساخته شد و احتمالا پس از پسرش محمد، که ملقب به عضد الدین بود، نامگذاری شد. واصف بیان می دارد که در زمان کتابت وی عایدی های حاصل از اوقاف مدرسه در حدود بیش از ۲۰۰،۰۰۰ دینار بود و اینکه کردانجین این درآمد را صرف اهداف عالیه مدرسه کرده و بر مقدار آن افزود.
در زمان حکومت ابوسعید، محمود شاه پسر محمد شاه اینجو که توسط الجایتو برای اداره ی املاک پادشاهی به فارس فرستاده شده بود، موفق شد که تقریبا در شیراز و فارس به خودمختاری دست یابد. پسرش مسعود که بواسطه ی پیر حسین، نوه ی اوبان، در سال ۱۳۳۹/۷۴۴ شیراز را تصرف کرده بود، جانشین وی شد. او دو سال بعد توسط مالک اشرف، پسر خواهرش، خلع قدرت شد. در استرداد بعدی ابو اسحاق، جوانترین پسر محمود شاه، در سال ۳-۱۳۴۲/۷۴۴ حاکمیت خود را بنا نهاد. طی حکومت وی بود که ابن بطوطه برای دومین بار در ژوئیه ۱۳۴۷ از شیراز دیدن کرد. آنطور که مستوفی و وصاف توصیف کرده اند به نظر می رسد در زمان حکومت ایلخانی ها با وجود اخاذی و هرج و مرج های مالی، نوعی بهبود در زمان اینجوییدها وجود داشته است. ابن بطوطه بیان می کند که اصلاحات انجام شده بسیار زیاد بود (ii، ۶-۶۵، ii، ترجمه). وی بسیار از بازارهای شیراز سخن گفته است. او شرح می دهد که چگونه ابو اسحاق آرزوی ساخت کاخ گنبدی همچون ایوان کسری در تیسفون را داشت و به ساکنین دستور داد تا شالوده ی این بنا را حفر کنند. زمانیکه وی این عمارت را دید ارتفاع آن به حدود ۳۰ ذرع می رسید. در بین حرمهای شیراز ابن بطوطه بویژه از عمارت احمدبن موسی یاد می کند که بسیار از جانب شیرازی ها مورد تکریم قرار می گرفت. تاج خاتون، مادر ابو اسحاق، در آرامگاه خویش یک دانشگاه بزرگ و بیمارستان ساخت که در آنها خوراک همه ی وارد شوندگان تأمین می شد و قاریان به طور متداول قرآن را در سراسر آرامگاه تلاوت می کردند. مسافرین بیان می کنند که خاتون هر شامگاه دوشنبه به حرم می رفت و در این شب قادس ها، حقوقدانان، و شریف ها در این مکان گرد هم می آمدند. افراد قابل اعتماد ذکر می کنند که بالغ بر ۱۴۰۰ شریف (کودکان و بزرگسالان) از این بخش دستمزد دریافت می کنند. مسجد-مقبره ی احمدبن موسی در زبان محلی به عنوان شاه چراغ شناخته می شود. این محل در سال ۱۵۰۶ و بعد از آن نیز بازسازی شد اما تا آن زمان مدارس و بیمارستانهای دیگری وجود نداشت. ابن بطوطه همچنین به مقبره ی روزبهان بگلی (۳۱۶) و آرامگاه زرکوب اشاره می کند.
محمد مبارزالدین مظفری در سال ۱۳۵۳/۷۵۴ شیراز را تصرف کرد. ابواسحاق گریخت ولی در سال ۱۳۵۷/۷۵۸ دستگیر و اعدام شد. تیمور در سال ۱۳۸۷/۷۸۹ به مناطق جنوبی ایران یورش آورد و شاه یحیی مظفری را برای کنترل شیراز تعیین کرد اما پس از عقب نشینی تیمور شاه منصور با اجبار شهر را از شاه یحیی بازپس گرفت. در سال ۱۳۹۳/۷۹۵ شاه منصور در نبرد با نیروهای تیموری در خارج از شیراز کشته شد. به نظر می رسد که در زمان حکومت تیموری ها احیای فرهنگی صورت گرفته باشد. اسکندر پسر عمر شیخ (۱۴-۱۴۰۹/۱۷-۸۱۲) تعدادی ساختمان جدید (جی. ایوبین، حمایت تیموری ها از شیراز، در SI، [۱۹۵۷] ۶-۷۵) ایجاد کرد و طی حکومت وی و ابراهیم پسر شاهرخ که در سال ۱۴۱۴/۸۱۷ به عنوان حاکم فارس برگزیده شده بود، سبک نوینی از نقاشی در شیراز به شکوفایی رسید.
تیموریهای اخیر بر سر مالکیت فارس با قراقویونلوها و آق قویونلوها درگیر شدند. در زمان حکومت اوزون حسن که در نهایت جهان شاه، آخرین حاکم قراقویونلو، را در سال ۱۴۶۷/۸۷۲ شکست داد و سال بعد در زمان ابوسعید تیموری شیراز بار دیگر به شهری جاذب بدل شد. ژوزف باربارُ ونیزی که طی سالهای ۵۱-۱۴۳۶ به شیراز سفر کرد بیان می کند که شیراز شهری عالی و مملو از مردم و بازرگانان با جمعیت ۲۰۰،۰۰۰ نفری بود و تجارت ترانزیتی پررونقی داشت. مقادیر زیادی جواهرات، پارچه های ابریشمی و ادویه در این شهر یافت می شد. شهر دیوارهای گلی مرتفع، زهکش های عمیق و شماری مسجد عالی و خانه های ممتازی داشت و امنیت بر شهر مستولی بود (سفرهایی به تانا و ایران نوشته ی ژوزف باربارُ و آمبرجیو کنتارینی، لندن ۱۸۷۳). لودویکو دِوارسما (که در سال ۱۵۰۲ عازم شرق شد) نیزعنوان می کند که جواهرات بسیاری در شیراز یافت می شد (سفرها … ۱۵۰۸-۱۵۰۳ پس از میلاد، ترجمه ی جی. دبلیو. جونز و ویرایش جی. پی. بَگر، لندن ۱۸۶۳،p. iii ).
در سال ۱۵۰۳/۹۰۹ شیراز به صفویان انتقال یافت. در اوایل دوران صفوی حاکمان ذوالقدر شیراز را اداره می کردند. اگرچه شاه عباس اول در سال ۶-۱۵۹۵/۱۰۰۴ قوللر آقاسی الله وردی خان را به حاکمیت شهر برگزید. پسرش امام قلی خان جانشین او شد. در زمان حکومت آنها فارس به درجه ی قابل ملاحظه ای از خودمختاری رسید و شیراز رونق یافت. الله وردی خان مدرسه ی خان را برای حکیم و فیلسوف ملاصدرا که طی سی سال آخر زندگی اش به شیراز آمد و در این شهر مشغول به تدریس شد، بنا کرد. امام قلی خان یک کاخ در میدان و دیوارهایی اطراف شهر ساخت و با الگوبرداری از چهار باغ اصفهان درختان سروی را در دو سوی جاده ی اصفهان کاشت. وی در سال ۱۶۲۸ پذیرای نماینده ی انگلیسی سر دُدمر کاتن در شیراز بود. امام قلی خان از جانب شاه صفی (۴۲-۱۶۲۹/۵۲-۱۰۳۸) مظنون به پناه دادن به شورشیان شد و در سال ۱۶۳۲/ ۱۰۴۲ طی دستورات متعاقب کشته شد. پس از وی دیوان مرکزی با وزارت معین الدین محمد عهده دار اداره ی شهر شد.
بسیاری از سیاحان اروپایی با عبور از شیراز که بر خط مستقیم روابط از خلیج فارس تا اصفهان (پایتخت صفویه) قرار داشت، به ثبت و ضبط آثار و نشانه های این شهر پرداختند. در بین این سیاحان می توان به دلا وال (۲۱-۱۶۱۲)، توماس هربرت (۱۶۲۸)، تاورنیه (۶۸-۱۶۳۲)، تونت (۱۶۶۳)، چاردین (۷-۱۶۷۲/۹-۱۶۶۶)، فریر (۸-۱۶۷۶)، کمپر (۱۶۸۳) و کرنلیوس دِ براین (۴-۱۷۰۲)، اشاره کرد. هنگامیکه هربرت از شهر عبور کرد بخشی از دیوارهای قدیمی هنوز پابرجا بودند ولی این دیوارها زمانیکه تاورنیه و چاردین از شهر بازدید کردند ناپدید شده بودند. در سال ۱۶۱۷ کمپانی هند شرقی کارخانه ای در شهر شیراز راه اندازی کرد اما در میانه ی قرن تجارت در نتیجه ی رقابت کمپانی هند شرقی هلند کاهش بیشتری یافته بود. در سال ۱۶۲۳ خانه ای برای راهبان در شیراز تأسیس شد، این خانه در سال ۱۶۳۴ تقریبا بسته شد (تاریخچه ی راهبان در ایران، لندن ۱۹۳۹).
طی سالهای ۱۶۳۰ و ۱۶۶۸ شهر تقریبا توسط سیل ها که در شرایط بعدی با بیماریهای واگیردار نیز همراه شد، ویران شد اما هنگامیکه فریر در سال ۱۶۷۶ از شیراز دیدن کرد شهر تا حد زیادی ترمیم شده بود. شمار زیادی از بازدیدکنندگان اروپایی از صنایع سرامیک شیراز در قرن ۱۷/۱۱ یاد می کنند. مقادیری شراب به پرتغال صادر شده بود که در اصل توسط یهودی ها ساخته می شد. بر طبق گفته ی تاورنیه در حدود ۶۰۰ خانواده ی یهودی در شیراز زندگی می کردند (سفرهایی به ایران، ژنو ۱۹۷۰).
پس از سقوط صفویان در سال ۱۷۲۲ شیراز در جنگ میان افغانهای غلزایی و نادر قلی (که بعدها نادر شاه لقب گرفت) متحمل خساراتی شد. در سال ۱۷۲۳ نیروهای افغان عزم تصرف شهر را داشتند ولی حاکم شیراز تسلیم نشد. شهر برای ۹ ماه و پیش از اینکه خشکسالی مردم شهر را در سال ۱۷۲۳/۱۱۳۶ وادار به تسلیم کند، مقاومت کرد. گفته می شود که نزدیک به ۱۰۰،۰۰۰ نفر در طول محاصره جان باختند (نگاه کنید به ال. لکهارت، سقوط خاندان صفوی و اشغال ایران توسط افغانها، کمبریج ۱۹۵۸). در سال ۱۷۲۹ نادر که افغانها را از اصفهان بیرون رانده بود نظامیان افغان را در حوالی شیراز شکست داد و از این پس شیراز را در اختیار گرفت. وی دستوراتی مبنی بر بازسازی شهر صادر کرد، بخشهایی از شهر و تقریبا تمامی باغها در دوره ی جدال نهایی با افغانها تخریب شده بود. نادر شاه ۱۵۰۰ تومان را به مرمت مسجد شاه چراغ اختصاص داد (لکهارت، نادر شاه، لندن ۱۹۳۸). در سال ۴-۱۷۳۳ محمد خان بالا به طرفداری از شاه طهماسب، مدعی تاج و تخت صفوی، در فارس شورش کرد. او توسط نادر شکست خورد و به شیراز و پس از آن به جزیره ی قیس گریخت. نادر مجددا شیراز را تصرف کرد و میرزا تقی خان شیرازی پسر حاجی محمد، مستوفی شیراز، را به عنوان معاون حاکم فارس انتخاب کرد. خانواده ی وی نسل به نسل اداره ی میراب قمیشا و شیراز را بر عهده داشتند. میرزا تقی خان در ژوئن ۱۷۴۴ دست به شورش زد. ارتشی از جانب نادر مهیای محاصره ی شیرازی شد که بعد از چهار ماه سقوط کرد. بعد از این محاصره شهر غارت شد و بسیاری از ساکنین کشته شدند. دو برج از سر انسانها ایجاد شد و باغهای اطراف شهر ویران شدند. پس از محاصره طاعون شیوع پیدا کرد و بنا بر گفته ی برخی ۱۴۰۰ تن جان باختند.
نادر شاه در سال ۱۷۴۷ درگذشت. در فاصله ی میان مرگ وی و به قدرت رسیدن کریم خان زند شیراز مکررا توسط گروههای مخالف غارت شد. در سال ۱۷۶۵/۱۱۷۹ کریم خان به عنوان حاکم بلامنازع ایران به استثنای خراسان، ظهور یافت (نگاه کنید به جی. آر. پری، کریم خان زند، شیکاگو ۱۹۷۹). وی در سال ۷-۱۷۶۶/۱۱۸۰ شیراز را پایتخت خود ساخت و بنابراین شیراز نه تنها مرکز یک استان بلکه پایتخت کل پادشاهی شد، موقعیتی که از زمان مرگ عضد الدوله به آن دست نیافته بود. تحت حکومت کریم خان امنیت در تمامی جوانب بر شیراز حکمفرما بود. شهر دوباره پرجمعیت شد و رونق و شکوفایی بازگشت. تجارت خارجی مورد تشویق قرار گرفت. مطالبات مشتریان در همه ی کالاهایی که وارد شهر می شدند در نظر گرفته می شد. مایحتاج ضروری ارزان بود و قیمت آن بوسیله ی داروغه تنظیم می شد. شیشه از تولیدات شیراز بود و میزان قابل توجهی از آن به دیگر بخشهای ایران فرستاده می شد. شراب نیز بویژه توسط یهودیان و ارمنی ها تهیه شده و برای فروش در بازار هند به خلیج فارس ارسال می شد.
شکوفایی موقتا و با وقوع خشکسالی که در سال ۱۷۷۵ جنوب ایران را متأثر خود ساخت، متوقف شد و پس از مرگ کریم خان نقصان آغاز گردید. طبق گفته ی محمد هاشم رستم الحکما قیمت نان گندم در شیراز طی دوران خشکسالی تا ۲۵ دینار افزایش یافت. انبارهای غله به روی عامه مردم باز نمی شدند، زیرا فکر می کردند عاقلانه خواهد بود اگر محصولات را برای ارتش ذخیره کنند، اما حبوبات از انبار بذر دیوانی سراسر کشور به شیراز آورده می شد. اگرچه بنا بر گفته ی رستم الحکما هزینه ی این مواد غذایی در حدود ۱۴۰۰ دینار به ازای هر مَنِ تبریز در نظر گرفته می شد، کریم خان دستور داد هر من گندم ۲۰۰ دینار و جو ۱۰۰ دینار فروخته شود. به دلیل نبود علوفه در شیراز احشام و دامها به ری، قزوین و آذربایجان فرستاده شدند.
کریم خان یک برنامه ی ساخت و ساز عظیم را در پایتختش آغاز کرد که در آن صاحبان صنایع و کارگرانی از سراسر ایران شرکت داشتند. وی یک دیوار جدید و یک خندق خشک در اطراف شهر ساخت. ویلیام فرانکلین که در سال ۷-۱۷۸۶، مدت کوتاهی بعد از مرگ کریم خان، در شیراز بود بیان می کند که دیوار ۲۵ فوت ارتفاع و ۱۰ فوت ضخامت داشت و برجهای مدوری با فاصله ی ۸۰ گام از یکدیگر در اطراف آن قرار داشتند و ۶ دروازه در این بخش وجود داشت. بر اساس گفته ی رستم الحکما ۱۲۰۰ کارگر در کندن خندق مشارکت داشتند. کریم خان به علاوه قلعه ی شهر را ساخت و یا ترمیم کرد و ارگی بنا کرد که در آن جانشینش جعفر خان اقامت گزید، یک دیوان خانه، توپخانه ی صحرایی و یک بازار سرپوشیده ی خشتی باشکوه معروف به بازار وکیل که مغازه های آن از جانب خان و با کرایه ی ماهیانه به بازرگانان اجاره داده می شد نیز از دیگر ساخته های کریم خان هستند. ایجاد تأسیسات برای مسجد باشکوه و ساختمانهای مرتبط در دست اجرا قرار گرفت ولی تا پیش از مرگ کریم خان تکمیل نشد. کریم همچنین چندین هزار خانه برای لرها و کردهایی که در ارتش حضور داشتند ساخت. شهر دارای یازده بخش بود، پنج بخش به حیدری ها و پنج بخش به نعمتی ها تعلق داشت. بخش یازدهم در سکونت یهودی هایی بود که جمعیتشان به میزان قابل ملاحظه ای رسیده بود. ارمنی ها که اغلب به تجارت شراب اشتغال داشتند نیز به جمعیت قابل توجهی رسیده بودند.
با مرگ کریم خان آقا محمد خان قاجار که در شیراز گروگان گرفته شده بود، فرار کرد. وی در سال ۹۰-۱۷۸۹/۱۲۰۴ به جنوب اردوکشی کرد. لطفعلی خان زند که در سال ۱۷۸۹/۱۲۰۳ جانشین جعفر خان شده بود، به شیراز گریخت و در آنجا دستگیر شد. پس از سه ماه آقا محمد خان محاصره را افزایش داد، حرکت وی مستلزم این بود که با بی نظمی ترکمن های یموت و گوگلان مرتبط شود. در سال ۱۷۹۱/۱۲۰۵ لطفعلی خان با ترک حاج ابراهیم، کلانتر، به قصد شیراز تلاش بی ثمری برای بهبود اصفهان داشت.در زمان غیبت لطفعلی خان حاج ابراهیم شهر را تصرف کرد و برای باز پس دادن شهر با آقا محمد خان وارد مذاکره شد.
منبع:
A.K.S. Lambton, “Shiraz” in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill; 476-483
نوشتههای مرتبط
email:malihedargahi@yahoo.com