انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زبان فرانسه و کشورهای فرانسه زبان

واژه فرانکوفونی (Francophonie) با حرف آغازین بزرگ، به مجموعه دولتها و حکومتهایی گفته می شود که زبان فرانسه، زبان مشترک آنهاست. این واژه با حرف کوچک به معنای فرانسه زبانی، یکی از عناصر تشکیل دهنده سیاست خارجی فرانسه است .

فرانسه زبانی به خود زبان فرانسه و نیز صحبت به این زبان گفته می شود. در صورتی که این واژه با حرف بزرگ آغاز شود به معنای جامعه  متشکل از جمعیتهای فرانسه زبان و البته سازمان بین المللی کشورهای فرانسه زبان خواهد بود. “محیط فرانسه زبان” به محیطی گفته می شود که در آن به زبان فرانسه صحبت می شود. در مورد مسئله فرانسه زبانی، این واژه نشانگر کشورهایی است که فرانسه، زبان رسمی (واحد یا غیرواحد)، زبان مادری بخش بزرگی از جمعیت موجود در آنها، زبان فرهنگ، و یا زبانی است که از سوی برخی طبقات اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد و الخ. با اینهمه این دسته ها به اینجا پایان نمی یابد. در برخی کشورهای زبان فرانسه با وجود اینکه زبان رسمی است، نه زبان مادری است و نه زبانی که اغلب مردم از آن استفاده می کنند.

معیار زبانشناختی همواره بر محک ملیت منطبق نمی شود و بنابراین تمامی نویسندگان به زبان فرانسه، لزوما فرانسوی نیستند. امروز شمار گویشوران واقعی زبان فرانسه در تمام کشورهای عضو سازمان بین المللی کشورهای فرانسه زبان نزدیک به ۲۰۰ میلیون نفر برآورد می شود. در بعضی از این کشورها فرانسه، زبان مادری بخش اعظم مردم است (فرانسه و استانهای متعلق به آن در آنسوی آبها، کبک، بخش کانادایی برنزویک (Brunswick)، بخش فرانسه زبان اونتاریو از ایالات کانادا، ناحیه والون و بخش اعظم بروکسل در بلژیک، سوییس رومان (دارای زبان مشتق از لاتین)، اقلیت ژرسی، موناکو و….

در برخی از کشورها فرانسه، زبان ادارای یا زبان دوم و سوم آنهاست، مانند آفریقای واقعی در بخش جنوبی صحرای آفریقا که جمهوری دموکراتیک کنگو، نخستین کشور فرانسه زبان آنهاست، دوک نشین بزرگ لوگزامبورگ، مراکش و به خصوص الجزایر، که مردم آن پس از فرانسه، بهترین زبان فرانسه را صحبت می کنند، با اینهمه این کشور جزو سازمان کشورهای فرانسه زبان نیست. آفریقا ناحیه ای مهم در دوران استعمار بوده و ردپای زبان کشورهای استعمارگر هنوز در آن باقی است. بالاخره، در دیگر کشورهای عضو جامعه فرانسه زبانی مانند رومانی  که یک چهارم مردم آن فرانسه زبان هستند، زبان فرانسه جایگاه رسمی ندارد، بلکه اقلیت های فرانسه زبان قابل توجهی در آنها وجود دارد و دانش آموزان زیادی این زبان را به عنوان نخستین زبان خارجی در مدرسه می آموزند. کشورهای دیگری نیز وجود دارد که در آنها زبان فرانسه ، زبان رسمی و دولتی است مانند لبنان.

در برخی موارد، این پدیده فرانسه زبانی به جغرافیا بستگی دارد. سوییس، لوگزامبورگ و موناکو از این موارد هستند. سرانجام شمار نوجوانان و بزرگسالان کشورهای غیرعضو سازمان کشورهای فرانسه زبان که این زبان را در طول تحصیل و آموزش های حرفه ای خود به خصوص در موسسات ائتلافی فرانسوی و مدارس و دبیرستان های فرانسوی موجود در پنج قاره دنیا می آموزند، حدود ۱۰۰ میلیون نفر برآورد می شود.
وانگهی گاه فرانکوفونی به معنای مجموعه کشورهای فرانسه زبان با مفهوم دیگراین واژه، سازمان بین المللی فرانسه زبانها اشتباه گرفته می شود. سازمانی که بیش از اینکه فرهنگی باشد، سیاسی و اقتصادی است و تنها شماری از کشورها که زبان فرانسه در آنها زبان رسمی بوده و یا اغلب مورد استفاده قرار می گیرد را در گروهی جداگانه جای میدهد. به این ترتیب گاه با سرزنش هایی –به حق یا ناحق- از بابت عملکرد “استعماری نوین” خود روبرو می شود.
وجود زبان فرانسه در کبک، ردپایی از استعمار قدیمی رژیم پیشین فرانسه است. کبک ادعای فرانسه زبانی دارد بی آنکه پیوند خود را با فرهنگی متفاوت – فرهنگ کبک- قطع کند. این پدیده، بر پیدایش بازتابی از همین دست در جنبش والون با بیانیه مربوط به فرهنگ والون، بی تاثیر نبوده است. به موازات آن حرکتی نیز در سوییس رومان صورت گرفت و شارل فردینان راموز، معنای ژرف از آن ترسیم کرد. این گوناگونی فرانسه زبانی شاید درخشان ترین برگ برنده آن نیز باشد، زیرا این پدیده از طریق شکل های زندگی گویشوران زبان فرانسه، تنها مجموعه زبان شناختی دنیاست که می تواند از نظر عمومیت یا گوناگونی با دنیای انگلیسی زبان مقایسه شود. سنگور (Senghor) در متن فرانسه زبانی از سیاهان نیز سخن گفته است. در لوییزیانای آمریکا نیز شهروندانی هستند که به زبان فرانسه صحبت می کنند.
بنابراین مجموعه کشورهای فرانسه زبان، اجتماعی از جمعیت های بسیار گوناگون است که در پنج قاره دنیا پراکنده اند و زبان فرانسه آنها را به هم پیوند می دهد.

تاریخچه
واژه فرانکوفونی ابتدا به معنای فرانسه زبانی به گونه ای کاملا توصیفی از سوی جغرافی دانان، ازسالهای دهه ۱۸۸۰ مورد استفاده قرار گرفت. این واژه توسط ا. رکلو(۱۸۳۷-۱۹۱۶) “ابداع” شد. پس از جنگ دوم جهانی از طریق انتشار شماره ای خاص از مجله اسپری (Esprit) در سال ۱۹۶۲ بود که “وجدان فرانسه زبان” گسترش یافت. این واژه از سوی لئوپولد سدار سنگور به شدت عمومیت یافت. از آن زمان واژه فرانکوفونی به معنای امروزی خود فهمیده می شود. این عبارت بیشتر به معنای آگاهی از زبان و فرهنگی مشترک و فرانسه زبان است تا تصمیماتی رسمی یا داده های عینی. یک جامعه انتفاعی.
گویشوران زبان فرانسه پس از جنگ دوم جهانی، خود را در معرض تهدید همه جایی بودن زبان انگلیسی و تاثیر فرهنگ انگلیسی- آمریکایی احساس کردند. در همین زمان بود که وجدان اجتماع فرانسه زبان با اراده اتحاد برای دفاع از خود بیدار شد:
–    برخی خصوصیات زبان فرانسه، آن را از زبان انگلیسی دقیق تر می کند. به طور کلی عادت کنار هم قرار ندادن دو اسم بدون بیان طبیعت دقیق ارتباط آنها نیز یکی از عوامل همین دقیق”تر” بودن زبان فرانسه نسبت به انگلیسی است.
–    نوعی پدیده احتمالی “استثناکردن فرهنگی فرانسه زبان”. این پدیده امروز به گرفتن شکل گوناگونی فرهنگی گرایش دارد. (نک به بیانیه یونسکو درباره گوناگونی فرهنگی و بیانیه مونترال در سال ۲۰۰۷.)
مجمع پارلمانی فرانسه زبانی (APF) بود که خلق یک تشکیلات بین حکومتی فرانسه زبان را توصیه کرد، آرزویی که با ایجاد آژانس همکاری های فرهنگی و فنی به مناسبت کنفرانس نیامی در سال ۱۹۷۰ برآورده شد و امروز به سازمان بین المللی فرانسه زبانی تبدیل شده که مجمع پارلمانی نیز یکی از موسسات آن است.
در سیاست شناسی و جهانی سازی، فرانسه زبانی تنها یکی از گروه بندی هاست که پیرامون چند ویژگی صورت گرفته است. قرارداد دادوستد آزاد آمریکای شمالی (ALENA) و همکاری های اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام (APEC) و اتحادیه اروپا نیز گروه بندی های منطقه ای اقتصادی هستند. فرانسه زبانی نیز حول زبان فرانسه به مثابه زبان اول، دوم یا سوم می گردد و تنها اقدام به یک گروه بندی مانند گروه بندی های دیگر برای نمونه اوپک حول نفت است.
دفاع از هویت، گرایشی است که در تمامی فرهنگها یافت می شود. بنابراین فرانسه زبانی، موردی خاص از تمایل بسیاری از ساکنان سیاره زمین به نوعی گوناگونی فرهنگی به شمار می رود. بعضی مدافعان پنداره فرانسه زبانی مانند استلیو فارانجیس (S.Farandjis) در فرانسه زبانی، اختلاطی از گفتمان فرهنگ ها را می بینند که تا خلق واژه شناسی خاصی پیش می رود (برای نمونه فرانسه زبانی اعراب.)
روز بیستم مارس به عنوان روز جهانی کشورهای فرانسه زبان در نظر گرفته شده است.
بین سال های ۱۹۹۵-۱۹۹۳، در فرانسه سازمان مجموعه کشورهای فرانسه زبان به وزارت فرهنگ و کشورهای فرانسوی زبان با ریاست ژاک توبون ملحق شد. امروز در وزارت امور خارجه و اروپایی فرانسه، بخشی به منظور تاملات استراتژیک در مورد فرانسه زبانی وجود دارد.

کشورهای فرانسه زبان و نظام های اطلاعاتی در دنیا
مجموعه کشورهای فرانسه زبان، دو راس جهانی در جامعه اطلاعاتی ژنو (۲۰۰۳) و تونس (۲۰۰۵) دارد. یونسکو در سال ۲۰۰۵ پیوندی جهانی برای آن ایجاد کرد. آژانس بین دولتی فرانسه زبانی نیز پرونده ای در سال ۲۰۰۵ برای خود گشود. هم اکنون یک پایگاه داده های فرهنگ نویسی طرفدار اتحاد ملل فرانسه زبان موجود است.

سازمان بین المللی کشورهای فرانسه زبان OIF
این سازمان، تشکیلاتی است که بر پایه انتشار یک زبان و ارزشهای مشترک بناشده و تا امروز ۵۶ دولت عضو دارای اختیارات تام یا شریک و نیز ۱۴عضو ناظر دارد. دبیر کل آن، عبدو دیوف ( A.Diouf) مامور اجرای سیاست بین المللی و احیا و تنظیم سیاست همکاری است. او با تکیه بر یک کارگزار اصلی، چهار کارگزار مستقیم و یک مجمع مشورتی به کار خود ادامه می دهد.

ماموریت OIF
این سازمان، عملکردی سیاسی در راستای حمایت از صلح، دموکراسی و حقوق بشر دارد و در تمام این زمینه ها میان اعضای خود هماهنگی برقرار می کند. سازمان فوق به دولتها و حکومتهای عضو خود، تکیه گاهی جهت تدارک یا استحکام سیاست های مربوط به هر یک از بخش هایشان عرضه می کند. این سازمان، همکاری های چند جانبه متناسب با ماموریت های بزرگ تعیین شده از سوی راس مجمع کشورهای فرانسه زبان هدایت می کند.

شرکای OIF
سازمان بیش از همه با شماری از کارگزاران مستقیم کشورهای فرانسه زبان و نیز تشکیلات دیگر مربوط به این کشورها پیرامون فعالیتهای سیاسی و همکاری ها، به همکاری می پردازد. این سازمان، شریک جامعه مدنی بوده و به صورت شراکتی با سازمانهای بین المللی و ناحیه ای همکاری می کند.