انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زنانی که زیر مقنعه کلاهداری نموده اند

کتاب «زنانی که زیر مقنعه کلاهداری نموده اند» یک کتاب تاریخی است که با نشر تاریخ ایران در سال ۸۹ به چاپ دوم رسیده است. پدیدآور این کتاب تاریخی منصوره اتحادیه (نظام مافی) است. پشت جلد این کتاب این گونه نوشته شده است: ویرجینیا ولف نویسنده بنام انگلیسی در کتابی تحت عنوان اتاقی از آن خود به مساله زنان می پردازد که هیچگاه امکان نداشت آن ها مانند مردان از استعداد و قدرت خلاقه خود استفاده کنند و پیشرفت نمایند… در ایران نیز زندگانی زنان در سراپرده ابهام پنهان مادنده است و هر گونه تحقیقی با مشکل و کمبود مواجه است. حتی زنانی که در طبقات ممتاز جامعه قرار داشتند و در خانواده های سرشناس و اشرافی جامعه پرورش یافته بودند. همانند ملک تاج خانم نجم السلطنه…

پدیدآور با طرح این سوال که آیا می توان در گذشته ی ایران به دنبال شواهدی بود که زنان توانسته باشند از اندیشه و قدرت خلاقه ی خود مانند مردان استفاده کنند و همراه با به کار بردن چارچوب نظری ولف (استفاده در نوشتن زندگی شکسپیر) منابع جمع آوری شده را در این کتاب کنار هم قرار داده است. گویی در گذشته اگر حرفی هم از زنان باقی مانده باشد از زنان اشرافی است در نتیجه این کتاب به زندگی ملک تاج خانم نجم السلطنه یکی از دختران فیروز میرزا پسر عباس میرزا نایب السلطنه می پردازد. نجم السطنه در سال ۱۲۷۰ پس از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه چهارمین پادشاه سلسله ی قاجار متولد شد و هنگام فوتش نیز به سال ۱۳۱۱ ش که ۶ سال از آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی می گذشت اتفاق افتاد. پدیدآور در این کتاب به تخیل ولف اشاره میکند که برای شکسپیر خواهری خلق کرد که همان استعداد و آرزوهای شکسپیر را داشت ولی در زندگانی موفق نبود، چون زن بود. سپس نتیجه می گیرد که در این کتاب نیز درباره ی زنی صحبت شده که برادری داشته با استعداد، پرشور باهوش و مرد میدان که سال ها در شئونات مختلف و طراز اول کشور خدمت کرده و درخشیده بود در حالی خواهرش نجم السلطنه با همان شعور، استعداد و زرنگی، ولی جنسیت زندگانی دیگری برایش رقم زد: سواد متوسط، ازدواج زودهنگام، تربیت فرزندان بی پدر، اداره ی خانه، مال و ملک رسیدگی به رفاه شوهر. سنن و عرف جامعه باعث شده بود که نجم السلطنه نتواند آن گونه که خود میخواهد از استعدادش بهره ببرد اما به باور پدیدآور این بانو هرگز در خودش احساس کمبود شعور و استعداد نکرده است. در این کتاب خواننده می تواند علاوه بر آشنایی با زندگی خصوصی نجم السطنه که سه بار ازدواج کرده متوجه پیوندهای خانوادگی از طریق زنان هم بشود. بخشی هم در این کتاب به انقلاب مشروطه پرداخته می شود که وضعیت خانواده ی وی که وابسته به سلسله ی قاجاریه بود را متزلزل کرد.

و در پایان پدیدآور از زندگی این بانو این گونه نتیجه میگیرد: احتمالا به دلیل سن، تربیت و موقعیت خانوادگی نجم السطلنه آماده ی پذیرفتن همه جوانب تحولات مربوط به زنان نبود ولی وقفنامه ی بیمارستان نجمیه و حق نظارتی که او به دخترانش داد خارج از عرف زمانه بود، این امر نشان دهنده ی ذهنیت باز و شهامت اوست به طوری که به حق می توان گفت او جزو زنانی بود که زیر مقعنه کلاهداری نمود.