انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شماره ۲۵ فصلنامه رسانه-فرهنگ: انسان‌شناسی و فرهنگ؛ گفت‌وگو با علی بلوکباشی

«انسان‌شناسی و فرهنگ» و رشتۀ انسان‌شناسی در ایران

دکتر علی بلوکباشی را پدر مردم‌شناسی آکادمیک ایران می‌دانند؛ ایشان علاوه بر این‌که از برجسته‌ترین اساتید و پژوهشگران رشتۀ انسان‌شناسی در ایران هستند، سال‌هاست که در شورای عالی انسان‌شناسی و فرهنگ نیز حضور دارند و همواره با نوشته‌هایشان در وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ و حضور و سخنرانی در نشست‌های این مجموعه، از آن حمایت کرده‌اند. گفت‌وگو با علی بلوکباشی از همان ابتدا یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های تدوین این ویژه‌نامه بود. قصد داشتیم دربارۀ نقش انسان‌شناسی و فرهنگ، به ویژه وبگاه آن به عنوان بستری برای تولید دانش مکتوب، در گسترش چشم‌اندازهای دانش انسان‌شناسی، نظر ایشان را جویا شویم. بدین منظور، از ایشان خواستیم که دربارۀ تاریخچۀ دانش انسان‌شناسی در ایران، نقش رسانه‌های اینترنتی در پاسخگویی به نیازهای دانشجویان و پژوهشگران انسان‌شناسی، و نقش انسان‌شناسی و فرهنگ در ارتباطات دانشگاهی، گسترش مرزهای رشتۀ انسان‌شنایی و تقویت نگاه بین‌رشته‌ای برایمان سخن بگویند. این گفت‌وگو به صورت مکتوب انجام شده و ایشان مثل همیشه وقت و دانش خود را بی‌دریغ در اختیار ما قرار دادند.

 

س. انسان‌شناسی را اساتیدی چون شما در دانشگاه آغاز کرده و به چنین مرحله‌ای رسانده‌اید؛ به همین دلیل می‌خواهیم برای اولین سؤال، از شما بپرسیم انسان‌شناسی چگونه در ایران آغاز شد و تا دهۀ ۱۳۸۰ که وبگاه و مجموعۀ انسان‌شناسی و فرهنگ تأسیس شد، چه مسیری را پیمود؟

ج. نخست این مطلب را روشن کنم که فعالیت من در انسان‌شناسی بیشتر در بیرون از حوزۀ دانشگاه و اساساً در زمینۀ پژوهش بود. در دانشگاه فقط به عنوان استاد مدعو حضور داشتم و در دانشگاه‌هایی مانند تهران، الزهرا، آزاد اسلامی، وهنر؛ و دانشکدهای هنرهای دراماتیک، هنر تهران، و بنیاد ایران‌شناسی و مؤسسات علمی-آموزشی دیگر در مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دورۀ تحصیلات تکمیلی دکتری فرهنگ‌شناسی و مردم‌شناسی و فولکلور و نظریه‌پردازی فرهنگی در انسان‌شناسی درس می‌دادم.

اما در پاسخ به این پرسش که انسان‌شناسی در ایران چگونه آغاز شد و چه مسیری را تا دهۀ ۱۳۸۰ طی کرد، باید بگویم در ایران انسان‌شناسی با رویکرد مردم‌شناسی و بررسی و گردآوری فرهنگ عامه، ۹۰ سال پس از وضع اصطلاح فولکلور توسط ویلیام جان تامس (Thoms W. J.) اسکاتلندی در۱۸۴۶ میلادی، در ۱۳۱۵ش/ ۱۹۳۶م رسماً با تأسیس مؤسسه‌ای به نام بنگاه مردم‌شناسی در تهران آغاز شد. البته چند سال پیش از پایه‌گذاری این نهاد، چند تن از نویسندگان و ادیبان دانشگاهی ازجمله صادق هدایت و غلامرضا رشید یاسمی که با دانش فولکلور آشنایی داشتند به معرفی فولکلور و موضوعات مورد مطالعۀ آن و بررسی و گردآوری مواد فولکلوری پرداختند.

یکی از اهداف بنگاه مردم‌شناسی که بعداً به موزۀ مردم‌شناسی تغییر نام داد، گردآوری فولکلور ایران بر اساس طرح گردآوری فرهنگ عامۀ نوشتۀ رشید یاسمی بود که به دستور وزیر وقت معارف و اوقاف، علی اصغر حکمت به رؤسای ادارات معارف و اوقاف در سراسر کشور ابلاغ شد، و از اهالی فرهنگ و آموزگاران و دانش آموزان مدارس خواسته شد تا مواد فولکلوری شهر و روستای خود را گردآوری کنند و به موزۀ مردم‌شناسی بفرستند. صادق هدایت، کوهی کرمانی و علی هانیبال از کسانی بودند که در تحقق بخشیدن به این طرح یاری می‌کردند.

در سال ۱۳۳۵ اداره‌ای به نام موزه‌ها و فرهنگ عامه برای متمرکز کردن امور موزه‌ها و پژوهش‌های فرهنگ عامه در یک جا، و سامان بخشیدن به آن در ساختمان کاخ ابیض در کاخ گلستان تشکیل شد. با توسعۀ ادارۀ فرهنگ عامه در دورۀ مدیریت دکتر صادق کیا و آموزش پژوهشگران، مردم‌نگاری و پژوهش‌های میدانی و کتابخانه‌ای نیز شروع شد. در این زمان که سال۱۳۳۹ بود، نخستین بار از یک استاد فرانسوی مردم‌شناسی و کارشناس مردم‌شناسی فرهنگیِ یونسکو به نام پل بسنیه (P. Bessaignet)، دعوت شد تا سلسله گفتارهایی در زمینۀ مردم‌شناسی و فولکلور و حدود و قلمرو تحقیقات آن برای پژوهشگران این اداره ایراد کند.

در پاییز همان سال دوتن از پژوهشگران ادارۀ فرهنگ عامه برای آموزش عملی تحقیق میدانی در وضعیت یکجانشینی ایل شاهسون، همراه دکتر بسنیه به دشت مغان فرستاده شدند. همزمان با پیشبرد طرح مطالعات و تحقیقات میدانی مردم‌نگاری و فرهنگ عامه در سراسر سرزمین ایران، طرح مطالعۀ فرهنگ عامه در متون تاریخی در دوران گذشته و معاصر نیز شروع شد که نتایج آن به صورت کتاب و مقاله همراه با نشر نتایج پژوهش‌های میدانی پژوهشگران چاپ و منتشر می‌شد.

از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ ادارۀ فرهنگ عامه که با عنوان مرکز مردم‌شناسی ایران فعالیت می‌کرد به لحاظ پژوهش‌های کمی و کیفی و تحقیقات مردم‌نگاری میدانی توسعۀ فراوانی یافت و تحت عنوان مرکز مردم‌شناسی ایران با حرکتی پیشروانه به مدیریت دکتر محمود خلیقی و تلاش پژوهشگران آن که از فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه‌های ایران بودند، جایگاه ویژه‌ای در نهادهای علمی-پژوهشی درجامعۀ یافت.

در همین دوره طرح‌هایی مانند مردم‌نگاری در ایل و روستا و شهر، و پژوهش‌های فولکلوری، و همکاری با استادان انسان‌شناسی و پژوهشگران خارجی که برای تحقیق میدانی به ایران می‌آمدند و اعزام پژوهشگران ادارۀ فرهنگ عامه برای تحصیل انسان‌شناسی به اروپا و امریکا – که نگارنده یکی از همین پژوهشگران اعزامی برای تحصیل انسان‌شناسی اجتماعی به دانشگاه آکسفورد کشور انگلستان بود- اجرا شد. در این سال‌ها در سمت معاونت پژوهشی این نهاد فرهنگی- پژوهشی، به سهم خود کوشیدم تا آنجا که توان علمی‌ام اجازه می‌داد در پیشبرد برنامه‌ها و اهداف راهبردی در پژوهش‌های فرهنگ‌شناسی و مردم‌نگاری در ایران نقش سودمندی داشته باشم.

ناگفته نماند که از اقدامات مهم مرکز مردم‌شناسی ایران در این دوره چاپ و نشر فصلنامه‌ای علمی و تخصصی به نام مردم‌شناسی و فرهنگ عامه در ایران بود که مقالات آن به قلم پژوهشگران مرکز و انسان‌شناسان و پژوهشگران خارجی که در ایران تحقیقات میدانی کرده بودند به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه منتشر می‌شد. متأسفانه عمر آن دیری نپائید و پس از نشر سه شماره با انقلاب اسلامی متوقف شد.

در جامعۀ دانشگاهی نیز برنامۀ تحقیقات مردم‌نگاری میدانی کم و بیش همزمان، به ویژه از نیمۀ دهۀ چهل شمسی در جوامع روستایی و عشایری ایران شروع شد. در همین دورۀ زمانی، پای انسان‌شناسان و پژوهشگران غربی برای کار میدانی مردم‌نگاری به سرزمین ایران باز شد و هر سال بر شمار آنها افزوده می‌شد. حوزۀ جغرافیایی فرهنگ ایران، به ویژه جوامع ایلی- عشیره‌ای و روستای بیش از یک دهه جولانگاه و میدان فعالیت‌های این گروه مردم نگاران خارجی بود.

تحقیقات میدانی نسل نخست مردم نگاران ایرانی در این دوره، همان طور که بیان شد بیشتر بر کانون فرهنگ‌شناسی جوامع عشایری و روستایی و فرهنگ‌های بکر و دست نخورده و ساختار نظام‌های اجتماعی و فرهنگی اولیه در جوامع شفاهی دور از تأثیر و نفوذ فرهنگ شهری و مراکز قدرت فرهنگی- سیاسی تمرکز داشته است.

این توجه را هم بدهم که توسعه و و رشد و بالندگی دانش مردم‌شناسی در ایران در دوره و زمانه‌ای روی داد که هنوز مردم‌شناسی و فولکلور و تحقیقات در موضوعات فرهنگ مردم در جامعۀ ایران خوار شمرده می‌شد و منزلت و اعتباری نداشت. سرانجام مردم‌شناسی با حرکتی بخردانه در صحنۀ کارزار پژوهش‌های اجتماعی و فرهنگی، توانست اعتبار و مشروعیت علمی خود را در میان علوم دیگرتثبیت کند و قابلیت‌هایش را در همۀ عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی نشان دهد. امروز مردم‌شناسی یا به تعبیر امروزی انسان‌شناسی جایگاه ویژه و درخور شأن و مقام خود را در میان رشته‌های دیگر علوم اجتماعی و انسانی یافته است و مؤسسات فرهنگی، نهادهای فرهنگی – پژوهی، دانشگاه ها، دایره المعارف‌ها و محافل دانشجویی، جولانگاه حضور پرشورِ و تأثیر گذار دانش مردم‌شناسی می‌باشند.

 

س. در آن زمان که انسان‌شناسی و فرهنگ پایه‌گذاری شد،‌ وضعیت علم انسان‌شناسی در دانشگاه چگونه بود و شما چه چشم‌اندازی برای آن داشتید؟ در آن زمان وبلاگ‌ها و وبگاه‌های اینترنتی ظهور کردند، و طبیعتاً دانش انسان‌شناسی را هم تحت‌تأثیر قرار دادند. به نظر شما آیا این رشته اساساً به چنین رسانه‌ای نیاز داشت؟

ج. در آغاز دورۀ فعالیت‌های مردم‌نگاری ما، رشته‌ای به نام انسان‌شناسی یا مردم‌شناسی در دانشگاه‌های ایران وجود نداشت. نا شناخته بودن دانش مردم‌شناسی و فولکلور در این سرزمین بررغم کوشش برخی اهل تفکر و قلم در این حوزه ها، همچنین عدم درک ماهیت علمی و نقش و ارزش اجتماعی و فرهنگی این نوع پژوهش‌ها در جامعه، مانعی بود بر سر راه ورود و آموزش این علوم در جامعۀ دانشگاهی. مضحک‌تر این که در آن زمان مردم‌شناسی و فولکلور و موضوعات مورد بررسی و تحقیقی آنها «تابو» و از محرّمات به شمارمی آمد و برخی می‌کوشیدند تا حریم دانشگاهی و مؤسسات پژوهشی را به تصور خود از بدآموزی‌های این نوع دانش‌ها دور نگهدارند. در این دوره وبلاگ و سایتی نیز وجود نداشت که بتواند در تنویر افکار عمومی نقشی ایفا کند و جامعه را با این حوزۀ علمی و قلمرو تحقیقاتی آن آشنا نماید.

با بازگشت گروهی از دانش آموختگان در مکتب‌های انسان‌شناسی غرب به ایران و پیوستن به جامعۀ دانشگاهی و نهادهای علمی دیگر وتلاش و پایمردی آنان در شناساندن مبانی و ماهیت انسان‌شناسی و ارزش و اعتبار آموزش و پژوهش آن در جامعه، آن نگاه تنگ نظرانه و تردیدآمیز پیشین از میان رفت و مردم‌شناسی یا انسان‌شناسی و فولکلور هر یک پایگاه بایستۀ خود را در جامعه یافت و هم چنان در حال توسعه و پیشرفت است و در بسیاری از دانشگاه‌های ایران آموزش داده می‌شوند.

 

س. به نظر شما هم‌اکنون دانشجویان و دانشگاهیان رشتۀ انسان‌شناسی چه نیازهایی در حوزۀ رسانه دارند؟ و انسان‌شناسی و فرهنگ به‌عنوان یک رسانۀ اینترنتی به چه نیازهایی پاسخ داده که در مقایسه با بسیاری از وبگاه‌ها و کانال‌ها موفقیت بیشتری داشته است؟

ج. در این دوره و زمان هیچ دانشجو و پژوهشگر و استادی در هر حوزۀ علمی و پژوهشی که فعالیت می‌کند، نمی‌تواند خود را بی نیاز از رسانه‌های انترنتی بداند. رسالت مهمی که امروزه این رسانه‌ها ایفا می‌کنند، در دسترس گذاشتن تازه ترین و آخرین اطلاعات علمی- فرهنگی و پژوهشی چه در ایران و چه در سرزمین‌های دیگر جهان است. هر کس با مراجعه به سایت و وب‌های مورد نظرش می‌تواند با کتاب‌ها و مقالات نشر یافته در حوزۀ کارش و آخرین رویدادها و نظرها و آرای صاحب نظران آگاه شود و دانش و آگاهی خود رادرزمینۀ آموزش و پژوهش گسترش دهد.

سایت انسان‌شناسی و فرهنگ نیزهمچون یک رسانۀ انترنتی فراگیر توانسته در عمر کوتاه خود با بهره گیری از آموخته‌ها و تجربه‌های همراهان صاحب اندیشه و قلم در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و هنری، و به ویژه انسان‌شناسی حرکتی پیشتازانه داشته باشد. به نظر می‌رسد این وبگاه در دسترس گذاشتن موضوعات مربوط به حوزه‌های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی مورد نیاز دانشجویان و علاقه‌مندان موفق بوده و توانسته طیف گسترده‌ای از علاقه‌مندان را به خود جذب کند. امروز سایت انسان‌شناسی و فرهنگ به مثابه چند نشریۀ علمی- پژوهی در حوزه‌های فرهنگ و هنر و اقتصاد و سیاست عمل می‌کند و جولانگاهی برای عرضۀ نوآوری‌ها و سخن‌های تازه و آرای بحث انگیز اندیشه ورزان و صاحب نظران شده است.

 

س. اگر از منظر ارتباطات در حوزۀ انسان‌شناسی ایران نگاه کنیم، به نظر شما آیا مجموعه و وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ تأثیری بر مناسبات و ارتباطات دانشگاهی در حوزۀ انسان‌شناسی داشته؟ اگر بله، چگونه؟

ج. بله، به نظر من بسیار اثر گذار بوده است و در اثر‌گذاری و ایجاد ارتباط آن با دانشگاه ها، به خصوص گروه‌های انسان‌شناسی دانشگاه‌ها شکی وجود ندارد. به هر روی پیوند اندیشگی و فرهنگی میان این سایت و دانشگاه و نهادهای فرهنگی- پژوهشی را نمی‌توان انکار کرد.

ظرفیت و قابلیت بالقوۀ وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ و جوهرۀ جامع نگر مجموعۀ برنامه‌های آن، و برخورداری سایت از مدیری آگاه و کاردان که از فحول دانشمندان انسان‌شناس در فرهنگ ایران به شمار می‌آید و نیز بهره‌وری از همکاران شایسته در حوزه‌های تخصصی مختلف در فراهم کردن برنامه‌ها شأنی خاص به آن داده که می‌تواند در ارائۀ اصول و روش‌ها و نظریه‌پردازی‌های علمی وعملی برای راه گشایی خط پیشرفت دانش انسان‌شناسی و توسعۀ برنامه‌های اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جامعۀ ایران بسیار موثر باشد. بدون شک همۀ استادان و مدرسان دانشگاه‌های ایران که در رشتۀ انسان‌شناسی تدریس می‌کنند، و بسیاری از استادان علوم انسانی و اجتماعی با این سایت آشنایی و ارتباط دارند و به احتمال فراوان از مطالب و نظر‌ها و دیدگاه‌های نشریافته در آن در بهینه سازی روش و کار آموزشی و پژوهشی خود بهره مند می‌گردند.

 

س. رشد دانش و رشتۀ انسان‌شناسی بدون رشد پژوهش و آموزش در گرایش‌ها و شاخه‌های آن میسر نیست. بدون ورود به حوزه‌هایی مثل انسان‌شناسی آموزش، انسان‌شناسی شهری، انسان‌شناسی توسعه و بسیاری از مشکلات جامعۀ ما حل نمی‌شوند. شما چقدر به توسعۀ این رشته و شاخه‌ها و گرایش‌های مهم آن در دانشگاه‌های ایران خوش‌بین هستید؟ از طرفی همان‌طور که می‌دانید انسان‌شناسی و فرهنگ قلمروهای مختلفی را در دانش انسان‌شناسی مورد توجه قرار داده است، از انسان‌شناسی شهری، انسان‌شناسی تصویری و سینمای مستند تا مطالعات قومی و گشودن صفحاتی برای زبان‌ها وگویش‌های قومی. بر این اساس شما سهم این مجموعه و وبگاه را در توسعۀ مرزهای دانش انسان‌شناسی و معرفی حوزه‌ها و گرایش‌های آن چقدر می‌دانید؟

ج. همان طور که گفتید رشد و توسعۀ هر دانشی از جمله انسان‌شناسی به آموزش و پژوهش نیاز دارد. آموزش و پژوهش دو رکن اساسی وابسته به یکدیگر و جداناپذیر ازهم هستند. آموزش دانش انسان‌شناسی بدون پژوهش درقلمرو موضوعات متنوع آن ناقص و لنگ خواهد بود. با توجه به علاقه و اقبال دانشجویان، به خصوص در چند دهۀ اخیر به تحصیل در رشتۀ انسان‌شناسی و شاخه‌ها و گرایش‌های گوناگون آن و شمار بالای دانش آموختگان آن، نشان از مقبولیت این دانش میان نسل جوان کنونی دارد. هرچند زبان آمار بهتر می‌تواند میزان اشتیاق و شیفتگی جوانان به این دانش را نمایان سازد. بنابر این شخصاً به رشد و توسعۀ این دانش در جامعۀ دانشگاهی و فراگیر تر شدن آن میان جوانان باور دارم و خوش بین هستم.

در زمینۀ پژوهش انسان‌شناسی جا دارد به این نکتۀ مهم نیز اشارۀ کوتاهی بکنم. در گذشته مردم‌نگاری و پژوهش‌های میدانی از عمده ترین فعالیت‌های نسل نخست مردم‌شناسان یا انسان‌شناسان ایران بود. درحالی که امروزه دانش آموختگان انسان‌شناسی در نظام دانشگاهی ما اوقات خود را بیشتر به تدریس و آموزش علوم نظری و تحقیقات جنبی آن می‌گذرانند و فرصتی چندانی برای رفتن به زمین تحقیق و کار مردم‌نگاری میان مردم اختصاص نمی‌دهند. از این رو، بجز شمار اندکی از استادان رشته که کارنامه‌ای درخشان در کار تحقیق و تألیف و ترجمه دارند، بقیه اگر فرصتی بیابند و همتی کنند در کنار تدریس فعالیتکی هم در برنامۀ تألیف و تحقیق خود دارند. در تحقیقات بیشتر افراد این گروه از انسان‌شناسان گرایش به روش و شیوۀ جامعه‌شناسی و توصیف وتحلیل کمّی و آماری داده‌ها بیشتر مشاهده می‌شود. هرچند این رویداد نیز خود تحولی در سنت تحقیقات انسان‌شناسی به شمار می‌رود و درجای خود می‌تواند جایگاه ارزشمند ویژه‌ای در انسان‌شناسی داشته باشد، لیکن به هرروی دوری گزینی از سنت کلاسیک مردم‌نگاری و بی اعتنایی به روش تحقیق میدانی در زمین نمی‌تواند توجیه پذیر باشد و آن را نادیده انگاشت.

گشودن مباحثی در انسان‌شناسی شهری، انسان‌شناسی اقتصادی و انسان‌شناسی هنر‌های تصویری و تجسمی و سینمای مستند و پرداختن به طیفی پژوهش‌ها در حوزه‌های قوم‌شناسی اقوام، مردم‌شناسی زبان‌ها و گویش‌ها و مانند آنها از کارهای تحسین برانگیز و تأثیر گذار سایت انسان‌شناسی و فرهنگ بوده است. توجه به فرهنگ گروه‌های قومی و زبانی ساکن در ایران و حرمت نهادن به فرهنگ و زبان این جماعت بزرگ از مردم ایران و ارائۀ شمار بسیاری مقاله به قلم متخصصان یکی از امتیازهای این سایت است. سایت انسان‌شناسی و فرهنگ با نشر نوشته‌ها و آثار اهل قلم و اهل نظر در این مقولات از سویی در رشد و توسعۀ انسان‌شناسی و شاخه‌های مربوط به آن، و از سوی دیگر در شناسایی این عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی به گروه گسترده‌ای از ایرانیان در درون و بیرون از ایران نقش بزرگی ایفا می‌کند.

 

س. به نظر شما مجموعۀ انسان‌شناسی و فرهنگ در تقویت قلمروی میان‌رشته‌ای چگونه عمل کرده وچقدر توانسته است در پیوند انسان‌شناسی با رشته‌های دیگر اعم از جامعه‌شناسی، علوم سیاسی،ادبیات و رشته‌های مختلف هنری موفق باشد؟ اگر در این زمینه توفیقی حاصل شده، آیا به نظر شما بازتاب این رویکرد میان‌رشته‌ای را در نهاد دانشگاه ایرانی نیز خواهیم دید؟

ج. به نظر من انسان‌شناسی و فرهنگ با دیدگاه فراگیری که به تمام رشته‌های علمی از انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی گرفته تا علوم سیاسی و اقتصادی و زبان‌شناسی و هنر و ادبیات داشته و با نشر تحقیقات و عقاید و آرای آنها در پیمایش عرصۀ پیوند بین رشته ای، به ویژه انسان‌شناسی با دیگر علوم کم و بیش کامیاب و موفق بوده است. سایت با تنوع بخشیدن به نشر مطالب فرهنگی حوزه‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی و ارائۀ نظرگاه‌های بین رشته‌ای و تضارب میان دیدگاه و روش‌ها و اندیشه‌ها کالبد رسانه را از پوستۀ تک تازی در یک رشته و یک دیدگاه منحصر رهانیده و به همه رشته‌های علم و فرهنگ میدان خودنمایی داده است. هرچند پر واضح است که تطبیق و تلفیق دیدگاه‌ها و روش‌های چندگانه بسیار دشوار است، ولی نزدیک کردن آنها به یکدیگر میسر است.

اما دربارۀ پرسش دیگر که آیا بازتاب رویکرد بین رشته‌ای سایت را دانشگاه‌های ایران هم می‌توان دید، پاسخی روشنی نمی‌توانم بدهم. این پرسش را بهتر است از استادان انسان شناس و استادان دیگر رشته‌های علوم اجتماعی و انسانی که در حال حاضر در دانشگاه‌ها حضور دارند، خواست تا پاسخ دهند. ولیکن آنچه می‌توانم بگویم این است که تمامی رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی، به ویژه انسان‌شناسی خواهی نخواهی برای تعمیق بخشیدن و جامعیت دادن به اندیشه و پژوهش‌های خود ناگزیر از رویکرد به مطالعات بین رشته‌ای و تسری دادن اطلاعات در مطالعات فرهنگ‌ها و رفتارها و اندیشه‌ها و عقاید انسان‌ها می‌باشند.

۴ / مهر/ ۱۴۰۲