بهاراتاناتیام یکی از رقص های کلاسیک هندی است که خاستگاه آن، منطقه ی تامیل نادو واقع در جنوب شرقی هند است. تامیل نادو، یکی از قدیمی ترین بخش های هند بوده و شواهد باستان شناختی یافت شده در این منطقه نشان می دهد که انسان های کشاورز، بیش از۳۸۰۰ سال پیش از میلاد در این جا ساکن بوده اند. این منطقه از دیر باز مرکز آموزش های فرهنگی و هنری بوده و از حدود ۳ یا ۴ قرن پیش از میلاد مسیح، سنت های رقصان بسیاری را در فرهنگ خود پرورش داده است.
بهاراتاناتیام (Bharatanatyam) یکی از رقص های کلاسیک هندی است که خاستگاه آن، منطقه ی تامیل نادو (Tamil Nadu) واقع در جنوب شرقی هند است(Bowers : 13). تامیل نادو، یکی از قدیمی ترین بخش های هند بوده و شواهد باستان شناختی یافت شده در این منطقه نشان می دهد که انسان های کشاورز، بیش از۳۸۰۰ سال پیش از میلاد در این جا ساکن بوده اند. این منطقه از دیر باز مرکز آموزش های فرهنگی و هنری بوده و از حدود ۳ یا ۴ قرن پیش از میلاد مسیح، سنت های رقصان بسیاری را در فرهنگ خود پرورش داده است. در این میان بهاراتاناتیام یکی از برجسته ترین و ماندگارترین این سنت ها است که از همان ابتدای شکل گیری با مفاهیم مذهبی در آمیخته بوده. این رقص در زمان حضور استعماری انگلیس و فرانسه در جنوب هند ممنوع شناخته شد و از اوایل قرن ۲۰، و همزمان با تغییرات اجتماعی و سیاسی حیات دوباره ای پیدا کرد.
نوشتههای مرتبط
در بیشتر نوشتارهای موجود، نا م امروزی این رقص، به بهاراتا مونی (Bharata Muni ـ قرن ۳ یا ۵ پیش از میلاد) نمایش شناس و موسیقی شناس هندی نسبت داده می شود. باورز اشاره می کند که بهاراتا در یکی از رسالات خود رقصی به نام «دسی آتام» را توصیف می کند که در واقع همین رقص بهاراتاناتیام است. در این نام واژه ی «بهاراتا» به نام بهاراتامونی اشاره می کند و «ناتیام» به معنی رقص می باشد. البته در برخی نوشتارها مانند دایره المعارف رقص های جهان، این نام به طور مستقل به معنای «موسیقی نمایش و رقص » آمده است.
باورز نقل می کند که در رسالات بهاراتا مونی آمده است که حرکات این رقص، از حرکات رقصندگانی الهام گرفته شده است که در بارگاه خداوند، در جهان متعالی در حال ستایش و نیایش رقصان هستند و بسیاری از حرکات اصلی و فیگورهای مختلف و مشخص این رقص را می توانیم در مجسمه های معبد باستانی چیدامبرام (Chidambaram) در تامیل نادو ببینیم (Bowers : 22). در گذشته این رقص صرفا در معابد و در موقعیت های خاص به منظور ستایش ایزدان اجرا می شده، اما امروز بیشترین محل اجرای آن صحنه های کنسرت در سراسر دنیا و توسط گروه های مختلف مردان و زنان است.
بیشترین هنرآموزان این رقص دختران جوان، و به ندرت پسرانی هستند که زندگی و حیات زمینی خود را وقف خداوند می کنند و برای آنان آموزش رقص، یکی از راههای بسیار مهم عبادت به شمار می آید. یادگیری رقص بهاراتا بسیار طولانی و دشوار است و آموزگاران آن همیشه عابدین و روحانیونی هستند که آنها نیز زندگی خود را وقف خداوند کرده اند. در دوران یادگیری سه وجه متفاوت باید آموخته شود : حرکات رقصان و ریتمیکِ بدن(نریتا)، حرکات ِ اجزای صورت و وجه نمایشی و دلالتگر آنها (نریتیا)، حرکات مشخص دستها (مودراس ها)، و در نهایت چگونگی ترکیب این حرکات به منظور روایت و اجرای نهایی. رقصنده در دوران آموزش خود این حرکات مختلف و معانی و نشانه های مربوط به هر یک را می آموزد و در هنگام اجرا با توجه به نیایش و روایتی که انتخاب می شود و بر اساس صحنه های مشخص از آنچه در رساله ی ناتیا شاسترا توصیف شده، این حرکات و فیگورهای مختلف را با هم ترکیب می کند.
اجرای بهاراتا در معابد میزانسن مشخصی داشته و به گفته ی یکی از رقصندگان ِاجرای بهاراتا در صحنه ی تئاتر در پاریس (۲۰۰۵)، در اجرای صحنه ای خارج از معابد نیز، سعی اجرا کنندگان بر این است که همان میزانسن را به کار ببرند. طبق مشاهده ی نگارنده بهاراتا به این ترتیب اجرا می شود : یک سوی صحنه متعلق به گروه نوازندگان متشکل از یک خواننده، طبل مریدانگام (mridangam)، فلوت چوبی، وینا (ساز زهی، مانند سیتار veena) و یک ویلن است که موسیقی کارناتیک ِمتعلق به این رقص را اجرا می کنند. در سوی دیگر یک مجسمه ی برنزی شیوا در حال رقص قرار دارد. فیگور شیوا در این جا، همان هیبت معروف او، ایستاده بر روی یک پا و با دستان بسیار است (فرم ناتاراجا Nataraja). رقصنده با لباس مخصوص از سمت راست وارد صحنه می شود، در مقابل تندیس ایزد شیوا، گروه موسیقی و مخاطبین تعظیم کرده و رقص را آغاز می کند. در بخش های مختلف، رقصنده وجه زنانه، و پس از آن وجه مردانه و قدرت طلب شیوا را مجسم می کند. او با حرکات مشخص، شخصیت های متفاوتی را بازسازی می کند که هر یک به نوعی در ابتدا شکل و شمایل انسانی را مجسم می کنند. آوازهای همراهی کننده ی این رقص که معمولا به زبان سانسکریت یا تامیل هستند، این شخصیت ها را توصیف می کنند و خصوصیات ذاتی آنها و شکل حضور مادی و ستایش گرانه ی آنها را با کلام بیان می کند و بنابراین در رقص بهاراتا، بیشترین وجه نمایشی، پس از رقصنده متعلق به خواننده است. اجرای رقصان بهاراتا دربرگیرنده ی هشت بخش مختلف است که رقصنده باید تمامی آنها را یک به یک اجرا کند.
بخش نخست پس از ستایش شیوا، عبادت ایزد گانش (ایزد دور کننده ی دشواری ها) است. در این بخش رقصنده تنها با حرکات صورت (نریتیا) و به کمک اشعار این صحنه را اجرا می کند. این بخش پوشپانجالی (pushpanjali) نام دارد و بین ۵ الی ۱۰ دقیقه به طول می انجامد. بخش دوم رقص به نام آلاریپو (allaripu) معرفی موسیقی، ریتم ها و سیلاب های مشخص آوازی است. این بخش از نظر تکنیک رقص بسیار دشوار بوده و رقصنده با حرکات مختلف شکفتن گل نیلوفر که نمادی از شکوفایی و حیات است را با حرکات موزون نشان می دهد. در این بخش حرکات پای رقصنده بسیار دشوار بوده و تنها رقصندگان متبحر می توانند این بخش را به خوبی اجرا کنند. بخش سوم جاتیشوارام (jathiswaram) نیز با هنرنمایی مردینگام (نوعی ساز ضربی) آغاز می شود و رقصنده با تمرکز روی حرکات پا و بدن خود، به همراه ملودی های مختلف، حضور مادی انسان را بر روی زمین مجسم می کند.
در شابدام (shabdam) یا قسمت چهارم بهاراتا با شعرهایی عاشقانه و بسیار تغزلی همراه می شود، و زمانی را مجسم می کند که انسان با ادراک و حضور مادی خود عشق زمینی را به منظور ادراک عشق الهی باید تجربه کند. وارنام (varnam) بخش میانی و بلندترین قسمت رقص است که رقصنده نهایت توانایی و تبحر خود را در ترکیب حرکات باید در این مرحله به نمایش بگذارد. رقصنده باید بتواند عشق و زیبایی های زمینی را با مودراس های مختلف و حرکات مختلف بدن به نمایش می گذارد. به شکل نمادین این بخش نشان دهنده ی اوج حضور فیزیکی انسان بر روی زمین است. پادام (padam) را شاید بتوانیم شاعرانه ترین بخش بهاراتا بدانیم چرا که در این بخش زیباترین و عاشقانه ترین شعرها خوانده می شوند. حرکات رقصنده و ریتم های نواخته شده با سرعت بسیار آرام و به نرمی اجرا می شوند. بخش هفتم تیلانا (tillana) نام دارد که در زبان ساسنسکریت با عنوان «اوج زیبایی» توصیف می شود. در این بخش رقصنده و نوازندگان زیباترین و دشوارترین قطعه ها را به عنوان بخش پیش از پایانی اجرا می کنند و در بخش هشتم که مانگلام (mangalam) نام دارد، خواننده ابیاتی ستایشگرانه را در وصف ایزدان می خواند و با آرزوی برکت برای انسان ها اجرای بهاراتا به پایان می رسد. اجرای کامل این هشت صحنه به طور میانگین، بین ۳ تا ۴ ساعت به درازا می کشد.
پس از زیبایی در اجرا و وجه اعتقادی در اجرای بهاراتا به منظور نیایش و ستایش زیبایی و حیات، اهمیت اصلی آن در نمادین بودن وجوه مختلف آن است. در جهان بینی هندو، حیات آدمی بر پنج رکن اصلی یعنی آتش، آب، زمین و آسمان بنا می شود و در هر یک از رقص های مهم هندی، یکی از این ارکان تجلی پیدا می کند. بر این مبنا رقص بهاراتا رقص آتش نامیده می شود، و در واقع بروز اسطوره ای ِ عنصر آتش در جان آدمی را به نمایش می گذارد. خصلت های اصلی آتش در این جهان بینی، حرکت بی وقفه، نا آرامی، بی قراری و قدرت است. علاوه بر این، بهاراتا بر پایه ی یکی دیگر از مهم ترین ارکان عقیدتی هندو ها بنا می شود : آنها معتقدند که جهان اولوهی را، تنها از راه ادراک درست و عمیق جهان ماده می توان فهمید و جهان ماورا را تنها با جسم مادی می توان ستایش کرد. در بهاگواد گیتا آمده است که «حیات، بازتاب حرکت رقصان خداوند است»، پس اگر انسان نیز بتواند در کمال زیبایی حرکت کند، به وجهی از وجوه خالق خود نزدیک می شود. به همین دلیل در حرکت موزون انسان نیز همه چیز باید در حد کمال باشد و برای رقص در معابد نیز باید همیشه زیباترین و متبحرترین رقصندگان، با زیباترین و درخشان ترین جامه ها انتخاب شوند. جامه ی رقصنده ی بهاراتا باید از پارچه های بسیار زیبا و رنگین انتخاب شود، و جواهراتی که بر دست و گردن دارد (گاه به نام جواهرات معبد نیز خوانده می شوند) می بایست از میان بهترین و زیباترین نمونه ها برگزیده شوند.
بسیاری از حرکات رقص بهاراتا را به ایزد شیوا نسبت می دهند و گاه او را ایزد و خالق این رقص می دانند. در جهان بینی هندو، شیوا نماد انرژی کیهانی است و برخی ویژگی های اصلی خلقت را نیز در خود باز می تاباند : آفرینش، جاودانگی و حفظ حیات، قدرت ویرانگری، پنهان شدن و راز آلوده نگاه داشتن معنای خلقت، عشق و شکوفایی. اما این ایزد توانا علاوه بر وجوه نیک، نمایانگر ویرانی و تاریکی نیز هست. به گفته ی یکی از روحانیون هندی ساکن سویس (گورو)، این امر به معنای وجود و حقیقت مادی انسان است که در عین زیبایی، نمادها و قدرت پنهانی بسیاری نیز از تعفن جسمانی و شرارت به همراه دارد. بنابر این جهان بینی، در رقص بهاراتا، رقصنده باید بتواند، با تکیه بر دانسته ها و توانایی های خود، تمامی این معانی را با به حرکت در آوردن ِاندام خود، و با کمک شعرهای به آواز خوانده شده، متجلی کند. رقص بهاراتا یکی از نمادین ترین رقص های کلاسیک هندی است. در هشت مرحله ی این رقص تمام وجوه مهم و حیاتی انسان یعنی تولد، عشق و عبادت با زیباترین حرکات به نمایش در می آید و در گذشته، اجرای این رقص نوعی نمایش زیبایی خالص به شمار می آمده که ذات حیات و آفرینش را به آن نسبت می دهند. به عبارت دیگر این رقص بازسازی کوچکی از جهان و هستی است و می بینیم که در تمامی وجوه مختلف آن، از حرکات و پوشش و شعر گرفته تا نمادهای پنهان در لایه های زیرین، نشانه های بسیاری از اعتقادات و باورهای کیهانی وجود دارد که برای یک هندی، وجه سرگرم کننده ی رقص را به تمامی تحت تاثیر شناخت و ادراک این نمادها قرار می دهد.
⃰ با تشکر از آبهیجیت گانگولی (Abhijit Ganguly) بابت مصاحبه ی تلفنی، و مصاحبه با Mom Ganguly، رقصنده ی بهاراتا، عکس و همچنین کنترل داده های نوشته شده در این متن.
عکس از: Abhijit Ganguly
Bowers, Faubion (1967), The dance in India. AMS Press, NY.
Lusti – Narasimhan, Manjula (2002), Baharatanâyam : la danse classique de l’Inde, Adam Biro.
Massey, Reginald (2004), indian dances, Abhinay Publications.