یاکوبوسکی، بوثورث ترجمه ی ملیحه درگاهی
با نگاهی به تاریخ مرو متوجه می شویم که شهر طی حکومت ساسانی ها مقر مرزبانی نظامی های شمال شرقی بود، مرو دورترین پایگاه مرزی امپراطوری محسوب می شد که فراسوی آن ایالت های شهری سغدیه، پادشاهی خوارزم و قدرتهای صحرانشین همچون ترکهای غربی قرار داشتند. محتمل است که مرو برای سیاح بودایی چینی، هیون تسانگ، همان Mo-ho باشد و بر روی نقشه ی چینی مربوط به اوایل قرن ۱۴ مرو با نام مالیوو (Ma-li-wu) دیده می شود. مسیحیت نسطوری تا زمان مغول در این شهر رشد یافت و اغلب اشاره شده که رهبران این مذهب در شورای کلیسایی حضور داشتند؛ پیش از سال ۵۵۳ شهر مقامی اسقفی داشت و سپس موقعیتی کلان پیدا کرد. پیکر مقتول یزدگرد سوم در شهر مطرانی ایلیا واقع در پای بابان (Pa-yi Baban) دفن شده بود، و در این منطقه صومعه ی Masarjasan واقع در شمال سلطان قلعه قرار داشت.
آخرین یزدگرد ساسانی پیش از حمله ی اعراب به مرو گریخت و در سال ۶۵۱/ ۳۱ توسط مرزبان ماهوی سوری به قتل رسید، از این پس در فرهنگ عامه ی ایرانی شهر نام ننگ آور دشمن خدا، “دشمنی با پادشاهان”، را به خود گرفت. در این سال عربها با همدستی حاکم خراسان عبدالله ابن امیر ابن کُرَیز بر شهر غلبه یافتند، عبدالله ابن امیر معاهده ای با اعراب تنظیم کرد که بر اساس آن مالیات گزافی بین یک و دو میلیون درهم به علاوه ی ۲۰۰،۰۰۰ جریب گندم و جو به آنان پرداخت می شد؛ ارباب های محلیِ واحه مسئول جمع آوری خراج ها بودند و سربازان پادگان اعراب مقیم خانه های مردم مرو می شدند. بنابراین از ابتدا تفاوت پایه ای در الگوی سکونت وجود داشت که بر آن اساس در امصار بزرگ عراق و ایران، اعراب اردوگاه های مجزایی را به عنوان مراکز قدرتی شان می ساختند. عبدالله ابن امیر پادگانی شامل ۴۰۰۰ سرباز را در مرو مستقر ساخت و سپس در سال ۶۷۱/۵۱ زیاد ابن ابیه ۵۰،۰۰۰ خانواده که بعدها در روستاهای آبادی به حاکمیت ربیع ابن زیاد حارثی ساکن شدند را از بصره و کوفه بیرون فرستاد. از این پس فرآیند همگون سازی جمعیت محلی ایران بویژه هنگامیکه برخی اعراب شروع به دریافت زمین مشمول بر مالیات در نواحی حومه ای کردند و بنابراین از نظر مالی می توانستند ارباب شوند، آغاز شد. ممکن است چنین شرایط اجتماعی نابهنجاری در واحه ی مرو در نقش این شهر طی اواخر دوران بنی امیه به عنوان نقطه ی کانونی شرق برای دعوی عباسی سهم داشته باشد، در مورد پروپاگاندای دعات هاشمیه به نظر می رسد شهر مرو در بتدا نقش پیشرویی بین عربهای ساکن و همگون سازی شده بازی کرده است. برخی از عمال عباسی در این منطقه شناسایی و در سال ۷۳۶/۱۱۸ اعدام شدند، مدت زمان کوتاهی پس از این ماجرا هیئتی مشتمل بر ۱۲ نقبع ((nuqaba’، به سرپرستی سلیمان ابن کثیر الخزاعی شکل گرفت. در سال ۷۴۶/۱۲۶ ابوسلامه الخلال در مرو بود و دو سال بعد به عنوان نماینده ی امیر عباسی، ابراهیم ابن محمد ابن علی ابن عبدالله ابن عباسی، به شهر مرو ورود یافت. وی امتیاز نزاع قبیله ای قَیس و یمن را گرفت و جمعیت عربهایی که شکایت مالیاتی شان به طور کامل از طریق اصلاحات تجربی نصر ابن سیار، حاکم بنی امیه، در سال ۷۳۹/۱۲۱ حل و فصل نشده بود را تلفیق کرد، در ابتدای سال ۷۴۸/۱۳۰ ابومسلم که از جانب یمنی های مخالف نصر و حامیان عرب شمالی خود مورد پشتیبانی بود، کنترل مرو را بدست گرفت (بنا بر تفسیر ام. ای. شبان (M. A. Shaban)، انقلاب عباسی، کمبریج ۱۹۷۰؛ همان، تاریخ اسلام ۷۵۰-۶۰۰ بعد از میلاد (۱۳۲ A.H.)، یک تفسیر جدید، کمبریج ۱۹۷۱).
مرو در اوایل حکومت عباسی با وجود آب و هوای مرطوب و ناخوشایند همچنان پایتخت شرق بود و به عنوان نمونه اقامتگاه مأمون چه زمانی که وی به حاکمیت استانهای شرقی منصوب شد و چه هنگامیکه تا سال ۸۱۷/۲۰۲ خلیفه بود و سپس عازم بغداد شد، در مرو قرار داشت. اگرچه، حاکمان طاهری خراسان که بوسیله ی صفاری ها به مرو منتقل شدند، ترجیح دادند نیشاپور را پایتخت خود سازند، با این وجود مرو مرکز تجرای اصلی خراسان باقی ماند و در زمان سامانی ها به شکوفایی رسید. با این وجود به نظر می رسد طی دهه های آخر حکومت سامانی، هنگامیکه قدرت مورد منازعه ی فرماندهان نظامی جاه طلب بود، بی نظمی های خراسان تأثیر منفی بر شکوفایی مرو می گذاشت. المقدیسی در سال ۹۸۰ بیان داشته که یک سوم رباط یا شهر بیرونی ویران شده بود و قلعه نیز تخریب شده بود؛ به علاوه شهر از درگیری های قومی و فرقه بازی که به نظر می رسد طی این زمان در شهرهای خراسان شایع شده باشد، رنج می برد (۱۲-۳۱۱؛ درباره ی مذهب شافعی در مرو – شهری که در حقیقت حنفی ها دارای برتری بودند – ببینید اچ. هالم (H. Halm)، گسترش مکتب شافعیسم از آغاز تا قرن ۱۴ / ۸، ویسبادن ۱۹۷۴، ۹۰۸۳).
اما در زمان حکومت سلجوقیان دارایی های مرو احیا شد. در سال ۱۰۳۷/۴۲۸ تابعیت مرو از غزنویان به ترکمن ها انتقال یافت و این شهر پایتخت چغری بیگ داوود حاکم نیمه ی شرقی امپراطوری تازه تأسیس سلجوقی شد، مرو از سال ۱۱۱۰ پایتخت سنجر، نایب السلطنه شرق، بود. ملک شاه، پدر سلطان سنجر، دیواری به ارتفاع ۱۲،۳۰۰ گام حول شهر ساخته بود که در زمان سنجر مورد حمله ی دشمنان متعدد سلجوقی از جمله خوارزم شاه آتسز قرار گرفت که در سال ۲-۱۱۴۱/۵۳۶ به مرو یورش برد و خزانه دولتی را غارت کرد. در شهر مرو بود که سنجر مقبره ی مشهور خود به مساحت ۲۷ متر مربع را ساخت و آن را دارالآخره یا “منزل آخرت” نامید. در زمان حکومت سنجر ترکمن های کوچ نشین اطراف مرو تحت کنترل شحنه یا اداره پلیس سلجوقی بودند، اما هنگامیکه ترکهای غز در سال ۱۱۵۳/۵۴۸ بر ضد این وضعیت شورش کرده و سنجر را شکست دادند، مرو در کنترل قبایل کوچرو قرار گرفت و طی سالهای بعد تا زمانی که خوارزم شاهیان حاکمیت خود را بر خراسان شمالی تحمیل کردند، به همراه بلخ و سرخس همچنان تحت نظارت این قبایل بود. در زمان اولین حمله ی مغول، هنگامیکه حکومت خوارزمیان سرنگون شد، سختی های بسیاری را متحمل شد. طرفداران تولی خان به طرز بیرحمانه ای شهر را به یغما بردند ( ابتدای سال ۱۲۲۱/۶۱۸). بر طبق گفته ی ابن اثیر ۷۰۰،۰۰۰ نفر و بر اساس آنچه جوینی عنوان می کند ۳۰۰،۰۰۰ تن از اهالی شهر قتل عام شدند؛ حتی اگر این آمار یک اغراق گویی متعارف در نظر گرفته شود، به هر حال این حقیقت باقی است که رفاه و رونق مرو درگیر چنان صدمه ای شد که دو قرن به طول انجامید تا شهر دوباره احیا شود. مستوفی در نیمه ی قرن ۱۴/۸ هنوز هم مرو را تا حد زیادی ویران یافت و اینکه شنهای صحرایی قراقم زمینهای زراعی آبادی را فرا گرفته بودند.
بنابراین در قرون ۱۳-۸ / ۷-۲ چه بخش هایی از شهر – علاوه بر دیوار که قبلا به آن اشاره شد – باقی مانده است؟ تمامی قسمتهای سلطان قلعه، پوشیده شده با خاک ریز و تپه ماهور، محدوده ی ساختمانهای باستانی را شکل داده بودند. همه می توانند توده های عظیم آجر، کامل یا شکسته، و تکه های سفال، ساده یا لعابی، را مشاهده کنند. یاقوت یادآور می شود که در مرکز شهر، همچون یادبودی از گذشته ی سترگ، یکی از عالی ترین بناهای قرن ۱۲/۶ یعنی آرامگاه گنبدی سلطان سنجر برپا شده است. سؤالی که مطرح می شود این است که آیا این بنا هیچگونه ارتباطی با ” سرای مدیریتی” دارای یک گنبد و چندین ایوان که از سوی استخری ذکر شده، داشته است. مرو در این دوره شامل چندین ساختمان درون منطقه ی سلطان قلعه و همچنین خارج از دیوارها، بویژه حومه های غربی، بوده است، موضوع تحقیقات باستان شناختیِ ام. ای. میسون (M. E. Masson) از سال ۱۹۶۴. در سال ۱۴۰۶/۸۰۸ شاهرخ حاکم تیموری تلاش کرد تا شکوفایی این منطقه، که زمانی آبادی رو به ترقی بود را احیا کند. حافظ ابرو (Hafiz-I Abru) جزئیاتی در مورد طرح خود در اختیار می گذارد. سد آب در محل قدیمی اش بازسازی شد و آب کانالهای قدیمی به وضعیت اول بازگشت؛ اما فقط بخشی از آبادی را می توانستند آبیاری کنند. شهر نوسازی شد اما نه در محل قدیمی، زیرا قادر نبودند آب را به اندازه ی کافی به سلطان قلعه برسانند. مرو در این دوره مشابه با شهر قدیمی عبدالله خان قلعه بود (افسانه ای عمومی به اشتباه ساختمانهای این شهر را به شیبانی عبدالله ابن اسکندر نسبت می دهد (۹۸-۱۵۸۳/ ۱۰۰۶-۹۹۱))، عبدالله خان قلعه به لحاظ مساحت بسیار کوچکتر از مروِ دوران مغول بود که در حدود سیصد قطب مربع را در بر می گرفت. مرو این دوره را نمی توان با مرو دوره ی مغول مقایسه کرد. در این زمان مرو و واحه ی آن بیش از پیش نقصان می یافتند. طی دوران پادشاهی صفویه مرو از سوی ازبک ها که در نهایت نتوانستند بر این شهر غلبه یابند، بارها مورد حمله قرار گرفت.
در اواخر قرن ۱۸ مرو تقریبا با شرایط مهلکی مواجه شد. معصوم خان (بعدها شاه مراد لقب گرفت)، پسر اتالیق دانیال بیگ از خاندان تازه تأسیس منگیت که متشکل از امیران بخارا بود، به ارباب محلی مرو قدیم از خاندان قاجار ترکمن، بایرام علی خان، حمله کرد و در سال ۱۷۵۸ وی را به قتل رساند. شاه مراد همچنین سدی را که بر روی رودخانه ی مرغاب ،واقع در ۳۰ مایلی/ ۴۸ کیلومتری بالای مرو، ساخته شده بود را تخریب کرد و بدین ترتیب سبب تنزل رونق اقتصادی منطقه شد (اف.اچ. اسکرین (F.H. Skrine) و ای.دی. رُز (E.D. Ross)، مرکز آسیا، تاریخ ترکستان روسیه و خانات آسیای مرکزی از ابتدایی ترین دوران، لندن ۱۸۹۹ ). در نتیجه الکساندر بورنسِ (Alexander Burnes) سیاح مرو را مخروبه ای یافت که از مناطق اطراف آن به طور کامل غفلت شده بود (مسافرت به بخارا، لندن ۱۸۳۴).
آبادی مرو در سال ۱۸۸۴ به اشغال ارتش امپراطوری روسیه در آمد و سال بعد با پیروزی ژنرال کمارف روسی از تهدید افغانها در امان ماند. از سال ۱۸۸۷ بدین سو تلاشهای صورت گرفته برای احیای رونق کشاورزیِ ناحیه ی ویران شده با ساخت دو سد هندوکش و سلطان بند بر رودخانه ی مرغاب، با موفقیت قابل ملاحظه ای همراه شد. راه آهن ترانس کاسپیان (Transcaspian) که از کراسنوسک (Krasnovodsk) به بخارا، سمرقند و تاشکند کشیده شده بود از عشق آباد و مرو عبور می کرد و یک انشعاب از مرو به سمت جنوب، کوشکه واقع بر مرز افغانستان، ساخته شده بود.
طی دوران امپراطوری روسیه مرو بخشی از خاک منطقه ی ترانس کاسپیان شد و سپس در حاکمیت اتحادیه جماهیر شوروی قرار گرفت، پس از سال ۱۹۲۴ و تا انحلال شوروی در سال ۱۹۹۱ و تشکیل جمهوری ترکمن حال حاضر، تحت سلطه ی اتحادیه جماهیر ترکمن بود.
شهر مدرن مرو / مری در محل دژ ترکمن در حدود ۳۰ کیلومتری / ۱۸ مایلی غرب-شمال-غرب مرو قرون وسطی واقع شده است. بر طبق برآوردهای سال ۱۹۹۹ جمعیت مرو برابر با ۱۲۳،۰۰۰ نفر بود. اقتصاد منطقه مبتنی بر کشاورزی آبیاری و بویژه کشت پنبه است و منابع گاز طبیعی وسیعی در نزدیکی مرو مورد بهره برداری قرار گرفته است.
منبع:
A.Yu. Yakubovskii & C.E. Bosworth, “Merv”, in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 401-406
نوشتههای مرتبط
Email:malihedargahi@yahoo.com
بخشهای پیشین:
مرو (۱)
http://anthropology.ir/node/20483
باکو
http://www.anthropology.ir/node/20424
تهران (۵)
http://anthropology.ir/node/20183
تهران (۴)
http://www.anthropology.ir/node/19969
تهران (۳)
http://anthropology.ir/node/19886
تهران (۲)
http://anthropology.ir/node/19448
تهران (۱)
http://anthropology.ir/node/19258
نیشابور
http://anthropology.ir/node/19086
ری
http://anthropology.ir/node/18609
تبریز (۴)
http://anthropology.ir/node/17934
تبریز (۳)
http://anthropology.ir/node/17696
تبریز (۲)
http://anthropology.ir/node/17478
تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249
یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996
یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757
شیراز (۲)
http://anthropology.ir/node/18837
شیراز (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16254
اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822
مشهد (۳)
http://anthropology.ir/node/18967
مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533
مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433