انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«زیرآسمان کبود: موسیقی و عزاداری در ایران پساانقلاب»

یکی از فرهنگ‌هایی که موسیقی را عملا از سیاست‌های فرهنگی‌اش حذف کرده اما نقشِ مهمی در ایجاد فضای مقدس و حتی باورهای مذهبی ایجاد می‌کند ایران، بویژه ایرانِ دورانِ پساانقلاب، است. سارا واکر با حضور در ایران و مطالعه‌ای میدانی و و مردم‌نگارانه از موسیقی مذهبی ایران در دورانِ پساانقلاب و پساجنگ تحلیل‌هایی را ارائه داده که به گمان ما بیش از دیگر مطالب این مجموعه مقالات قابل بحث، نقد و تفحص است. سارا در طول این زمان مصاحبه‌های زیادی داشته است و با دو همکار ایرانی مرد بخشی از مصاحبه‌ها با مداحان را انجام داده است. مهم‌ترین مانع پژوهش میدانی سارا، به گفته‌ی خودش، عدم مصاحبه‌ی برخی مداحان با یک زن، بویژه زن غیرایرانی و غیرمسلمان، بوده است. بخش زیادی از فضای مطالعاتی او حسینیه‌ها و اجراهای مداحی مداحان معروف، بویژه محمدرضا هلالی، و شبکه اینترنتی یوتیوب و یا فیسبوک بوده است. او می‌گوید: «یوتیوب، از زمان شکل‌گیریش تا به امروز، منجر به شکل‌گیری نمایش‌های سمعی بصری زیادی شده است.

در مورد جمهوری اسلامی ایران مشاهده شده است که اگر چه موسیقی توسط حکومت از چرخه فعالیتِ جدی به دور مانده است اما اشکال جدیدی از موسیقی اسلامی با نام مداحی و نوحه‌خوانی را ترویج داده و تقویت کرده است». عبدالرضا هلالی از نمونه مداحانی است که ساراواکر از او به‌عنوان بازنمایی از خوانندگان یا مداحانِ مذهبی در دوران پس از جنگ در تحلیل‌هایش استفاده کرده است و با مطالعه تصاویر، ویدئوها و و کاور سی‌دی‌های منتشر شده به دریافت نوی رومانتیسیسم به روز و تفوق معنوی یا اسلامِ متعادل رسیده است. یکی دیگر از نکات مهمی که پژوهشگر با آن در طول مطالعه‌ی میدانی مواجه شده اشعاری است که مداحان از آن در مناسک جشن و عزاداری استفاده می‌کنند. برای مثال در یکی از اجراهای مداح معروف ایرانی، هلالی، که اتفاقا مرتبط با جشن تولد امام دوازدهم شیعیان است او درمی‌یابد که مضمون اشعار مدح امام اول و سوم شیعیان است و نه امام دوازدهم و اساساً هیچ ارتباطی مابین موضوع و شرایط مناسک با اجرای مداحی وجود ندارد.

با اینحال، ما با مطالعه‌ی پژوهش او معتقدیم که مقاله‌ی «زیرآسمان کبود: موسیقی و عزاداری در ایران پساانقلاب» از ضعف‌های منابعی و درک درست و دقیق رنج می‌برد که در لابلای مطالب او خواهیم گنجاند و به آن اشاره خواهیم کرد. اگرچه بحث‌هایی که او به آنها می‌پردازد کمابیش در تحلیل‌های سال‌های اخیر پردازش و بررسی شده است اما کماکان معتقدیم که او حتی نتوانسته به منابع دست اول و آسان در دسترس ارجاع دهد تا بفهمیم چگونه ایده‌هایش را پردازش کرده است.

سارا واکر در ابتدای اثرش به توصیف و تفسیر کنه «نوحه‌خوانی» و «نوحه‌خوان می‌پردازد و اینگونه شرح می‌دهد که : «نوحه‌خوانی یکی از ویژگی‌های اصلی و اعتقاد غالب در جامعه شیعی است. نوحه‌خوانی در مدح امامان شیعه است و توسط یک خواننده حرفه‌ای بنام «مداح» اجرا می‌شود. مداحی به‌صورت سنتی در بسترهای جمعی اجرا می‌شود و در آنجا ماتم فردی و معنوی به اشتراک گذاشته می‌شود. نوحه‌خوانی در تاریخ جدیدِ ایران (۴۰ سال اخیر) تغییرات زیادی را به خود دیده است. فعالیت مداحان در دوران جنگ ایران و عراق ترویج و تهییج مردان جوانان برای وورد به جنگ بود و در همین زمان ملودی و ریتم‌های نوحه‌خوانی به سمت بستر جدیدی که ایجاد شده بود پیش رفت. در قرن ۲۱ فعالیت مداحان رو به فزونی رفت و بویژه اینترنت بستری برای نمایش اجراهایشان شد. دقیقا در زمانی که عزاداران به سوگواری و ماتم جمعی کمک می‌کنند فرم‌های برآمده از جامعه‌پذیری و به اشتراک‌گذاشتن احساسات کاملا متفاوت هستند». این بخش از کتاب به تغییرات نوحه‌خوانی از زمان انقلاب ایران تا به امروز پرداخته است.

حسینیه: تماشاکردن شهدا از دید مداح
او همچنین در تجربه میدانی از فضای زنانه‌ی حسینیه‌ای در تهران در می‌یابد که تفکرات پارادوکسیکالی از حضور مردگان، بویژه مردگان مقدس یعنی شهدا، در میان عموم مردم وجود دارد و کماکان نقش مهمی را در بازتعریف و بازنمای اندیشه‌ی مردم در چنین فضاهایی ایفا میکنند. او همچنین حدس می‌زند که تصویر شهدای جنگ بازنمایی از حوزه عمومی ایران است. سارا همچنین معتقد است: «برخی معتقدند که قربانی‌شدن شهدا ستون بنیادین جمهوری اسلامی است و تصاویرشان بازنمایی ازخودِ ایران است. برخی دیگر نیز زندگی شهدای جنگ و مردگان را انعکاسی از زندگی و مرگ امامان می‌دانند و باور شیعه برهمین اساس شکل گرفت و به نام‌شان قدرت و اختیاری ویژه داد. برعکس، در خانواده‌هایی که با این افراد، یعنی شهدا، ارتباط نزدیک داشتند. این تصاویر نقش دیگری ایفا می‌کند نوعی خاطره فرهنگی. «قدرت» این تصاویر برای خانواده‌ها معنای متفاوتی دارد وبیشتر بازتابی از خاطرات جنگ و مبارزه این افراد با دشمن بوده است. برای نسل جدیدِ پسا جنگی تصویر مردگان مقدس تنها نگاهی اخلاقی یا ابزاری برای تبلیغ درنظر گرفته می‌شود» (واکر، ص:۱۰۰).

سارا با چنین تقسیم‌بندی‌ای و تعریفی دقیقتر از مکان حسینه و آنچه در مناسک انجام می‌شود براین باور است که عدم تماشای مستقیم زنان حاضر در بسترِ مناسک و تماشای ثانویه از طریق انواع تکنولوژی‌ها و اینترنت نقشِ مهمی در بازتعریف مشارکت‌کنندگان زن خواهد داشت. استدلال او بر نحوه‌ی درگیرشدن مشارکت‌کنندگان درون بستر حسینیه و خارج از بستر حسینه است. به‌عبارتی بستری که شرکت‌کنندگان در آن حضور دارند از شدت و قدرت گستره صوتیِ متفاوتی برخوردار است که فضا را نیز درگیر می‌کند. همچنین تعداد زیاد کامنت‌های نوشته شده در زیر اجرای ضبط‌شده‌ی هلالی نشان از بازتاب و کشش مخاطبان او به اجرایش دارد. نکته قابل توجه برای او میزان رضایت، محسورشدگی وشیفتگی مخاطبان به اجراهای مداحان است.

مردِ مرئی
در این بخش سارا واکر با مرورِ بخشی از اندیشه‌ی والتر بنیامین به نقش و اهمیت نوحه‌خوانی در تهییج جوانان برای مبارزه در جنگ ایران و عراق می‌پردازد. او برای استدلال این بخش از رمان مردِ نامرئی و روایت داستانی او از ساختن موسیقی‌ای توسط لوئی آرمسترانگ صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که نقطه عطف این رمان ساختن موسیقی در جهت حضور سربازان نظامی است. همچنین به اهمیت هنر تصویری در کنار هنر شنیداری، که برگرفته از نظریات بنیامین است، تاکید میکند. چراکه بواسطه هنر شنیداری میتواند برای مخاطبِ شنونده تصویر یا تصاویری از شرایطِ مورد توجه تولید کند. سارا بیان می‌کند که برعکس باورهای والتر نسبت به کم‌اهمیتی تاریخ و خاطره برخی ایرانی‌ها معتقدند که خاطرات پایان‌پذیر نیستند و اتفاقا جایی است که تاریخ شیعه شروع به کار می‌کند. او به نقشِ «پارادایم کربلا» در نوحه‌خوانی‌های مداحان اشاره می‌کند و فربه‌گی این نوع مداحی‌ها را مربوط به دوران جنگ می‌داند. پس ازاین دوران مداحی و مداحان با سبک‌های مختلف گسترش پیدا می‌کنند اما پایان جنگ از برجستگی و فربه‌گی آن کاسته می‌شود. امروزه علاقه‌مندی جوانان از حضور در حسینیه‌ها کاسته می‌شود اما اقلیت قابل توجهی در شکل اعضای گروه هیئت شروع به فعالیت هستند و علاقه‌مندی‌شان همانند جوانانی است که به رقص، موسیقی رپ و اینگونه موسیقی‌های جدید علاقه‌مندند. این جوانان و اعضای گروه‌های هیئت نوعی الهام‌گیرنده از سربازان و شهدای جنگ هستند.

اما نکته‌ای که در اینجا مطرح می‌شود تغییرماهیت مداحی از حالت معنوی به سرگرمی است. بویژه از زمان جنگ به بعد این پدیده بیشتر نمایان شد. اما پژوهشگرانی همچون بیمن (۲۰۰۷) معتقدند که در واقعیت این تغییر ماهیت شکل نگرفته است و تنها نزدیک به یک سرگرمی مورد توجه است. سارا بر رابطه شهدا و مداحان، به‌عنوان یک فرد مقدس، پس از جنگ اشاره می‌کند و این تقدیس را در نتیجه ارتباط کلامی مداح و توصیف شهدا می‌داند. چنین رویدادی موجب می‌شود که نقش سرگرم‌کنندگی مداحان کاسته شود.

ساراواکر در تحلیل‌هایش مجددا به سوژه محمدرضا هلالی باز می‌گردد و با روش نشانه‌شناسی فرهنگی و تحلیل تصاویر و آثار وی، از سال ۲۰۰۵ به بعد، سعی در نشان دادن سبک این مداح و نحوه جذب مخاطبان جوانش دارد. او نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ مادی به مدد هلالی برای جذب مخاطب آمده است و بیان می‌کند که چگونه هر کدام از عناصر بصری حاضر در تصاویر هلالی با یک پیشینه تاریخی و مذهبی، بویژه گفتمان کربلا، گره خورده‌اند و یادآور بنیان‌های تفکر انقلاب اسلامی ایران هستند. این افراد نسلِ دوران جنگ ایران و عراق هستند و سبک جدیدی از اسلام را معرفی میکنند.
سارا واکر اگرچه از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ در ایران و بویژه تهران به مطالعات میدانی پرداخته است اما اساسا با متخصصان ایرانی، چه در حوزه موسیقی و چه علوم اجتماعی، به ویژه آن دسته از جامعه‌شناسان و مردم‌شناسانی که به مطالعه جامعه، مناسک عزاداری و انواع مداحی‌ها در ایران شیعی پرداخته‌اند، بیگانه بوده است. در منابع مورد مطالعه‌ی او به هیچ‌کدام از پژوهش‌های نسبتاً دقیقی که انجام شده (برای مثال: مظاهری، ۱۳۸۷؛ رحمانی، ۱۳۹۲) اشاره‌ای نکرده است. استنادات و ارجاعات سارا بیشتر بر اساسِ نظریاتِ ویلیام بیمن است که بر نظریات و تحلیل‌های او نیز نقدهای بسیاری وارد است چرا که اساساً بیمن مدت‌زمان زیادی است که در ایران کار میدانی‌ای انجام نداده و بیشتر ارجاعات و منابع در اختیارش دست‌دوم است.
با این وجود سارا با رجوع به مفهوم ترومای جمعی سعی بر نشان دادنِ نوعِ ارتباط نسل‌جنگ‌دیده با مرگ‌های مقدس و تاثیرش بر ایجاد یک سبک نو و جدید از اسلام شیعی است. نوعی اصلاح جامعه و رفرم اجتماعی که جوانانش حاضر بودند برایش هزینه‌ی گزافی را پرداخت کنند: قربانی خویشتن، «مرگی انقلابی» که به «شهادت» تعبیر می‌شود (قربانی، ۲۰۱۷).

از چشم‌انداز موسیقایی سارا معتقد است که طرفدارانِ هلالی فرقِ چندانی با سکولارهای علاقه‌مند به موسیقی‌هایی همچون راک، رپ، متال و غیره ندارند. اتفاقا برخی از این موسیقی‌ها وطرفدارانشان سعی می‌کنند تا با شنیدن چنین موسیقی‌هایی از خاطره‌ی جنگ و انقلاب دور بمانند. این درحالی است که طرفداران هلالی با محاصره تصویری شهدای جدید در مکان مداحی سعی در تجلیل و به‌یادآوردن یک مرگ مقدس تاریخی می‌کنند و از طریق فراخاطره‌ها در دو جنگ، نبرد خیر و شر (ایران و عراق، کربلا) نوعی رستگاری و قربانی‌شدن را تجربه کنند. نوحه‌خوانی در شکل موسیقی پاپ در ددوران پسا جنگ هم به نوعی بین دینداری و رضایت فردی یک آَشتی ایجاد کرد. در نهایت سارا با بیان یک مصاحبه‌ی کوتاه با شبه‌نظامیِ میانسالی که در دوران جنگ یک بسیجیِ نوجوان بوده و ارزش‌های متفاوتی داشته است نوع باورهای سربازانِ کهنه‌کار نسبت به ایدئولوژی جمهوری اسلامی را به پایین‌ترین سطح ممکنه تقلیل می‌دهد و معتقد است آنها بیش از رفتن به حسینیه و شنیدن موسیقی مداحی ترجیح به شنیدن یک موسیقی آرام و پاپ غربی دارند.

به لحاظ موسیقایی و تکنیکی هلالی حتی از سوی طرفدارانش نیز مورد نقد است. خودِ هلالی به عدم آگاهی و آشنایی‌اش بر دانش موسیقی و آشنایی به پایه‌ها و اساس‌های نوحه‌خوانی صحه می‌گذارد. از دیگر نقدهایی که بر کارِ او وارد است سبکِ مداحی‌ِ هلالی است. در مصاحبه‌های میدانی سارا درمی‌یابد که یک مداح خوب باید به دو نکته توجه کند. «عشق» و «ماتم»! مداح باید بتواند فضای عشق به امامان را با فضای غمِ از دست‌دادنِ آنها ترکیب کند و نوعی «شور» در دل مخاطبان ایجاد کند. اما هلالی در اجرای مداحی‌اش به جای ایجاد یک فضای آرامِ معنوی که بیانگر فروتنی مداح باشد نوعی فضای سخت را در اجراهایش ایجاد کرده است و همین موجب این امر شده که توجه مناسک و اجرا بیشتر بر خودِ مداح باشد تا موضوعِ آن، یعنی امامان و مرگ‌شان. نقدِ دیگری که بر آثار هلالی وارد است استفاده از ساختار، ملودی و ریتم موسیقی پاپ سکولار، بویژه خوانندگان و موسیقی‌دانان لس‌آنجلسی، است.با این تفاسیر، اگر چه چنین عزاداری‌ها یا مناسک و اجراهایی برای برخی از ایرانیان خوشایند نبوده و نیست اما به نظر می‌رسد که چنین راهبردهایی نقش چشمگیری در محبوبیت نوحه‌خوانی میان نسل‌های پساانقلابی داشته است. در هر صورت این نگاه‌ها مطلق نیستند چرا که در مصاحبه‌ها سارا شاهد آن است که برخی جوانان پساانقلابی مداحی هلالی را بازنمایی از جفا و ظلم و وحشت می‌دانند و برخی دیگر مغتقدند که هلالی نوعی شوق و شور ویژه و اسلامی متعادل و جذاب را به نمایش می‌گذارد.

*** توضیح مترجم: این مقاله که در کتاب موسیقی و عزاداری توسط سارا واکر منتشر شده به قلم هاجر قربانی (پژوهشگر حوزه مطالعات مرگ)  ترجمه و تلخیص و به ابعاد اجتماعی و موسیقایی‌اش پرداخته شده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هرگونه تحلیلی از سوی ساراواکر و بیانِ آن در اینجا به منزله‌ی تایید مترجم نیست و بیش از هر چیزی بر نقدِ اثرِ او پافشاری می‌شود.

مراجع

آریس، فیلیپ۱۳۹۲  تاریخ مرگ: نگرش‌های غربی در باب مرگ از قرون وسطی تاکنون. ترجمه‌ی محمدجواد عبداللهی. تهران: نشر علم

افزونتر، سعید۱۳۹۱ نوحه‌های دستگاهیِ قزوین. تهران: سوره مهر.

الیاس، نوربرت۱۳۹۵  تنهاییِ دمِ مرگ. ترجمه‌ی امید مهرگان و صالح نجفی. تهران: گام نو.

رحمانی، جبار۱۳۹۳  انسان‌شناسیِ مناسک عزاداری محرم: تغییرات مناسک عزاداری محرم. تهران: تیسا.

زاهدی، تورج۱۳۸۸ موسیقی عاشورا. تهران: سوره مهر.

قربانی، هاجر ۱۳۹۶ «از مرگ تا شهادت: تحلیل فرهنگی عناصر بصریِ قطعه‌ی شهدای بهشت‌زهرای تهران»، پایان‌نامه‌ی کارشناسیِ ارشدِ پژوهش هنر در دانشگاه هنر تهران.

قربانی، هاجر در دست انتشار   «از میان رنگ‌ها: انسان‌شناسیِ رنگ در آیین‌های مرگ در ایرانِ معاصر»، پژوهشنامه فرهنگستان هنر.

کوبلرـ راس، الیزابت ۱۳۸۶     پایان راه: پیرامون مرگ و مردن. ترجمه‌ی علی اصغر بهرامی، تهران: رشد.

مسعودیه، محمدتقی۱۳۶۷  موسیقی مذهبی ایران. تهران: سروش.

مظاهری، محسن حسام ۱۳۸۷ رسانه شیعه؛ جامعه‌شناسیِ آیین‌های سوگواری و هیأت‌های مذبی در ایران. تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل.

والتر، تونی ۱۳۹۶الف  مرگ و مدرنیته. ترجمه‌ی هاجر قربانی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

   Başgöz, İlhan 2008     Hikaye, Turkish Folk Romance as Performance Art. Bloomington: Indiana University

Bayatrizi, Zohre and Hajar Ghorbani 2019 “The Bureaucratic Professionalization of Funeral Rites in Tehran’s Behesht-e Zahra Cemetery”, In Death Across Cultures: Death and Dying in Non- Western Cultures, Edited by H. Selin and R. M. Rakoff: 103- 118, New York: Springer

Cassel, Dana K. and others 2005The Encyclopedia of Death and Dying. New York: Library of Congress Cataloging- in- Publication Data

C.G.M. Robben, Antonius 2004Death, Mourning and Burial: A Cross- Cultural Reader. Oxford: Blackwell Publishing

Durkheim, Emile 1915The Elementary Forms of The Religious Life. London: Unwin

    Fischer, Michael M. J 1980 Iran: From Religious Dispute to Revolution. Madison and London: The University of Wisconsin Press

 Verdery, Catherine 1999     The Political Lives of Dead Bodies: Reburial and Post socialist Change. New York: Colombia University Press

Walter, Tony1994     The Revival of Death. New York: Routledge