انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زندگی روزمره هرمزگان و گفتمان فرهنگی در رمضان

فهم معانی عمیق در زندگی روزمره،نیازمند درکی جامعه شناختی از زمینه هایی اجتماعی است که در آن انواع متفاوت گفتمان های روزمره رخ می دهد. فهم جامعه شناسانه اغلب در جست و جوی فراتر رفتن از سطح تفاسیر و چشم اندازهای افراد خاص برای رسیدن به جنبه های عمیق تر و پنهان تر ساختار اجتماعی است.هیچ جامعه انسانی نمی تواند بدون افرادی که درون آن دارای ایده ها،ارزش ها،هنجار و عقاید خاص تفکر هستند، وجود داشته باشد.به عبارتی هر جامعه علاوه بر عناصر دیگر از فرهنگ ساخته شده و برای استمرار نیازمند فرهنگ است.اینکه چگونه انسان ها به محرک های خاص فرهنگی پاسخ می دهند،به مجموعه ای از ایده ها و نگرش ها-فرهنگ-بستگی دارد که انسان ها در آن و به وسیله جامعه یا گروه های اجتماعی خاصی که درون آن رشد کرده اند،اجتماعی شده اند.این امر به این معنا است که کسی که در یک زمینه فرهنگی رشد کرده باشد،می تواند به چیزها یا یک موقعیت خاص،به شیوه حدودا یا کاملا متفاوتی پاسخ دهد.انسان ها در سراسر جهان کارهای مشابهی مانندخوردن،آشامیدن،خوابیدن،عشق ورزیدن و … انجام می دهند،ولی شیوه های خاصی که در ان این کارها را انجام می دهند و روش هایی که آن ها درباره این کارها فکر می کنند،از یک جامعه به جامعه دیگر و از یک زیست فرهنگی به زیست فرهنگی دیگر متفاوت است. اینکه چگونه یک گروه خاص درباره چیزهای خاصی فکر می کنند و آن را انجام می دهند،ناشی از فرهنگ آن گروه است. بنابراین تفاوت بین دو تجربه زیسته فرهنگی گاهی بسیاز زیاد و گاهی بسیار اندک است.

ایده اصلی این مقاله این است که افراد مختلف،شیوه های متمایزی از زندگی روزمره را در رمضان پیش می گیرند.این شیوه های متمایز و متفاوت از امور معمولی و فعالیت های روزمره که افراد به آن اشتغال دارند،تا اندازه زیادی به زندگی اجتماعی آنان بستگی دارد.به واقع مهم ترین چیز برای فهمیدن این امر که چگونه گفتمان فرهنگی روزمره رمضان ساخت می یابد،نیازمند فهم این امر است که جامعه ای که افراد در آن زندگی می کنند،چگونه سازمان و ساخت می یابد.واضح است اگر بخواهیم زندگی روزمره را ورای توجه به آن به مثابه مجموعه ای از فعالیت های کسل کننده و معمولی فهم کنیم،باید بفهمیم که چگونه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی کلان تر زندگی روزمره افراد در رابطه با همین فعالیت کسل کننده شکل می گیرد.اگر آنچه را که برای گروه های مختلف در گفتمان زندگی روزمره رخ می دهد را درک کنیم،می توانیم بفهمیم جامعه یا بخشی از آن چگونه کار می کند.

گفتمان به معنی نظام ارزش‌ها، قواعد و معانی در یک زمینه زبانی، که دارای خودمختاری و تاثیرات مستقل بوده و بر تمام جوانب حیات اجتماعی غلبه می‌یابد و بازیگران از طریق آن جهان را درک و فهم می‌کنند.

بر اساس روایت‌های مختلفی که از تحلیل گفتمان ارائه شده، رهیافت‌ها و رویکردهای مختلف نظریه تحلیل گفتمان شکل گرفته که تعریف وکاربردمفهوم گفتمان درآنهابه طورقابل توجهی متفاوت است.بنابراین گفتمان فراتر از ایدئولوژی سنتی یعنی مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و ایده‌ها که کنشگران اجتماعی از طریق آن به توضیح و توجیه سازمان یافته اجتماعی خود می‌پردازند، است و انواع مختلفی از عمل‌های اجتماعی و سیاسی، نهادها وسازمان‌هارانیزدربرمی‌گیرد.

قشم به طور عام و لافت بطور خاص در ماه رمضان شور و هیجان ویژه ای پیدا می کند،مناسک و آداب و رسومی که از دیرباز در این سرزمین جنوبی برقرار بوده این جزیره را یکی از شاخص های فرهنگ ملی ایرانی که دارای عناصر عمده فرهنگی بومی نیز می باشد قرار می دهد.

فرهنگ رمضان درهرمزگان مناسکی است مقدس که بیشتر باید از آن بعنوان از بین برنده پلیدی و ناپاکی روح آدمی نام برد،مراسمی که همراه با شادی و شعف خاص همراه است هرچند که این پاکسازی با ریاضت کشی همراه باشد،دوری جستن از تغذیه و پرهیز از دروغ ،غیبت و سایر گناهان کوچگ و بزرگ که منجر به تزکیه روح و روان آدمی می شود؛که این معادل معنایی آن در فرهنگ ایرانی با نام توبه ازآن یاد می کنند که این ماه می تواندفرصت لازم را دراختیار فرد قرار دهد و همچنین فرصتی برای نزدیکی به معبود و تقرب به درگاه الهی را ایجاد نماید.

یکی از این مناسک نماز تراویح است که نزد اهل سنت با شکوه خاصی برگزار می شود،این نماز که به منظور ختم قرآن در این ماه انجام می گردد، این نماز پس از نماز عشاء خوانده می‌شود. در بین اهل سنت رسم است که هر شب یک جزء قرآن را در این نمازها تلاوت کنند تا در پایان ماه رمضان، قرآن ختم شود.نماز تراویح بیست رکعت است اما پس از هر دو رکعت سلام داده می‌شود، که پس از هر چهار رکعت استراحت (ترویحه) انجام می‌شود و از این رو آنرا نماز تراویح می نامند. ترویحه، وقفه کوتاهی است که از آن برای خواندن دعا یا اذکار استفاده می شود.

با جلو تر رفتن ماه رمضان و عمل به دستورات قرآنی و خضوع و خشوعی که فرد در طول عبادت این ماه اعم از تراویح و همچنین نماز تهجد (نماز شب) انجام می دهدمی تواند فضیلت تقرب به درگاه الهی را کسب نماید.از آنجایی که خواندن نماز تراویح و تهجد در این ماه به جماعت برگزار می شود، به نوعی دیالکتیک بین خداوند(خالق)و فرد(مخلوق)می انجامد این دیالکتیک پراتیکی را ایجاد می کند که بدلیل حضور جماعتی از اقشار گوناگون و با دیدگاههای مختلف در اینجا یه منظور خاصی(عبادت و نزدیکی به معبود)گرد هم جمع آمده اند،این وحدت موضوعی و دیالکتیک گروهی نوعی گفتمان اجتماعی را ایجاد می کند.

فوکو در اثار دیرینه شناختی اش نظریه ای درباب قدرت /دانش ارائه کرد.قدرت که در اینجا منظور خداوند و معبود است نیز همچون گفتمان به یک کنشگر خاص از قبیل افراد یا دولت یا گروههای دارای منافع خاص تعلق ندارند؛قدرت در میان پرکتیس های اجتماعی مختلف پخش شده است. قدرت را نباید صرفا سرکوبگر به شمار آورد،زیرا خداوند همیشه جبار نیست بلکه ملاطفتها و مهربانی نیز دارد که می تواند مولد هم باشد، و انگیزه فرد را برای تحرک اجتماعی بر انگیخته سازد،قدرت گفتمان ها هویت فردی افراد را می سازد.بنابراین آنچه که باعث اثر گذار بودن قدرت خداوند می شود و آنرا قابل پذیرش می کند این واقعیت است که صرفا ترس از خداوند نیست بلکه ایجاد لذت و معرفت بوجود می آورد و گفتمان تولید می کند،باید قدرت خداوند را شبکه مولدی بشمار آورد که در سرتاسر بدنه اجتماع جریان دارد. بدین ترتیب ،قدرت (خداوند) شرایط امکان تقرب الهی به بنده بعنوان یک پدیده های اجتماعی را فراهم می کند.در سایه قدرت خداوند است که افرادی با عبادت به او نزدیکتر می شوندو بدین ترتیب جهان اجتماعی تولید می شود و افراد از یکدیگر مجزا می شوند و به این ترتیب روابط و ویژگی های خاص خودشان را پیدا می کنند.

فوکو گفتمان را به صورت شبکه‌های معنایی یا نظامی از اشیاء تعریف می‌کند که رفتار آدمی را شکل می‌دهند. وی در کتاب تبارشناسی دانش، آن را به معنای مجموعه احکام متعلق به صورتبندی گفتمانی واحد یا مجموعه‌ای از گزاره‌ها و احکام جدی که در یک عصر به وحدت می‌رسند و انسان‌ها به وسیله آن هویت واجتماع خودرا تعریف می‌کنند،به کارمی‌برد.

هر صورتبندی گفتمانی بر پایه چهار عنصر استوار است که آن را متمایز می‌سازد. ابژه، که گزاره‌ها در مورد آن هستند(رمضان)؛ کارکرد بیانی، که جایگاه و اهمیت گزاره‌ها را معین می‌کند(خواندن نماز و قرآن)؛ مفاهیم، که گزاره‌ها در چارچوب آنها نظم یافته و شکل می‌گیرند(نماز تراویح و نماز شب) و سرانجام استراتژیهایی که در یک گفتمان ارائه می‌شوند.(نزدیکی به معبود)

از آنجا که این عناصر در معرض تغییر و تحول قرار دارند، تشکل‌های گفتمانی و خود گفتمان همواره ممکن است دستخوش دگرگونی و دگردیسی شوند.

در نتیجه براساس چگونگی ارتباط و پیوند عناصر مجزا، هم هویت فردی آنها شکل می‌گیرد و هم هویت مجموع آنها به عنوان کلیت واحدی به نام گفتمان.

بر اساس آموزه‌های فوکو، یکی از ویژگی‌های گفتمان این است که همه تغییرات آن لزوما و ضرورتا، تغییرات همه جانبه و بنیادی نیست. چون بعضی از عناصر گفتمان در مقایسه با عناصر دیگر استمرار و ثبات بیشتری دارند و به سادگی دستخوش تغییروتحول نمی‌شوند،وبعضی دیگرازقابلیت تغییرزیادتری برخوردارند.دراینجا نیز ماه رمضان تغییراتش را بروی افراد یکسان نیست هرکس به فراخور ایمان و اعمالش می تواند به خداوند نزدیکتر شود،و با انجام برخی از اعمال مانند خواندن نماز تراویح و نماز شب ،کمک به یتمیمان،پرداخت زکات و غیره در این ماه ثواب بیشتری ببرد.

از آراء فوکو در باب گفتمان، چند اصل را می‌توان استنتاج کرد. اول اینکه در اندیشه او گفتمان امری فراگیر است که خارج از آن نمی‌توان اندیشید و فرار از آن ممکن نیست. دوم اینکه گفتمان یک شبکه معنایی به هم پیوسته است که ذهن جمعی رامی‌سازد.سوم اینکه این ذهن جمعی بر ساخته گفتمان دائما در حال تنازع و تحول است که علاوه بر توضیح استمرار و ثبات امور، مبین تغییر و دگرگونی نیز است.به عبارت دیگر در ماه رمضان تمامی اندیشه ها و اعمال آدمی معطوف به خداوند است و رمضان به مثابه گفتمان تمامی جنبه های اجتماعی زندگی را بخود اختصاص می دهد،و تمامی اذهان دراین ماه به یک چیز (تقرب به درگاه الهی و تزکیه روح)می اندیشند و این اندیشه مشترک ذهن جمعی افراد جامعه را شکل می دهدو و با تغییراتی که در این گفتمان در ذهن افراد نقش می بندند وتحولات روحی که صورت می پذیرد آنان را برای ماه های دیگر سال آماده می کند تا بتوانند هرچه بیشتر این تحول را در امور زندگی فردی و اجتماعی خود ثابت و مستمر نگه دارند و به این وسیله فرهنگ رمضان را احیا و بهبود بخشند.همچنین این اشتراک فرهنگی می تواند در مقیاس بزرگ از لافت به قشم و از قشم به هرمزگان و از هرمزگان به ایران و از ایران به همه ممالک مسلمان جهان، گفتمان فرهنگی جهانی رمضان را ایجاد نماید.

منابع:

*انگلیس،دیوید(۱۳۹۱) ترجمه علیرضا مرادی، فرهنگ و زندگی روزمره،نشر تیسا

*سارامیلز(۱۳۸۸) ترجمه فتاح محمدی، گفتمان ،نشر هزاره سوم

*ماریان یورگنسن و لوییز فیلیپس(۱۳۸۹)ترجمه هادی جلیلی،نظریه و روش در تحلیل گفتمان،نشرنی

*میشل فوکو(۱۳۹۲)ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده،دیرینه شناسی دانش،نشرنی