دایرهالمعارف اینکارتا، ترجمۀ زهره دودانگه
در یک مکان جغرافیایی، مفهوم سنتی سرپناه در طول نسلها از رهگذر آزمونوخطا و نبوغ انسان دچار دگرگونی شده است. خانهها به تناسب نیازهای بومشناختی و اجتماعی- فرهنگی یک گروه خاص ساخته شدهاند. بهرهگیری از مصالح مناسب برای محافظت سازندگان خانه در برابر شرایط جوی و بهرهگیری از طراحی برای دستیابی به شرایط سالم در داخل خانه، نشاندهندۀ نبوغ جامعه بود. مردم خانههای خود را تقریباً در هر مکانی، از اقلیم گرم در ساحل عاج واقع در غرب آفریقا تا دمای بسیار سرد و خاک یخزدۀ سیبری، گرینلند و آلاسکا میسازند. انسان موفق به ساخت خانههای قابلزندگی در جزایر کمارتفاعی مانند کیریباتی (Kiribati) در اقیانوس آرام و دامنههایی با شیب تند در کوهستانهای سوئد و نپال شده است. جنگلهای انبوه مناطق گرم و پرباران و بیابانهای خشک و بیثمر خانۀ میلیونها انسان هستند.
نوشتههای مرتبط
ویژگیهای فیزیکی یک خانه به اقلیم ناحیه، نوع زمین پیرامون، مصالح ساختمانی در دسترس و میزان دانش سازندگان دربارۀ فناوری بستگی دارد. همچنین مؤلفههایی فرهنگی مانند تمایلات و ارزشهای گروه یا جایگاه اجتماعی فرد سازنده، سلیقۀ فردی و منابع مالی بر ویژگیهای فیزیکی خانه تأثیر میگذارند. اگر همهچیز ایدهآل باشد، ساختمان هم از نظر فیزیکی و هم از نظر زیباییشناختی در هماهنگی با محیط خود قرار دارد. مصالح بهکاررفته در این خانهها معمولاً در دسترس است و به تناسب مکان، طیف متنوعی را دربردارد، از جمله نوارهای چوبی بافتهشده و اندودکاریشده (۱)، حصیر، ورقههای فلزی، سنگ و مصالح مدرن تولیدی (کارخانهای) مانند آجر و بتن و فولاد و حتی مصالحی که از پلاستیک و روزنامۀ بازیافتشده ساخته میشوند. در نواحی بسیاری مصالح تولیدی به سرعت جای مصالح گِلی و بنیادی (اولیه) را میگیرند. کارخانههای شهری این مصالح را تأمین میکنند، اما صنعت مصالح خانههای روستایی نیز از تأمینکنندگان مهم به شمار میرود.
ساکنان شهری در نواحی درحالتوسعه اغلب به مصالح بیشتر و متنوعتری دسترسی دارند. شیشه، فولاد و بتن آرمه در ساخت خانههای شهری مصالحی استاندارد محسوب میشوند؛ با وجود این، این مصالح به ویژه آجر، بتن و در و پنجرهای قاب فلزی، در نواحی روستایی کشورهای درحالتوسعه نیز رواج بیشتری مییابد. خانههای ساختهشده از مصالح تولیدیِ کارخانه مقاومتر هستند. این مصالح جدید سبکی از طراحی را ممکن میسازند که تهویه و روشنایی در آن بهبود پیدا کند و رطوبت فضای داخلی کنترل شود و تمامی اینها به سلامت بیشتر ساکنان کمک میکند.
در جوامع روستایی و درحالتوسعه بسیاری از مردم خانههایشان را خود میسازند، اما عموماً پیمانکاران مهمتر و مهمتر میشوند. خانه چه به دست مالکان ساخته شود چه به دست پیمانکاران، مالکان به ظاهر (شکل و سبک) و تمهیدات (فضاهای عملکردی) خانههایشان اهمیت میدهند. ساکنان ویلمشتاد، پایتخت آنتیل هلند، مساکن خود را به دلایل زیباییشناختی با رنگهای پاستلی رنگ میکنند. قبیلۀ شونا (۲) در زیمباوه و دیگر مردم سراسر دنیا شکل، اندازه وجزئیات نهایی خانههایشان را بر اساس سنتها و ارزشهای فرهنگی انتخاب میکنند. برخی از مسلمانان تصاویری را بر روی خانههای خود میکشند تا نشان دهند که به مکّه سفر کردهاند.
خانهها با توجه به اقلیم و سوختِ در دسترس، میتوانند به صورت مصنوعی گرم یا خنک شوند. در مناطق روستایی و درحالتوسعه چوب، ذغال چوب و نفت سفید برای گرما و پختوپز استفاده میشود، اما این سوختها گازهای زیانآوری تولید میکنند و موجب بیماری میشوند. در نواحی صنعتیشدۀ مدرن آب لولهکشی و توالتهای داخلی رایج هستند. بسیاری از مردم در کشورهای درحالتوسعه به چنین امکاناتی دسترسی ندارند، اما دسترسی به آب چاه و توالتهای چاهی که تهویه دارند، در حال افزایش است.
منظر فرهنگی
در بیشتر نواحی روستایی کشورهای درحالتوسعه، خانهها دارای فضای باز و فضای بسته هستند. فضاهای باز ویژگی عملکردی و جنسیتی دارند. مردان در میدان عمومی (بازار) معاشرت میکنند و به پیشۀ خود میپردازند، در حالیکه زنان در نزدیکیِ منزل معاشرت و کار میکنند. مکانهای مقدس و ساختارهای مذهبی اغلب به سکونتگاههای روستایی نزدیک هستند.
مجموع ساختارها و فضاها در سراسر یک منطقه مشابه هم هستند و منظر یا دورنمای فرهنگی مردم را نشان میدهند. شکل معماری خانه و مصالح ساختمانی در یک منطقه یا ناحیۀ فرهنگی مشابه یکدیگر هستند. برای مثال مسکن گرد یا استوانهای، که از نوارهای چوبی بافته و اندودکاریشده ساخته شدهاند و دارای سقف مخروطی کاهگلی هستند، در جنوب صحرای بزرگ افریقا رایج هستند. مردم روستایی بوبو (۳) در بورکینافاسو در مسکن کاهگلی زندگی میکنند. مردم در چاد جنوبی و بسیاری از نواحی دیگر از اندود کاهگل برای بامها استفاده میکنند. خانههای ساموآ که ابعاد جانبیشان باز است، اغلب بامهایی از برگ نیشکر دارند. خیزران و چوب، دیوارهای بسیاری از خانههای روستایی در نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری را تشکیل میدهد، مانند جزایر سلیمان، بنگلادش و پاناما. حتی نیهای بزرگ برای ساخت مسکن بهکار میروند، مانند خانههایی که مردم اورو (Uru) در جوار دریاچۀ تیتیکاکا در آمریکای جنوبی ساختهاند.
گل و مصالح ابتدایی به شکل باورنکردنی سازههای با دوامی را میسازند. شبام (Shibām) -شهری در یمن- خانههای گلی بلندی دارد که برخی هنوز از سده ۱۴۰۰ بر جای ماندهاند؛ این سازهها ممکن است اولین آسمانخراشهای دنیا بوده باشند. آجرهای گلی در ایران و بسیاری از شهرهای پاکستان مانند پیشاور استفاده شدهاند. بسیاری از خانههای گلی در شمال غربی سوریه به صورت کندوی عسل شکل یافتهاند.
برخی فرهنگها به دلیل منحصربهفرد بودن خانههایشان شناخته میشوند. خانههای طویل مالزی و اندونزی خانههای فوقالعاده بزرگی هستند. برخی از خانههای طویل در جزیره بورنئو ۱۸۰ متر طول (۵۹۱ فوت) طول دارند و ۵۰ خانواده را سکنی میدهند. خانههای خشتی (خشت آجرهای کاهگلی خشک شده در آفتاب است) در کشورهای متعددی یافت میشوند، مانند شهر گواتمالا، پرو و توگو. پوئبلو (۳) در جنوب غربی ایالات متحده نمونهای دیگر است.
سازگاری انسان با محیط، در جایی که خانهها بر روی آب ساخته شده و یا در دل صخرهها کنده شدهاند، به طور خاصی مشهود است. در روستاهای منطقه کاپادوکیه ترکیه مانند گورامه، غارها در صخرههای آتشفشانیِ نرم کنده شدهاند. بسیاری از این صخرهها قرنها مردم را سکنی دادهاند. در سایر نواحی که سیلهای مکرر یک خطر محسوب میشود، خانهها بر روی زمین روی ستونهایی برپا شدهاند. برخی از این خانهها ممکن است به طور دائمی دور از ساحل جای گرفته باشند. این در کشورهایی چون گینه جدید پاپوآ، کامبوج، تایلند و میانمار (برمه) متداول است. در برخی نواحی ساحلی که مسکن نایاب و گران است، بسیاری از مردم در قایق زندگی میکنند. برای مثال برخی مردم چینی در خانههای قایقی در اسکلههای هنگ کنگ زندگی میکنند. گروههای مهاجر مانند بادیهنشینان در جنوب غربی آسیا و قبیله ماساییها در شرق آفریقا در چادر زندگی میکنند. چادرها از تیر و شاخه درست شده و با پوست حیوانات پوشیده شدهاند، که اجزای آن به راحتی از هم جدا، حمل، و در محل جدید دوباره به آسانی سرهم میشوند. بسیاری از مردم در مغولستان، ترکمنستان، قرقیزستان و روسیه از چادر بزرگ مدور و گنبدی استفاده میکنند که خیمه کروی (ger) نامیده میشود. در گذشته، خیمههای کروی مردم سرخپوستِ دشتهای امریکای شمالی مسکن مناسبی برای کسانی بود که برای شکار مجبور به رفتن به کمپ شده بودند.
کاخها و عمارات
مردم ثروتمند، بر خلاف مردم فقیری که خود خانههایشان را میسازند، دارای کاخها و عمارات باشکوهی هستند که برایشان ساخته شده است. برای صدها سال اعضای خانوادۀ سلطنتی و اشرافی قدرت و جایگاه خود را با ساخت خانههای اشرافی نشان دادهاند. در اواخر قرن هفدهم یک پارک صد هزار هکتاری زیبا (۲۴۷ جریب فرنگی) و باغهای رسمی که ۱۳۰۰ اتاقِ کاخ ورسای در فرانسه را احاطه کرده بود، برای لویی چهاردهم ساخته شد.کاخ پادشاه برونئی ۲۰ هکتار زمین را در بر میگرفت (۴۹ جریب فرنگی) و ۱۷۸۸ اتاق داشت. شهروندان ثروتمند قصرهای متعددی ساختهاند، مانند خانۀ دِوُن در کینگستون، جامائیکا، که در سال ۱۸۸۱ به دست اولین سیاه پوستان میلیونر کارائیبی ساخته شد.
سیاستهای مسکن
سیاست مسکن جهانی، به استثنای تعداد انگشتشماری که سازمان ملل متحد آنها را پیشنهاد کرده، هنوز وجود ندارد. به همین دلیل است که در بیشتر کشورها دولتها ملی همچنان بر نوع و میزان در دسترس بودن مسکن تأثیر بزرگی دارند. دولتها تمایل دارند که معمولا توسط فرایند اعیانسازی (gentrification) از مسکن ارزان در نواحی شهری حمایت کنند، اما ساکنان روستایی به حال خود رها شدهاند [و برای مسکن آنها سیاستگذاری انجام نشده است]. برای مثال آلمان، فرانسه، هلند و دیگر کشورهای اروپای غربی وامهای کم بهره یا بدون بهره برای مالکانِ با درآمد متوسط فراهم میکنند که خانه بسازند یا خانههایشان را مرمت کنند. توسعۀ شهرهای جدید نیز تشویق شده یا مورد حمایت مالی قرار میگیرد. برای مثال بیش از ده شهر جدید در حومۀ پاریس ساخته شده است.
اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز در توسعۀ شهرهای جدید پیشگام بود، این شهرها عمدتاً در پیرامون مراکز صنعتی یا نیروگاهها استقرار یافته بودند. یک نمونه شهرک براتسک در نزدیکی واحد صنعتی هیدروالکتریک براتسک در سیبری بود. اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای اروپای شرقی در تولید و برپاکردن آپارتمانهای بزرگ پیشساخته در نواحی شهری پیشگام بودند. واحدهای مسکونی معمولاً از بلوک بتونی ساخته شده بودند که در کارخانه تولید و سپس به مکان مسکن حمل میشدند، یعنی جایی که به صورت مجتمعهای بزرگ چند خانواری جمع آوری و سرهم میشدند، مانند آپارتمانهای بلند مرتبۀ بلوروس. نیازهای مسکن روستایی نادیده گرفته شدند و دهقانان به ساختن خانهها به سبک سنتی و زندگی در آنها ادامه دادند.
در ایالات متحده ۷۰ درصد جمعیت در خانههای تکخانواری زندگی میکنند، توسعهگران کوچک و خصوصی بیشترِ این قطعه زمینهای جداگانه را ساختهاند. در ایالات متحده نوع، قدمت، ارزش و کیفیت مسکن متنوع است. اما کیفیت نسبی مسکن بالاست، برای مثال بیش از ۹۸ درصد واحدهای مسکونی که در تمام طول سال قابل اقامت هستند، دارای آب لوله کشی و توالتهای بهداشتی در درون ساختمان هستند.
مسکن شهری در کشورهای درحالتوسعه نسبت به مسکن کشورهای توسعهیافته عموماً کیفیت پایینتر و فضای کوچکتری دارد. تلاشهای حکومت برای بهبود شرایط مسکن به آرامی پیش میرود. در دهۀ ۱۹۵۰ بسیاری از شهرهای مانند مانیل در فیلیپین و بغداد در عراق دست به تخریب زاغهها در مقیاسی بزرگ زدند. مقصود رفع کهنگی و پژمردگی از مناظر شهری بود. در دهۀ ۱۹۶۰ شهرهای جدید برنامهریزیشده مانند برازیلیا پایتخت برزیل و آبوجا پایتخت نیجریه، رایج شدند. شهرهای جدید برای تمرکززدایی از عملکردهای دولتی و صنایع و مشاغل مرتبط و جمعیت به وجود آمدند. این راهبردها که شامل عرضۀ مسکن ارزان قیمت نمیشد، اغلب ناموفق بود. تخریب زاغهها معمولاً با ساخت حلبیآبادهای جدیدی در جاهای دیگر پیرامون شهر همراه بود، و مشخص شد که شهرهای جدید جزایری در دریای زاغهها هستند.
در دهۀ ۱۹۷۰ برخی از کشورهای درحالتوسعه به مسکن خودیار روی آوردند. برای مثال دولت زامبیا به خانوارها قطعاتی از زمین و مصالح ساختمانی مانند بلوکهای سیمانی و شیروانی داد تا سرپناههای خود را بسازند یا بهبود بخشند. این رویکرد مسکن عموما برنامۀ «محل و خدمات» (site and service) خوانده میشود و در هند، چندین کشور امریکای لاتین و جنوب صحرای بزرگ آفریقا در مقیاسی بزرگ اجرا شده است. سازمانهای غیردولتی زیادی به توسعه مسکن و بهبود استانداردهای مسکن در کشورهای درحالتوسعه کمک میکنند؛ از جمله سازمان ملل متحد مرکز اسکان بشر (UNCHS) و بانک بین المللی بازسازی و توسعه (IBRD).
روند آینده
مسکن در کشورهای درحالتوسعه و بخشهای فقیر کشورهای توسعهیافته برای پاسخ به تقاضای روز افزون، دارای کیفیت و کمیت قابلقبولی نیست. فقر مانند آنچه در زاغههای مکزیکوسیتی وجود دارد در شهرهای بزرگ آسیا، امریکای جنوبی و افریقا شیوع یافته است. در ایالات متحده مسکن خالی و متروک در مرکز شهر، در کنار ساختمانهای قابل استفاده ولی شلوغ وجود دارد که از لحاظ کالبدی قابلاحیا، ولی از لحاظ عملکردی فرسوده هستند. بنابراین تقاضا برای مسکن عموماً پاسخ داده نمیشود. این وضعیت برای کشورهای درحالتوسعه نیز صادق است. همچنان که مردم بیشتری به شهریهای پرجمعیت کنونی میروند، حلبیآبادها در حاشیههای شهر برای اسکان این مهاجران جدید ساخته میشوند، اما آنها اغلب از برق، آب لولهکشی، سیستم بهداشتی و یا امکانات اجتماعی مانند مدرسه و درمانگاهها برخوردار نیستند.
مسکن عنصری مهم در بافت اجتماعی، اقتصادی و سلامت تمامی کشورها است. هیچ کشوری نمیتواند ادعا کند که مسکن کافی را برای گروههای مختلف اقتصادی-اجتماعی که جمعیت آن را تشکیل میدهند، فراهم آورده است، به ویِژه قشر فقیر. بنابراین اولویت بیشتر کشورها این است که به روشهای مختلفی برای دستیابی به مسکن ارزان تلاش کنند. همچنان که ما به قرن ۲۱ وارد میشویم، این چالش برای دولتها وجود دارد که از لحاظ زیستمحیطی برای جمعیت روبهرشد خود مسکنی را فراهم کنند که محکم، سالم و از لحاظ زیباییشناختی مطبوع باشد. از نظر بومشناختی باید از مصالح تولیدی (کارخانهای) به جای مصالح اولیه و گل استفاده کرد، اما استفادۀ روزافزون این مصالح تولیدی به طور قابلملاحظهای منظر سنتی را تغییر میدهند. ما شاهد افول چشماندازهای سنتی هستیم، ولی در خانههای سنتی عناصر و مؤلفههای نمادین به دست مردم سرسختانه حفظ میشوند. سیاست سازمان ملل متحد برای مسکن تا سال ۲۰۰۰ یک رؤیای ناممکن بود. سازمانهای دولتی و غیردولتی باید تلاش بسیار بیشتری کنند تا برای همه، به ویژه ساکنان روستایی، مسکن سالم و قابل زندگی فراهم کنند.
پانوشت:
- مصالحی ساختمانی است که برای ساخت دیوار استفاده میشود. برای این کار نوارهای چوبی به هم بافته میشود که این بافت توسط مادهای چسبنده شامل مخلوطی از خاک، رس، ماسه، سرگین حیوان و کاه اندود کاری میشود. این مصالح حداقل برای ۶۰۰۰ هزار سال است که استفاده میشود و هنوز در بسیاری از نقاط جهان دارای اهمیت است. http://en.wikipedia.org/wiki/Wattle_and_daub
- شونا به گروههای متعددی از مردم زیمباوه و جنوب موزابیک گفته میشود که هم اکنون جمعیتی معادل با ۹ میلیون نفر دارند. http://en.wikipedia.org/wiki/Shona_people
- قبیله بوبو یک گروه نژادی است که در بورکینافاسو زندگی میکنند. این قبیله برای قرنهاست در این منطقه زندگی میکنند، برخی تاریخ سکونت آنها را به ۸۰۰ میلادی تخمین میزنند. http://en.wikipedia.org/wiki/Bobo_people
- پوئِبلو دهکده ای سرخ پوستی با خانههای خشتی و کاهگلی است که به دست برخی از قبایل در جنوب غربی ایالات متحده آمریکا پدید آمده بود.
این مقاله در سال ۱۳۹۰ در سایت انسانشناسی و فرهنگ ترجمه شده بود و امروز با بازنگری دوباره منتشر میشود.