یکم: نامه هایی از کرمان به دوبلین از امیلی لاریمر
تولستوی در موخره ای که بر جنگ و صلح (۱) نوشته می گوید که تاریخ، عمدتا روایتی است از جنگ ها، نوبت حکمرانی ها و زندگی اقلیتی شامل شاهان و درباریانش که بر جامعه زمانه شان تسلط داشته اند. طرز فکر و نقش سایر اعضای جامعه در تحولات تاریخی نادیده گرفته شده و جزییات زندگیشان چون خوراک و پوشاک و گذران روزمره عموما از اهمیت چندانی برخوردار نبودهاند تا ثبت شوند و به گوش معاصرین برسند. با این حال گاه میتوان از خلال برخی یادداشتها، خاطرات، سفرنامهها و نامهها بخشهایی از این جهان از دست رفته را متصور شد. در این سری یادداشتها کتابهایی با چنین رویکردی که گاه از درون، نگاه امیک و گاه از بیرون، نگاه اتیک به مردم این سرزمین دارد معرفی خواهند شد. این کتابها می توانند بستر مناسبی نیز برای روایت پژوهی انسان شناسانه باشند، خصوصا مطالعه زیست نگاری که به عنوان یکی از انواع روایت پژوهی به کار گرفته می شود (۲).
نوشتههای مرتبط
کتاب «نامه هایی از کرمان به دوبلین» اثر امیلی لاریمر نگاهی به زندگی روزمره ایرانی دارد. از این روایت زنانه می توان ابعاد گمشدهای از تاریخ این سرزمین را شنید که جزییاتی از روزمرگیهای قرن گذشته را با دقت بیان میدارد. امیلی لاریمر همسر دیوید لاکهارت رابرتسن لاریمر، کنسول بریتانیا در کرمان در سالهای پایانی حکومت قاجار است. در این کتاب ۵۹ نامه باقیمانده از امیلی، مشروحی از روزمرگیهای خانوادگی و اجتماعی اش در کرمان که برای والدینش در دوبلین ارسال داشته را می خوانیم. تاریخ نخستین نامه ۲۰ دسامبر ۱۹۱۲ است تا آخرینشان مورخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۱۴ که شکل متفاوتی از ارتباط جهانی در بیش از صد سال پیش با امروز را قابل درک میکند. این مجموعه نامهها در نتیجه دقت و مراقبت گیرندگان و توجه همسرش، پس از درگذشتش به کتابخانه موزه بریتانیا اهدا شدند.
از آنجایی که مخاطب نامهها والدین امیلی هستند و او همچون سفرنامهنویسان این یادداشتها را برای ثبت در تاریخ ننوشته بود، شاید بتوان به اشتباهات جزئی و حرفهایی که بدون تحقیق در فضایی خصوصی و خانوادگی برای پدر و مادرش نوشته با دیده اغماض نگریست. وی گاه ناظری بیطرف است که تنها به شرح ما وقع میپردازد و گاه خودش هم ذینفع است و دچار اغراق میگردد و یا بدون تحقیق کافی آنچه شنیده را تعمیم میدهد. مثلا در مواردی به اهمیت و جایگاه آداب و رسومی همچون نوروز و عزاداری محرم در ایران آن روز اشاره دارد. یا جایی مفصلا از رسم بست نشینی ایرانیان در مواقع دردسر و گرفتاری میگوید که هر یک در جای خود قابل توجهند. اما وقتی در مورد عادی بودن و رواج شهادت دروغ و پرداخت پول در ازای آن مینویسد، خواننده را به این فکر وامیدارد که مگر پس از گذشت یک سال و اندی اقامت در یک شهر، آن هم با زبان فارسی شکسته و بسته، او چقدر از مردم ایران شناخت پیدا کرده که با قطعیت چنین میگوید:
«… در ایران … اگر از یک نفر که چیزی را دیده بپرسید دقیقا چه اتفاقی افتاد، روایتی ارائه میدهد که خیال میکند شما خوشتان بیاید و وقتی طرف دیگر جلو بیاید همین آدم روایتی برای آنها سر هم میکند که به اندازه قبلی از حقیقت فاصله دارد. بعد او را در موقعیتی کم و بیش علنی با هر دو طرف روبرو کنید، انکار خواهد کرد که اصلا آنجا بوده! حتی اگر شهادتی بخرید، که ایرانیها همیشه این کار را میکنند، نمیتوانید مطمئن باشید آنچه سفارش دادهاید و برایش پول پرداختهاید در موقع حساس تحویل داده شود».
این بخشی از نامه امیلی بود که در آن شرح ماجرایی را میدهد که پیرو اختلافی که بین دو اروپایی پیش آمده، شوهرش مسئول رسیدگی و حکمیت میانشان شده و نوکران طرفین دعوی به عنوان شاهد احضار شده بودند. که در این ماجرای بخصوص تعمیم شهادت جانبدارانه نوکرانِ فردی خارجی به کل ایرانیان کمی غیرمنصفانه به نظر میرسد.
در خلال این نامهها میتوان اوضاع اجتماعی روز را نیز در کرمان آن زمان دریافت، ازجمله ناامنی راهها و حضور گاه و بیگاه راهزنان، تنبیههای سختی چون بریدن گوش نوکران و قطع دست دزد، تاخیر محمولههای پستی، سن پایین ازدواج و چندهمسری میان ثروتمندان. مشاهداتش از بازار، سفرشان با کاروان در مسیر کرمان، وضعیت بیمارستانهای مدرن تازه تاسیس، امکاناتش و ارتباط بیماران محلی با اطبای فرنگی نیز در جای جای این نامهها جزییاتی ارزشمند در تجسم فضای آن دوران ارائه میکنند.
علاوه بر وضعیت اجتماعی که امیلی شرح میدهد روابطش با افراد نیز قابل توجه است. ایرانیانی که در این نامهها از آنان یاد می شود عمدتا در دو دسته قرار می گیرند؛ صاحب منصبان حکومتی و خانوادهشان که امیلی به واسطه روابط همسرش با آنان مراوده داشته و دوم مردم عادی اعم از خدمتکاران خانگی، چهارپاداران و کسبه.
در جاهای مختلف در ارتباط با مردان و زنان اشراف ایرانی به جدایی زنان و مردان این طبقه و رعایت سختگیرانه محرمیت اشاره دارد. تربیت فرزندان، جایگاه نزدیک مستخدمین با خانمهایشان، حمام رفتن هفتگی و شیرینیها و خوراک جالب توجه و نحوه پذیرایی ایرانی در مهمانیهای زنانه از سایر مواردیاند که توجه امیلی را جلب کرده و مفصل دربارهشان شرح داده بود. ترکیب بیقواره سنت ایرانی با مدرنیسم اروپایی در پوشش زنان که توی ذوق امیلی زده، نیز نکته جالب توجهی در اوایل قرن بیستم است. در این مورد، بعد از شرح دقیق لباس های خانمهای ایرانی در مهمانی و منزل، نوشته «بدبختانه به جای پیراهن ساده طبیعی که دم دست دارند، شروع به پوشیدن لباسهای وحشتناک به اصطلاح اروپایی کردهاند». او که برای دیدن خانمِ سردار نصرت به منزلشان رفته بود، از لباس عجیبی که دختر سردار پوشیده بود مینویسد و اشاره میکند که گویی آن دختر بلد نبوده کمر لباس را تنظیم کند و علاوه بر آن به جنس لباس هم آشنا نبودند و از امیلی، بیهوده، انتظار تایید و تحسین ترکیب ناخوشایندی را داشتند.
امیلی به عنوان زنی که علاوه بر انجام بخشی از کارهای اداری کنسولگری مسئولیت امور خانه را نیز به عهده داشته، داستانهای زیادی از مستخدمان خانگی دارد. در نامه دهمش اشاره میکند که شهروندان زن ایرانی، به جز پارسیان گبری زبان، حاضر نیستند به خدمت خانگی برایشان بپردازند. این که زنان مسلمان، حتی در طبقه فرودست اقتصادی، حاضر به خدمت خارجیان نبودند به لحاظ ارزشهای فرهنگی قابل بررسی است. تا جایی که امیلی ناچار میشود در مهمانی زنانهای که برای ایرانیان ترتیب داده برای پذیرایی از یکی از صاحبمنصبان دیگر، زن خدمتکاری را موقتا قرض بگیرد. برخی خدمه را از هندوستان آورده بودند و بعضی دیگران از مستخدمان مرد، ایرانی بودند. اما در هر دو مورد چندین بار از دله دزدیهایی که نوکران میکنند گله دارد به حدی که نامه چهل و دومش را کاملا به شرح ماجراهایی در این راستا اختصاص میدهد.
خانم لاریمر در نامههایش گاه به مسائل اجتماعی روز نیز اشارهای دارد. برای نمونه، امیلی جایی درخصوص اداره کارگاه های قالیبافی مینویسد و به سیستم پدرسالارانهای اشاره دارد که زنان، کودکان و کارگران خانگی را همچون برده در شرایطی سخت به کار گرفته بود. هرچند اشاره به انساندوستی غربی، خصوصا در آن سالهای استعمار ژستی خیرخواهانه بیش نبود اما با توجه به روایت نمی توان منکر این شرایط سخت برای افراد مذکور شد، حال چه راوی و دولت متبوعش مکررا در ایران و سایر کشورها، عامل شرایطی بسی سخت تر بوده باشند. هرچند حواشی پیرامون اعتصاب قالیبافها و روابط مالی فروش آن به شرکتهای خارجی به لحاظ درک اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شایان توجه است، اما به هرحال آنچه او در چنین مواردی برای والدینش شرح می دهد اغلب روایتی است دست دوم که از همسرش، لاک، شنیده بود. چنین موضوعی در سایر روابط سیاسی کنسول بریتانیا با نمایندگان سایر دول اروپایی و سران محلی نیز صدق میکند. آن چه نامههای امیلی را منحصر به فرد میسازد، نتایج مشاهداتش است از روابطش با افراد ایرانی و خصلت هایشان، موجودی رایج بازار آن زمان، جزییات غذاها، اسباب و اثاثیه و پوشاک ایرانیان و امثالهم. صرفنظر از این که امیلی اغلب دچار سوتفاهمهایی از نوع مواجهه دو فرهنگ کاملا بیگانه میشود و گله و شکایتش با نگاهی از بالا به پایین همراه است، نگاهش در جایگاه زن خانهدار اروپایی و صمیمیتش در بازگو کردن مسائل برای والدینش این مجموعه روایات را ارزشمند میسازد.
عنوان «در خانه ایرانی» برای مجموعه یادداشتهایی برگزیده شده که در دهه ۵۰ توسط اعضای انگلیسی زبان و ایرانی کلیسای اسقفی تهران در چهارده بند تهیه کرده بودند تا برخی قواعد عرفی ایرانی را برای تازه واردان شرح دهند و تبعات شوک فرهنگی و سوتفاهمهای احتمالی برای خارجیان را به حداقل برساند. از جمله فین کردن در جمع یا علامت با انگشت شست که در ایران و اروپا تعابیر متفاوتی دارند یا تعارف کردن و چانه زدن که از مشخصههای فرهنگی خاورمیانه بوده و برای غربیان غریب مینماید. این جزوه علاوه بر کارایی آن در زمان خودش، به لحاظ ثبت آداب و رسوم شهری بیش از نیم قرن پیش شایان توجه است. بسیاری از این موارد بنا به تغییرات تکنولوژیک یا وضعیت اقتصادی به کلی تغییر یافتهاند، منجمله چاپ آگهی تسلیت در روزنامه، یا دادن سکههای طلا به عنوان عیدی. اما برخی رفتارها همچنان بدون تغییر باقی مانده و امروزه قابل مشاهدهاند همچون تعارف کردن در مقابل در برای این که چه کسی اول وارد شود یا زباله ریختن در خیابان توسط افرادی که به نظافت منزلشان اهمیت فراوانی میدهند اما نظافت شهری اولویت چندانی در نظرشان ندارد. وجود چنین راهنمایی از طرفی نشانگر افزایش حضور غربیان در ایران در اوج شکوفایی اقتصادی و ارتباطش با جهان بوده و از سوی دیگر میتوان آن را مجموعه مردمنگارانه مختصر و مفیدی از ایران دهه پنجاه دانست.
این کتاب با عنوان «نامه هایی از کرمان به دوبلین» به قلم امیلی لاریمر توسط محمد قائد از دستنوشته های کتابخانه بریتانیا در لندن، برگزیده، ویرایش و ترجمه شده و به همراه پیوست «در خانه ایرانی» در یک مجلد توسط نشر کلاغ به سال ۱۳۹۹ چاپ شده است.
منابع:
- تولستوی لئو (۱۳۸۷)، جنگ و صلح، ترجمه کاظم انصاری، تهران: امیرکبیر
- کرسول جان (۱۳۹۸) ، پویش کیفی و طرح پژوهش، ترجمه حسن دانایی فرد و حسین کاظمی، تهران: صفار