کتاب «روایتی نو از جنبش و انقلاب جنگل» که تحولات نهضت جنگل را با نگاهی متفاوت بررسی می کند در بهمن ماه ۱۳۹۴ توسط نشر ژرف انتشار یافته است. برای آشنایی با ساختار این کتاب، فصل نخست آن در اینجا ارائه شده است:
فصل اول
طرح موضوع و فرضیه های اصلی
طرح موضوع
جنبش و انقلاب جنگل از بهار سال ۱۲۹۴ تا آبان ۱۳۰۰ خورشیدی نزدیک به هفت سال در گیلان جریان داشت و تقریباً تمام عرصه های زندگی اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی این دیار را به نحوی تحت الشعاع خود قرار داد و در مقاطعی از فرایند تحولات خود یعنی زمانی که در بهار سال ۱۲۹۹ خورشیدی به انقلاب تبدیل شد و هدف خود را حمله به پایتخت و فتح آن در دستور کار قرارداد، در مقیاسی ملی نظرها را به خود معطوف کرد.
نطفه ی این جنبش از هنگامی بسته شد که تصور شکست انقلابِ مشروطیت به اذهان انقلابیون مشروطه خواه را یافته بود . بنابراین ایده ی این جنبش در اساس برای بازگرداندن انقلاب مشروطیت به مسیری بود که تصور می شد از آن منحرف شده است. در این انقلاب برای نخستین بار تمام گروه های اجتماعی که بعدها در صحنه ی سیاسی ایران ایفاگر نقشی شدند، نقش آفرینی کردند. از این منظر این نخستین جنبشی بود که جلوه ای آغازین از شکل گیری گروه های نقش آفرین در صحنه اجتماعی مدرن ایران بود. گروه هایی که هر کدام آمال و آرزوهای خود را برای هدایت جامعه ای که به تازگی سر از قرون وسطای خود بیرون آورده و در تلاش برای ایجاد جامعه ای مدرن بود.
انقلاب جنگل پس از این که قدرت را در گیلان به دست گرفت و برای نخستین بار حکومت جمهوری در ایران و خاورمیانه شکل داد، در درون خود به سرعت دچار انشقاق شد و هر چند به مدت حدود هفده ماه دوام آورد لیکن در پایان آبان ماه ۱۳۰۰ خورشید سقوط کرد. پرسش های اساسی در این کتاب این است که این جنبش چگونه، در کجا و در چه شرایط اقتصادی و اجتماعی در گیلان شکل گرفت؟ به هنگام شکل گیری آغازین این جنبش، جناح بندی های آن از کدام عامل اجتماعی تاثیر می پذیرفتند؟جغرافیای تشکیلات جنگلیان چه تاثیری در رویکردهای اجتماعی و سیاسی آن داشت؟ هنگامی که این جنبش به انقلاب تبدیل شد، تئوری شکل دهنده ی اصلی راهنمای آن چه بود و چگونه عمل می کرد؟ آیا این تئوری در فضای فکری و فرهنگی و اقتصادی – اجتماعی ایران امکان پیش بردن اهداف جنبش و تحقق اهداف آن را داشت؟ وسرانجام آیا اهدافی که این انقلاب در خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی در برنامه خود گنجانده بود، امکان پیروزی آن میسر بود؟ پاسخ به این پرسش ها اساس این کتاب را تشکیل می دهد.
برخی مفاهیم اصلی
در نوشته ی حاضر برخی اصطلاحات به گونه ای بکار گرفته شده اند که لازم است توضیح فشرده ای در باره ی آن ها داده شود. توضیح این اصطلاحات می تواند به درک بهتر کتاب کمک نماید:
جنبش جنگل:
در این بررسی، واژهی «جنبش جنگل« برای دوره ای از این تحولات که از بهار سال ۱۲۹۴ تا خرداد۱۲۹۹خورشیدی یعنی زمانی که انقلاب جنگل پیروز شد و دولت انقلابیِ جمهوری شوروی گیلان روی کار آمد، بکار رفته است. این دوره، پنج سال طول کشید و در آن تغییر و تحولات و فراز و فرودهای بسیار اتفاق افتاد و جنبش جنگل تا مرز تلاشی و نابودی پیش رفت اما دوباره برخاست و به راه خود تا پیروزی ادامه داد.
انقلاب جنگل:
واژه ی «انقلاب جنگل» به دوره ای تعلق دارد که جنبش جنگل به پیروزی بر قدرت حکومت مرکزی و نیروهای نظامی انگلیس در گیلان دست یافت و دولتی با نام جمهوری شوروی گیلان روی کار آورد که نه فقط در ایران بلکه در تمام خاورمیانه ی آن زمان پدیده ی سیاسی نوینی محسوب می شد. این دوره دقیقاً از ۱۴ خرداد ۱۲۹۹ تا پایان آبان ۱۳۰۰ خورشیدی طول کشید و با کشته شدن کوچک خان رهبر جنبش جنگل به پایان رسید.
پیداست در این بررسی هرجا از این واژه ها استفاده شده به دوره ای مشخص از این تحولات اشاره دارد که در بالا به لحاظ زمانی تعریف و تحدید شده است.
دوره بندی سه گانه جنبش و انقلاب جنگل
در این بررسی جنبش و انقلاب جنگل به سه دوره ی زمانی مشخص تقسیم شده است:
دوره ی اول از ابتدای جنبش در بهار ۱۲۹۴ خورشیدی تا راهپیمایی بزرگ جنگلی ها در فروردین ۱۲۹۸خورشیدی را در بر می گیرد. مرکزیت تشکیلات جنبش جنگل در این دوره در دو روستایِ فومناتِ آن روز یعنی «کسما» و «گوراب زرمیخ» تمرکز یافته بود. در این دوره دو شخصیت اصلی برتشکیلات این جنبش رهبری خود را اعمال می کردند که یکی کوچک خان و دیگری حاج احمد کسمایی بود.
دوره ی دوم از راهپیمایی جنگلی ها در بهار سال ۱۲۹۸ خورشیدی از کسما و گوراب زرمیخ به سوی شرق گیلان و بازگشت آنان به ناحیه ی آلیان در بین شهر فومن و ماسوله شروع شد و تا پیروزی انقلاب جنگل ادامه یافت. در این دوره مرکزیت تشکیلات جنبش جنگل به روستاهای «زیده» و «کیش دره» در ناحیه ی آلیان منتقل شد. این ناحیه از فومناتِ آن روز در انزوا ترین جغرافیای سرزمین گیلان درجنوب غربی فومنات قرار داشت. در این انتقال ضمن آن که مرکزیت جغرافیایی این جنبش از کسما و گوراب زرمیخ به زیده وکیش دره در ناحیه ی آلیان منتقل شد، پی آمدهای سیاسی – اجتماعی آن نیز به میزان زیادی از این انتقال متاثر بود. در این دوره که تا آغاز انقلاب جنگل درخرداد۱۲۹۹خورشیدی ادامه یافت، دو شخصیت، همانند دوره ی نخست بر تشکیلات جنگل حاکم بودند که یکی کوچک خان بود و دیگری حسن خان آلیانی که در این زمان ریاست ایل آلیان را نیز به عهده داشت.
دوره ی سوم با پیروزی انقلاب جنگل شروع و تا خاتمه ی کار جنگل در آبان و حتا اوایل آذر سال ۱۳۰۰خورشدی تداوم یافت. در این دوره با برآمدن نیروهای سیاسی جدیدی که تا آن زمان در ایران سابقه ی فعالیت نداشتند و نقش آفرینی موثر آن ها در تحولات انقلاب جنگل، فضای سیاسی کاملاً نوینی در گیلان شکل گرفت که در نوع خود درتاریخ ایران نه سابقه داشت و نه تکرار شد. از طریق همین دوره از انقلاب جنگل بود که برای نخستین بار فرهنگ سیاسی جدیدی از دروازه انقلاب جنگل به سراسر ایران راه یافت و در آن سال ها نقش آفرینی کرد. از این رو در بررسی حاضر، این دوره از تاریخ جنبش و انقلاب جنگل با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار گرفته است.
فرضیه های اصلی
فرضیه ها به طور عموم به صورت گزارهای خبری طرح می شوند تا چراغ راهنمایی برای یک پژوهش باشند. بدون داشتن فرضیه، یک پژوهش ممکن است تبدیل به جمع آوری انبوهی از داده ها و اطلاعات شود که هم پژوهشگر و هم خواننده را به کژراهه هدایت کند و دست آخر نتایج ملموسی به دست ندهد. از این رو گفته اند که فرضیه ها راهنمای عمل پژوهشگران اند.
در همین حال اما همیشه این خطر نیز وجود دارد که فرضیه ها، پژوهشگر را در قالب های صلب و سخت به راهی از پیش تعیین شده هدایت کند و این زمانی است که نتیجه ی پژوهش از قبل تعیین شده باشد و پژوهشگر که نه، در واقع مبلغ، کوشش کند برای رسیدن به هدف از پیش تعیین شده، شواهد مورد نیاز فروض خود را به صورت گزینشی انتخاب کند. در این صورت پژوهشگر دیگر به کشف حقیقت، تعهدی ندارد بلکه کوشش او برای این است که تنها مبلّغ ایده ی معینی باشد. بنابراین ضروری ست تا بین تحقیق و تبلیغ تفاوت قائل شد. با آگاهی از این دامگاه برای هر پژوهشی، در زیر فرضیه های اصلی این پژوهش ارائه می شوند:
۱ . در دوره ی نخست جنبش جنگل که مرکزیت تشکیلات این جنبش در روستاهای «کسما» و «گوراب زرمیخ» استقرار داشت، روند اعتلای روزافزونِ فرهنگِ مدرنِ مشروطه خواهی در تشکیلات جنگلیان به مرکزیت گوراب زرمیخ و رهبری کوچک خان، به اختلاف و جدایی درون این تشکیلات دامن زد و سرانجام زمینه ی جدایی حاج احمد کسمایی که در سویه ی سنتی آن ایستاده بود را فراهم کرد.
۲ . در دوره ی دوم جنبش جنگل که تشکیلات این جنبش به آلیان محل استقرار ایل آلیان انتقال یافت، اقتدار کوچک خان بر تشکیلات جنگل به دلیل دوری از پایگاه اجتماعی اصلی خود در شهر های در حال توسعه ی رشت و انزلی در مقابل رقیب آن که ریاست ایل آلیان را هم به عهده داشت به نحو روزافزونی کاهش یافت و این تحول نقش مهمی در سوگیری جنبش و انقلاب در دوره ی دوم و سوم جنگل پدید آورد.
۳ . دوره ی سوم که انقلاب جنگل نامیده شده و حدود هفده ماه طول کشید، با ورود ارتش رزم دیده ی سرخ که راهنمای عمل آن تئوری لنینیِ انقلاب بود، بدون توجه به نفوذ و رهبری کاریزماتیک کوچک خان در انقلاب دموکراتیک ملی جنگل و به ویژه بدون توجه به زمینه های اقتصادی و اجتماعی گیلان و ایران و عمل کردن تنها بر مبنای تئوری لنینیِ تحول انقلابی و اصرار بر «سویتی» کردن ایران از یک طرف و منافع و اهداف انقلاب جهانی سوسیالیستی(هم در پروسه ی صدور انقلاب به شرق و هم زمانی که سیاستِ در پیش گرفتن انقلاب سوسیالیستی در یک کشور مد نظر قرار گرفت) از طرف دیگر، مهمترین عامل تعین کننده ی سوگیری تحولاتِ انقلاب جنگل را رقم زد.
۴. در دوره ی سوم یعنی در دوره ی انقلاب جنگل، تندروی و افراطی گری از جانب دست کم بخشی از بلشویک ها به افراطی گری در تشکیلات جنگلیان دامن زد و زمینه ی رشد عناصر افراطی درون تشکیلات جنگل را برای مقابله با طرف مقابل، زودتر و آسان تر به عناصر تعیین کننده در رهبری این تشکیلات بالا کشید و کمک کرد تا عناصر میانه رو و معتدلی چون کوچک خان به حاشیه رانده شوند.
۵ . و سرانجام این که در دوره های دوم و سوم جنبش و انقلاب جنگل که مرکز تشکیلات جنگلیان از کسما و گوراب زرمیخ به ناحیه ی آلیان یعنی قلمرو ایلی حسن خان آلیانی در قعر جنگل های فومنات انتقال یافت، به دلیل کوتاه شدن دست یاران و همرزمان مشروطه خواه کوچک خان از این تشکیلات در اثر مساعی حسن خان آلیانی و قدرت یابی سنت های ایلی در این تشکیلات، به پایگاه اجتماعی کوچک خان در این تشکیلات ضربه ی سنگینی وارد شد و در نتیجه در مقابل تقویتِ روزافزون تفکر سنتی و روستایی – ایلی بر این تشکیلات، از نفوذ و اعتبار کوچک خان و تفکر مشروطه خواهی او به طور مستمر در تشکیلات جنگلیان کاسته شد.