ورود به مباحث مفصل و پیچیدهای چون سیاست فرهنگی و سیاستگذاری فرهنگی نیازمند تعریف و توصیف مفاهیم پایهای همچون سیاست و سیاستگذاری است. واژه قدیمی فرانسوی پلیس در شانزدهم در زبان انگلیسی برای اشاره به دولت به طور کلی و نهایتاً برای اشاره به سیاست مورد استفاده قرار میگرفت. حدود دو قرن بعد در سال ۱۷۳۲ جاناتان سوایفت در مورد اهمیت سیاست مینویسد: هیچ چیز ستودنیتر در هیچ یک از شهرهای بزرگ باقی نمی ماند. …ستودنیتر از آنچه فرانسویها پلیس می نامند. از طریق کلمهای که به معنای وابسته و متعلق به دولت است .
در زبان فارسی واژه پلیسی، سیاست یا خطمشی معنا شده است، وقتی که این واژه در کنار public به معنای عمومی قرار میگیرد شاخه از دانش را به عنوان علم دولت در عمل تشکیل میدهدکه برخی آن را زیرمجموعه علم سیاست و برخی نیز علمی مستقل قلمداد میکنند. (ملک محمدی، ۱۳۸۳: ۱۷) طرفداران قرار گرفتن سیاست عمومی در ذیل علم سیاست؛ سیاستگذاری عمومی را دانشی میدانند که به مطالعه و تحلیل عمل دولت میپردازد. سیاستگذاری عمومی از این منظر تجلی اداره حکومت در عمل است و آن را میتوان به عنوان مجموعههایی ساختاری و مرتبط، متشکل از مقاصد، تصمیمات و اعمالی در نظر گرفت که قابل نسبت به اقتدارعمومی در سطوح محلی، ملی و بینالمللی هستند. (وحید، ۱۳۸۳: ۷)
همانگونه که گفتیم معنای سیاست در زبان فارسی به معنای خط مشی است اما در سطح کلان و در معنای وسیع کلمه؛ عبارت است از تدوین راهحل عملی برای حل مشکلات خاص اجتماعی و برای دستیابی به هدفی ویژه(اشتریان،۱۳۸۱: ۵۱) از این رو، سیاست یک راه کار برای مسئلهای است که در برابر ما قرار دارد و حل آن وابسته است به استراتژیهای لازم و نیز شناخت بستری که موجب خلق مسئله شده است. از این رو اولین گام برای تدوین سیاست در سیاستگذاری، تعیین هرچه روشنتر اهدافی است که قصد دستیابی بدانها را داریم و گام دوم بررسی و تحلیل امکانات، پتانسیلها و البته محدودیتهایاست که اهداف ما احتمالاً، در هزار توی آنها قرار دارند. برای نمونه اگر قصد سیاست گذاری در کاهش مصرف آب شهری در بین شهروندان را داریم، پیش از هر چیز، باید اهداف خود را به شکل عینی مشخص کرده و پس از آن امکاناتی مانند دسترسی به رسانهها و جامعه هدفف را تعیین کنیم تا از خلال آن به کار خویش وجهی عملیاتی دهیم.
پیشینه توجه به سیاستگذاری عمومی و سیاستگذاری فرهنگی:
پیدایش سیاستگذاری، ریشه در آثار لاسول و لرنر دارد اما گسترش و نهادینه شدن آن در دانشگاه غربی، پانزده تا بیست سال بعد یعنی در اواسط دهه ۶۰، به ویژه در اواخر این دهه، آغاز شد. در دهه هفتاد، دولتهای غربی که در جستجوی نوعی مشروعیت علمی، برای دخالت روزافزونشان در اداره امور جامعه بودند، گرایش قابل توجهی نسبت به استفاده از فارغ التحصیلان دانشگاهی در این رشته از خود نشان دادند تا آنها را در سیاستگذاری مورد استفاده قرار دهند(اشتریان، ۱۳۸۶: ۱۳).
نوشتههای مرتبط
سیاستگذاری عمومی که توسط ماکس وبر زمینه تحلیل آن فراهم و به عنوان شاخص اساسی دنیای مدرن در نظر گرفته شد، زمینه را برای ارتباط میان علوم سیاسی و دیگر رشتههای اصلی علوماجتماعی مانند مردمشناسی، جامعهشناسی تاریخ فلسفه و قومشناسی برای شناخت و بهبود خط مشیها و سیاستگذاریها فراهم کرد(همان: ۱۴). بدین ترتیب این رشتهی جدید یافتهها تحلیلهای رشتههای عمده علوم اجتماعی مثل مردمشناسی، علومسیاسی و جامعهشناسی را در قالب رهیافی چندرشتهای برای تدوین و اجرای بهترین تصمیمات، با کمترین هزینه فراهم آورد(وحید، ۱۳۸۳: ۸) کسانی چون میلنز و براویت(۱۳۸۵: ۲۹۵) پیشینه بحث را به دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نسبت میدهند. از دید ایشان از جنگ جهانی دوم به این سو اکثر دولتهای غربی به تدریج به این نتیجه رسیدند که سیاست فرهنگی شیوهای ضروری و موثر برای حفظ هویت ملی انسجام و پیشرفت کشور است. موضوع مهم دیگر به تغییر و گسترش کانون توجه در خود حوزه سیاستگذاری فرهنگی مربوط میشود. همانطور که کارل جان کلبرگ (۲۰۰۹: ۴۹) تصدیق میکند تغییر دادن مکان سیاست فرهنگی از دل مشغولی محدود با هنرها و موضوعات مستقیماً مرتبط با هنر، فرهنگ را در یک حوزه بالقوه بدون حد و مرز قرار داد مک گویان(۱۳۸۸: ۱۲-۱۳) روند فوق را در قالب سه گفتمان تاثیر گذار بر افزایش توجه به سیاست فرهنگی و برنامهریزی در حوزه فرهنگ توضیح میدهد.
گفتمان اول: در دوران مدرن، اولین نشانههای توجه به فرهنگ از جانب دولتها مربوط به پیدایش دولت ملتهاست؛ در این معنا هویت ملی و پروژه ملتسازی با توجه به سیاست فرهنگی تعریف شد و سیاست فرهنگی در مسیر مهندسی اجتماعی قرار داشت، اهمیت این گفتمان تا بدان جاست که به رغم گسترش فرایندهای جهانی شدن اهمیت خود را از دست نداده و نیروهای ملی همچنان تاثیرگذارترین قدرت در مرزهای دولت-ملت محسوب میشوند.
گفتمان دوم: گفتمان یونسکو در دهه ۱۹۸۰ در برنامهها و طرحهای خود سیاست فرهنگی را به عنوان عامل تحقق توسعه در ابعاد اقتصادی اجتماهی و فرهنگی مورد توجه قرار داد. در این جا بیشترین توجه معطوف به جلوههایی هم چون توسعه گردشگری و هنرها بود. منظور بیشتر جنبهای از مطالعات فرهنگی که کمتر مورد توجه محافل آکادمیک و روشنفکرانه قرار گرفته است و بیشتر از سوی محافلی مانند یونسکو حمایت میشود. در این گفتمان بیشتر با دو مفهوم دموکراتیزه کردن فرهنگ یعنی اینکه نوعی برای فرهنگی ایجاد شود به طریقکه همگان بتوانند به فرهنگ دسترسی داشته باشند مطرح است. در این جا یونسکو از تعبیر حق داشتن فرهنگ استفاده میکند یعنی اینکه هر شهروند در جامعه از حق دسترسی به فرهنگ برخوردار باشد.البته حق دسترسی به فرهنگ در جوامع مختلف معانی متفاوتی دارد. مثلاً در کشورهای آفریقایی که ۸۵ درصد جمعیت بیسواد هستند، حق دسترسی به فرهنگ یعنی حق باسواد شدن و توانایی خواندن و نوشتن. اما در جامعه انگلستان، حق دسترسی به فرهنگ به معنای حق دسترسی به امکانات مشارکت فرهنگ در تولید فرهنگ خواهد بود. در مجموع، مقوله دموکراتیزه کردن فرهنگ به معنای داشتن آزادی بیان، خلاقیت و آفرینش خلاقیت است. داشتن استقلال فرهنگی به این معنا که فرد بتواند مستقل از قدرتهای موجود دره جامعه عمل کرده و دیدگاهها و نظرات خود را ارائه کند. این شبیه دموکراسی سیاسی است به این معنا که فرد بتواند مشارکتی کاملاً دموکراتیک داشته باشد و این که حکومتها هم به شکل کاملاً روشمند حقوق و امنیت فرهنگی خود را تضمین کنند. ایجاد خانههای فرهنگ، ایدهای که آندره مالرو برای همگانی کردن فرهنگ برای اولین بار در فرانسه مطرح کرد تمهیدی در راستای تحقیق دمکراتیزه کردن فرهنگ بود.
گفتمان سوم : این گفتمان همزمان با چرخش فرهنگی در علوم اجتماعی شکل گرفت؛ دولتها و سازمانهای مرتبط و از همه مهمتر جنبشهای اجتماعی پیشرو عامل گسترش این گفتمان بودند. سالها پس از استقبال مدیران فرهنگی و دولت مردان نسبت به تجدید نظر در استراتژیهای مدیریتی خود در روند اداره دولت ملتهای غربی، در دو دهه آخر سده بیستم شاهد پیدایش مراکز و نهادهای نیز برای مطالعه سیاستگذاری فرهنگی در بسیاری از جوامع جهان اول بودیم. نمونههای برجسته آن عبارتند از موسسه مطالعات سیاست فرهنگی در دانشگاه چوئو در توکیو، مرکز مطالعات سیاست فرهنگی در مدرسه سلطنتی غلوم اطلاعاتی وکتابداری در کپنهاگ، مرکز استرالیایی سیاست فرهنگی و رسانهای در دانشگاه گریفیثت در بریزبین و مراکزشیکاگو، دانشگاه تگزاس و…خصوصی سازی طرح فرهنگی در دانشگاه نیویرک و مرکز پژوهش های فرهنگی در دانشگاه وسترن سیدنی( میلنرو بروایت، ۱۳۸۵: ۲۹۶) این رویکرد بیشتر بر بنیانهای خصوصیسازی و بر مبنای استراتژیهای جدید سود دهی بنیان شده بود و امروز نیز گفتمان غالب به حساب میآید.
سیاست فرهنگی
سیاست فرهنگی را میتوان مجموعهایی پیچیده از فعالیتهای گوناگون دانست که به گونه ای ارگانیک و نظاممند و در یک ساختار پیچیده با هم در ارتباطند. (پهلوان،۱۳۸۲: ۲۸۷) اما از دیدگاه تئوریهای سیاستگذاری؛ سیاست فرهنگی مقولهای است دارای اهمیت راهبردی که بر کلیه زمینههای توسعه پایدار تاثیر میگذارد و در واقع بخش اساسی هر نوع سیاستگذاری برای توسعه پایدار است. (اشتریان:۱۰) سیاستگذاری فرهنگی هدف عام تاثیرگذاری در حوزه فرهنگ و توسعه فرهنگی را دنبال میکند. تحولات در شاخصهای کلان اجتماعی نظیر شاخصهای جمعیتی، شاخصهای مشارکت اجتماعی سیاسی، شاخصهای رفاهاجتماعی که آموزش و یادگیری دو مقوله اساسی آن به شمار میآیند همگی در رابطهایی تنگاتنگ با سیاستگذاری فرهنگی تاثیر میپذیرند. از این رو سیاستگذاری فرهنگی عبارت است از «تعیین خطمشیها و راهبردهای کلان فرهنگی برای رسیدن به اهداف چهارگانه توسعه فرهنگی یعنی همکاریهای فرهنگی، مشارکت فرهنگی؛ میراث فرهنگی و هویت فرهنگی که یونسکو نخستین بار با ارائه مفهوم توسعه فرهنگی آن را مطرح نمود. (حسین لی، ۱۳۷۹: ۲) در نهایت سیاستگذاری فرهنگی میتواند از از سطوح مختلفی از خرد، کلان و حتی ملی برخوردار شود زیرا به عنوان ادامه سیاست با ابزار فرهنگی تلقی میشود چنان که یونسکو در سند مشکلات و چشماندازها کنفرانس جهانی سیاستگذاری فرهنگی بر این نکته تاکید دارد همانطور که دولتها برای اقتصاد، علم، آموزش و پرورش و رفاه سیاستگذاری میکنند در مورد فرهنگ نیز باید سیاستهایی را طراحی نمایند. (اجلالی، ۱۳۷۹: ۵۱)
منابع
اشتریان، کیومرث(۱۳۸۶) سیاستگذاری عمومی در ایران، چاپ اول، تهران: بنیاد حقوقی میزان
اشرتیان کیومرث(۱۳۸۱)روش سیاستگذاری فرهنگی، تهران کناب آشنا
بشیریه، حسین(۱۳۸۶). عقل در سیاست؛ نشر نگاه معاصر : تهران. چاپ سوم.
آزاد ارمکی، تقی و منوری، نوح(۱۳۸۹) جامعه شناسی فرهنگ، تهران: نشر علم
اجلالی پروِیز، ۱۳۷۹ سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی در ایران، تهران: نشر آن
ملک محمدی، حمیدرضا(۱۳۸۳) مدرس و سیاستگذاری عمومی، چاپ اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مک گویگان، جیم(۱۳۸۸) بازاندیشی در سیاست فرهنگی، ترجمه نعمت الله فاضلی و مرتضی قلیچ، تهران: دانشگاه امام صادق
میلز، اندرو، براویت، جف(۱۳۸۵) درآمدری بر نظری فرهنگی معاصر، ترجمه جمال محمدی، تهران: نشر ققنوس)
وحید، مجید( ۱۳۸۳) سیاستگذاری عمومی، چاپ اول، تهران: نشر میزان
رضایی، عبدالعلی(۱۳۷۹) جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی و دامنه تاثیرگذاری آن، تهران: انتشارات دال.