زیر باران، از میان چشم اندازهامحاوره میان همرزمان
محاوره میان همرزمان
نوشتههای مرتبط
لئو دو بوآژیسون برگردان مکرم روحی پور
اخیرا، مو یان در تلویزیون چین اعلام نمود که تاثیرگذارترین روز زندگیش در سال ١٩٧۶ و در سن ٢١ سالگی بود که فهمید قرار است به ارتش ملحق شود و نه در سال ٢٠١٢ که موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید. ارتش چشم اندازهای جدیدی به رویش گشوده بود. برای او هم مانند باقی جوانان هم سن و سالش، این موضوع به معنای ترک زندگی یکنواخت روستای زادگاهش و یک شکم سیر غذا خوردن بود. طی خدمتش شروع به نوشتن کرد. در خصوص جایزه نوبل، که نمایشگر تقدیر ملی و بین المللی بود، این مرد آرام آن را به صورت نوعی محدودیت تجربه کرده بود، مردی که فقدان وابستگی سیاسی اش به عنوان نوعی سرسپردگی نرم به رژیمی مخالف آزادی تلقی شده بود.
با این حال، گرچه مو یان حزب کمونیست را نمی رنجاند، ولی هرگز از زیر و رو نمودن «پرونده های بزرگ» تاریخ کشورش دست بر نمی دارد و این کار را با ذوق و ابتکاری منحصر به فرد انجام می دهد. سیاست افزایش موالید، اصلاحات ارضی، در کتابش از پرداختن به هیچ موضوعی فروگذار نمی کند. نه حتی در برابر ارتش آزادی بخش خلق، که در کتاب محاوره میان همرزمان به آن پرداخته شده است و در سال ١٩٩٢ در چین منتشر شد.
این داستان، دو همرزم را به تصویر می کشد: ژائو جین، افسری بازگشته به وطن و کیان یینگائو، که سیزده سال پیش مرده و با این حال بر فراز درخت بیدی در کناره رودخانه سیلابی بر شاخه نشسته است. از همان صفحات نخست، مو یان ما را بواسطه محاوره ای میان افسر و روح سرباز در قلب کشمکشی میان واقعیت و نوهنجار(امر غیر معمول)قرار می دهد که ویژگی نوشته هایش است. سرباز کیان یینگائو بسیار شجاع تر از ژائو جین بود و در استفاده از سلاح مهارت بیشتری داشت. با این همه، به شیوه ای مضحک در جریان جنگ یک ماهه ای که در سال ١٩٧٩ میان پکن و ویتنام در گرفت می میرد. این رویداد تاریخی به عنوان چارچوبی برای خاطرات دو هم قطار به کار می رود. خاطراتی که دلاوریهای بزرگی را برنمی انگیزند، بلکه روایت های بی تناسبی هستند که مو یان با خشونت متداولش نقل می کند. پایانی برای اسطوره قهرمان بودن. اسطوره ای که دو سرباز جوان را، که با فیلمهای میهن پرستانه تغذیه شده اند، به جنبش وا می دارد… در متن داستان آن ها را به شکل پرتاب کننده های نخودفرنگی در گروه تئاتر آماتور لشکرشان باز می شناسیم و می بینیم که پیش از رفتن به نبرد مبتلا به اسهال خونی می شوند. جبهه تصویر آیینه واری است میان زمینی گل آلود که سربازان در آن می خزند و رودخانه سرزمین مادری که مارماهی ها در آن در هم می لوند. باران، سیلاب، ماهی ها، کرم های خاکی، در توده های مغشوش، در اطراف آن ها و گو جینکو، سربازی کهنه کار و زخم خورده که به آنها ملحق شده، همگی در حرکتند.
این سرزمین جادویی که در آن اسطوره ها با انسان ها در گردبادی وهم آلود در هم آمیخته اند، گائومی، روستای زادگاه مو یان است که گاه با ماکوندو، روستای خیالی کتاب صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز مقایسه می شود که هر چند مستقیما از آن نامی برده نمی شود، اما می توان حضورش را حدس زد. زیرا نویسنده همواره برای مستحکم نمودن هر دو جنبه زندگی نامه ای و خارق العاده روایتهایش به آنجا بازمی گردد. روح کیان ینگائو، که در گورستان نمور شهیدان انقلاب در حزن و اندوه به سر می برد، از پدر پیرش می خواهد که در آنجا به او ملحق شود…
این رمان کوچک، که بافتی نسبتا مبهم دارد، قطعا بهترین اثر مو یان نیست، اما سرشار از عناصر اصلی استعدادش است: «واقعیت گرایی وهم آلود»، کنایه، وهم و خیال و دلسوزی نسبت به تمام کسانی که هرگز قهرمان نخواهند بود.
* نوشته مو یان، برگردان از چینی نوئل دوتره، انتشارات سوی، پاریس، ٢٠١٧، ٢۴٠صفحه، ۵٠/١٨ یورو.
انسان شناسی و فرهنگ ناشر نسخه فارسی مجله لوموند دیپلماتیک در ایران است
لوموند دیپلماتیک سپتامبر ۲۰۱۷