زن /zan
واژه فارسی زن در اوستا به صورتهای gnā به معنی «همسرِ ایزد»، , ~ jnā -gәnā، « همسر، زن» و نیز jaini- «همسر» آمده است. در متنهای فارسیمیانه نیز صورتهای zan «زن، همسر» وziyānag «زن جوان» موجود است. در متن گزیدههای زادسپرم (بخش اول، فصل ۱۸) که به «گزینش زن خوب، بنابر آرزوی خود و خواست پدران …» اختصاص دارد، آمده:
نوشتههای مرتبط
ēn-iz paydäg kū ka-š pidar ōy rāy zan xwāst zardušt be ō zan pahilkārd kū-m rōy be nimāyē kū tā-š čihrag ēwēnag <ud> brahm <wēnād> ēn-iz kū-š čihrag hu-ārzōg ayāb nē šnāsād.2. u-š zan rōy azišabar wašt. 3. Ud zarduxšt guft kū: kē wēnišn az man abāz gīred, nē warzēd ān ī man tarsagāhīh
«این نیز پیداست که هنگامیکه پدر برای او زن خواست، زردشت به زن خطاب کرد که: باید روی به من بنمایی! برای اینکه چهره و رخسار و رفتار او را ببیند و اینکه چهره او دلپسند است یا نه بشناسد۲. زن از او روی برگردانید۳. و زردشت گفت که: « کسی که روی از من بازگیرد، مرا احترام نورزد» (راشد محصل،۱۳۸۵).
واژه زن در متنهای فارسی میانه ترفانی[zan] zn، و پارتی [žan،] jn، باقی مانده است. صورتهای ذکر شده همه برگرفته ازریشه هند و اروپایی nhaé gw* «زن» است، از این ریشه با دیگر زبانهای هند و اروپایی مشترک هستیم، مانند: ایرلندی کهن ben«زن، همسر»، انگلیسی کهن cwene «زن، مونث، بنده، روسپی» که واژه quean در انگلیسی معاصر برگرفته از آن است، ژرمنی کهن علیا quena «همسر»، گوتی qinō ، پروسی کهن genna «همسر»، اسلاوی کهن کلیسایی žena «همسر»، روسی ženā «همسر» یونانیγυνή «همسر» ارمنی kin«همسر»، هیتی sal-ni «زن»، لووی (زبانی مرده از شاخه آناتولی یکی از زبانهای هند و اروپایی)unatii- wanatii- ~«زن»، سنسکریت gná «ایزد بانو،الهه»، jáni- «زن، همسر»، تخاریA śäm «زن»، تخاریB anaś «زن». همین ریشه با کشیدگی e، nhaē gw* این صورتها در متون آمده : ایسلندی کهن kvæn «همسر»، انگلیسی کهن cwēn « زن، همسر، شریک» ( که انگلیسی qeen برگرفته از همین صورت است)، گوتی qēns «همسر»، اوستایی jāni- «همسر»، سنسکریت jáni- «همسر»(←Mallory:648).
در اوستا واژههای دیگری به معنی «زن، همسر» آمده، که در فارسی کنونی باقی نمانده است، اما برخی از آنها با دیگر واژههای زبانهای هند و اروپایی معاصر مشترک و از یک ریشهاند، مانند:
Vantā «زن، در معنی همسر» / (venus در لاتینی)
واژه اوستایی vantā به معنی « همسر، محبوب» برگرفته از صورت اوستایی van- «خواستن ، آرزو کردن»است که خود از صورت هند واروپایی uenhx* «خواستن، تلاش برای به دست آوردن »گرفته شده است. دیگر واژههای مشترک با این صورت اوستایی در زبانهای هند و اروپایی عبارتند از: لاتین venus «شهوت»، ایسلندی کهن vinr «دوست»، انگلیسی کهن wine «دوست»، گوتی wēns «امید» احتمالا برگرفته از هیتی wen- «جفتگیری کردن» است، سنسکریتvánas- «شهوت»، vanóti «طلب برای دوست داشتن، به دست آوردن، چیرگی یافتن»، vāmá- «عزیز، محبوب، ارجمند»، تخاریA wani «میل»، تخاریB wīna «خواسته، میل»(←Mallory).
Paθnī « خانم، بانو» از ریشه هند و اروپایی *pótniha- «همسر»، پروسی کهن waispattin «همسر، خانم »، لیتوانیvišpatni «همسر»، آلبانی zonjë *wītsā-pātinā › *džó-ptinā›) ( «بانوی خانه»، سنسکریت pátnī- «همسر، بانو»(←Mallory:642).
vaδū- « زن جوان، همسر ، عروس»/ انگلیسی wed «عروسی»
این واژه اوستایی برگرفته از vad- «هدایت کردن، کشیدن» است، که از ریشه هند و اروپایی h2uedh(hx)* به معنی «هدایت به ازدواج، ازدواج» گرفته شده است دیگر واژههای هند و اروپایی مشترک با این صورت اوستایی عبارتند از: ولزی dyweddio «عروسی، ازدواج»، انگلیسی کهن weddian (h2uodh(hx)ejr/o<*) « عروسی کردن»، (< انگلیسی معاصر wed) پروسی کهن weddé «عروسی کردن»، لتونی vedù «کشیدن، عروسی کردن( یک مرد)»، لیتوانی vedu «کشیدن، ازدواج کردن»، مشتق از : لتونی vedékle «همسر پسر»، هندی باستان vavadhú «عروس»، udhá (<h2udh-teha-*) « زن ازدواج کرده، همسر». خوارزمی wyδ«زن، همسر » نیز با این صورت اوستایی سنجیده میشود.
واژه اوستایی frya- « عزیز» با واژه wife )از ریشه *prihxéha ( در زبانهای هند و اروپایی مشترک است:
واژه اوستاییfrya- « محبوب، عزیز» از ریشه هند و اروپایی *prihxéha- «همسر»، نروژی کهن Frigg «نام همسر ادین در اسطورههای ادا»، انگلیسی کهن frige «همسر»، ژرمنی کهن علیا Frija « نام همتای همسر ادین در اسطورههای آلمانی»، سنسکریت priya- «همسر»، از *prihx-«خشنود بودن، one’s own» که بر اساس برخی از شواهد آن را برگرفته از *per- «(نگهدار) خانه» دانستهاند، که در زبان هیتی صورت pēr به معنی «خانه» آمده است(Mallory;642 ). واژههای انگلیسی Friend، free از همین ریشهاند KLEIN:620 )).
واژههای همریشه و مربوط ( زادن ؛ دانستن)
زادن/ zādan
مفهوم واژه زن در زبانهای هند و اروپایی با مفهوم زادن و به دنیا آوردن مربوط است (Abaef:284).
واژه فارسی زادن، زاییدن برگرفته از ریشه هند و اروپایی *genH- «زاییدن، به دنیا آوردن»، هند و ایرانی zanH1* به معنی« زندگی بخشیدن، بدنیا آوردن» است، صورت اوستایی za(n)- «به دنیا آوردن، زندگی بخشیدن»، سنسکریت jani «به دنیا آوردن، خلق کردن» فارسی میانه z’y(h)، و z’yn- «زاییدن» پارتی z’y- «به دنیا آوردن»، سغدی zn- «زاییدن»، خوارزمی z’d(ppp) «زاییده» (Cheung,2007:464). لاتینی کهن gnó- «به دنیا آوردن»، انگلیسی کهن cennan (‹ /o- *gonhieie) «بچه به دنیا آوردن»(←Mallory).
دانستن/ danestan
واژه فارسی دانستن برگرفته از ریشه هند و اروپایی- *gneH / *gneh3- « دانستن، درک کردن»، و هندو ایرانی zanH2- «دانستن» است، صورت اوستایی zān- «دانستن»، فارسی باستان xšnā- «دانستن»، سنسکریت jnā- «دانستن، فهمیدن» فارسی میانه ‘šn’s «شناختن، فهمیدن» که با بسیاری دیگر از واژههای هند و اروپایی مانند لیتوانی lhkkn žinóti- «دانستن»، لتونیایی zināt « دانستن»، ارمنی caneay «میدانست»، و… هم ریشهاند(←Mallory ، Cheung).
خاستگاه شباهتهای آوایی و معنایی ریشههای هند و اروپایی *genH1- «زاییدن، زندگی بخشیدن، به دنیا آوردن»، هند و ایرانی *zanH- «زاییدن، به دنیا آوردن» و*gneH3 «دانستن، فهمیدن »، هند و ایرانی *zanH2«دانستن»، با nhaé gw* «زن» را باید در ذهنیت اسطورهاندیش اقوام بدون نوشتار ابتدایی سراغ کرد. مطالعات اسطورهشناسی نشان میدهد که تصور ایزد بانوی بزرگ برگرفته از زن بوده که مهمترین ویژگی آن باروری است. به همین دلیل واژههای سنسکریت *gnā «ایزد بانوی بزرگ» و ریشه هند و اروپایی *gen- «به دنیا آوردن» با یکدیگر مربوط هستند. از سوی دیگر از دیدگاه انسان اسطوره اندیش ایزد بانوی بزرگ بر سرنوشت مردم آگاه بوده است، از این رو در زبان یونانی gyne به معنی «همسر و زن»، در ارمنی kin و در سنسکریت Janis در لیتوانی žinoiti «دانستن »، باید با واژه اسلاو žena «زن، همسر» و اوستایی-gәnā و… مربوط باشد((←Golan: 425) بدین قرار مجموعه بسیار گستردهای از واژه با شباهتهای ساخت واژی و معنایی وجود دارند که با تصور ایزد بانوی بزرگ مربوطاند، و بسیاری از آنها خاستگاهشان به صورتهای آغازین مانند زبان نوستراتی qand *« هستی بخشیدن، به دنیا آوردن»، *qenae «دانستن» و *guni «زن»، مانند *zaná «بارداری» بازمیگردد. ایزد بانوی بزرگ تجسم زنانگی، مادری و دانایی است. صورتهای یاد شده باید برگرفته از ریشهای مشترک بسیار کهنتر از زبان فرضی نوستراتی داشته باشند(←Golan: 425,426).
منابع درانسان شناسی و فرهنگ محفوظ است