تیم پاتنام برگردان لیلا صادقیتبار
با گذر از آرمانگرایی به واقعگرایی، خانه ی مدرن و پروژه ی مدرن دموکراسی و خودمختاری، بخشی از پیشینه ی زندگی خانگی ما شدهاند. گاهی دیدن تغییرات بنیادینی که در شیوه های زندگی ایجاد شده اند، سخت است. برچیدن موانع اجتماعی و فیزیکی آغاز شده توسط نقشه کشی مدرن، به موازات منسوخ شدن کار خانگی قرار گرفت. صرفه جویی نیروی کار، یک پیش فرض ناگفته در بازار وسایل خانگی شد. خانواده ی مدرن، از
نوشتههای مرتبط
زندگی پسامدرن
با گذر از آرمانگرایی به واقعگرایی، خانه ی مدرن و پروژه ی مدرن دموکراسی و خودمختاری، بخشی از پیشینه ی زندگی خانگی ما شدهاند. گاهی دیدن تغییرات بنیادینی که در شیوه های زندگی ایجاد شده اند، سخت است. برچیدن موانع اجتماعی و فیزیکی آغاز شده توسط نقشه کشی مدرن، به موازات منسوخ شدن کار خانگی قرار گرفت. صرفه جویی نیروی کار، یک پیش فرض ناگفته در بازار وسایل خانگی شد. خانواده ی مدرن، از تولید امتناع کرد و صرفاً به اجناس تولید شده ی تجاری وابسته شد. با تضعیف کارکردهای تولیدی خانواده، دامنه ی فعالیت خانوادگی پرستاری از فرزندان تقلیل یافت.
پروژه ی مدرن با آرمان های فردیت سازش، مرتبط است با فرصت های زندگی، خودمختاری و انتخاب های مخربی که عمیقاً بر کیفیت روابط میان اعضای خانواده تاثیر گذاشته اند. ساختارهای اقتصادی و سیاسی دنیای مدرن، به نوبه خودشان، افراد گسسته از هم را در هر کدام از مراحل زندگی مورد خطاب قرار میدهند. کودکان، نه تنها محفوظ ترین بلکه تاثیر پذیرترین اعضای خانواده، مستقلانه از طریق آموزش و رسانه های فرهنگی، پیش از آنکه خانه ی والدین را ترک کنند، مورد خطاب قرار می گیرند.
در حال حاضر، برای افراد جوان هر دو جنس، اقامت مستقل از والدین پیش از برپاساختن یک خانه ی مشترک ازدواجی، نه تنها عادی، بلکه رو به افزایش است. این دوره، در خدمت تحکیم اهمیت عاملیت فردی در رابطه با آرمان های زندگی سودمند است. فراتر از همه، بر فرآیندی که به وسیله ی آن، صمیمیت بر مبنای ازدواج شکل می گیرد و هنجارهای زندگی خانگی انتقال می یابد، تاثیرات بسیاری دارد. هنجارهای زندگی زوجی در این نقطه، باید در اصل توسط همسران انتخاب شوند، حتی اگر اصول سنتی تقسیم کار خانگی در نتیجه ی گفتگو پدیدار شود.[۱]
صحبت از مذاکره ممکن است یک گمان گمراه کننده را در پی داشته باشد، همانطور که، در خانه داری، دلایل متفاوت ممکن است در یک نتیجه ی مشترک سهیم شوند. همانطور که یکی از اصول مشروعیت در عصر امروز، انتخاب است، زوج ها وجود خود را از خلال تاکید بر حقانیت انتخاب های تاسیس خانه ی مشترکشان، به ویژه انتخاب شریک ثابت می کنند. همانطور که مطالعه ی کافمان[۲] (۱۹۹۲) بر روال روزمره رختشویی در خانه های فرانسوی نشان می دهد، همسران اغلب تضادهای بالقوه ناشی از برخورد انتظارات مقبول در واقعیتِ ساخت تصمیم مشترک را فرو می خورند.
تدارک خانه ها که از طریق آن هر دو شریک به راحتی در دنیای بزرگ تری منتقل میشوند، حالا اغلب یک فرآیند مشترک است. مهم ترین تضاد درباره ی سفارش دکوراسیون، تنها زمانی به وجود می آید که همسران رشته های ناشناخته ای را از سنت به درون گفتگو می آورند. برای مثال، مردان ممکن است بر واگذاری یادگارهای خانوادگی یا یک تصویر با پژواک شخصی یک جای مرکزی در یک طرح دکوراتیو تاکید کنند، در حالیکه زنان اغلب بر نقش تصمیم ساز خود در دکوراسیون تاکید دارند. با این حال، الگوهای ظاهر شده، یکی از آن کارهای نمادینی هستند که توسط همسران، اجرا میشوند تا تفاوت ها در یک پروژه ی زندگی مشترک را دستهبندی کنند.
در چنین پروژه های خانه داری، تفاوت های اجتماعی، عوامل جدید فرهنگی را تقویت میکنند. یک پیمایش مطالعات اصلاح خانه که در برتانیای سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۲ اجرا شده، دو الگوی مکمل را در میان هزاران تفاوت های سبک زندگی معرفی می کند. یکی از این پروژه های اصلاح خانه که توسط برخی از مالکان، به کار گرفته شده بود، بر روی فعالیتهای رشد فردی، سرمایهگذاری میکرد و این کار را از طریق بازتعریف دائمی فضاها برای رشد این بلندپروازیهای جدیدش انجام میداد. این نوع پروژه که به طور نمونه، با یک دارایی قدیمی وسیع، انطباق داشت، مسیر میانبر را پیش میگرفت زمانی که درآمد افزایش مییافت و وضع حملی صورت میگرفت، هر چند که پرورش بچه هنوز به اوج خودش نرسیده بود.
اصلاحات خانه در طول چندین سال، محیطی را برای رشد شخصی ایجاد میکرد که ممکن بود به عنوان استعارهای از کار خانواده بر روی امکانات جهان بیرونی، به نظر برسد.
الگوی دیگر دیده شده در خانواده ها مصرف هر چه بیشتر به عنوان فراغت است که زمان سپری شده در کار را خنثی می کند. در اینجا پذیرش بیشتری در مورد تعاریف دریافت شده از وظایف و اتاق ها وجود داشت. زوج ها پروژه های اشتراکی جدید قابل توجهی را در مرحله اولیه ی ازدواج، پیش از بچه دار شدن و زمانی که هر دو شاغل هستند، عهده دار می شوند. ویژگی این کارها که برخی پروژه های مکمل یکدیگر را شامل میشوند، کمک به بازتعریف و همچنین حفظ نقش های جنسیتی است. نمونههای بارز این پروژهها شامل توسعه یا مدرن سازی است که نتیجه حاصل از آن، لذت ناشی از مصرف و همچنین نمایش است. این شیوه از دگرگونی خانه همچنین ممکن است به عنوان استعارهای برای رویکرد خانوار به نظام جهانی در نظر گرفته شود.
برخی از شیوه های متمایز مصرف خانگی، به بازسازی استعدادها و آرزوها اشاره دارد، آنها بهتر از تفاوت های سلیقه مشخص می کنند که چطور در دنیای مدرن، موقعیت طبقاتی ممکن است از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. حال آنکه شخصی سازی میتوانست تشدید کاربردهای رقابتی فضا و ناسازگاری زناشویی و انعطاف در گفتگو پیرامون چیدمان خانه را میان همسران پیش بینی کند. هنجارشکنی تنها زمانی قابل رویت است که شخصیسازی، در امتداد نیروهای مشترکی پدیدار گردد که منجر به رویکردی بازتر و عمیق تر به روابط خانه داری گردد.
ارتباطات نمادین میان زوج های متاهل از لحاظ پیچیدگی، اعتبار، قواعد دریافت شده و انتظارات رو به افزایش است، به طوریکه زوجها رابطهای را میان پروژه های فردی و تجربیات و هنجارهای پذیرفته شده، تعریف میکنند. در این چشم انداز، رشد فعالیت موسوم به «خودت انجام بده[۳]» و ازدیاد تنوعات سبکی در دکوراسیون خانه می تواند از تبلیغات تجاری یا رویگردانی مرموز از حوزه های عمومی و تمایل به «در پیله خانه فرورفتن[۴]» درگیرکننده تر به نظر برسد. «فرهنگ نجاری» در خدمت بازتعریف نقش های جنسیتی مکمل در یک فرآیند مبادلات نمادین است. اینجا، مانند مذاکره مجدد بر سر امور عادی زندگی خانگی، ممکن است بیانهای متفاوتی از سنت و مدرنیته و درجات انفکاک آنها قابل تشخیص باشد. مطالعات متعدد نشان داده اند که این بیان ها به چگونگی خویشاوندی، آموزش، استخدام و شیوه ارتباطگروه های مرجع اجتماعی در خطوط سیر زندگی، وابسته هستند.
این مطلب، بخش اول ترجمه فصل ۱۲ از کتاب «در خانه» است.
ادامه دارد…
[۱] درجاییکه تمایز جنسیتی قوی وجود دارد و فرصت های استخدام برای زنان محدود شده است، مانند ژاپن معاصر، این تاثیرات فردیت سازی کمتر درخور توجه هستند. نقش عمومی کاسته شده ی خانواده هاکه هم صدا با مدرنیته است، به افزایش پرستاری در خانه بر اساس دغدغه ی ساخت هویت منجر شده است،مانند بسیاری از خانه های اروپایی و آمریکای شمالی(کوریتا ۱۹۹۳).
[۲] Kaufman
[۳] (Do it yourself or DIY) اصطلاحی است که از دهه ۱۹۵۰ میلادی در برخی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا رواج پیدا کرد و معنای آن تعمیر، اصلاح، ساختن و یا انجام برخی کارهای فنی در خانه یا بیرون از خانه بدون کمک خواستن از متخصصان و استادکاران آن رشته است. امروزه در کشورهای یاد شده این شیوه رواج گستردهای یافتهاست و رشتههای گوناگونی را – بجز کارهایی که به دلیل حساسیت، تنها کارآزمودگان مجاز به انجام آن هستند – شامل میشود. در این روش علاوه بر صرفهجویی در هزینهها و مصرف مواد اولیه، باعث پرورش استعدادهای فنی و پر شدن اوقات فراغت نیز میگردد. (به نقل از ویکیپدیا)
[۴] Cocooning تمایل افراد به ماندن در خانه و انجام دادن امور مختلفشان از کار گرفته تا تفریح، درون آن که تشبیه به در پیله رفتن کرم ابریشم نیز میشود.