برگردان فاطمه سیارپور
انسانشناسی و روانکاوی اشتراکات زیادی باهم دارند. برای مثال توانایی شنیدن برای هر دو رشته حیاتی است. رویکرد روانکاوی به بیماریهای ذهنی گوشفرادادن به بیمار و تلاش برای فهم ساختار نشانههای بیماری و خاستگاه این علائم از خلال امیال سرکوبشده یا انکارشده است. روانکاو به جستجوی بیمار برای فهم علت امیال انکارشدهای کمک میکند که در تعارض میان امیال و ارزشهای شخص در مجموعهای از پنداشتها دربارهی زندگی رشد کرده و به عنوان عکسالعملی در تجربههای کودکی است. انسانشناسی نیز بر مبنای شنیدن- شنیدن از فرد(«اطلاعرسان» یا«مشارکتکننده») و تلاش برای فهم ساختار نظام نمادین او شامل نظام ارزشی و پنداشتهای ریشهدار در واقعیت بناشده است. با وجود تفاوتهای آشکار- روانکاو مسئول فرد بیماری است که از رنج شخصی وی بکاهد؛ انسانشناس نیز در تلاش برای فهم فرهنگ مشترک مجموعهای بیشمار از انسانهاست- همپوشانی اینها قابل ملاحظه است. ادوارد ساپیر ( ۱۹۳۸/ ۱۹۶۳ ب) انسانشناس زبانشناس که انسانشناسی آمریکا را در دههی ۱۹۳۰ شکل داده معتقد است که انسانشناسی و روانکاوی باید تحت زمینهی مشترکی از روانپزشکی فرهنگی گردهم آیند.
نوشتههای مرتبط
از زمان ریورز- روانپزشکی که اختلالهای عصبی جنگ را با متدهای رواندرمانی درمان کرد، بر تفسیر رویاها تأثیرگذاشت(ریورز، ۱۹۱۷ -۱۸، ۱۹۲۳) ، مردمنگاری کلاسیکی از تداها انجام داد و تأثیر مهمی در توسعهی انسانشناسی اجتماعی داشت(اسلوبودین، ۱۹۷۸)- اثر متقابل و زمینههای مشترک انسانشناسی و روانکاوی توسعه داده شده است. پیروان ساپیر در دو رشته همگرایی به وجود آوردند، روانکاوان اریک اریکسون ، جرج دوروکس و اخیرن ژاک لاکان و ویلی آپالون فرهنگ و زبان را مرکز تفکر روانکاوی خویش قراردادهاند.
زمینههای ویژه برای انسانشناسی پزشکی، مطالعهی شیوههای مناسکی درمان بیماریهای روانی (شمنیسم، آیینهای جنزدگی و سایر) و آیینهایی هستند که اثر پیشگیرانه بر سلامتی در حل تعارض عاطفی در موقعیتهای آسیبزا مانند سوگواری دارند. یک انسانشناس/روانکاو درک فرهنگی را برای درمان مؤثر پسیکوز به کاربرد(آپولون، ۱۹۹۱). چند نویسنده مقایسهای میان ارتباط انسانشناس و مشارکتکنندگان بومی یا «اطلاعرسانها»یش با نوعی ارتباط برقرارشده در موقعیت درمانی ترسیم کردهاند. شوک فرهنگی نیز که ابتدا در انسانشناسی شناختهشده بود عواقب مهمی برای سلامتی روانی دارد- چه انسانشناس میدانی یا مشاهدهگر یا مهاجر به دیگر فرهنگها باشد(کراچه، ۱۹۸۷). زمینههای انسانشناسانه باعث توسعهی جنبشهای روانکاوی در قرون جدید، به ویژه در جهان سوم شدند. فرهنگهای جدید ممکن است روانکاو را با انواعی از مشکلات شخصی مواجه کنند و فرهنگ خودش ممکن است مفاهیم محوری روانکاوی را در شیوهی عمل و تفکر در هر سرزمین تغییردهد. حرکتهای روانکاوانه در فرهنگهای مختلف اروپایی- برای مثال رشد ویژهی روانکاوی در انگلستان و فرانسه؛ حتا بیشتر روانکاوی ریشهدار در بسیاری از کشورهای جهان سوم، رشد آن در هند(کاکار، ۱۹۹۰) و ژاپن (اوکونوگی، ۱۹۷۸-۹)و اخیرن در هند دیده شده است.
ترجمهای از کتاب:
Encyclopedia of Medical Anthropology: Health and Illness in the World’s Cultures Topics – Volume 1; Cultures -, Volume 2
با عنوان:
Psychoanalysis and Anthropology / Waud H. Kracke
بخش های دیگر این بخش به طور تدریجی از طریق همین وبگاه منتشر خواهد شد.
ایمیل:
fsayyarpour@gmail.com