باید پذیرفت که سطح اندیشهورزی معماری در ایران چندان غنی نیست و آنچه بهمثابه کانسپت، چالشها و مسئله طراحی در بسیاری از پروژهها مطرح میشود، بسیار سطحی و پیشپاافتاده است. باید تأکید کرد زمانی مسئله فرم و فرمالیسم در معماری ایران به بهترین وجه پرداخته خواهد شد که فحوا و مضمون معماری تعمیق شود و این امر متباین از امر رتوریک، بازیهای کلامی و زبانی و پیچیدهگوییهای ظاهری در ادبیات نظری محقق خواهد شد.
مسئله فرم یکی از مهمترین مباحث همیشه مطرح در معماری، ادبیات، سینما و هنرهای تجسمی و تصویری و سایر هنرها است. تعیین سرحدات اصالتِ زیباییشناختیِ صورت اثر در برابر فهم زمینه خلق آن، ویژگیهای عملکردی و پاسخگوییاش به اهداف از پیش تعیینشده یکی از مهمترین چالشها بهویژه از دوران مدرنیسم تا به امروز است. یکی از مناقشات همواره مطرح در فهم آثار هنری و معماری این مسئله است که مضمونِ اثر، محصول فرمِ آن است یا فرم، محصول مضمون؟ سرآغاز و سرانجام خلق اثر، در صورت و ماهیتِ متحققِ خودِ اثر نهفته است یا در شناخت زمینه خلق آن و فهم دنیای درونی هنرمند، کارفرما یا حتی برداشت آزاد مخاطب؟ فرم یا صورت یا شکل اثر چقدر هدف از خلق اثر است و تا چه حد واسطه انتقال معنا؟
نوشتههای مرتبط
فرمالیسم و فرمالیسم انتقادی
کمی به عقب برگردیم. در دهه دوم قرن بیستم در روسیه، در نقد ادبی، مکتب فکریای تحت عنوان «فرمالیسم» شکل گرفت که از آرای فوتوریستهای ایتالیایی و نظریات برخی زبانشناسان ملهم و متأثر بود. اندیشههای متفکران فرمالیسم روسی خیلی زود در اروپا و آمریکا رواج یافت و طرفدارانی پیدا کرد. فوتوریستهای روس، تحت تأثیر آرمانهای فوتوریستهای ایتالیایی، خواستار دگرگونسازی قالبهای ادبی سنتی، جستوجوی امکان ارائه قالبهای نو ادبی، جایگزینی شاعر-روحانی با شاعر-صنعتگر، زدودن امر عرفانی و احساسی در شعر و درهم شکستن نظام زیباییشناسی کلاسیک و جایگزینی آن با نظامی متأثر از روح ماشینی زمان بودند. فرمالیستهای روس، در پیوند و بهموازات فوتوریستها، خواستار تدوین نوعی نظریه ادبی شدند که در آن متأثر از ارزشهای هنجاری نگاه مکانیکی به زبان و بیان ادبی، شاعر، نویسنده یا هنرمند اثر یا دستگاهی را خلق میکند که در آن عناصرِ اثر مانند اجزای ماشین در جهت نیل به هدف عمل میکنند. میتوان در شعار «هنر بهمثابه دستگاه» [۱] که توسط ویکتور شکلوفسکی مطرح شد، رابطه بین ادبیات، نقد ادبی و نظام تولید را مشاهده کرد.
فرمالیسم بهمثابه رویکرد انتقادی به سنتهای کلاسیک زیباییشناسی و در ستایش امر مکانیکی مطرح شد و مفروضش آن بود که ارزش هنری در فرم اثر نهفته است و اثر پس از عرضه به مخاطبان، چیزی را فراتر از خواستههای هنرمند، بازنمایی میکند چراکه فرم مستقلاً با مخاطب اثر ارتباط برقرار میکند. شناخت و ارزشِ اثر تماماً در فرم آن نهفته است و روند و مسیر خلق اثر، عناصر سازنده آن، ساختار و همنشینی اجزا همگی از فرم و در فرم تعریف میشود.
با ممنوعیت فعالیت فرمالیستها توسط حزب کمونیست شوروی و سپس تحت تعقیب قرار گرفتن متفکران آن توسط حزب نازی آلمان، آمریکا بستر مناسبی برای رشد این تفکر و ورود آن به همه حوزههای هنری شد و در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی اندیشمندان ساختارگرا را تحت تأثیر خود قرار داد و نحلههای متنوعی از آن مطرح شد. امروز مفهوم فرمالیسم، ورای آنچه در ابتدا شکل گرفت فهمیده میشود و ناظر به ارزشهای صوری و متکی بر مؤلفههای ساختار تظاهر بیرونی پدیدههای انسانی است.
از سوی دیگر، مفهوم فرمالیسم انتقادی مطرح میشود که در مباحث نظری معماری در ایران حلقه مفقوده است. شایانذکر است که بسیاری از متفکران معتقدند مفهوم «فرمالیسم انتقادی» در نظریه زیباییشناسی متفکران مکتب فرانکفورت و بهویژه تئودور آدرنو و هربرت مارکوزه ریشه دارد. آنان معتقد بودند اصالت اثر هنری نه به خاطر فرم ناب آن بلکه از بابت محتوای [انتقادی]ای است که بدل به صورت شده است. این امر مستلزم نوعی اتونومی یا خودآیینی است تا هنر بتواند به اتکای آن خود را از ذیل سیطره قدرت غالب وضع موجود برهاند و قادر باشد صورتی انتقادی به خود بگیرد. هنر، شرایط رهانیدن سوژه را دارد و این امر در فرم، محقق میشود. فرمالیسم در اندیشه آنان بهویژه آدرنو فهم هنر به نحوی است که خود را نفیاً بر صورتهای فهم کلی در زمینهاش تحمیل کند و با نفی وضع موجود، به نفع وضع مطلوب موضعگیری کند. ازاینرو فرمالیسم انتقادی را میتوان به مفهوم کلیترِ صورت بهمثابه نفی امر نامطلوب و محمل محتوای انتقادی در راستای تحقق امر مطلوب پنداشت.
مسئله فرم
هرچقدر توجه به عامل فرم در خلق اثر معماری و هنری حائز اهمیت است، به همان اندازه یا حتی بیشتر، نگاه انتقادی به مسئله فرم یا محتوای انتقادی متبلور در فرم راهگشاست. بهزعم اندیشمندان این حوزه، حتی مدرنیسم از درون نگاه انتقادی به فرم کلاسیک و بهمثابه پاسخی فرمال به زیباییشناسی جدید مطرح شد. واکنشی انتقادی به فرمِ پرتزئین و مطرح ساختن فرمالیسم مینیمان برای فراهم کردن مجال بیشتر برای فرم تا از زیر پوست سنگین تزئینات خارج شده و خود را به اتکای ماهیت خود به نمایش بگذارد، در دایره فرمالیسم انتقادی جای میگیرد.
از سوی دیگر، در اغلب دانشکدههای هنر و معماری در ایران، یکی از مهمترین آموزهها و خواستهها، فرم است و اغلب، طرحی زیباتر و مطلوبتر بهحساب میآید که مقوله فرم را بهتر حل کرده باشد. در ارزیابی آثار مسابقات معماری نیز اغلب روال همین است اما بهجرئت میتوان گفت معماری فرمال در واقعیت بیرونی در ایران متحقق نشده است و فضای حرفه مسیر متفاوتی را از آرمانهای آکادمیک و زیباییشناسی روشنفکرانه طی کرده است. شاید بهندرت بتوان ساختمان فرمالی را در شهرهای ایران نام برد جز برخی آثار محدود. همچنین، فرم بهمثابه دال محتوای انتقادی و نافی، پنداشته نشده و صرفاً مشخصههای صوری آن ملاک سنجش بوده است. حال پرسشی که مطرح میشود اینکه، آنهمه تأکید و اصرار و اینهمه بیثمری حاکی و ناشی از چیست؟
دیالکتیک فرم-اندیشه و خلأ محتوا
مهمترین نکتهای که باید دانست این است که رابطه میان صورت و محتوا در هر پدیدهای، ماهیت وجه بیرونی و هویت وجه درونی آن را تبیین میکند. علیالقاعده صورت در نسبت با ذاتِ امر درونی شکل میگیرد و برآمده از آن است. به تعبیری صورت و محتوا در یک رابطه دیالکتیک، همدیگر را تعریف میکنند و این مفروض که صورت میتواند از جایی متباین از محتوا بر مبنای اصولی به آن افزوده یا بر آن سوار شود، مردود است. محتوا قائم به ذات خویش، نحوه تجسمیافتگیاش را در نوعی روند صحیح بهزعم کریستوفر الکساندر، تاگشایی [۲] تعریف میکند و یک مابهازای بیرونی برای خود متحقق میسازد. ازاینرو، هر صورتی نشاندهنده محتوای خود بهکمال است. در معماری، وجه بیرونی بنا که شامل فرم آن نیز میشود، بازگوکننده صادق وجه درونی آن است و کیفیات آن را اعم از کمالیافتگی، زیبایی، مطلوبیت و … بروز میدهد. بنابراین، فرم چیزی بار شده بر محتوا نیست، بلکه تبلور بیرونی ذات درونی آن است و از این منظر، صورت و محتوا دو وجه یک حقیقتاند. ازاینرو به دنبال فرم خوب بودن همان جستوجو برای محتوای غنی است یا باید باشد.
در معماری امروز ایران، آنچه مشهود است خلأ محتوایی است که بتواند رابطه دیالکتیک فرم-اندیشه را به نحوی تعریف کند که صورت متظاهر اثر، هم پاسخگو به عملکرد و منبعث از نیاز فضا باشد و هم بتواند نیاز زیباییشناختی وجه بصری اثر را بهخوبی و بهدرستی پاسخگو باشد. تجارب فرمال در معماری امروز ایران، پرواضح است که نشئت گرفته از محتوایی غنی نیست و در بسیاری از موارد فرم و محتوا در تضاد عملکردی با یکدیگر شکل گرفته است. علیرغم تأکید اکثریت قریب به اتفاق معماران امروز ایران بر زیبایی فرمال اثر، عدم زیبایی و جمال آثار پدیدآمده به دلیل فقدان محتوای درخور، اصیل، چندلایه، غنی و زایایی است که بتواند به زیبایی متظاهر شود.
باید پذیرفت که سطح اندیشهورزی معماری در ایران چندان غنی نیست و آنچه بهمثابه کانسپت، چالشها و مسئله طراحی در بسیاری از پروژهها مطرح میشود، بسیار سطحی و پیشپاافتاده است. در انتها باید تأکید کرد زمانی مسئله فرم و فرمالیسم در معماری ایران به بهترین وجه پرداخته خواهد شد که فحوا و مضمون معماری تعمیق شود و این امر متباین از امر رتوریک، بازیهای کلامی و زبانی و پیچیدهگوییهای ظاهری در ادبیات نظری محقق خواهد شد.
این مقاله پیشتر در نشریه کوچه شماره ۵ منتشر شده است.
[۱] Art as Device
[۲] Unfolding Process