انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زبان فنی مایه وصل یا فصل آسیب‌شناسی فضای ارتباطی میان جامعه و متخصص در ساخت‌وساز

مطالعات انسان‌شناسی معماری نشان می‌دهد که در جوامع انسانی در طول تاریخ شیوه‌های متعددی از ساخت‌وساز و روابط میان کنشگران دخیل در آن وجود داشته و دارد.

نمونه‌ جوامعی وجود دارند که در آنها هر عضو جامعه خانه‌اش را خود می‌سازد.نیازها و خواسته‌های خود را کاملا درک می‌کند و شخصا به یافتن راه‌حل فضایی آن می‌پردازد. این فرایند ساخت‌وساز باعث می‌شود که هر عضو جامعه به صورت تجربی از زوایای مختلف دانش بومی ساخت‌وساز آگاه شود و آنرا بیاموزد و به تبع آن به صورت دائمی آگاهی‌اش از سرزمین و طبیعت محل سکونتش روز به روز نو به نو می‌شود و آنرا عمیق‌تر می‌شناسد. در همین فرایند است که شخص مصالح بومی مورد استفاده، چگونگی استفاده و تعمیر آنها را می‌آموزد، الگوهای فضایی را نیز مبتنی بر زندگی و فرهنگش سامان می‌دهد. در این فرایند هیچ عامل بیرونی‌، چگونگی ساخت‌وساز او را ارزیابی نمی‌کند و باید و نبایدی برایش تعیین نمی‌کند، بلکه خود است که به ارزیابی خود می‌پردازد.

نمونه‌هایی نیز هستند که اغلب خانه‌های مسکونی خود را به کمک کارگران و استادکاران متخصص ساختمانی می‌سازند. اما در این فرایند همچنان مالک خانه در دانش ساخت ساختمان تا حد زیادی با استادکاران متخصص دارای زبان و فهمی مشترک است در طراحی نقشه‌ها “مشارکت ” می‌کند و تنها “مصرف کننده” نمی‌باشد. او و استادکار هر دو می‌دانند که چه می‌خواهند، و چه الگوهای فضایی‌ای را برای ساخت در اختیار دارند، محل قرار گرفتن خانه در سایت و سایر متغیرها را در یک تبادل نظر تعیین و در صورت لزوم تدوین می‌کنند و خانه با مشارکت آنها ساخته می‌شود. آنچه استادکار را استادکار می‌کند تنها مهارت و اطلاعات دقیق‌تر اوست و این اطلاعات به از بین رفتن زبان مشترک میان او و مالک خانه منجر نمی‌شود.

اما آنچه ما امروز در جامعه خود تجربه می‌کنیم، گونه دیگری از فرآیند ساخت‌وساز و ارتباط میان کنشگران دخیل در آن است. امروزه ساخت‌وساز به صورت رسمی یک اقدام فنی ـ تخصصی تلقی می‌شود، دانشگاه‌ها متخصصان آن را پرورش می‌دهند، متخصصان ساختمان نظام صنفی خاص خود را به نام سازمان نظام‌ مهندسی و ساختمان دارند و این متخصصان هستند که به صورت رسمی مسئولیت سلامت، ایمنی و کیفیت یک بنا را برعهده دارند.

علاوه بر این تفاوت، نظام جاری ساخت‌وساز تفاوت‌هایی با دیگر نظام‌های مذکور دارا می‌باشد. و از آن جمله اینکه بسیاری از کارفرمایان ساخت‌وساز دیگر خود به طور مستقیم مصرف کننده بنایی که سرمایه‌گذار و مالک آن هستند نمی‌باشند. کالایی شدن مسکن نیز به عنوان یکی از ویژگی‌های اصلی دیگر زمینه‌ساز تفاوت نظام ساخت‌وساز موجود با نظام های مطرحه شده می‌باشد.

با در نظر داشتن این تفاوت‌ها، پژوهش صورت گرفته در حوزه روابط میان دست اندرکاران ساخت‌وساز نشان می‌دهد که مسأله رابطه میان متخصص و کارفرما(مالک) از چالش برانگیزترین موضوعات در حوزه ارزیابی فرایند ساخت‌وساز از منظر اجتماعی است که دارای تبعات مهم هم در حوزه فرهنگی ـ اجتماعی و هم در حوزه کیفیت ساخت وساز در کشور است.

این بررسی که حاصل گفتگوها و مصاحبه‌های عمیق صورت گرفته با کارفرمایان ومتخصصان دخیل در ساختمان‌هاست نشان می‌دهد که رابطه میان این دو گروه تبدیل به یک فضای ارتباطی بدلی شده است که در فضایی از بی‌اعتمادی و ناتوانی در برقراری ارتباط به دلیل ناتوانی در یافتن زبان مشترک شکل می‌گیرد.

 

روایت متخصصان از فضای ارتباطی با کارفرما

صاحب سرمایه نیروهای دخیل در ساخت‌وساز را اجیر می‌کند؛
شرایط آنقدر ایده‌ال نیست، که کارفرما از معمار اطاعت کند؛
در صورت مخالفت کارفرما با نظر منِ طراح، اگر به پول آن احتیاج داشته باشم، مثل خیلی افراد دیگر آن‌را قبول می‌کنم ولی اگر نیاز نداشته باشم و نخواهم وجدانم را زیر سوال ببرم اصلا آن کار را انجام نمی‌دهم، میان رد یا تبعیت محض از آن هیچ راه میانه‌ دیگری وجود ندارد.
کارفرما به من می‌گوید، من همه جا به حرف شما گوش دادم، حالا اینجا شما به حرف من عمل کنید، وگرنه برای آن مبلغی پرداخت نمی‌کنم.
کارفرما سواد ندارد. معماری نمی‌فهمد، چیزهایی می‌خواهد که به وضوح از نظر من متخصص اشتباه است، اما چه کنم، او کارفرما است.

این نقل‌قول‌ها و نقل قول‌هایی مشابه آن نشان می‌دهد که انتظار متخصصان از کارفرمایان، تبعیت تام کارفرما از آنها است و در صورتی که این امر اتفاق نیفتد آنها به تبعیت تام از کارفرما تن می‌دهند. تلاش برای برقراری گفتگوی دو جانبه کمتر صورت می‌گیرد و این گزینه عموما به عنوان یک گزینه جایگزین مطرح نمی‌شود.

 

روایت کارفرمایان از فضای ارتباطی با متخصصان

وقتی با کارفرمایان به گفتگو می‌نشینی، متخصصان و حضور آنها در فرآیند ساخت‌وساز، مکانیسم ناگزیری است که باید برای طی شدن مراحل قانونی از آن عبور کنند و عمدتا در بخش‌هایی که بتوانند از گفته‌های متخصص فاصله بگیرند(خصوصا در حوزه معماری)، پس از اخذ مجوزهای لازم تغییرات مدنظر خود را در ساختمان اعمال می‌کنند.

مصاحبه‌ها با ساکنان شهرهای پل‌سفید، ساری، آمل و بابلسر نشان از این نکته دارد که ارتباط و باور سازنده‌ای میان مردم و نظام مهندسی ساختمان شکل نگرفته است. نظام مهندسی عمدتا در تلقی عمومی به عنوان یک سازمان بلااستفاده که میان آنها و متخصصان قرار گرفته و تنها هزینه‌ای را بر هزینه‌های آنها تحمیل می‌کند شناخته می‌شود.

آسیب‌شناسی فضای ارتباطی میان کارفرما و متخصص ساخت وساز:

ارتباط و فضای ارتباطی همواره به دلیل نیاز شکل می‌گیرد. در فرایند ساخت‌وساز نیز شکل‌گیری یک فضای ارتباطی میان کارفرما و متخصص اجتناب‌ناپذیر است. در راستای آسیب‌شناسی این فضای ارتباطی ناگزیر از آن هستیم که بدانیم فضای ارتباطی میان کارفرما و متخصص ساخت‌وساز با چه اهدافی شکل‌می‌گیرد. مبتنی بر گفت‌وگوهای انجام شده با گروه‌های مختلف متخصصین و کارفرمایی سه هدف کلی برای شکل‌گیری فضای ارتباطی شناسایی شده است:

الف: ارتباط با هدف مکاشفه: در این مدل فضای ارتباطی مبتنی بر ارتقای شناخت متخصص از نیازهای بهره‌بردار شکل می‌گیرد.

ب: ارتباط با هدف مبادله: در نوع، فضای ارتباطی با هدف دستیابی به یک طرح مشترک و مناسب شکل‌می‌گیرد.

ج: ارتباط با هدف مداخله: این نوع فضای ارتباطی در گام آخر با هدف اقدام به ساخت‌وساز صورت می‌گیرد.

شکل‌گیری فضای ارتباطی اصیل و سازنده در فرایند یک پروژه ساخت‌وساز در گروی شکل‌گیری هر سه نوع فضای ارتباطی به صورت متوازن است. بررسی‌های پژوهشی نشان می‌دهد که در ساخت‌وسازهای معاصر مدل اول فضای ارتباطی با هدف مکاشفه به شدت تقلیل یافته است و در بسیاری مواقع اصلا اتفاق نمی‌افتد. نوع دوم ارتباط هم شدت کاهش یافته است و تبدیل به یک رابطه یکطرفه تبعیتی شده است. نوع سوم ارتباط که که در ساخت‌وساز اجتناب‌ناپذیر است، چون در ادامه دو رابطه قبل نبوده، در فقدان زبان مشترک شکل می‌گیرد و در تیجه نارضایتی طرفین را در پی‌خواهد داشت.

این نوع ارتباطات باعث شکل‌گیری فضاهای ارتباطی بدلی در ساخت‌وساز شده است. بروز این پدیده در ساخت تبعاتی به شرح ذیل را با خود به همراه داشته است:

عدم ارتقای آگاهی جامعه غیر متخصص نسبت به ساخت‌وساز
نارضایتی متخصصین و کارفرمایان از همکاری با یکدیگر در فرایند ساخت‌وساز
تقلیل و کاهش کیفیت ساخت‌وساز.
فاصله گرفتن جامعه حرفه‌ای از یافتن پاسخ‌هایی برای نیازهای واقعی بهره‌برداران.

مآخذ:

انسان‌شناسی مسکن، آموس راپاپورت، ترجمه خسرو افضلیان
پژوهش “معماری، شهرسازی و ساخت‌وساز معاصر در استان مازندران ـ اسیب‌ها و راهبردها” ـ گروه پژوهشی: کارگاه معماری معاصر ایران

ایمیل نگارندگان: andisheh.iranshahr@gmail.com

 

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139