انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شناخت مازندران(۴)

بخش چهارم و نهایی

غذاهای مازندرانی

به عنوان چند نمونه از غذاهای محلی مازندران می توان از غذاهای زیر نام برد:

آغوز مسما : خورشتی که از گردو ، مرغ ، ترشی انار درست می شود.

ته چین : برنج همراه با گوشت

ترش ترشو : برنج را همراه با حبوبات ، ترشی آلوچه ، مانند آش درست می کنند.

دوپتی : دوغ را به حبوبات پخته شده و سیرداغ اضافه می کنند.

اسپناساک: اسفناج پخته همراه دانه انار ، عدس ، سیرداغ ، رب گوجه ، آب انار ، یا نارنج

آش کدو : برنج پخته ، کدوی پخته و له شده که آب زرشک و شکر به آن اضافه شده است .

نازخاتون : بادمجان کبابی و له شده که به آبغوره ، ریحان ، جعفری و سیر کوبیده اضافه می شود.
نازخاتون : بادمجان کبابی و له شده که به آن آبغوره ، ریحان ، جعفری، و سیر کوبیده اضافه می شود.
اسفناج مرجی : شامل اسفناج پخته ، عدسی ، سیر و انارش ترش است .
کهی انار : کدوی پخته همراه با باقلا و عدس پخته شده با گردوی ساییده و دانه انار که سیرداغ به آنها اضافه شده ومخلوط آن همراه با پلو می خوردند.
قلیه : عدس، باقلا، اسفناج سرخ شده ، گوشت ، گردو ساییده را با هم مخلوط می‌کنند و دانه انار را در آخر اضافه می کنند. موقع خوردن سیرداغ روی غذا می‌ریزند.
خورشت آلو : مرغ پخته همراه دانه انار ، آلو سرخ شده و پیاز داغ
( http : // rojin . com / cms . index . php )

ضرب المثل های مازندرانی

آسیه گو دوش نیه گنه زمین تپه چاله دارنه

معنی : آسیه دوشیدن گاو را بلد نیست می گوید زمین تپه و چاله دارد .
موارد استعمال : عرضه انجام دادن کاری را ندارد بهانه گیری می کند.
آغوزدار سراسا صد نفر کپتل زندنه
معنی : گردویی که بالای درخت می باشد صدها نفر برای چیدنش چوب پرت می‌کنند.
موارد استعمال : پشت سر دختر جهت خواستگاری او حرفهای بسیاری می زنند.
اتا دست جا به مگر چند تا هندوانه گیرنه .
معنی : با یک دست مگر می توان چند هندوانه برداشت .
موارد استعمال : یک نفر مگر می تواند چند مسئولیت را قبول کند یا مسئولیت چندکار را در یک زمان قبول کردن ،
اتاگوش در هسته اتا گوش دروازه
معنی : یک گوشش مانند در، گوش دیگر مانند دروازه
موارد استعمال : حرف نشنوی کردن
امید داشتن به از خوردن
معنی : امیدوار بودن بهتر از خوردن است .
موارد استعمال : امید را از دست ندادن
انگور انگور جا لکه یادگیرنه ، همسایه ، همسایه جا فن
معنی : انگور پوسیده باعث پوسیدگی انگور کناری خودش می شود و همسایه نیز از همسایه دیگر هنر می آموزد.
موارد استعمال : چشم هم چشمی کردن.
این اسبه مرغنه سیو کرک شنه
معنی : این تخم مرغ سفید از آن مرغ سیاه است
موارد استعمال : قدر پدر و یا مادر را در موقع بدست آوردن تمام ، دانستن .
این چش ره شی مار دارنه خیال دارنه
معنی : این چشمی که مادر شوهر دارد قصد آمدن دارد .
موارد استعمال : حالا حالاها دست بردار نیست ، در قصدش مصمم است .
بامشی دست گوشت جا نرسنه گنه بودنه
معنی :
گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید بو می دهد.
موارد استعمال : عرضه انجام کاری را نداشتن ماخذ : مازند نومه

مراسم محلی

نوروز خوانی
نوروز خوانان معمولاٌ پانزده روز قبل از فرارسیدن عید نوروز به داخل روستاها می‌آیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانه های محلی ، طلیعه سال نو را به آن مژده می دهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را می خواند ، باد بهارون بیمو/ نوروز سلطون بیمو/ مژده دهید به دوستان / گل به گلستون اومد/ بهار آمد بهار آمد خوش آمد/ علی با ذوالفقار آمد، خوش آمد/ نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک صاحب خانه نیز با دادن پول ، شیرینی ، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی می کند.
چهارشنبه سوری :
از مراسم به جامانده در ایران زمین ، چهارشنبه سوری است که در پایان چهارشنبه هر سال برگزاری می شود .صبح روز چهارشنبه آش هفت ترشی ، درست می کنند، آشی که هفت نوع ترشی مانند آب نارنج ، آب لیمو، آب انار ، سرکه، گوجه سبز ، و آب ازگیل در آن می ریزند و بعد از آماده شدن بین همسایه ها پخش می کنند غروب روز می خوانند با آرزوی شادی و خوشی برای خود و خانواده خود از روی آتش می پرند، آنها می خوانند: چهارشنبه سوری کمی پارسال دسوری کمی ، امسال دسوری کمی
عید نوروز :
هنگام تحویل سال افراد خانواده دور سفره هفت سین که با ظرافت و سلیقه خانم چیده شده می نشینند و در حالیکه پدر خانواده دعای تحویل می خواند منتظر سال نو می شوند . در گذشته که امکانات ارتباطی مانند رادیو و تلویزیون نبود با تیراندازی یا گفتن اذان سال جدید را به همه اعلام می داشتند بعد از این که سال نوشدن کسی که به عنوان مادرمه انتخاب شده با مجمعی که در آن قرآن ، آیینه ، آب، سبزه و شاخه های سبز جوان قرار دارد وارد خانه می شود چهارگوشه اتاق ها را آب می پاشد قرآن را کنار سفره هفت سین می گذارد و شاخه های سبز ( درخت آلوچه ) را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمی برای خانواده باشد، جلوی در اتاق آویزان یا روی طاقچه اتاق می گذارد. در این روز مادر خانه ، غذای عید، سبزی پلو با مرغ یا گوشت درست می کند. علاوه بر آن غذایی به عنوان خیرات برای اموات می پزند و بین مردم پخش می کنند. در غروب شب اول سال به این اعتقاد که چراغ خانه آنها همیشه روشن و نورانی باشد ، به سر درخانه ها شمع یا شعله آتش آویزان می کنند.
جشن نوروز ماه :
مردم مازندران در اواسط مردادماه جشنی به نام نوروز ماه دارند وقتی که اولین محصول برنج زودرس رسید بعد از جمع آوری و درو با همان برنج درست می کنند و در خارج از روستا جشن پایان کار می گیرند. این مراسم دست مانند سیزده به در است و اعتقاد دارند که این روز را حتماٌ باید بیرون از روستا به سر برد در واقع این جشن یک نوع سپاسگزاری به درگاه خداوند است.
مراسم تیرماه سیزده :
از دیگر مراسم سنتی و رسمی مازندران تیرماه سیزده است که در اواسط آبان هر سال برگزاری می شود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد. می گویند که شب تولد حضرت علی(ع) است می گویند پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است .
در این شب همه خانواده کنار هم جمع می شوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه های بزرگ تر ها سپری می کنند جوانان هم با در دست داشتن ترکه ای بلند که کیسه ای به انتهای آن بسته شده است . همراه کودکان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به در خانه ها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه می کنند به آنها پول ، این اشعار را می خواند: لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن ، لال انه لالک انه ف پیسه گنده خوانه ، سالوماه ارزون نوه ، لال مار رسوا نو ، لال انه لالک انه ، پاربورده امسال انه ، لال آمده ، لال آمده ، پارسال و امسال آمده ، چرخ نخ ریسی را حرکت بده ، به دیگ بزرم ، لال آید ، لال کوچک می آید ، کسی که شیرین پیسی کنده می خواهد می آید، سال و ماه ارزان نمی شود، لال بزرگ رسوا نمی شود، لال می اید، لال کوچک می آید، پارسال رفته امسال می آید.
آیین سنتی ۲۶ عیدماه :
آیین ویژه سنتی ۲۶ عید ماه طبری هر سال در تاریخ ۲۸ تیرماه شمسی در بیشتر روستاهای استان برگزاری می شود . در روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام می شود این رسم به جشن مردگان نیز معروف است ، بر اساس سنت رایج و باورهای مردم در زمان های قدیم فریدون پادشاه پیشدادی به خونخواهی پدرش جمشید شاه حاک پادشاه را سرنگون می کند مردم خبیر این پیروزی را در شب با آتش زدن بوته ها به یکدیگر اطلاع می دهندو فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی این پیروزی را گرامی می دارند. امروزه نیز اهالی روستاهای اطراف همگی به امامزاده حسن می آیند و علاوه بر خیرات کردن برای اموات خود و روشن کردن شمع روی مزارها ، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچر می شوند. در این روز کشتی گیران سوادکوه در این محوطه گرد می آیند و به مصاف هم می روند. در مناطق جلگه ای جشن مردگان در آرامگاه ها برگزار می شود.

مراسم ورف چال ( چاه برف) :

یکی از مراسم قابل توجه د ر ارتباط با آب در روستای اسک واقع در جاده هراز مراسم ورف چال است این مراسم در یکی از روزهای جمعه در فاصله اول تا پانزده اردیبهشت ماه که آخرین برف های زمستانی در حال ذوب شدن است انجام می‌شود. تاریخ اجرای این مراسم قبلاٌ از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده می شود. در این روز کلیه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذای ظهر و بساط میوه و چای از روستا را ندارد و امور روستا در این روز در دست زن های محل است که با اجتماعی در مساجد و نقاط دیگر به اجرای برنامه هایی مانند عروس و داماد شاه وزیر بازی و .. سرگرم می شوند از ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری می شود در صورتی که مردی به تذکرات و اخطار آن توجهی نکند و داخل روستا شود به شدت با چوب به وسیله زن های محل تنبیه می گردد. مردان روستا پس از رسیدن به محل ورف چال که از دوران گذشته چاهی در آنجا برای جمع آوری برف به وسیله شخصی به نام سید حسن ولی حفر شده و مقبره او نیز در روستای نیاک محل زیارت اهلی منطقه است اقدام به جدا کردن قطعات برف از کوه می کنند و هرکس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی را به داخل چاه می ریزد، پس از پر شدن چاه از برف و پوشانیدن در چاه مردان به صرف ناهار و چای و میوه در اطراف چاه می پردازند و نماز به جا می آورند.
سپس همگی به روستا باز می گردند، این مراسم ریشه در مبارزه با کم آبی برای مسافران و دام ها در فصل تابستان دارد با توجه به اینکه منطقه مورد بحث در گذشته یکی از مناطق دامداری محسوب می شد، دامدارها برای تامین آب مورد نیاز دام ها در فصل تابستان که برف های روی کوه آب می شد اقدام به ذخیره برف در این چاه می کردند تا در موقع آب موردنیاز دام ها را فراهم کنند. امروزه منطقه مورد بحث اهمیت گذشته خود را از نظر پرورش دام از دست داده ولی این سنت قدیمی همچنان در بین اهلی محل ادامه دارد .

شب یلدا :
شب اول زمستان را گت چله می نامند در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و با خوردن هندوانه ماست و میوه و آجیل وسرمای فصل زمستان را از خود دوی می کنند اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا ، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد . در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چیزی می گیرند اگر کسی آنها را ندید و نشناخت حتماٌ به آنچه نیت کرده اند خواهند رسید .
مراسم ماه محرم :
کلیه تکایا مساجد و خانه ها از چند روز پیش از ماه محرم سیاه پوش می شوند و از روز اول ماه محرم مراسم عزاداری آغاز می شود مردم در دسته و هیات های زنجیرزنی و سینه زنی به مساجد و تکایا می روند و کسانی که نذر دارند نذورات خود را اعم از آش خرما ، شربت ، و غذا … بین مردم پخش می کنند. و سعی دارند تا در این روز کلیه نذورات خود را ادا کنند . در روز هفتم همه مردم به کنار نخلی می روند و به آن سلام می کنند اعتقاد بر این است که نخل تابوت امام حسین (ع) است در روز هشتم نخل را بیرون می آورند و در محله ها می گردانند.مردم نیز همراه نخل می روند به این مراسم اصطلاحاٌ نخل گردانی می گویند. کسانی که نذر شیر دارند در روز هشتم ، نهم ، دهم ، همراه نخل گردانی شیر بین مردم پخش می‌کنند نخل ها را به در هر خانه که می برند صاحب خانه نذر خود مانند شربت ، خرما ، شیر ، دود کردن اسپند را به جا می آورد . اگر نذر قربانی داشته باشند قربانی می کنند در روز نهم و دهم محرم همین مراسم صورت می گیرد در شب دهم عاشورا که شام غریبان است نخل را دور محله می گرداند و همه مردم پابرهنه و شمع به دست همراه نخل به امامزاده می روند و تا صبح به سینه زنی و عزاداری می‌پردازند. تا چند سال پیش مراسم تعزیه خوانی نیز در محرم برگزاری می شد، امروزه در روستاها کم و بیش تعزیه خوانده می شود.
آداب ماه رمضان :
ماه رمضان به ماه مبارک نام برده می شود چون ماه تهذیب نفس و اخلاق است و همه سعی دارند که با ادای فرایض دینی و برپایی نماز جماعت از ثواب این ماه بیشتر بهره مند شوند . در این ماه صله رحم را به جای آورده و به فقرا و محرومان و آشنایان افطاری می دهند. در شب های قدر و احیا که شب نزول قرآن است . در روضه خوانی شهادت حضرت علی(ع) شرکت کرده به سوگواری می پردازند زنان و مردان شب های قدر را احیا نگه می دارند تا صبح بیدار می مانند دعا می خوانند و قرآن بر سر می گذارند.
عید غدیر :
در این روز که خاص عید سادات است مردم به دیدن سادات می روند. وسکه ای را به عنوان ته کیسه یا پارچه سبز و سفیدرنگ از دست سید یا سیده به عنوان تبرک دریافت می دارند در این روز گوسفند یا بره قرباین را حنا می بندند و تا آفتاب نزده قربانی می کنند کسانی که نذر دارند به هر نیتی که باشد انگشت به خون می زنند و به پیشانی می مالند همچنین اعتقاد دارند در روز عید قربان بعد از قربانی کردن نباید از خانه خارج شوند و سرکار بروند در منزل هر کاری انجام نمی دهند تا قربانی آنها رد بشود.
مراسم تمنای باران :
از آنجا که اساس معیشت و کشاورزی بر پایه آب است ، بنابراین کم و یا زیاد بودن باران و آب مشکلاتی را ایجاد می کند. اگر باران کم ببارد و دچار کمبود آب بشوند مراسم خاصی به جای می آورند تا خداوند دعای آنها را مستجاب کرده و باران بفرستد مراسمی که برای تمنای باران دارند به این شرح است : اهالی روستا همگی به امامزاده مسجد یا میدان بزرگ روستا و یا خارج از روستا می روند دعا می کنند و ملا یا سید گوشه ای از جلد قرآن را خیس می کند یا منبر را به این نیت که باران بیاید ، با گلاب می شوید . علاوه بر این مرسوم است که همه مردم شیر و برنج جمع می کنند و با آن شیر برنج درست کرده می خورند و مقداری از آن را با این باور که باران ببارد روی پشت بام می ریزند.
مراسم باران خواهی :
یکی از مراسم رایج به هنگام خشک سالی مراسم باران خواهی است به زبان محلی این مراسم ر ا ؟ شیلون ؟ یا ؟ شیلان ؟ می نامند به این منظور ابتدا از اهالی محل مواد اولیه برای پخت شیر و برنج و یا آش موردنظر آن ها جمع آوری می شود در روز معین اهالی در مکان مقدسی مانند مسجد، تکیه ، امامزاده ، و یا در اطراف درخت مقدس جمع می شوند و پس از پخت آش به وسیله زن های محل، مراسم دعا و روضه خوانی انجام می شود و از خداوند طلب باران می کنند. پس از صرف آش مراسم به پایان می رسد. از دیگر عقاید مردم منطقه در این زمینه ، گذاشتند پایه منبر در آب و یا ریختن آب به روی فردی سید است .
آفتاب خواهی اگر بارندگی زیاد باشد برای این باران بند بیاید نام هفت یا چهل کچل را را بر کاغذ می نویسند و آن را به بندی آویزان می کنند تا باد بخورد و باران قطع شود یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشید می کنند.در روستای کرات کیاسر شهرستان ساری ، اگر باران ببارد و مانع فعالیت کشاورزی شود ، زن های روستا به طور جمعی شعر زیر را می خوانند .باران کو، باران بی پایان کو ، گندم که زیرخاکه ، از تشنگی هلاکه ، یا حضرت سلیمان ، روز آفتاب و شب باران ؟ در روستا ؟ ولویه کیاسر ، ساری هنگامی که باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد برای بند آمدن آن بچه های روستا قوطی های حلبی را به نخ می بندند و دو سرنخ را می گیرند و در کوچه های محل راه می روند و دسته جمعی شعر زیر را میخوانند؟ قوطی قوطی آفتاب کن ، یک مشت برنج تو اباکن ، ما بچه‌های گرگیم ، از سرمایی بمردیم ، یا قرا ، یا کتاب فردا بشه آفتاب . در روستای ؟ کلیج کلادودانه ، در هنگام باراش زیاد باران ، بچه های محل لباس کهنه می پوشند و با جارو و گل و لای کوچه ها را به هم می زنند و میخ وانند ؟ با بروم ؟ بابروم ، امروز آفتاب فردا آفتاب پیرا ( پس فردا ( آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچه های مواد غذای و یا شیرینی می دهند . در روستای ؟ علی آباد دودانگه ؟ منطقه سوادکوه، وقت بارش زیاد باران اهلی محل پارچه ای را از امامزاده شاهزاده حسین می ربایند پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پسمی دهند.
گرفتن ماه و خورشید :
گرفتگی ماه و خورشید را ظل( تاریکی ) می نامند و معتقدند که اژدهایی جلوی آن را گرفته است در این حالت برای رهایی و برطرف شدن تاریکی از ماه به پشت بام‌ها می روند بر ظرف مسی می کوبند و با تفنگی تیراندازی می کنند. علاوه بر اینکه نماز آیات می خوانند و دعا می خوانند.

گهواره بندی :
در بیشتر نقاط شهری و روستایی استان رسم بر این است که در دهمین روز تولد نوزاد عده ای از بستگان و آشنایان برای صرف ناهار دعوت شوند پس از صرف ناهار و چای و شیرینی مادربزرگ و یا قابله کودک را در گهواره می بندند در بعضی مناطق اگر نوازد فرزند اول باشد این وظیفه را مادر بزگ طرف مادری به عده می‌گیرد سپس مدعوین پولی به عنوان هدیه در گهواره طفل می گذارند. در بعضی از روستاهای شهرستان نور پس از خوابانیدن نوزاد در گهواره ، بستگان طرف مادری نوزاد، روی گهواره گردو یا نبات می شکنند و یا گهواره را چند بار به شدت تکان می دهند این کار به این دلیل انجام می شود که اگر در طول زندگی بین پدر و مادر نزاعی رخ داد گوش طفل به سر و صدا عادت کرده باشد.
دندان سری :
یکی از مراسم دوران کودکی مراسم دندان سری است که همزمان با ظاهر شدن اولین دندان های طفل برگزار می شود. در این مراسم مادر کودک شیر برنج یا آشی که انواع حبوبات در آن وجود داشته باشد می پزند و کاسه ای از آش را به خانه فامیل‌ها و دوستان می دهد معمولاٌ رسم است که افراد هنگام پس دادن کاسه ، هدیه ای مانند جوراب ، روسری یا پول در آن می گذارند.

مراسم ازدواج :
خواستگاری از دختر توسط اقوام نزدیک داماد صورت می گیرد . بعد از رضایت خانواده عروس فردای آن شب غذا و شیرینی تهیه دیده برای خانواده عروس می‌فرستند. برای مراسم ؟ اره گیرون یا سهمان بله برون به خانه عروس می روند و با دادن انگشتر به عروس در واقع او را برای پسرشان نشان می کنند. در همان شب بله برون میزان شیربها ( زر) رانیز معین می کنند بعد از این مراسم دوران نامزدی آغاز می شود که معمولاٌ از ۶ ماه تا ۲ سال طول می کشد . چند روز مانده به عروسی مقدمات آن را فراهم می سازند. به خرید می روند و برای عروس داماد پیراهن ، پارچه ، و … می خرند. برای دعوت کردن مردم به عروسی زنی را به عنوان خبرگیر به خانه های مردم می فرستند تا همگی را برای عروسی دعوت نماید . یک روز قبل از جشن از خانه داماد تمام مخارج جشن عروسی از قبیل برنج ، مرغ، گوشت ، روغن به نام خرج بار ، را بار اسب می کنند و همراه چند گوسفند پای کوبان به خانه عروس می فرستند مردم نیز کمک هایی به نام سوری در مجمع های مسی گذاشته و روی آن را با پارچه های رنگی می پوشانند و آن را بر سر گرفته و به خانه داماد می‌برند. شب قبل از عروسی ، حنابندان، می گیرند.
صبح روز حنابندان ، عروس و داماد جداگانه با جشن و پای کوبی به حمام می روند دلاک در حمام به عروس و داماد شربت و شیرینی می دهد و اسپند دود می کند. سپس عروس و داماد جداگانه سوار بر اسب ، همراه دوستان به خانه می روند. شب حنابندان عروس و داماد جداگانه در خانه خود ، مراسم حنابندان را انجام می دهند در خانه عروس ، خواهر یا یکی از دوستان عروس حنا در دست عروس می گذارد و در خانه داماد نیز دوستان داماد در دست او حنا می گذارند. روز عروسی و عقدکنان خانواده عروس و داماد جداگانه میهمانان ناهار می دهند. بعد از ظهر عروسی داماد به همراه فامیل و دوستان برای آوردن عروس به طرف خانه عروس راه می افتد داماد از قبل اسبی را تزیین می کند تا عروس را روی آن بنشاند وقتی به خانه عروس رسیدند خانواده عروس با نقل و شیرینی و دودکردن اسپند به استقبال آنها می رود پدر یا برادر عروس ، نانی را به کمر عروس با شال سفید یا سبز می نشانند به این نیت که اولین فرزندشان پسر باشد و پیر بچه دیگری آیینه به دست جلوی است عروس راه می افتد.
در بین راه دوستان داماد با پای کوبی و تیراندازی ،در شادمانی سهمی می شوند گاهی نیز با گذاشتن مسابقه اسب دوانی بر عروسی می افزایند . وقتی که بدر خانه داماد رسیدند داماد از اسب پیاده نارنج ، انار ، یا سیبی ، را در دست می گیرد . به سمت عروس پرت می کند عروس باید آن را بگیرد و سپس آن را با هم بخورند.
عروس ابتدا وارد خانه نمی شود مگر اینکه پدر داماد سکه ای یک راس گاو یا زمینی را به عنوان رونما یا پاناز به عروس بدهد. وقتی عروس وارد حیاط خانه شد مادر و خواهرهای داماد اسپند دود می کنند و نقل و نبات و شیرینی تنها زنی به نام ؟ عروس مار؟ همراه عروس می ماند. صبح روز بعد از عروسی عروس باید صبحانه را آماده کندو به خانواده داماد بدهد. خانواده داماد نیز لباس ، پول ، پارچه ای را به عنوان خلعت به عروس می دهند سه روز بعد از عروسی ، عروسی ، عروس و داماد به عنوان سلام به مادرزن ، به خانه عروس می روند که به آن زن مار سلام می‌گویند. جهاز عروس را یک روز قبل از عروسی به خانه داماد می برند. تهیه کننده و گردآورنده « رضا حسین زاده » گاهشمار محلی مازندران : درگاه شماری مازندرانی که به نام « فرس قدیم» شناخته می شود، سال ۳۶۵ روز دارد و آن دوازده ماه ۳۰ روز است.
و ۵ روز به نام پیتک یا پتک این سال ، ۶ ساعت و کسری کمتر از ۱ سال خورشیدی دارد و از این رو ماه های گردان است و جای هر ماهش با گذشت ۱۲۸ سال یک ماه پیشتر می افتد ، مازندرانی ها سال این گاهشماری را از « ارکه ما » اغاز و به « اونما» ( آبانماه) ختم می کنند. پنج روز « پیتک » را هم به پایان « اونما » می افزایند و هریک از ماه ها را به ترتیب زیر چنین می خوانند : ارکما ( آذرماه ) دما یا دیما
( دی ماه ) و همن ما ( بهمن ماه ) نوروز ما
یا نرزما یا عیدما ( اسفندماه ) سیوما یا فردین ما( فروردین ماه) کرچ ما یا کاچ ما(اردیبهشت ماه) هرما تیرما(تیرماه) مردال ماه یا ملارما( مردادماه ) شرویرماه یا شروین ما( شهریور ماه ) میرما ( مهرماه ) اودنما نشیر این گاه شماری را « امیر تیمور قاجار» در زمان محمدشاه قاجار ، در کتاب « نصاب طبری » زیر عنوان « اسامی ماه های فرس » چنین یاد کرده است: سیوماه و کرچ و هره ماه تیر دگر هست مردال و شروین میر چه اونه ماه وارکه ماه است و دی ز پی و همن و هست نوروز اخیر پتک را بدان خمسه زائده به آئین هرگز صغیر و کبیر مازندرانی ها نخستین روز هر ماه را « مارماه » می نامند و در سپیده دم آن در هر خانه مرد یا زن یا کودکی خوش قد پا به آستانه می گذارد تا به آن خانواده ، آن ماه تا آخرین روزهایش خوش بگذرد، نیز در روز « مارما » هر ماه داد و ستد نمی کند به کسی نمی دهند یا نمی بخشند و چنین کارهایی را بدشگون می پندارند چگونگی هوای هر روز از پنج روز پیتک را نشانه ای از هوای ماهی از پنج ماه پس از آن می دانند.اگر هوای نخستین روی پیتک آفتابی باشد هوای روزهای ارکما را هم آفتابی می پندارند. یا اگر هوای دومین روز آن بارانی باشد ، هوای «دما » را بارانی می دانند.
چگونگی وهمن ماه و فردین ماه و نوروزما می انگارند. همچنین هوای هریک از روزهای طاق «کرچما » را تا چهاردهم ، یعنی روزهای اول و سوم و پنجم و سیزدهم که جمله هفت روز می شود ، نشانه های از هوای روزهای کرچما و شش ماه دیگر سال می دانند . مثلاٌ اگر آسمان روز اول کرچما گرفته و بارانی شود ، هوای سراسر ماه کرچما را گرفته و بارانی می پندارند. یا اگر هوای روز سوم ان باز و آفتابی شود هوای تمام روزهای ماه هرما را باز و آفتابی خواهند دانست . بهمین طریق هوای روزهای پنجم و هفتم و سیزدهم را نشانه هایی از برای هوای ماه های تیرماه ، مردال ماه و اونما می انگارند این هفت روز از کرچما را کرچ در می نامند و در این روزها گلکاری نمی کنند ، تن نمی شویند ، موی سر و چهره نمی تراشند و پشم گوسفند و موی بز نمی چینند و چون معتقدند که اگر گلکاری بکنند مار در خانه شان آشکار خواهد و آشیانه و تخم گذاری خواهد کرد . اگر موی سر بتراشند یا تن بشویند ، موی سر و چهره شان سفید می شود و می ریزد. اگر پشم گوسفند یا موی بز را بچینندو بلا در دام می افتد.
آغاز تاریخ تبری همزمان با سال ۳۱ هجری است پس از درگذشت یزدگرد سوم ، اسپهبد گیل ژاماسبی پادشاه تبرستان برای آیین نیاکان خود پرچم استقلال برافراشت از آن زمان تاریخ نوین مازندران ، پس از ظهور و گسترش اسلام در این سرزمین آغاز گشت هر سال تبری به چهار بخش ، بهار، تابستان ، پائیز ، زمستان تقسیم می‌شود هر سال دارای دوازده ماه است و هر ماه سی روز می باشد که به اضافه پنج روز پتک می شود در سال چهارم یک روز به پتک افزوده می شود و نام شیشک است آغاز هر سال تبی از نخستین روز از فردینه ماه یعنی برابر با ۳ در اینجا چند ضرب المثل مازندرانی آورده شده است .
اگر داروک بخونده گنه وارش انه اگر قورباغه سبر روی درخت بخواند می گویند باران می آید. پنج شنبه نون و خرما در کامبی تا امه مرده چه برسه پنجشنبه نان و خرما بیرون می دهیم تا ثوابش به مرده ما برسد. چایی دله دار دره مهمان قدر بلند انه روی چایی ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند می آید . خوی بد بدی صدقه درها کن تا بدی اون خو بر طرف بوشه خواب بد دیدی صدقه بده تا بدی آن خواب برطرف شود.
سگ سرانشند ته دست گند موک زنده روی سگ آب نریز دستت زگیل می زند. شو بی وقتی نونه جارو بزوئن فرشته ملائکه ره از شه سره بیرون کاندی شب بی موقع نباید جارو بزنی چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بیرون می کنی – گرم تندیر سره دپوشی ته وشته حادثه پیش انه سر تنور گرم را بپوشانی برای تو حادثه پیش می‌آید .
نمک ره نشند بنه به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا هسته نمک را زمین نریز به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا(س) است .
دامدارهای منطقه عقیده دارند افراد ناپاک نباید وارد گله گوسفند بز شوند زیرا گوسفند از رمه حضرت موسی (ص) است به همین دلیل نیز زن ها حق دوشیدن شیر گوسفندان را ندارند. زیرا ممکن ناپاک باشند از این رو دوشیدن شیر گوسفند و بز وظیفه مردان و دوشیدن شیر گاو بر عهده زنها است .عقیده بر این است که باید وقت خشکسالی و یا روزی که گوسفند را باید داخل امامزاده هفت تن بدوشند و شیر تولیدی را به متولی امامزاده بدهند.
آداب و آیین های قطع باران در روستاهای مازندران
در استان مازندران ، در فصل زمستان به ندرت پیش می آید که برف ببارد و اگر می‌بارد در ارتفاعات است اما این سرزمین همواره با باران های تند و فصلی و چند روزه همراه بوده است .
باران های فصلی اگر چندین روز به طور مداوم به شدت ادامه یابد ،در هر فصلی به ضر روستاییان کشاورز است . زیرا مسبب سیل می شود و به راه ها ، مزرعه ها و شالیزارها آسیب می رساند.
در قدیم ، در روستاهای مازندران که چون دیگر روستاهای ایران امکانات بسیار کم بود ، خساراتی که سیل به محصولات و زمین کشاورزی شان وارد می کرد ، به سختی قابل جبران بود و ممکن بود که یک سیل در زمستان یا بهار تمام محصولات برنج آنان را نابود کند و در نتیجه قحطی بیاید.
از همین رو مردم مناطق مختلف مازندران ، از دیرباز تاکنون آداب و آیین هایی برای قطع باران دارند از جمله این آیین ها در استان مازندران ، آیین قطع سوادکوه منطقه‌ای نیمه کوهستانی سوادکوه است .
سواد کوه منطقه ای نیمه کوهستانی – جنگلی است که شامل زیرآب ، شیرگاه ، پل سفید و روستاهای توابع آنهاست . مردم روستاهای سواد کوه که هنوز زندگی روزانه شان ارتباط بسیار تنگاتنگی از طریق کشاورزی و دامداری با طبیعت دارد، آیین «واوارون » را برای قطع باران اجرا می کنند . فریده یوسفی در کتاب تحقیقی خود تحت عنوان « فرهنگ و آداب و رسوم سواده کوه » نوشته است که آخرین باری که خود شاهد اجرای این این آیین قطع باران بوده است در سال ۱۳۷۷ شمسی در روستای انند بوده است .
این آیین این گونه اجرا می شود :
پس از این که چندین و چند روز که باران سیل آسا می بارد و قطع نمی شود، مادران و پدران ، دخترها و پسرهای خود را وا می دارند که به ردیف زیر باران بایستند و با دست پشت پیراهن یکدیگر را بگیرند و به در خانه ها بروند ، نفر جلویی که اول صف ایستاده است به در خانه ای که می رسد ، یک جارو را طوری به دست می‌گیرد که سر آن تا به گردنش و سپس این شعر را می خواند :
وارون وا ، وارون وا
هرکی اما ره دونه ندا
وشون خنه راه وا له بدا
یعنی : با بارون باد بارون
هرکسی که به ما برنج نداد
خانه اش را باد خراب می کند.
وقتی بچه این شعر را می خواند ، صاحب خانه یک پیمانه برنج در کیسه او می‌ریزد، آیین برنج ها آنقدر جمع می شود تا بالاخر بزرگ تر ها در زیر بارش سیل آسای باران ، کیسه های برنج جمع شده را بردارند و در تکیه محل جمع کنند. مردم سواد کوه معتقدند که پس از خواندن این شعر ، باران پس از چوپانان ده می روند و از آنها شیر می گیرند و در همان روز همه اهل محل در تکیه ده جمع می شوند و با برنج و شیرگردآوری شده ، در ظرف های بزرگ شیربرنج درست می کنند و بین اهالی تقسیم می کنند.
این مضمون شعر در روستاهای مختلف ، متفاوت است . آیین اجرای آن هم در برخی روستاها با اندکی تفاوت اجرا می شود. مثلاٌ در روستاهای لفور ، یک دختربچه ، جارو به دست می گیرد و در زیر باریزش یک بند باران ، به طور سمبلیک حیاط گل آلود را جارو می کند و این آواز می خواند : ململ شو آفتاب دکفه / تیل و پشو آفتاب دکفه پیرزنا بنسی بمرده / پیرمردی کلسی بمرده
یعنی : روشنایی آفتاب بر شب مهتاب ( بتابد ) بر گل و لای آفتاب بتابد
پیرزن در پایین دست اتاق مرد ( از سرما ) (پیرمرد در بالادست اتاق مرد ) از سرما ،
اگر داروک بخونده گنه وارش انه
اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند می گویند باران می آید
پنج شنبه نون و خرما در کامبی تا امه مرده چه برسه
پنجشنبه نان و خرما بیرون می دهیم تا ثوابش به مرده ما برسد
چایی دله دار دره مهمان قد بلند انه
روی جایی ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند می آید .
خوی بد بدی صدقه درها کن تا بدی اون خو برطرف بوشه
خواب بد دیدی صدقه بده تا بدی آن خواب برطرف شود.
سنگ سرانشند ته دست گند موک زنه
روی سگ آب نریز دستت زگیل زنده
شخصیت های فرهنگی و نام آوران علمی و هنری و دینی مازندران
محمدبن جریر طبری( مورخ)
یکی از علمای بزرگ ایران و از بزرگترین مورخان جهان اسلام است که در سال ۲۲۵ ه.ق در آمل بدنیا آمد. وی علاوه بر اینکه در تحقیقات تاریخی مهارت کامل داشته در فنون ادب نیز سرآمد علمای عصر خود بوده است. از آثارشان : تاریخ الکبیر، تاریخ بزرگ موسم به تاریخ الرسل و الملوک و اخبارهم فی کان فی زمن کل واحد منهم و همچنین تفسیر بزرگ موسوم به جامع البیان عن تاویل القرآن .
سید ظهیر الدین مرعشی ( مورخ)
از دانشمندان و سیاستمداران ایرانی است که به سال ۸۱۵ ق در آم بدنیا آمد . از دانشمندان عصر خویش محسوب شده و کتابی نیز در انسان سادات مرعشیه تالیف کرده است .
همچنین دو اثر عمده به نام های تاریخ طبرستان و روبان و مازندران و تاریخ گیلان و دیلمیان دارد که واقع این دو اثر مکمل یکدیگرند و جزء منابع معتبر مربوط به تاریخ سادات مازندران و گیلان محسوب می شوند.
کتاب تاریخ طبرستان سید ظهیر الدین مرعشی نخستین بار در سال ۱۸۵۰ میلادی مطابق ۱۲۶۶ ه.ق توسط برنهارد اول خاورشناس معروف با یک مقوله آلمانی در چایخانه سن پطرزبورگ به چار رسید .
این مورخ برجسته سرانجام به سال ۸۹۲ ه.ق دارفانی را وداع گفت.
اسماعیل مهجوری ( مورخ)
مرحوم اسماعیل مهجوری فرزند مرحوم شیخ هدایت ا… ساروی در سال ۱۲۷۳ هجری شمسی در یک خانواده روحانی شهر ساری متولد شد. تحصیلاتش را در مدرسه ملی ساری فرا گرفت و سپس به مدرسه سلیمان خان رفت و به تحصیل ادبیات فارسی و مقدماتی عربی پرداخت .
اثر ارزنده ایشان تالیف تاریخ مازندران می باشد که در این کتاب تاریخ مازندران را از دورترین زمان تا عصر حاضر مورد بررسی قرار داد و با دقت و کنجکاوی موفق به انجام این مهم گردید . کتاب دیگر ایشان گویش های مازندران نام دارد که در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی به کوشش فرزندش چاپ گردید .
حسن شهبار ( نویسنده )
در ۲۳ اسفند سال ۱۲۹۹ خورشیدی در بابل زاده شد و تحصیلات خود را در کالج اصفهان و دانشگاه تهران در رشته ادبیات خارجی به پایان رساند . چهارده سال مشاور مطبوعات اداره اطلاعات امریکا و سال ها دبیر شورای نویسندگان رادیو ایران،مدیر کل وزارت و مشاور وزیر اطلاعات بود. از نوجوانی ترجمه کتاب و نویسندگی در جراید را آغاز کرد . در هفده سالگی داستان سرگذشت اثر مارلی کرلی داستان سرای انگلیسی را انتشار داد و از آن پس هر سال کتاب تازه ای را ترجمه کرد .
کتابهای بربادرفته ، ربه کا ، کجا می روی ؟ افسانه های اپرا ، آثار جاویدان ادبیات جهان و آثار برگزیده ادب آمریکا ، سیری در بزرگترین کتاب های جهان( سه جلد ) از جمله کتاب هایی هستند که از او منتشر شده است .
محمد تقی دانش پژوه ( نویسنده)
محمد تقی در سال ۱۲۹۰ شمسی در شهر آمل متولد شد ، تحصیلاتش را در آمل ، تهران و قم به انجام رساند. خدمت به فرهنگ ایران هدف و انگیزه همیشگی محمد تقی دانش پژوه بود که سراسر زندگی را به تدریس و تالیف و تحقیق و تتبع در این زمینه اختصاص داد. از آثارش : ترجمه النکت الاعتقادیه ف ترجمه مصادقه الاخوان راسله امامت خواجه طوسی ، جامع التواریخ رشیدی ، معتقد الامامیه ، بحر الفوائدو..
دکتر ذبیح الله صفا ( نویسنده )
در ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ شمسی در شهمیرزاد ( مکانی واقع در میان مازندران و سمنان ) دیده به جهان گشود. پدرش سید علی اصغر صفا در بابل به حرفه بازرگانی اشتغال داشت . دکتر صفا دوره ابتدایی را در بابل و بقیه تحصیلاتش را در تهران به پایان رساند. وی در اردیبهشت سال ۱۳۷۸ در اروپا در گذشت .
از معروف ترین آثار ایشان : گاه شماری و جشن های ملی ایرانیان ف نثر فارسی از آغاز تا عهد نظام الملک طوسی و تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان فارسی و همچنین گنج سخن را می توان نام برد .
دکتر پرویز ناتل خانلری ( نویسنده )
در سال ۱۲۹۲ خورشیدی در روستای ناتل از توابع کجور نور مازندران بدنیا آمد و دوره دانش اندوزی خود را در تهران به پایان رسانید و در سال ۱۳۲۲ پایان نامه دکتری را تحت عنوان تحقیق در عروض فارسی و چگونگی تحول اوزان غزل به راهنمایی استاد بدیع الزمان فروزانفر نوشته و سپس با مرتبه دانشیاری در دانشکده ادبیات مشغول تدریس گردیده است .
نامبرده در سال ۱۳۲۷ خورشیدی برای تکمیل تحصیلات خود به اروپا مسافرت کرد.
تالیفات و تصحیح : تاریخ زبان فارسی در سه جلد ، هفتاد سخن شعر و هنر ف دستور زبان فارسی ، دیوان حافظ ، داستان های بیدپای
ترجمه : دختر سلطان ، الکساندر پوشکین ، طوفان ، اعتراف ، پدرکش ، مکافات .
حسین اسلامی ( نویسنده و محقق و مورخ )
اسلامی در سال ۱۳۲۶ در ساری متولد شد. از آثار چاپ شده وی : تاریخ وهزار ساله ساری ، جغرافیای تاریخی ساری ، دانشوران ساری ، همکاری در تالیف دائره المعارف بزرگ مازندران ، تاریخ مازندران ، تاریخ معاصر ساری ، ساری در دو انقلاب ( انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ) او در حال حاضر از پیش کسوتان عرصه علم و فرهنگ و احیا کننده تاریخ مازندران است که برای احیای فرهنگ و زبان و تاریخ مازندران کوشش و تلاش فراوان می کند.
نظم الدین نوری( نویسنده )
در سال ۱۳۲۷ خورشیدی در روستای کوتنا از توابع شهرستان قائمشهر بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا و سپس برای ادامه تحصیلات به شهرستان قائمشهر و مقطع لیسانس را در دانشگاه علامه طباطبایی و مقطع فوق لیسانس در سال ۱۳۵۳ در دانشگاه تهران گذارند.
از تالیفات وی : بارقه شمس در آینه مولوی ، آیات مثنوی معنوی ، درست بنویسیم و درست بخوانیم ، شیوا سخن ( شیوه تعلیم انشاء ، نویسندگی ، نامه نگاری ) روش شناسی علوم و متدلوژی دو شاعر نوپرداز طبیعت نیما و سهراب ،خمسه نظامی و مبانی عرفان و تصوف می باشتد .
محمد علی (سیروس) مهدوی( پژوهشگر و محقق )
از چهره های فعال علمی خطه مازندران و ایران بشمار می رود. علاوه بر اداره مجله اباختر ، مدیریت پژوهش های فرهنگی را نیز به عهده دارد.
آقای مهدوی متولد ۱۳۲۹ و فارغ التحصیل رشته روانشناسی از دانشگاه تهران است. آثار قلمی ایشان عبارت است : نویسنده و ویراستار فرهنگ زندگی نامه ها – بررسی تحلیلی رجال کتاب تاریخ بیهقی ، مجله اباختر.
مقالات : نگاهی به پیشینه مازندران و مازندرانی ، نگاهی کوتاه به تاریخ لاریجان ، حمراء دیلم
نقد : خاطرات اسارت ، دفاع از اشرافیت در سنگر حزب توده ، نقدی بر پژوهش در اعلام تاریخی و جغرافیایی تاریخی بیهقی .
امیر پازواری ( شاعر)
سراینده ای که چند قرن رونق و طراوات گفتار خود را نگاه داشته و از ترانه های دلخوش خود ، عارف و عامی را دل ربوده است . متاسفانه تاریخ زندگانیش درست روشن نیست.
موطن او در قریه ( پازوار ) از قرای بابلسر( میان بابل – بابلسر) است ودرموسم جوانی شیفته و دلداده مهوشی از گلرخان مازندران بنام ( گوهر ) شده که چندین سال هر دو هم دیگر را خواسته و سوز و گدازهای عاشقانه با هم داشتند که مجموعه تضرعات دلبستگی عاشق و معشوق بهترین قسمت ترانه های امیر را که دل هر خواننده و شنونده را به لرزه در می آورد ، تشکیل می دهد و از جمله زیباترین فصل آن موضوع مرثیه ایست که امیر بعد از غرق گوهر در نیمه شب هنگام فرار با معیت معشوقه اش در آبهای رودخانه هراز سروده می باشد .
طالب آملی ( شاعر)
در حدود سال های ۹۸۷ الی ۹۹۱ هجری در آمل بدنیا آمد طالب اهل آمل و شهرت وی به طالب آملی نزد خاص و عام خطه طبرستان زیاد است وی ای از عهد صباوت به تحصیل علوم گرائید و در علوم هندسه و منطق و هیئت و فلسفه مهارت داشته و در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری می زیسته است. وی از جمله شعرای شیرین بیان و دارای قریحه و ذوق بلند بود. طالب پس از چندی از مازندران به کاشان رفت و در آنجا اقامت نمود.
به طوری که طبع شاعری طالب در این دیار نشو و نما گرفت و بعد از آنجا به مرو شتافت و در دربار ملکش خان راه یافته ، قصایدی در مدح او سروده است . سپس به کشور هند عزیمت نموده و امروزه بارگاه او در تاج محل می‌باشد.
خاوری بابلی (شاعر)
استاد اسماعیل بن میرزا شریف بن ملا ابراهیم بار فروش یکی از استادان مهم ارکان شعر و ادب مازندران بود . وی در توانایی بیان و قدرت طبع و ابداع معانی بسیار ماهر و استاد بود . آثار وی عبارتند از : دیوان قصاید و مثنوی ها ، کتاب باقیات الصالحات در مدح ائمه اطهار و رساله تهذیب الاخلاق .
تاریخ فوت استاد در سال ۱۳۰۳ هجری قمری اتفاق افتاد و حدود ۵۷ سالگی در بابل درگذشت .
نیما یوشیج ( شاعر )
علی اسفندیاری فرزند مرحوم ابراهیم اعظام السلطنه نوری در روستای یوش از توابع نور در سال ۱۲۷۶ شمسی متولد شده است . وی دارای جاذبه و در افاده مرام خود فوق العاده ساعی بود ، مشربش فلسفی، مسلکش بدبینی و اوضاع اجتماعی دنیا را در قلمش به باد انتقاد می‌گیرد ، به سبک قدما با فصیح ترین بیانی شعر می سرود ، ادبیات اروپایی در آثارش هویداست . در واقع نیما در سخن سرایی مبتکر است و خصوصاٌ در افسانه سازی و طرز بدیع تسمیط منفرد است . روی هم رفته آثارش منحصر و پدر شعر نوی فارسی است . وی در سال ۱۳۳۸ شمسی در تهران درگذشت و جسدش را به زادگاه اش یوش انتقال دادند .
غلامرضا کبیری ( شاعر )
در سال ۱۲۹۸ در ساری متولد شده ، پس از اتمام تحصیلاتش به شغل مقدس دبیری اشتغال ورزید . کبیری طبعی لطیف و روحی ظریف دارد . علاوه بر شعر فارسی در سرودن اشعار محلی نیز تبحر دارد . و نیز دارای دیوان اشعاری به نام ( تلاونگ تی‌تی ) می‌باشد .
دکتر حسن هنرمندی ( شاعر و مترجم )
در سال ۱۳۰۷ در تهران متولد شده ، در شهرسازی نشو و نما کرد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذرانده است . در سال ۱۳۳۰ شمسی رهسپار فرانسه شد ، دو سال در آنجا به مطالعات ادبی به مطالعات ادبی پرداخت و پس از مدتی سر دبیر مجله سخن شد .
هنرمندی به زبان های عربی ، فرانسه‌ ، انگلیسی آشنایی داشت و دو کتاب : سکه سازان و مائده های زمینی از آندره ژید و کتاب همسران هنرمندان از آلفونس دوده را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده است .
آثار دکتر عبارتند از : هراس ( ۱۳۳۷ ) و برگزیده شعرها (۱۳۵۰ )

سلمان هراتی ( شاعر )
در سال ۱۳۳۸ در روستای فرودشت از توابع خرم‌آباد تنکابن خداوند گلی را زینت بخش خانه ای مذهبی کرد که نام نیای بزرگش ملاسلمان را برای وی گزیدند .
وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه اش به اتمام رسانید و برای گذراندن دوره متوسطه در خرم آباد ، در رشته ادبی به ادامه تحصیل پرداخت . بعد از قبولی در رشته هنر در مرکز تربیت معلم تهران و اتمام آن برای تدریس روانه یکی از روستاهای شهرستان لنگرود واجارگاه شد .
وی کار جدی شعر را از سال ۱۳۵۸ در حوزه اندیشه هنر اسلامی شروع نمود . آنچه بسیار قابل تامل و تعمق است نگرش این شاعر اتکا به پشتوانه های مذهبی در شعر است . بدین صورت که نه تنها در یک شعرش ، بلکه در اکثر اشعارش به مسائل و روایات اسلامی و مذهبی چشم داشته و به ویژه به امام قائم (عج) نیز توجه فراوانی داشت .وی در سال ۱۳۶۵ دار فانی را وداع گفت .
شیخ طبرسی
ابن منصور احمد بن ابی طالب طبرسی ساروی معروف به شیخ طبرسی صاحب کتاب ارزشمند احتجاج از علمای بزرگ شیعه در اوایل قرن ششم هجری است .
ایشان از ابتدای جوانی به فراگیری علوم نزد علمای مختلف آن زمان پرداخت و محضر علمای بزرگی چون مفید ثانی و ابو علی طوسی را درک و سپس خود از استادان بنام حوزه های علمیه گردید و شاگردان بسیاری تربیت کرد که از آن جمله می توان محمدبن شهر آشوب ساروی صاحب مناقب را نام برد .
شیخ طبرسی از روح بلند و پویایی برخوردار بوده و از سکوت و انزوای بعضی علما در برابر کفر و الحاد سخت رنج می برد. رنج وی بخاطر این بود که نکند نغمه شوم ملحدان و شیاطین در روح مردم اثر بگذارد و سرانجام طاق نیاورد و آستین بالا رد و کتاب ( احتجاج) را نوشت و آوای بلندش را به گوش همه رسانده و با این کار خدمت بزرگی به جهان اسلام کرد.

منابع در انسان شناسی و فرهنگ محفوظ است.