انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شبکه های فارسی ماهواره ای و دیاسپورای ایرانی

این سومین سالی بود که شبکه ماهواره­ای من و تو-۱ با تهیه برنامه «آکادمی» و با استفاده از نقش­گزینی معدودی از افراد دیاسپورای ایرانی مقیم اروپا، نگاه جمعی از مخاطبین ایرانی شبکه­ های ماهواره­ای فارسی زبان را به خود جلب می­کرد. در این سه سال برنامه «آکادمی» از نیمه دوم زمستان میهمان مخاطبین ایرانی شبکه فارسی زبان و ماهواره­ای من و تو-۱ شده و تا شروع بهار و نوروز که فینال این برنامه بخش می­گردد،

ادامه داشته و سپس در یک دوره دیگر این شبکه اقدام به پخش مجدد آن می­نماید.

بررسی و نـقد این برنامـه از جنبه های ساختاری، محتوایی، سیاسی و جنبه های دیگر دارای اهمیت اسـت و تاکنون در سایـت-ها، مجـلات و روزنامه ها نقد و نظـرات متفاوتـی با توجـه به جنبه های ذکر شده انتشار یافتـه اسـت.[i] اما آنچه مهم است و کمتر به آن پرداخته شده موضوع « دیاسپورا» و استفاده ای است که این شبکه از این افراد در برنامه «آکادمی» طی سه سال اخیر داشته است. این مطلب در پی آن است که با طرح و توجه به موضوع جامعه جوان و دیاسپورای ایرانی، دست اندرکاران رسانه ملی به خصوص در شبکه های برون مرزی و ملی را به این جامعه جوان و استفاده مطلوب از آن جلب نماید. بی شک، تفکر و طرح موضوع در ابعاد مختلف می تواند راه کارهای مفیدی را در اختیار دست اندرکاران رسانه ملی و برون مرزی برای استفاده حداکثری از این جمعیت دیاسپورای ایرانی داشته باشد.

تعریف و توضیح

دیاسپورا Diaspora به معنای پراکندگی یک قوم یا «ملت» در نقاط مختلف دنیاست و از ریشه یونانی Speirein به معنی پراکنده شدن و dia به معنای اطراف و دوروبر است .(Online etymology dictionary)این واژه در کاربرد امروزی برای بخشی از مردمانی با هویت قومی، ملی یا فرهنگی واحد که در ابتدا در مکان واحدی سکنی داشته اند و سپس به دلایل گوناگون در سراسر جهان پراکنده شده اند به کار می رود (سایت دیوان). در دانشنامه آزاد ویکی پدیا از دیاسپورا به جوامع دور از وطن تعبیر شده و به پراکندگی، مهاجرت یا آوارگی گروهی از مردم اطلاق شده که دور از خانه و کاشانه اصلی خویش زندگی می کنند و در دنیا پراکنده شده اند (ویکی پدیا).
رابطه موطن یک ملت با بخش هایی از آن که در طول تاریخ پراکنده شده اند از مسائل پیچیده و قابل بحث در جامعه شناسی، سیاست و ارتباطات است. جامعه ایرانی در چند دهه اخیر شاهد شکل گیری دیاسپورای ایرانی به شکل جدید بوده است. از این رو می توان گفت دیاسپورای ایرانی از دیاسپوراهای جوان به حساب می آید؛ و در ابعاد کنونی، قدمتش از یکی دو نسل فراتر نمی رود.در حال حاضر میلیون ها نفر از مردم جهان در شرایط دیاسپورایی زندگی می کنند، یعنی در کشوری زندگی می کنند اما جای دیگری را وطن خود می دانند یا دست کم رشته های خود را با سرزمینی که خودش یا پدرانش از آن آمده اند حفظ کرده-اند. بطوری که مطالعه این هویت دوگانه یا چندگانه با همه مسائل مربوط به آن، نوعی رشته جدیدی در علوم اجتماعی به نام دیاسپوراشناسی یا مطالعات دیاسپورا Diaspora Studies بوجود آورده است که ناشی از اهمیت موضوع و فراوانی و پراکندگی این افراد در سطح جهان است.
دیاسپورای ایرانی
ایران در طول تاریخ چند هزار ساله خود، هر چند بسیار مهاجرپذیر بوده و اقوام متعددی را در خود پذیرفته اما در عین حال در دهه های اخیر در آن نوعی مهاجرت از درون به دلایل مختلف صورت پذیرفته که کشورمان را جزء لیست کشورهای مهاجر فرست قرار داده است.نگاهی به پیشینه مهاجرت نشان می دهد که دو موج مهاجرتی در ایران داشته ایم؛ نخست در قرن دهم میلادی، موج زرتشتیانی که به تدریج از جنوب ایران به هند رفته و در آنجا جماعت «پارسیان» را بنیان گذاشتند، جماعتی که امروز یکی از موفق ترین گروه های قومی جا افتاده در این کشور به حساب می آید و سپس موج گسترده مهاجرت سال های آخر رژیم گذشته و سال های اول انقلاب اسلامی در ایران که به دنبال ناآرامی های سیاسی و جنگ تحمیلی و سپس شرایط سال های پس از جنگ و ادامه آن تا به امروز که به مرورگروه بزرگی از ایرانیان روانه کشورهای دیگر شدند.
شمار ایرانیان مهاجر در حال حاضر مشخص نیست و قابل اعتمادترین برآوردها، آنها را (از نسل اول تا نسل سوم) در طیفی بین یک تا سه میلیون نفر قرار می دهند که عمدتاً در کشورهای اروپای غربی و از آن بیشتر در امریکا زندگی می-کنند.مطالعات پراکنده ای که درباره این دیاسپورا انجام گرفته است، عموماً نشان دهنده سطح نسبتاً بالای انباشت سرمایه های فرهنگی و اقتصادی آن است که بخشی از آن در کشور منشاء انجام می شود. این دیاسپورا همچنین بسیار فعال بوده و پیوندهای خود را با سرزمین مادری به صورت فیزیکی و از طریق مسافرت های متعدد به ایران و همچنین سفر اقوامشان به خارج از ایران و همین طور از طریق موج گسترده ای از ادبیات و فعالیت های فرهنگی، علمی، رسانه ای و غیره حفظ کرده است.
اکثر مشاهدات و مطالعات نشان دهنده تعلق هویتی دیاسپورای ایرانی به فرهنگ مادر هستند که حتی تا نسل سوم نیز ادامه داشته است. هر چند مسئله «بازگشت» دائماً درباره این دیاسپورا مطرح می شود، اما تجربه های دیاسپوراهای دیگر نشان می دهند که اگر هم بازگشتی در آینده وجود داشته باشد، محدود خواهد بود. بنابر این موقعیت دیاسپورایی، برای این گروه از ایرانیان و امواج احتمالاً بسیار ضعیف تر آتی، برای این جمعیت موقعیتی پایدار خواهد بود که همراه خود فرهنگ ویژه ای را نیز ایجاد می کند: فرهنگ غربت، هویت های دو یا چندگانه، تمایل و تلاش برای بازیابی ریشه ها و همچنین فرهنگ و تاریخ و جغرافیای مهاجرت، یعنی روابطی که در حول محورهای متفاوت میان مهاجر سرزمین منشاء و سرزمین مقصد به وجود آمده و تحول یافته است.
شاید ویژگی دیاسپورای ایرانی را بتوان در این سخن یافت که: «مهاجرانی که از فرهنگ های باستانی مثل فرهنگ ایرانی می آیند پرسمان ویژه ای را حل می کنند که باید بر آن مطالعه کرد. زیرا این مهاجران به دلیل میراث قدرتمند تاریخی و فرهنگی که با نام خود دارند، نمی توانند حتی اگر بخواهند اغلب از آن فرهنگ جدا شوند و گاه حتی نسل های دوم و سومی را میان آنها می بینیم که بدون آن که کمترین تجربه زیستی از ایران داشته باشند صرفاً براساس تاریخ این تمدن به سوی مطالعه آن برمی آیند و البته در اکثر موارد ناامید نیز نمی شوند زیرا بار هزاران سال تمدن به نوعی در رفتارها، بناها، حرکات، زبان و گوشه گوشه فرهنگ این کشور وجود دارد و این برای کسانی که تمدن های چند صدساله و گاه کمتر از آن دارند کاملا محسوس است و این را بیان می کنند و البته گاه هم به حساب «رمز و راز» و «اسرارآمیز بودن» روح ایرانی می گذارند» (سایت انسان شناسی و فرهنگ).

اهمیت موضوع
همانطور که اشاره شد طی چند ساله اخیر شبکه ماهواره ای و فارسی زبان من و تو-۱ با تهیه برنامه های مختلف از جمله «بفرمایید شام»، «شعر یادت نره» و «آکادمی» توانسته است از معدودی جمعیت دیاسپورای ایرانی مقیم اروپا به نحوی استفاده کند که جذب حداکثری مخاطبین ایرانی دارای ماهواره را همراه داشته باشد. شاهد مثال آنکه در سال اول بخش برنامه «بفرمایید شام» از این شبکه، بازخورد آن در جامعه ایرانی و حتی دست اندرکاران رسانه ملی به گونه ای بود که مسئولان صدا و سیما خود نیز تصمیم به ساخت برنامه ای همانند «بفرمایید شام» ولی از نوع وطنی گرفتند.
بازخورد این برنامه ها در جامعه ایرانی به قدری است که در میان خانواده ها، در دید و بازدیدهای عید، صحبت از این برنامه ها نقل مجالس است و حتی در میان مطبوعات و سایت های اینترنتی نیز انعکاس آن از طریق انتشار نقد و نظرها قابل مشاهده می باشد.
امسال نیز همانطور که شاهد بودیم شبکه من و تو-۱ با بخش سومین سال برنامه آکادمی خود و استفاده از تعدادی از افراد دیاسپورای ایرانی مقیم اروپا و استفاده از یکی از این افراد با پوشش اسلامی و در نهایت برنده شدن این فرد، در میان مخاطبین ایرانی (با همه گوناگونی و سلیقه) نوعی پارادوکس میان طیفی از مخاطبین ایجاد نمود. که این نقطه نظرات متضاد و متفاوت را می توان در نقدها و نوشته های نویسندگان و نقادان در سایت های اینترنتی و تفاوت نظر بخشی از مردم را در بخش نظرات این نوشته ها مشاهده کرد.
در حقیقت یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای فارسی زبان (من و تو-۱) بااستفاده از تعدادی از افراد دیاسپورا اقدام به تهیه برنامه ای می کند که بازخورد آن را تا مدت ها در خانواده های ایرانی و در سطح جراید و سایت ها در نقد و نظرهای مطبوعاتی و اینترنتی و حتی در سطوح بالاتر می توان مشاهده کرد.
اما جان کلام اینجاست که شبکه های ایرانی و بخصوص شبکه جام جم به عنوان مهم ترین شبکه برون مرزی کشور از این جمعیت دیاسپورای ایرانی تا چه حد در برنامه های خود بهره برده است!؟

سه نسل دیاسپورای ایرانی و شبکه های ماهواره ای
در یک تقسیم بندی نسلی، سه نسل از دیاسپورای ایرانی را می توان برشمرد:
۱. نسل اول که مربوط به قبل از انقلاب و هنگام انقلاب و پس از انقلاب و بخصوص سالهای اول انقلاب و جنگ تحمیلی بوده و از ایران مهاجرت اجباری و سیاسی کردند. حضور این نسل در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ایرانی، مانند NITV و شبکه های مشابه بود. این شبکه ها بیشتر محتوا و موضوعاتی سیاسی داشتند و نیت و نوع گرایش ضدانقلابی و سلطنت طلب، نشانه تأمین مالی آنها توسط سرویس های جاسوسی، محافل سلطنت طلب، ضددین-ها و حتی بهائیان بود. امروزه این شبکه ها بیشتر به پخش آگهی، فیلم های سینمایی (بعضاً تکراری) و یا موزیک ویدئو می پردازند و به دلیل تنگناهای مالی مدام فرکانس خود را عوض می کنند.
۲. نسل دوم دیاسپورای ایرانی نسل تحصیل کرده ای است که با هدف ادامه تحصیلات به خارج از کشور رفته و در آنجا ماندگار شده اند. از این افراد شبکه بی بی سی فارسی به کرات در تحلیل های خبری خود استفاده می کند، بطوری که تنوع رشته تحصیلی این بخش از دیاسپورای ایرانی و استفاده مناسب شبکه خبری بی بی سی فارسی برای تحلیل و اظهار نظر، اخبار این شبکه را نزد مخاطبان ایرانی پربیننده ساخته است.
۳. نسل سوم دیاسپورای ایرانی فرزندان نسل اول و دومی هستند که اصولاً در خارج از کشور تولد یا بزرگ شده اند، همچنین جوانانی که طی چند ساله اخیر مهاجرت نموده اند. این گروه به نوعی دوزیست هستند، یعنی از سویی تبار خود را ایرانی اما دارای هویت و فرهنگ غیرایرانی هستند اما به شدت به تمدن ایرانی خود افتخار نموده و در پی کسب فرهنگ ایرانی هستند، بطور مثال یادگیری زبان فارسی را از پدر و مادر خود آموخته اند، و یا در طی سال-های گذشته یکی دو سفر به ایران داشته اند ولی در مجموع از ایران و فرهنگ ایرانی تصوری ذهنی دارند. این گروه از دیاسپورای ایرانی مورد هدف شبکه فارسی زبان من و تو-۱ از ابتدا بوده است و بطوری که ذکر شد در برنامه-هایی چون «بفرمایید شام»، «شعر یادت نره» و «آکادمی» از افراد این دیاسپورای نسل سومی استفاده شایانی شده است.

صدا و سیما و دیاسپورای ایرانی
با وجود داشتن شبکه های متعدد در کشور و همچنین شبکه های برون مرزی برای مخاطبین ایرانی خارج از کشور، حضور و نقش گزینی افراد دیاسپورای ایرانی در این شبکه ها بسیار کم رنگ است.
این موضوع شاید ناشی از باور غیر خودی بودن خارج نشینان است که در میان مسئولین رسانه کشور، محلی از اعراب ندارند. از این رو شبکه هایی چون جام جم بدون حضور و نقش گزینی افراد دیاسپورای ایرانی برنامه های خود را با کارآکترهای داخلی برای خارج نشینان تهیه و تولید می نماید.

سخن پایانی
همانطور که توضیح داده شد؛ جمعیت دیاسپورای ایرانی مجموعه متنوع و متراکمی از سه نسل ایرانی خارج نشین هستند که اکثراً در اروپا و امریکای شمالی بسر می برند. جدای از نسل اولی های این دیاسپورا که از نظر سیاسی و اعتقادی ماهیت خود را نشان داده و می دهند؛ نسل دومی ها و سومی ها در مجموع جمعیت دیاسپورای جوان ایرانی را تشکیل می-دهند.
این دو نسل هم اکنون نقش آفرینان اصلی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و پر مخاطب ایرانی را تشکیل می دهند و همانطور که گفته شد شبکه بی بی سی فارسی در تحلیل های خود از نسل دومی های تحصیل کرده در تحلیل خبری خود استفاده کرده و شبکه فارسی زبان من و تو-۱ نیز با استفاده از حضور و نقش آفرینی نسل سومی ها برنامه های پر مخاطب خود را تهیه می نماید.
از این رو جا دارد که مسئولین صدا و سیما نیم نگاهی به پتانسیل این دو نسل داشته باشند و راه های مشارکت آنان را در برنامه های صدا و سیما و برای شبکه های جام جم بررسی نمایند؛ چرا که بی توجهی به پتانسیل این دیاسپورای جوان باعث می شود با مرور زمان مخاطبان و بینندگان شبکه های ماهواره ای فارسی زبان در داخل کشور بیش از پیش به مشاهده برنامه های اینگونه شبکه ها علاقمندی نشان دهند و با گذشت زمان یک معادله غیر متعارف در حوزه ارتباطات و رسانه به وجود آید، یعنی: یک شبکه یا دو شبکه با استفاده از معدودی دیاسپورای ایرانی، مخاطبان بسیاری را در داخل کشور جذب نماید؛ اما شبکه هایی چون جام جم و … با تهیه برنامه هایی برای خارج از کشور نشینان بدون استفاده از پتانسیل دیاسپورای جوان ایرانی، در جذب مخاطبان جدید برای شبکه های خود موفقیت کمتری داشته باشد.

پی نوشت­ها

[۱] – این مطلب در فروردین ماه سال ۱۳۹۲ و در نقد و تحلیل برنامه­های ماهواره­ای فارسی زبان نوشته شده و به مسئولین وقت حوزه برنامه­ریزی رسانه ملی ارائه شده است.

۲- با یک جستجوی ساده در اینترنت این نقد و نظرها قابل دسترسی است.

منابع:

سایت ویکی پدیا، مشاهده شده در تاریخ ۳/۱/۹۲ به نشانی:
جوامع دور از وطن Fa.wikipedia.org/wiki/

سایت دیوان، مشاهده شده در تاریخ ۳/۱/۹۲ به نشانی:
www.diwan-verein.de/fa/

دیکشنری آنلاین اتیمولوژی، مشاهده شده در تاریخ ۱۰/۱/۹۲ به نشانی:
www.etymonlin.com/index.php?term=diaspora