انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زنان و قدرت؛ یک بیانیه

نگاهی به کتاب «زنان و قدرت؛ یک بیانیه»:
همه چیز از لحظه‌ی هومریِ به سکوت واداشتن یک زن شروع شد

کتاب «زنان و قدرت؛ یک بیانیه» تالیف مری بی¬‌یرد در ایران با ترجمه شبنم سعادت توسط نشر نو به چاپ دوم رسیده است. مولف؛ استاد ادبیات و فرهنگ یونان و روم باستان در دانشگاه کمبریج، از اعضای کالج نیوهام و استاد ادبیات باستان آکادمی هنرهای سلطنتی است و به سبب فعالیت‌های علمی‌اش تا کنون برنده جوایزی همچون جایزه «شاهدخت آستوریاس» و جایزه «ولفسن» شده است. بیش از ده‌ها عنوان کتاب در زمینه ادبیات و فرهنگ کلاسیک دارد و بحث‌هایی که در رسانه‌ها و اغلب، برنامه‌های تلویزیونی در خصوص تاریخ روم و یونان باستان داشته؛ باعث شده از او به عنوان «شناخته شده ترین کلاسیک‌نویس بریتانیا» یاد شود.
مری بی‌یرد کتاب کم حجم و ۸۴ صفحه‌ای اش را در چهار بخش پیش‌گفتار، صدای زنان در اجتماع، زنان در قدرت و سخن آخر سامان داده است. او سخنش را بازگویی بخشی از اودیسه شروع می‌کند. «ما امروز اودیسه را داستان حماسی «اودیسیوس» و رنج‌ها و مشقت‌هایی می‌دانیم که پس از جنگ تروا در راه بازگشت به خانه از سرگذراند. در حالی‌که همسرش «پنه لوپه» ده‌ها سال وفادارانه چشم انتظارش ماند و خواستگارهایی را که به او پیشنهاد ازدواج می‌دادند، از سر باز می‌کرد. اما اودیسه داستان «تلماخوس»، پسر اودیسیوس و پنه لوپه، هم هست که وقتی پنه لوپه از اقامتگاه شخصی‌اش به تالار بزرگ قصر می‌آید و از نقال می‌خواهد شعری شادتر برای خواندن برگزیند، تلماخوس جوان، مداخله می‌کند و می‌گوید: «مادر به اقامتگاهت بازگرد و به کار خودت مشغول شو، بافندگی و کارهای زنانه… سخنوری کار مردان است، جمیع مردان و بالاتر از همه من؛ زیرا در این خاندان، اختیار و اقتدار با سخن من است.» پنه لوپه می‌رود و به طبقه بالا باز می‌گردد.
مری بی‌یرد با شرح چنین رخدادی در آغاز سنت ادبی، از اولین نمونه ثبت شده که مردی به زنی می‌گوید سخن نگو چرا که «سخنوری کار تو نیست»، شروع به تحلیل شرایطی می‌کند که ریشه‌های تاریخی سرکوب زنان در عرصه‌های قدرت را شکل داده است. او با شروع از شرح ریشه‌های ادبی و تاریخی ساکت کردن زنان؛ نمونه‌هایی از شیوه‌هایی که در فرهنگ معاصر هم زنان را دعوت به سکوت می‌کند را یادآور می‌شود. «آنچه برایم جالب توجه است رابطه‌ی میان این لحظه هومری به سکوت واداشتن یک زن و برخی از شیوه‌هایی است که به واسطه آنها در فرهنگ معاصر، و صحنه سیاست از کرسی‌های جلوی مجلس گرفته تا قشر کارگر، صدای زنان در انظار عمومی شنیده نمی‌شود و این ناشنواییِ مشهور در کاریکاتوری قدیمی در مجله طنز «پانچ» با ظرافت و باریک‌بینی به سخره گرفته شده است. «پیشنهاد فوق العاده‌ای است خانم تریگز. شاید یکی از آقایان حاضر، مایل باشند پیشنهادش بدهد.» (ص ۱۴) طرح همین مثال که برای بسیاری از ما زنان امروزی و در محل کارمان هم رخ داده و می‌دهد؛ در واقع تلاشی از سوی مولف است تا با داشتن نگاهی بلندمدت به ارتباط فرهنگی دشوار میان صدای زنان و حوزه سخنوری اشاره کند.
او پس از شرح ریشه‌های ادبی به سکوت کشاندن زنان؛ به نمونه‌های امروزی و جاری این فرهنگ در فضای مجازی و بخصوص توئیتر هم اشاره کرده و با شرح مفصلی از آنچه در مبارزات انتخاباتی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ رخ داده، نشان می‌دهد که فضای فرهنگی حاکم، چگونه منجر به حذف صدای زنان از عرصه اجتماع می شود. (رخدادهای مربوط به این بخش به طور مشروح در فصل «زنان و قدرت» کتاب آمده است.) او همچنین از خودش مثال می‌آورد که چگونه بعد از شرکت و بحث در یک برنامه علمی تلویزیونی با موضوعات مربوط به تاریخ و فرهنگ کلاسیک، توئیت‌هایی دریافت می‌کند که با الفاظی توهین آمیز، او و نگاه علمی‌اش به مسائل را به سخره‌ای جنسیت زده می‌گیرند.
بی‌یرد بر این باور است که هرچند بسیاری از قطعیت‌های جنسیت زده دوران باستان برافتاده است اما هنوز هم این حقیقت باقی است که آداب بحث و گفتگو در اجتماع، رسوم و قوانینی از دوران باستان را با خود همراه دارد. او می‌گوید: «بار دیگر تکرار می‌کنم، ما قربانی‌ها یا فریب خورده‌های میراث دیرینمان نیستیم بلکه سنت‌های دیرینمان، الگوی فکری قدرتمندی فراهم کرده تا بر مبنای آن درباره صحبت در اجتماع فکر کنیم و تصمیم بگیریم کدام سخنرانی خوب به شمار می‌رود، کدام بد، کدام متقاعد کننده است، کدام نیست و پرواضح است که جنسیت بخش مهمی از این بحث است.» (ص ۲۴و۲۵)
بخش «زنان در قدرت» که به زعم من مهمترین بخش کتاب است هم با تمرکز بر کتاب «سرزمین زنان» «شارلوت پرکینگز گیلمن» شروع می‌شود و بی‌یرد تلاش می‌کند به سوالاتی از جمله اینکه ما چطور یاد گرفته‌ایم چه نگاهی به زن‌هایی که اعمال قدرت می‌کنند یا سعی می‌کنند اعمال قدرت کنند، داشته باشیم؟ زیربنای فرهنگی زن ستیری در سیاست یا محیط کار و اشکال آن چیست؟ و چطور و چرا تعاریف قراردادی «قدرت» که در ذهنمان می‌چرخند زنان را نادیده می‌گیرد؟ پاسخ دهد.
بی‌یرد برای پاسخ به این سوالات از کلیشه‌های فرهنگی قدرتمندی سخن می‌گوید که باعث می‌شود هنوز هم وقتی از ما می‌خواهند چشمانمان را ببندیم و یک پروفسور را تصور کنیم؛ تعداد بسیار بسیار اندکی از ما، یک پروفسور مونث را تصور کرده یا می‌کنیم.
این استاد دانشگاه بر این باور است که «ما هیچ الگویی نداریم که نشان دهد زن قدرتمند چه شکلی است. غیر از اینکه بیشتر شبیه مردهاست.» (ص ۵۱) او بحث می‌کند که کت و شلوار دیپلمات و رسمی که اغلب بر تن سیاستمدارانی چون آنگلا مرکل و هیلاری کلینتون دیده‌ایم، همان شگرد ساده ای است که ظاهر مونث‌ها بیشتر شبیه مذکرها شود. این امر پیامد این واقعیت است که هنوز تصور می‌شود زنان به خارج از دایره قدرت تعلق دارند.
«استعاره‌های مشترکی که برای دسترسی زنان به قدرت به کار می‌بریم – در را زدن، دژ را فتح کردن، سقف شیشه‌ای را شکستن یا برایشان قلاب گرفتن – از هر لحاظ تاکید دارند که زنان خارج از دایره قدرتند. زنانی که در قدرتند به چشم کسانی دیده می‌شوند که سدها را شکسته‌اند، یا این که چیزی را به دست آورده‌اند که کاملاَ مستحقش نیستند.» (ص ۵۲)
مولف کتاب در انتهای بحث الگوی زن قدرتمند بر این باور است که: «اگر به برخی از زنانی که «از پسش برآمده‌اند» نگاه کنیم می‌بینیم که شگردها و ترفندهای پشت موفقیتشان محدود نمی‌شود به تقلید سبک و اصطلاحات مردانه. چیزی که میان بسیاری از این زنان مشترک است؛ توانایی تبدیل نمادهای ضعف زنان به امتیاز است.» (ص ۷۱) او ادامه می‌دهد: «باید درباره اینکه قدرت چیست، برای چیست و چگونه سنجیده می‌شود بیشتر بیاندیشیم. به بیان دیگر اگر زنان را کاملا داخل ساختارهای قدرت نمی‌بینند، قطعا قدرت را باید بازتعریف کنیم.» (ص ۷۴)
کتاب «زنان و قدرت؛ یک بیانیه» به گفته مولفش؛ مجموعه‌ای از سخنرانی‌های اوست. سخنرانی‌هایی که در زمان مکتوب کردنشان، به‌روزرسانی شده و او نمونه‌های آنلاین و امروزین را هم به آنها اضافه کرده است. بی‌یرد در سخن آخر کتاب خود، از اوباش اینترنتی گفته که زن ستیزانه، زنان را مورد حمله و تحقیر قرار می‌دهند. هرچند او خاستگاه زن ستیزی را در دوران باستان جستجو می‌کند و به بررسی مشکلات مربوط به رفتارها در عرصه قدرت در طول تاریخ می‌پردازد اما از آنچه امروز در عرصه قدرت بر زنان می‌گذرد نیز غافل نیست و به مصداق‌های زن ستیزانه‌ای اشاره دارد که زنانی چون کلینتون و مرکل را هم راحت نگذاشته و نمی‌گذارند.