انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ساده برای پیچیدگی ذهن زیبا

تاریخ اندیشه و فعالیت های بشری فرازونشیب های زیادی داشته و این لحظات آکنده از تصمیمات و انتخاب های سخت و سرنوشت ساز است. و شاید در این میان جان فوربز نش یکی از کم نظیرها باشد. وی پیش از آن که در عالم ریاضیات به ویژه با نظریه معروف بازی ها شناخته شود و پیش از آن که با همسرش ازدواج و صاحب خانواده و فرزند شود و باز پیش از آن که در دانشگاه تحصیل کند، یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بود. این نابغه در طول زندگی خویش با اوهامی زندگی کرد که … می توانست او را همانند بسیاری از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در جامعه منزوی کند و به عنوان یک بیمار روانی آن هم در مرحله ای که بسیار شدید است، با این برچسب و به تعبیر گافمن “داغ ننگ” زندگی سختی داشته باشد. در حالی که جان نش به دنیای روانشناسی و روان پزشکی و روان کاوی نشان داد که حتی در مراحل پیشرفته این بیماری که برخی از جلوه های آن در فیلم به یادماندنی «ذهن زیبا» به تصویر درآمده ، می توان با فاصله گرفتن از بیماری و درک آن به مثابه یک موقعیت پیچیده ولی قابل درمان، به علاج خود همت گماشت، خود را درمان کرد و از آن بالاتر به مراحل عالی پیشرفت علمی آن هم در یکی از سخت ترین علوم (در طبقه بندی) یعنی ریاضی دست یافت.

کاری که جان نش با بیماری اسکیزوفرنی به مثابه یک ریاضیدان، یک همسر و یک پدر کرد، شاید در طول تاریخ بشری کم سابقه باشد ولی قرارگرفتن او به مثابه یک سوژه در متن این بیماری و شناخت خود از این موقعیت به او کمک کرد تا امروز که می شنویم در آن سوی کره جغرافیایی در اثر یک سانحه تصادف خود و همسرش به دلیل عدم کنترل راننده در سبقت جان باخته اند، غمگین می شویم و می اندیشیم که ۸۰ دهه زندگی همراه با موفقیت در عرصه های علمی و درمان روانی چگونه در برابر حقیقت مرگ دوامی ندارد و چگونه امروز جان نش و همسرش که سهم بزرگی در موفقیت های وی داشته است، اکنون دیگر به حافظه و تاریخ و زبان ملحق شده اند. جان نش نشان داد توهمات دیداری و شنیداری که روزگاری بخش بزرگی از زندگی وی بودند و او آن ها را به مثابه واقعیت های حقیقی و حقیقت های واقعی می دید و می شنید می توانست وجود نداشته باشد، هرچند پذیرش چنین توهماتی برای وی بسیار دردناک بود. جان نش این را پذیرفت که بخشی از آدم ها ، اتفاق ها ، حوادث و خلاصه هر چیزی در زندگی می تواند نه تنها واقعی نباشد بلکه نشانگان بیماری ای است که باید درمان شود .

امروز دیگر جان نش اسکیزوفرن ریاضیدان برنده نوبل اقتصاد تنها در زبان وجود دارد و در همه مظاهر زبانی از جمله فیلم معروف ذهن زیبا به کارگردانی ران هوارد و بازی راسل کرو و کتاب یک ذهن زیبا (که به فارسی هم ترجمه شده است) نوشته سیلویا ناسار که هر دو زندگی و تلاش های وی را برای جاودان شدن در قالب زبان برده اند. اما در این میان موقعیت وی و کاری که در عرصه اندیشه بشری کرد ما را با پرسش های فراوالنی مواجه می کند و بنابراین باید پرسید که اسکیزوفرنی به مثابه یک بیماری روانی چقدر می تواند به ما نزدیک باشد و چقدر می تواند دور باشد؟ از سوی دیگر جان نش با موفقیت در ریاضیات نشان داد که می تواند کارکرد مغز را از روان خویش جدا کند، بنابراین باید پرسید آیا می توان در بیماران روانی دیگر نیز نوابغی یافت؟ و آیا لزوما بیماری روانی یک برچسب اجتماعی است؟ و آیا همه بیماران روانی درمان پذیرند؟ و اساسا می توان درمان را طوری پیش برد که مغز بتواند رها و آزاد به کار خویش ادامه دهد؟ و از همه مهم تر این که موقعیت یک بیمار روانی نسبت به جامعه چطور تعریف می شود؟ و اساسا با توجه به تعریف فرهنگی یک جامعه، بیمار روانی کیست؟

به هر حال این ریاضیدان بیمار، عالم اندیشه بشری را با پرسش های بی پایانی مواجه کرد و از این رو برای پاسخ به پرسش های تودرتو علاوه بر علوم روانشناختی، باید سراغ علوم دیگر ازجمله عصب شناسی، انسان شناسی به ویژه در شاخه های شناختی، روانکاوی و غیره رفت که از تشخیص و صلاحیت این نوشته خارج است.

درباره جان نش در ویکی پدیای فارسی

درباره ذهن ز یبا در ویکی پدیای فارسی

درباره جایزه نوبل جان نش

درباره کتاب یک ذهن زیبا

درباره فیلم ذهن زیبا در انسان شناسی و فرهنگ