انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

رفتار متفاوت شاعر

رفتار متفاوت شاعر

ژیلا مشیری

پژوهشگر مردمشناسی و منتقد

واهه با بهره‌گیری از واژه‌ها و ترکیبات ملموس به خواننده این امکان را می‌دهد که با او ارتباطی نزدیک برقرار کند. او به موقع از تضادها استفاده می‌کند.

و شیطان فریاد زد. خدا شروع شاعرانگی واهه برای من بود. با واهه آرمن و اشعارش از طریق دوست و همکار گرامی‌ام افشین نادری آشنا شدم. کتاب واهه را در دست داشت و می‌خواند و تعریف می‌کرد. همیشه شعر را دوست داشتم. آن روز کتاب را از افشین امانت گرفتم و به دنیای شعر واهه قدم گذاشتم. دنیای شعر واهه برای من متفاوت بود. دنیای پر از پارادوکس، ایمان، عشق و باور… بعد از دیدار با او واهه برای من یک دوست همیشگی باقی ماند.

درباره‌ی اشعار واهه می‌توان از موضوعات مختلفی که در شعر او جریان دارند، صحبت کرد. زبان در شعر، نخستین نشانه‌ای است که مخاطب با آن روبه‌رو می‌شود. خیال، اندیشه، عاطفه و موسیقی عناصری هستند که ذهن شاعر در فرآیندی ناخودآگاه و به تعبیری الهامی به ساحت زبان احضار می‌کند و بدین‌ترتیب تصاویر جان می‌گیرند و سایه‌هایشان بر دیواره‌ی ذهن هر مخاطب به شکلی منعکس می‌شود. این انعکاس خارج از دخل و تصرف شاعر صورت می‌گیرد و به عبارتی در ذهن هر مخاطب تجسم خاص خود را می‌یابد و هرکس از آن به شکلی یا شیئی تعبیر می‌کند. زبان شعر واهه به دور از پیچیدگی بر جان مخاطب می‌نشیند و با او سخن می‌گوید. از آن‌جا که شعر یک هنر زبانی محسوب می‌شود، تنها، هنرمندی خلاق می‌تواند دست به اکتشاف بزند وخالق زیبایی‌هایی باشد که با واژگان جذب مخاطب کند و بدون شک این هنر نیاز به ممارست و سال‌ها مطالعه دارد. تنها با این تلاش می‌توان شاعری را از نظر کیفی شاعر دانست و برای اثر او تاریخ مصرف تعیین نکرد.

خلق تصاویر عینی و بکر، نتیجه‌ی خوب دیدن و عمق بخشیدن به آن است. شاعر اما با خلق این تصاویر معنا را از حالتی تک‌بعدی به سمت تکثرگرایی می‌برد. شعر با زبانی ساده، سبب کشف همان لایه‌های پنهان جذاب و قابل‌تأمل می‌شود؛ که به‌وسیله‌ی نماد یا نشانه، استعاره، هم‌نشینی یا جا نشینی، تخیل و کنایه به وجود می‌آیند. درواقع بارزترین تکنیکی که باید در کارهای سپید کوتاه و به طور کلی در شعرهای کوتاه اجرا شود ایجاز است. و زمانی این ایجاز موفق عمل می‌کند که در اجرا و پس از آن مخاطب را با دنیایی بزرگ‌تر از شمارگان کلمات آن متن روبه‌رو کند. آرمن کاملا به این مسئله وقوف دارد و در تمام مجموعه شعرهاش سعی کرده است از ایجاز استفاده کند.

مبالغه‌های شاعرانه از شگردهای متداول شاعران است اما آن‌چه باعث تشخص یک مبالغه می شود، بکر و نوآورانه بودن آن است، که آرمن سعی بر انجام آن دارد. اما آ‌‌ن‌چه که در مجموعه اشعار و کتاب‌ها شعر واهه بسامد بالایی دارد؛ شعرهایی است که او در آن ها دغدغه‌ی جهانی دارد و می‌کوشد موضوعاتی را به چالش بکشاند که در مرزهای اقلیمی نمی‌گنجند. موضوعاتی مثل عشق، دروغ، جنگ ، صلح، آزادی و رویاهایی که در گذشته تاریخی یک سرزمین گاه به حسرت‌های تلخ و گاه به پیروزی‌های نوستالژیکی تبدیل شده‌اند. واهه با بهره‌گیری از واژه‌ها و ترکیبات ملموس به خواننده این امکان را می‌دهد که با او ارتباطی نزدیک برقرار کند. او به موقع از تضادها استفاده می‌کند. اصولا یکی از خصوصیات بارز اشعار واهه استفاده از پارادوکس و تضاد در آن‌هاست. او آن قدر راحت تضادها را در کنار هم قرار می‌دهد که گاه از این همه مهارت او در انتخاب کلمات متعجب می‌شویم. شیطان، خدا؛ سپیدی، سیاهی؛ صلح،جنگ از واژه‌هایی هستند که او زیبا و با مهارت شاعرانگی خود استفاده می‌کند. در اشعار او بارها و بارها با این تضادها برخورد می‌کنیم.

باید پذیرفت بخشی از شعر معاصر مرهون تلاش شاعرانی است که در آثار خود در جهت اعتلای فرهنگ ایرانی تلاشی بی‌دریغ داشته‌اند. در کنار پارادوکس‌هایی که شاعر با مهارتی خاص از آن ها استفاده می‌کند، در شعر واهه به اصطلاحات و فولکلور ایرانی نیز بر می‌خوریم ،چیزی که شاید ما در شعر نو و سپید کم دیده‌ایم که استفاده شود. مثل‌هایی چون جای سوزن انداختن نیست و یا فرهنگ ریختن آب پشت مسافر و اشاره به کوبه‌ی مردانه (در شعر پس از عبور درناها) و بسیاری دیگر (که به ذهنم نمی‌آید). همان‌طور که ذکر شد؛ عنصرِساختاری شعر کلمه و یا در طیف وسیع‌تر زبان است، اما آن‌چه که شعری را از منظر محتوا ماندگار و جاودانه می‌سازد، عناصر دیگری است که در رأس همه‌ی آن‌ها انسان قرار می‌گیرد و لذا اگر بپذیریم که عنصر اصلی در شعر انسان است، پس حضور عناصری همچون عشق، مرگ، زندگی و کلا فرهنگ انسانی می‌توانند به شعریت یک شعر جلا بخشند، که متأسفانه در سال‌های گذشته بخشی از شعر ما از این عناصر تهی شده است و به نظر می‌رسد که همین نگاه باعث به انزوا رفتن شعر در جامعه شده است. در این وضعیت مواجهه با شعری خلاف عادت جریان‌های روز که اساس آن بر مبنای عنصر انسانی و فرهنگ سنتی شکل گرفته باشد، غافل‌گیرکننده به نظر می‌رسد. واهه را می‌توان شاعر تصویرهای مجرد ، محتواگرا و شاعر ابهام‌های ساده با روحیه‌ی آرام و ذهن و زبان نرم دانست.

شاعری که سازش آشکار با کلمه دارد. کلمات مانوس که الفتی دیرینه با شاعر دارد.

این مطلب در چارچوب همکاری مشترک انسان شناسی و فرهنگ و مجله آزما منتشر می شود